کد خبر 951389
تاریخ انتشار: ۲۷ فروردین ۱۳۹۸ - ۱۰:۲۳

مینا علینژاد، خواهر مسیح علینژاد با انتشار پستی در اینستاگرام نوشت: من مانده‌ام که مگر می‌شود کسی حتی خانواده‌ی خودش را، که یک عمر زیر پر و بالشان بوده، تروریست بنامد؟!

به گزارش مشرق، مینا علینژاد، خواهر مسیح علینژاد با انتشار پستی در اینستاگرام نوشت:

«ای خدای مهربان...

آ مِن شه جانه مارِ دله دور

مادری که شهره به صبوری و مهربانیست...

مادری که شهره به ایمان و حجب و ولایت مداریست.

سال‌هاست، قلب مادر هفتادساله‌ام برای جگرگوشه‌ای که خون به دل مردم نجیب کشورش می‌کند، به تپش‌های تند افتاده؛
روزی هزار بار خودش را سرزنش می‌کند.

یکسالی‌ست که دیگر او را طرد کرده...

اما هر بار که از او خبری می‌شنود، اشک می‌ریزد که شاید او روزی، جایی کم گذاشته!

به مادرم رحم کنید.

بارها گفتم که اجازه نمی‌دهم آقاجان و مامان زجر کشیده‌ام را بازیچه‌ی بازی‌های مسخره‌ی سیاسی و صد من یه غاز خود کنید….

زیاد دور نیست؛

روزِ مادری که گذشت و دخترک گریزپایش به رسم دلتنگی‌هایش یا شاید برای سناریوسازیِ جدیدش، با مادر تماس گرفت، اما مادرِ دلتنگ و صبور و باایمانم، تا صدای دخترک را شنید، گوشی را قطع کرد، بغض کرد و محکم گفت:

مرا با او کاری نیست؛

مادری حس غریبی‌ست که من با آن دست و پنجه نرم می‌کنم؛

خدا امتحان سختی از من گرفت؛

مینا دلم بزرگ است؟

گفتم:

خودت بزرگی جانِ مار؛

قلبت بزرگ و مثال زدنیست که برای این همه بی‌مهری تاب میاورد و گذشت می‌کند...

دخترکی که برای رسیدن به اهداف بی‌ارزش و بی‌منطقِ خود، حتی از خانواده‌اش هزینه می‌کند؛

می‌شود درد بی درمان...

تو در پیشگاه خداوند سربلندترین مادری، عزیزجانم...

بگذریم...

دلخوری و گله‌هایمان بخاطر بی‌مهری‌ها و چهل کلاغ اطرافمان، بسیار زیاد است!

برای اخبار جدیدی که شنیدید، همه خانواده کنار مادر بودیم و به حکم حس نابِ مادریِ مادرم، چیزی جز اطمینان و احترام ندیدیم...

دلشوره‌های مادرم چندسالی هست که دلیلش از دسته‌گل‌های به آب داده شده‌ست؛

پس واقعیت فراتر از شایعات و روزگار مجازی پیرامون‌تان است.

پ ن ۱:

از این همه اخبار کلاغ‌پرورتان دست بکشید...
از صمیمت و سادگی آقاجان و مامانم سوءاستفاده نکنید؛
آداب مهمانی را در خانه سراسر صفایشان به جا آورید، محترمانه رفتار کنید و زحمت شأن را زیاد نکنید و نمکدان نشکنید....
من عقاب تیزبینی هستم...

پ ن ۲:

من مانده‌ام که مگر می‌شود کسی حتی خانواده‌ی خودش را، که یک عمر زیر پر و بالشان بوده، تروریست بنامد؟!
زنده بمانیم چیزها می‌بینیم»