کد خبر 957969
تاریخ انتشار: ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ - ۱۴:۵۶

دیگو مارادونا درباره ماریو کمپس می‌گوید که علیرغم عملکرد بی‌نظیرش در جام جهانی ۱۹۷۸، در آرژانتین به اندازه کافی به او توجه نشد و ارزش او را ندانستند؛ همانند شرایط «لیونل مسی» در دنیای مدرن.

به گزارش مشرق، «ادواردو گالیانو»، نویسنده مشهور اروگوئه‌ای، در کتاب خود با عنوان «فوتبال در خورشید و سایه»، «ماریو کمپس» را به طور شاعرانه‌ای به «اسب رام‌نشده و تسخیرناپذیری که دوست داشت روی چمنی سبز که پوشیده از بارش کاغذ رنگی‌هاست بتازد و یال زبرش در هوا رقصان باشد» توصیف کرده. برای نسل مشخصی از هواداران فوتبال، تصویر کمپس هنگام شادی‌هایش پس از گلزنی در جام جهانی ۱۹۷۸ به طرزی جادویی در یادشان نقس بسته است.

 

پس از شروعی نسبتاً آرام، ستاره شماره ۱۰ آرژانتین بی‌شک به عنوان ستاره تورنمنتی که از سوی آرژانتین در دلِ ترس و سرکوب‌های نظامی فتح شد، ظهور کرد. ۲ گل او در بازی فینال تا حدودی انتقام ِ تحقیر ۴ سال پیش برابر هلند بود و سرپوشی بر شکاف‌های دولتِ در حال فروپاشی آرژانتین محسوب می‌شد.

«ماریو آلبرتو کمپس چیودی» در ژوئیه سال ۱۹۵۴ در روستایی کوچک به نام «بل ویه»، که تقریباً میان دو شهر «کوردوبا» و «روساریو» دومین و سومین شهرهای بزرگ آرژانتین واقع است، به دنیا آمد. «بل ویه» به فوتبال و امکانات فوتبالی‌اش شهرت دارد و طبیعی بود که کمپس قطار زندگی‌اش را در این مسیر قرار دهد.

بیشتر بخوانید:
 

کمپس: بهتر است مارادونا دهانش را ببندد!


اسطوره‌ای‌که کارت زرد وقرمز نگرفت+عکس

نخستین باشگاه او «اینستیتوتو»، باشگاهی در کوردوبا بود که کمپس نخستین بازی خود را در آنجا در سال ۱۹۷۳ یعنی در ۱۶ سالگی تجربه کرد. بد نیست بدانید که آکادمیِ برجسته این باشگاه «اوزی آردیه» را پرورش داده و آخرین ستاره‌ای که به جهان فوتبال معرفی کرده، «پائولو دیبالا» است. کمپس گرچه مدت کوتاهی در «لا گلوریا» ماند اما عملکرد خوبی از خود به جای گذاشت و سپس ۴۰۰ کیلومتر به سمت جنوب نقل مکان کرد تا به «روساریو سنترال» بپیوندد. با این که او در طول ۳ سال بازی با پیراهن کلاسیکِ زرد و آبی «لا کانالا» به عناوین پرتعدادی نتوانست برسد اما موفق شد خود را به عنوان مهاجمی خطرناک و گلزن معرفی کند. کمپس با زدن ۲۵ گل در همین تعداد بازی به عنوان آقای گلی لیگ رسید و چیزی حدود ۵۰% گل‌های کل تیمش را به ثمر رساند. ضمن این که سال ۱۹۷۶ در ۳۳ بازی در جریان لیگ «متروپولیتانو»، ۲۱ بار تور دروازه حریفان را به لرزه درآورد تا اثبات کند رکوردهایش اتفاقی نبوده. در همان زمان بود که توسط سرمربی آرژانتین برای بازی در جام جهانی ۱۹۷۴ آلمان غربی به تیم ملی دعوت شد. فراموش نکنید کمپس که به «ال ماتادور» شهرت یافته بود، نخستین بار در سال ۱۹۷۳ برای «آلبی سلسته» به میدان رفت و یک سال بعد علیرغم این که هنوز یک نوجوان محسوب می‌شد، حضور در بزرگ‌ترین عرصه فوتبال یعنی رقابت‌های جام جهانی را تجربه کرد.

فرم خوب «ماریو» در آستانه جام جهانی نویدِ یک تورنمنت خوب را به آرژانتینی‌ها می‌داد. او پیش از جام برابر سه رقیب اروپایی در بازی‌های تدارکاتی ۴ گل به ثمر رساند، در دور گروهی در هر ۳ دیدار از ابتدا به میدان رفت اما در اتفاقی مهم، آرژانتین در گروه خود پشت سر لهستان در رتبه دوم قرار گرفت؛ آن هم در شرایطی که کمپس ِ کم‌تجربه برابر لهستان موقعیت مهمی را از دست داد که می‌توانست سرنوشت آرژانتین را در آن تورنمنت دستخوش تغییر و تحول کند.

