به گزارش مشرق، «محمد اسماعیلی» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
«کشورهای اروپایی تنها یک درصد از تعهدات برجامی خود در قبال ایران را انجام دادهاند. اروپا به کمتر از ۱۰ درصد از تعهداتش عمل کرده است. در واقع، بیش از ۱۰۰ درصد در بیانیههای عمومی و کمتر از یک درصد در پایبندی واقعی به تعهداتش. اگر اروپا میخواهد در موقعیتی باشد که بخواهد مطالبه مطرح کند بایستی برای آن هزینه کند. اگر این کار را انجام ندهد خطر فروپاشی کل توافق وجود دارد.» این بخشی از سخنان روز شنبه محمدجواد ظریف در گلایه از عملکرد اروپاییها در اجرای مفاد برجام است.
بیشتر بخوانید:
نظرات بیمنطق مسئولان آمریکایی تمامی ندارد
بر اساس آنچه مستدل در ادامه خواهد آمد، در شرایط فعلی نوع مواجهه با اروپا زبان گلایههای رسانهای و شکوائیههای شفاهی نیست و بهکارگیری چنین روشی تنها اروپا را نسبت به محاسباتی که درباره طرف ایرانی دارد، مطمئنتر و پایدارتر میکند.
۱- بر اساس علم حقوق بین الملل، عموماً بعد از انعقاد یک توافقنامه بینالملل «درجه حساسیت» هر یک از طرفین توافق نسبت به اجرای تعهدات دیگری، بهقدری بالاست که نسبت به کمترین عدول طرف مقابل از تعهدات و انحراف از مسئولیت، فوراً واکنش نشان داده و در تریبون رسمی و یا در قالب بیانیه یا اعلامیه رسمی نسبت به رفتار طرف مقابل واکنش اعتراضی نشان میدهد. در گام دوم؛ بیتوجهی ناقض توافقنامه به انتشار بیانیههای رسمی کشور معترض، این حق را برای عضو شاکی ایجاد میکند که از طریق سازوکار پیش بینی شده در متن توافقنامه یا آنچه در حقوق بینالملل آمده است، نسبت به تأمین خواستههای خود اقدام و در گام سوم کشور شاکی میتواند تمام و یا بخشی از تعهدات خود در توافقنامه را به حالت تعلیق درآورد.
۲- اصرار و پافشاری طرف ایرانی بر گام اول (گلایههای رسانهای) و کم توجهی به اجرای دو گام بعد (۱- طرح شکایت حقوقی از طریق سازوکار حل و فصل اختلافات در متن برجام و ۲- حداقل توقف و تعلیق بخشی از تعهدات) منجر به آن شده که این محاسبه برای امریکا- اروپا شکل بگیرد که نقض برجام، طرف ایران را متقاعد به اقدامات متقابل و مورد اشاره نخواهد کرد و بنابراین آنها روند نقض برجام توأم با زیاده خواهیهای گسترده را ادامه میدهند.
۳- اروپا «درجه حساسیت» طرف ایرانی را طی سه سال ونیم بسیار کمتر از میزان استاندارد احساس کرده و بنابراین در چند حوزه منازعات میان خود و ایران را گسترش داده است؛ در وهله نخست برای اجرایی کردن تعهدات دهگانه خود در قبال ایران که در پیوست ۲ برجام مندرج است، کمترین اقدام عملی از خود نشان ندادهاند، دوم آنکه با تفسیر موسع از روح برجام، ایران را ناقض توافق هستهای معرفی کرده و در همراهی با امریکا بارها پرونده هستهای کشورمان را به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع دهد. سوم آنکه لازمه اجرای تعهدات برجامی خود را آغاز مذاکرات موشکی یا منطقهای با ایران اعلام کند.
۴- بنابراین با متغیرهای موجود که دستگاه سیاست خارجه و دولت همچنان برآن تأکید دارند (گلایههای صرف از رفتار اروپا-امریکا) نمیتوان انتظار تغییر رفتار غربیها و رعایت حقوق حداقلی ایران در برجام از سوی آنها را داشت و باید ابزارهای جدیدی برای تغییر معادله در وضعیت کنونی به کار گرفت. مهمترین آن «تعلیق تعهدات» توسط ایران و «خروج موقت از برجام» است یا در موارد مشابه میتوان نسبت به افزایش سطح غنیسازی یا ممانعت از بازرسیهای گسترده از مراکز هستهای اقدام کرد. اینکه تصور شود امریکا به «خروج از برجام» و اروپا به «نقض مفاد برجام» بسنده میکند یک اشتباه محاسباتی-راهبردی است چرا که ایالات متحده با هماهنگی اروپا در تلاش است تعلیق ایران ذیل فصل هفتم را ملغی کند؛ و بر اساس اینکه طرف ایرانی باید اجرای تعهدات خود را متوقف کند باید نسبت به گزارههایی که در ادامه میآید متمرکز شود.
۵- ایران «در قالب بیانیهای رسمی خبر از «خروج مشروط» از توافق هستهای دهد»، «برای اخذ تضمین عینی، مکتوب با قابلیت اجرا از اروپا ضربالاجل کوتاه مدت تعیین کند»، «با توجه به اینکه ماهیت شش قطعنامه ضدایرانی شورای امنیت به استناد، الف-گزارشهای یازدهگانه سازمان انرژی اتمی، ب- بسته شدن پرونده PMD، ج- اعترافات پیوسته و مستمر مقامات ارشد کشورهای غربی از روز امضای اجرای برجام به این سو، رنگ باخته است و در شرایط موجود چنین ادعایی فاقد اعتبار میباشد. بنابراین دستگاه خارجه باید در قالب طرح شکایت از مراجع قضایی پیشبینی شده در حقوق بین الملل و با طرح موضوع در قالب نامه نگاری با رئیس سازمان انرژی اتمی، دبیرکل سازمان ملل، نسبت به خنثیسازی احیای مکانیسم ماشه و همچنین احیای شش قطعنامه اقدام نماید.
همانطور که اشاره شد رئیس دستگاه دیپلماسی در سخنرانی و در بیانیهای رسمی به صورت متقن و مستند به مفاد کنوانسیون معاهدات ۱۹۶۹، خروج امریکا از برجام را «خاتمه یافتن» توافق تفسیر کند و خبر از خروج مشروط ایران از این توافق به میان بیاورد و شرط بازگشت ایران به آن را اجرای تمام و کمال «تعهدات دهگانه اروپا» آن هم به صورت عینی و قابل اجرا اعلام کند.