کد خبر 956920
تاریخ انتشار: ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۸ - ۱۱:۵۸

نیروهای مسلح ایران ضمن به‌کاربردن نهایت تلاش خود برای تداوم امنیت پایدار در داخل کشور و حتی منطقه، نیک می‌دانند که قدرتمندبودن در دنیای فعلی، ارتباط مستقیم با بازدارندگی دارد.

به گزارش مشرق، حمزه پاریاب، فعال رسانه ای نوشت:

یادداشت روز گذشته برادر ارجمند سردار علایی درباره احتمال یا نبود امکان بروز جنگ نظامی میان ایران و آمریکا اگرچه از سر دلسوزی و حسن نیت، تلاش دارد ضمن تحلیل گزینه‌های موجود، توصیه‌هایی را درباره جلوگیری از وقوع نبرد بیان کند؛ اما به نظر می‌رسد در کُنه خود، رگه‌هایی از تسلیم و عمل به نسخه‌های نظامی غربی برای مواجهه با این دشمن دیرینه را مستتر دارد. به‌ویژه آنکه در تبیین حالات مختلف امکان وقوع جنگ، دو گزینه «قدرت‌گرفتن بیش از حد ایران» و «اراده جدی ترامپ برای نشان‌دادن ابراز قدرت» را بیان می‌کند که بنیان هر دو آنها از نظر فنی و نظامی، براساس مفروضات نادرست است.

بیشتر بخوانید:

سخنگوی شورایعالی امنیت ملی: بولتون فاقد فهم نظامی است


در تشریح علت نادرست‌بودن گزینه اول یعنی امکان جنگ در صورت قدرت‌گرفتن بیش از حد کشورمان، اول باید این پرسش را مطرح کرد که ملاک «بیش از حد» را چه کسی تعیین می‌کند؟ اگر آمریکا و ناتو ملاک آن هستند که سال‌هاست آنها قدرت موشکی کشورمان را بیش از حد دانسته و حتی کمک مستشاری و مشاوره‌ای به حزب‌الله لبنان و مقاومت فلسطین را نیز ردشدن از خطوط قرمز می‌دانند. ترسیم مرز میان قدرت‌گرفتن مورد تأیید آمریکا و ردشدن از آن، آن‌قدر گنگ و نامشخص است که از شلیک موشک‌های ۵۰۰ کیلومتری سری اول شهاب تا امروز که سجیل و قدر در مرز دو هزار کیلومتر فعلاً متوقف مانده‌اند، همواره مورد اعتراض آنها واقع شده و این اقدامات دفاعی را به‌شدت محکوم کرده‌اند.

پس چگونه آقای علایی و طیفی از دوستان‌شان توقع دارند با ملاک و معیاری پیش برویم که هیچ مصداقی ندارد و ممکن است روزی با یک ماهواره‌بر، آن را نقض‌شده بدانند و روز دیگر با موشک فاتح ۱۱۰؟ دراین‌میان علاوه بر استدلال‌های نظامی و فنی، می‌توان از آیه ۶۰ سوره مبارکه انفال یعنی «وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَ مِن رِباطِ الخَیلِ تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُم» نیز بهره گرفت که صراحتاً دستور می‌دهد تا مسلمانان، قدرت و نیروهای‌شان را آن‌قدر مهیا و برجسته کنند که دشمنان خدا و دشمنان خویش را بترسانند؛ مگر می‌شود با کاهش یا کمبود قدرت، دشمن متجاهر و علاقه‌مند به تجاوز را ترساند؟ براساس‌این می‌توان این سؤال را به صورت واضح مطرح کرد که حد یقف اینکه ما قوی نباشیم و دشمن با درک آن به ما حمله نکند، کجاست؟ معیار چه نهاد، گروه یا کارشناسی دراین‌میان مقبول و استاندارد است؟

در نفی گزاره بعدی یعنی اراده جدی ترامپ برای ابراز قدرت و مدیریت منطقه خاورمیانه با بهره‌گیری از جنگ نیز می‌توان از این منظر به ماجرا نگاه کرد که با وجود حرکات اغلب ضربتی رئیس‌جمهور آمریکا و شاهد مثال‌های آن مانند حمله محدود به برخی مناطق در سوریه، تجربه تاریخی نشان داده آمریکا هیچ‌گاه در دهه‌های اخیر با یک قدرت نظامی واقعی وارد جنگ نشده است. از فهرست حملات ایالات متحده به ویتنام، پاناما و عراق گرفته تا یوگسلاوی سابق، افغانستان، سومالی یا سوریه در ایام بعد از جنگ جهانی دوم، کاملاً مشخص می‌شود که ارتش این کشور در عین دارابودن تجهیزات و امکانات فنی فراوان که کتمان‌کردنی هم نیست، همواره به دنبال سیبل‌ها و اهدافی بوده که یارای مقابله هرچند کم با آنها را نداشته باشد و بتواند در مقابل آنها عرض اندامی گسترده و اغلب تبلیغاتی کند؛ بنابراین علاوه بر آنکه ترامپ به‌عنوان فردی که در محاسبات مادی و آنالیز سود و زیان ملموس تبحر بالایی دارد، نمی‌تواند از کنار این تاریخچه و اتفاقات به‌سادگی عبور کند.

فرماندهان و ژنرال‌های چندستاره آمریکایی نیز معنای تجاوز به کشوری با توان موشکی، دریایی، پهپادی و حتی پدافندی بالاتر از بسیاری کشورهای جهان را به‌خوبی می‌دانند؛ بنابراین آرایش جنگی را به رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی خلاصه می‌کنند.طبیعتاً حتی اگر فرمانده وقت نیروی دریایی سپاه، تجارب به‌دست‌آمده از پاسخ قاطع این نیرو به دخالت‌های نظامی آمریکا در منطقه خلیج فارس در سال‌های دفاع مقدس را در محاسبات خود دخیل نکند، نمی‌تواند نتایج نبردهای نیابتی منطقه‌ای، پایان تجاوزات اسرائیل به لبنان پس از قدرت‌گرفتن حزب‌الله و عجز ایالات متحده از پس‌گرفتن تفنگ‌داران دستگیرشده خود را نادیده بگیرد.

نهایتاً آنکه نیروهای مسلح ایران ضمن به‌کاربردن نهایت تلاش خود برای تداوم امنیت پایدار در داخل کشور و حتی منطقه، نیک می‌دانند که قدرتمندبودن در دنیای فعلی، ارتباط مستقیم با بازدارندگی دارد. مَثَل معروف تاریخی نیز در این دکترین نظامی ایران نهفته است؛ مبنی بر اینکه کشوری که با قدرت‌داشتن جلوی جنگ را بگیرد، از کشوری که در جنگ پیروز شود، هوشمندتر است.‌به‌همین‌خاطر ضمن یادآوری این اصل که کمترین انعطاف نظامی یا عقب‌نشینی در برابر دشمن، به پیشروی او می‌انجامد، باید مراقب بود رهاورد برنامه فعلی آمریکا برای همه اقشار به‌ویژه نظامیان کشورمان، تلاش برای «مردن از ترس» است؛ اما با تاکتیک یادآوری مداوم و هزاران‌باره «ترس از مردن».