ثمره دوم شدن آرژانتین در گروه، قرار گرفتن در گروهی سخت در مرحله دوم بازی‌ها بود؛ «آلبی سلسته» با «برزیل»، «هلند» و «آلمان شرقی» که توانسته بود با برتری یک بر صفر برابر آلمان غربی در مرحله اول تاریخ‌سازی کند، در یک گروه قرار گرفت. کمپس بازی نخست برابر هلندِ کرایف را از روی نیمکت شروع کرد و ۴۵ دقیقه بعد در حالی که هلندی‌ها با ۲ گل پیش بودند پا به مستطیل سبز گذاشت. در ادامه گل دوم «یوهان کرایف» در بازی و گل «جانی رپ» نتیجه را ۴ بر صفر ساخت. کمپس در بازی دوم برابر برزیل از ابتدا در ترکیب قرار گرفت اما بین دو نیمه تعویض شد و آرژانتین با نتیجه ۲ بر یک مقابل رقیب سنتی تن به شکست داد و در بازی آخر نیز برابر آلمان شرقی به نتیجه‌ای بهتر از تساوی یک بر یک نرسید تا از گردونه رقابت‌ها کنار رود.

در این بین از این نکته غافل نشوید که آرژانتین در اواسط دهه ۷۰، تیمی بود که هیچ هویتی برای افتخار به آن نداشت؛ تحقیر به دست «توتال فوتبال» هلندی‌ها در سال ۱۹۷۴ تأثیر مهمی مانند شکست برابر چکسلواکی در جام جهانی ۱۹۵۸ سوئد داشت و آن شکست، پایان دوران به اصطلاح «لا نوئسترا» بود. در واقع بازی برابر هلند مسیر تاریکی را که آرژانتین پس از فاجعه «هلسینبرگ» طی کرده بود، به تصویر کشید و این پیغام را به همه رساند که «تغییر» لازم است. نتیجه آن شکست، انتصاب سرمربی تیم «هوراکان»، «سزار لوئیس منوتی» به عنوان سرمربی آرژانتین بود، او مأموریت داشت جذابیت را به بازی آرژانتین در آستانه جام جهانی ۱۹۷۸ بازگرداند؛ کاری که با اعتماد به نفس بالا انجامش داد.

کمپس در سال ۱۹۷۶ راهی اسپانیا شد و پیراهن تیم والنسیا را بر تن کرد و خیلی زود با زدن ۲۴ گل در ۳۴ بازی به جایزه «پی‌چی‌چی» دست یافت. در فصلی که منتهی به جام جهانی ۱۹۷۸ می‌شد، کمپس از آقای گلی خود دفاع کرد و با زدن ۳۹ گل در تمام رقابت‌ها به والنسیا کمک کرد در رتبه چهارم جدول جای بگیرد و سهمیه رقابت‌های اروپایی را به دست آورد. در واقع فرم و آمادگی او برای جام جهانی نمی‌توانست بهتر از این باشد! کیفیت و کارنامه ماریو به حدی درخشان بود که باعث شد «منوتی» از قانون خود چشم‌پوشی کند. سرمربی آلبی سلسته قصد داشت برای تورنمنتی که قرار بود در خاک آرژانتین برگزار شود تنها بازیکنانی را به تیم ملی فرا بخواند که در لیگ داخلی به میدان می‌روند ولی شرایط همگی به سود کمپس رقم خورد تا «منوتی» برای قانون خود استثنا قائل شود.

شاید قابل درک باشد که با توجه به وضعیت دولت آرژانتین و برای دلگرمی مردم، آنها به قهرمانی نیاز داشتند اما شروع کمپس در تورنمنت چندان رضایت بخش نبود. او پیراهن شماره ۱۰ را بر تن داشت و به عنوان هافبک هجومی ایفای نقش می‌کرد، با این وجود در تمام بازی‌های آرژانتین در دور اول گروهی که در استادیوم «ال مونومنتال» برگزار شد به مشکل خورد. آلبی‌سلسته موفق شد مجارستان و فرانسه را با نتیجه ۲ بر یک شکست دهد ولی برابر ایتالیا با یک گل مغلوب شد و به این ترتیب آنها در رتبه دوم گروه A قرار گرفتند، رتبه‌ای که موجب شد آرژانتین به جای سفر به «بوینس آیرس» برای بازی‌های مرحله دوم، راهی «روساریو» شود؛ اتفاقی که ابتدا برای کمپس یک نفرین به نظر می‌رسید اما به طرزی خارق العاده به یک لطف تغییر ماهیت داد؛ بازگشت به شهری که در آنجا ۳ سال فوتبال بازی کرده بود، احیای «ال ماتادور» را در پی داشت و دور از فشار بازی در پایتخت، کمپس در «روساریو» درخشش خود را کلید زد.

در نخستین بازی دور دوم، آرژانتین با دو گل لهستان را از پیش رو برداشت؛ غیبت «لئوپولدو لوکه» که در دور نخست ۲ گل برای آرژانتین به ثمر رسانده بود، باعث شد در این بازی منوتی از کمپس کمی جلوتر بهره گیرد و پاداش این تغییر، زدن ۲ گل از سوی مهاجم والنسیا بود و به این ترتیب پس از ۱۱ بازی بدون گل، بالاخره پای ماریو مجدداً به گلزنی برای آرژانتین باز شد.

تیتر روزنامه‌ها در واکنش به این پیروزی اما کاملاً مثبت نبود زمانی که مسابقه با یک گل به سود آرژانتین در جریان بود، لهستان تا آستانه زدنِ گل تساوی پیش رفت اما کمپس با دست خود اجازه ورود توپ به دروازه را نداد و در ادامه نیز از خوش اقبالی ماریو، ضربه پنالتی «کازیمیرز دینا» هم توسط «اوبالدو فیلول» مهار شد و کمپس علیرغم این خطای هند، در زمین ماند و توانست گل دوم خود و تیمش را نیز به ثمر برساند.

«برایان گلانویل» در یادداشت‌های خود از جام جهانی که اوت سال ۱۹۷۸ در مجله «World Soccer» منتشر شد، در سرزنش خطای هند کمپس از نقل قولی از «سر استنلی روس»، داور سابق و رئیس فیفا استفاده کرد: «بازیکنی که توپ را روی خط با دست لمس می‌کند و به حریف پنالتی می‌دهد و آن پنالتی از دست می‌رود، ممکن است احساس کند هیچ چیزی از دست نداده اما او یک چیز بزرگ را باخته. او شهرت و اعتبار خود به عنوان یک ورزشکار را از دست داده است.»

آرژانتین در دیدار بعد برابر برزیل به تساوی بدون گل رسید و با توجه به پیروزی بعدی سلسائو برابر لهستان، آرژانتین برای صعود به فینال باید با برتری حداقل چهار گل دیدار برابر پرو را به پایان می‌رساند، دیداری که در دل داستان‌های جام جهانی ثبت شده، جدالی که آرژانتین با نتیجه ۶ بر صفر در آن به یک پیروزی خاطره‌انگیز رسید؛ دیداری که در دل تهدیدها و ارتباطات سیاسی مشکوکی برگزار شد! کمپس در دقیقه ۲۱ گل اول بازی را به ثمر رساند، «آلبرتو تارانتینو» نیز قبل از پایان بازی در نیمه نخست، برتری آرژانتین را ۲ برابر کرد. دقایقی بعد از شروع نیمه دوم، کمپس گل دوم خود و سوم تیمش را زد و ۳ گل دیگر در ادامه مسابقه به معنای قطعی شدن صعود آرژانتین به فینال جام جهانی بود.

در جدال فینال، پس از گلزنی کمپس در دقیقه ۳۸ به نظر همه چیز طبق برنامه پیش می‌رفت تا این که «دیک نانینگا» با یک ضربه سر، کار را به تساوی کشاند و بازی به وقت‌های اضافی رفت. در دقیقه ۱۰۵، کمپس میزبان را مجدداً پیش انداخت و در ۵ دقیقه پایانی بازی نیز «دنیل برتونی» گل سوم را وارد دروازه هلند کرد تا حکم قهرمانی آرژانتین در جام جهانی امضا شود.

جالب این که کمپس هر چه تورنمنت پیش رفت، درخشان‌تر ظاهر شد و دقیقاً در بهترین زمان و مکان، لباس منجیِ تیم را بر تن کرد؛ نقشی که بازیکنان بزرگ باید آن را ایفا کنند. سرعت و حرکت مستقیمش به دل مدافعان بود و همین موجب شد او در پایان جام علاوه بر کسب عنوان آقای گلی، به عنوان بهترین بازیکن تورنمنت نیز انتخاب شود. او چند ماه بعد عنوان «بهترین بازیکن سال ۱۹۷۸ آمریکای جنوبی» را نیز از آن خود کرد و در این راه «زیکو» و «مارادونا» را شکست داد.

اما ترس از حکومت و رژیم نظامی آن دوران تا حدودی موفقیت درون زمین را تحت تأثیر قرار داد؛ بسیاری از بازیکنان، از جمله کمپس تحت پرسش قرار گرفتند، اتهام؟ «نقش داشتن در این که دولتِ وقت آرژانتین از جام جهانی به عنوان تبلیغی سیاسی استفاده کرده تا از آرژانتین تصویر کشوری شاد را به جهان مخابره کند!» کمپس در تبرئه خود از این اتهامات در سال ۲۰۰۲ گفت: «قطعاً شرایط دشواری بود. من روز ۸ مه به آرژانتین رسیدم و ۱۵ ژوئیه آنجا را ترک کردم. در عمل هرگز هنگام دولت نظامی و ارتشی در آرژانتین نبودم. ما برای خودمان، سپس مردم و سپس فوتبال آرژانتین بازی کردیم.»

پس از جام جهانی، کمپس به مستایا برگشت و سه سال دیگر پیراهن والنسیا را بر تن کرد. حاصل این ۳ سال، ۶۱ گل و سه جام بود و سپس به آرژانتین بازگشت و پیراهن باشگاه «ریورپلاته» را پوشید. در آن زمان «دیگو مارادونا» از «آرژانتینوس جونیورز» به «بوکاجونیورز» پیوسته و با «میگوئل آنخل بریندیسی» زوج خوبی را تشکیل داده بود. مارادونا در کتاب بیوگرافی خود با عنوان «ال دیگو» در سال ۲۰۰۴ درباره آن شرایط نوشت: «ریور که از انتقال من عصبانی بود و به همین دلیل دنبال بازیکنی گشت تا هوادارانش را آرام کند. آنها انتخاب خوبی داشتند و دوستِ من یعنی کمپس را که از اواسط دهه هفتاد در والنسیا حضور داشت به کشور بازگرداندند. بازی کمپس تحسین‌برانگیز بود و من به این مسئله افتخار می‌کردم که آنها برای نبرد با من چنین ستاره بزرگی را به کشور بازگرداندند.»

گرچه مارادونا و بوکا قهرمان جام «متروپولیتانو» در سال ۱۹۸۱ شدند اما ریور نیز در جام «ناسیونال» همان سال به قهرمانی رسید؛ جامی که تنها قهرمانی «ال ماتادور» در لیگ بود؛ ریور در فینال به مصاف «فرو کاریل اوئسته» رفت، تیمی متواضع که در «متروپولیتانو»، «بوکا» را حسابی به زحمت انداخت ولی «ریور» دیدار رفت فینال را با یک گل برد و این برتری را در دیدار برگشت نیز تکرار کرد؛ آن هم در حالی که هر دو گل دو بازی فینال را کمپس به ثمر رساند.

نوبت به جام جهانی ۱۹۸۲ اسپانیا رسید؛ کشوری که کمپس آن را به خوبی می‌شناخت و در هر پنج مسابقه آرژانتین در آن جام از ابتدا به میدان رفت. او و مارادونا که در «سوپرکلاسیکو» رقیب هم بودند، در تیم ملی شانه به شانه هم برای موفقیت آلب سلسته هم قسم شدند و به آرژانتین کمک کردند که از مرحله اول گروهی عبور کند، نکته جالب در این بین این که آنها برای سومین جام پیاپی، در دور نخست گروهی دوم شدند و این بار پشت سد بلژیک قرار گرفتند. دوم شدن در گروه باعث سختی کارشان در مرحله بعدی شد و آنها را با ایتالیا قهرمان مسابقات و برزیلی که به عقیده خیلی‌ها بهترین تیم تاریخ بود که به قهرمانی نرسید، در یک گروه قرار داد. نتیجه نیز چندان تعجب‌برانگیز نبود؛ آرژانتین هر دو بازی خود را باخت و از دور رقابت‌ها کنار رفت؛ آن هم در حالی که مارادونا در جریان دیدار برابر برزیل به علت پرخاشگری از بازی اخراج شده بود، دوران منوتی روی نیمکت آلبی سلسته به ایستگاه پایانی رسید و هم‌زمان دوران حضور کمپس در تیم ملی نیز تمام شد.

مارادونا در «ال دیگو» می‌گوید که علیرغم عملکرد بی نظیر کمپس در جام جهانی ۱۹۷۸، در آرژانتین به اندازه کافی به او توجه نشد و ارزش او را ندانستند، همانند شرایط «لیونل مسی» در دنیای مدرن. توضیح ممکنی که می‌شود برای این مسئله پیدا کرد این است که او در دوران حضورش در مستطیل سبز، موفقیت‌های چشم‌گیری در رده باشگاهی به دست نیاورد. با وجود این که نبوغ و شم گلزنی بالای او برایش جوایز فردی پرتعدادی به ارمغان آورد اما شاید موفقیت‌های باشگاهیِ بیشتری نیاز بود تا او به عنوان یک پادشاه در یادها ماندگار شود.»

منبع: روزنامه سازندگی