کد خبر 959298
تاریخ انتشار: ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۸ - ۰۰:۱۴

«ترس» زمانی موثر واقع می‌شود که «ترسویی» وجود داشته باشد وگر نه کسانی که «عقلانیت» و «جسارت» را توأمان داشته باشند، به این سادگی‌ها مرعوب نمی‌شوند.

به گزارش مشرق، «جعفر بلوری» در یادداشت روزنامه «کیهان» نوشت:


۱- روان‌شناسان می‌گویند، ترس عامل «موثری» است. این عامل چون موثر است، همچون سایر عوامل تاثیرگذار طبیعتاً از سوی عده‌ای مورد سوء‌استفاده قرار می‌گیرد، به ویژه وقتی پای «سیاست» در میان است. اصلاً مگر آمریکا بیشتر سیاست‌های خود را در سرتاسر جهان با همین عامل پیش نمی‌برد؟ فلسفه اعزام گاه و بی‌گاه ناوهای غول‌پیکر این کشور به این نقطه یا آن نقطه از دنیا مگر چیزی جز ترساندن و امتیاز گرفتن است؟ ترامپ مگر در دیدار با رهبران کره جنوبی نگفت، بروید بگویید ترامپ دیوانه است و مذاکرات را پیش ببرید؟ یا آن یکی؛ خانم «نیکی هیلی»، نماینده مستعفی آمریکا در سازمان ملل طی کنفرانس شارلوت مگر نگفت، اصلاً ماموریتش تند مزاج نشان دادن ترامپ برای ترساندن کشورها بوده:

بیشتر بخوانید:

ظریف: بعد از اقدامات آمریکا ضرورت دارد با شرکای مهم ایران گفتگو کنیم

پوتین: ایران شفاف‌ترین برنامه هسته‌ای دنیا را دارد

بن رودز: ترامپ درباره ایران دروغ می‌گوید


«من همواره ترامپ را به عنوان فردی تندمزاج، و در مذاکرات غیرقابل پیش‌بینی به تصویر می‌کشیدم تا باعث ترس طرف دیگر شوم. این کار من در چارچوب سیاست و تئوری «مرد دیوانه در دیپلماسی» صورت می‌گرفت. این تئوری را قبلاً «ریچارد نیکسون» (رئیس‌جمهور پیشین آمریکا) تعریف کرده است...


وقتی با همتای چینی خود درباره مسئله کره شمالی پس از پرتاب موشک توسط این کشور در سپتامبر ۲۰۱۷ چانه‌زنی می‌کردم، به او گفتم رئیس من آدم غیرقابل پیش‌بینی است و من نمی‌دانم چه خواهد کرد. تهدید حمله آمریکا به کره شمالی آنقدر کافی بود که چین را وادار کرد تحریم‌های جدی علیه کره شمالی را در شورای امنیت سازمان ملل بپذیرد. من به رئیس‌جمهور (ترامپ) گفته‌ام که همواره این کار را انجام می‌دهم و او کاملاً با این ایده من موافق بوده است.»


با وجود این همه شواهد، چرا برخی می‌ترسند؟ یا نه بهتر بگوییم، به دنبال ترساندن مردم هستند؟ برای یافتن پاسخ این سؤال باید دید، ضمن ترسیدن یا ترساندن، آدرس کجا را می‌دهند، پاسخ همانجاست. آنها آدرس «مذاکره با ترامپ» را می‌دهند آن هم وقتی تمام دنیا به این نتیجه رسیده که این آدم غیر قابل اعتماد است و روزانه چیزی بین ۴ یا ۵ بار دروغ می‌گوید.


سؤال بعدی «مذاکره بر سر چه؟» است. پاسخ توان موشکی‌مان است! آن هم در بحبوحه اعلام این دروغ بزرگ که «ممکن است جنگ شود». دوباره دقت کنید! می‌گویند سایه جنگ آمده پس برویم بر سر سلاح‌هایمان معامله کنیم! کدام آدم ذی‌شعوری در آستانه جنگ بر سر سلاحش معامله می‌کند؟ در چنین شرایطی به قول رهبر معظم انقلاب، مذاکره سم است و هیچ ایرانی با شعوری دنبال مذاکره نمی‌رود.


۲- یمنی‌ها که بیش از ۴ سال است تحت شدیدترین و وحشیانه‌ترین حملات ائتلاف سعودی قرار دارند و تقریباً صد در صد کشورشان از سوی این ائتلاف به ظاهر سعودی و به واقع آمریکایی-صهیونیستی نابود شده، طی این مدت به توانایی‌های نظامی خوبی دست یافته‌اند. با ۷ پهپاد هجومی بزرگ‌ترین و یکی از موثرترین حملات پهپادی انتحاری را به مراکز نفتی عربستان انجام داده و ترس! را بر اندام فرزندان ابولهب انداخته‌اند. شاید عملیات «فجیره» در امارات نیز کار همین انقلابیون یمن باشد، نمی‌دانیم. (تا این لحظه مسئولیت عملیات علیه نفت‌کش‌های این بندر مهم استراتژیک را کسی بر عهده نگرفته است). بیایید دوباره مرور کنیم: پس از ۴ سال حملات شبانه‌روزی وحشیانه سعودی اماراتی به یمن، و شهادت صدها هزار زن و کودک، بیماری میلیون‌ها انسان به دلیل نابودی زیرساخت‌های اقتصادی و درمانی و محاصره کامل آن، حمله پهپادی بزرگی از سوی قربانیان این جنگ علیه این ائتلاف انجام شده است. بازنشر همراه با شادی این خبر، ترسوها را به لرزه انداخته است!


می‌گویند خوشحالی فلان روزنامه یا توییت فلان خبرنگار منافع ملی را به خطر می‌اندازد! آری درست شنیدید از منافع ملی می‌گویند که با توییت زدن به خطر می‌افتد! چه کسانی اینگونه تحلیل می‌کنند؟ همان‌هایی که به دنبال مذاکره با ترامپ برای معامله بر سر منافع ملی‌اند. می‌گویند «سایه جنگ را نمی‌بینی؟ تحریم‌های نفتی را نگاه! برویم بر سر موشک‌هایمان مذاکره کنیم؟» این منطق یعنی، سایه جنگ که آمد سلاح را بردار و تقدیم دشمن کن! حالا که اصلاً از سایه جنگ هم خبری نیست! امروز نه در وضعیت جنگی (نظامی) قرار داریم، نه زمان مذاکره است. اگر هم بود، آدم عاقل در وضعیت جنگی بر سر سلاحش مذاکره نمی‌کند.


۳- می‌گویند: هر چقدر دشمن جلو آمد و هر غلطی که کرد نباید تهدیدش کرد، اگر در کشور دیگری علیه دشمنان ما عملیاتی شد نباید خوشحال شد! باید مشکلات را تحت هر شرایطی با مذاکره و لبخند حل کرد. دنیا، دنیای گفتمان است. ۶ سال است که این را می‌گویند. اسمش را هم گذاشته‌اند، «تنش‌زدایی، گفت‌وگو با زبان دنیا، دیپلماسی، فهم منافع ملی و…». زیباست. عقلانی و همه‌پسند است اما تا وقتی که، آن کشورهایی که «دنیا» جا می‌زنندش هم با همین دست فرمان حرکت کنند. اینکه ما لبخند بزنیم، به تعهداتمان مو به مو و بیش از آنچه وعده داده‌ایم عمل کنیم اما آنها تحریم‌مان کنند، تحقیرمان کنند، زیر تعهداتشان بزنند صحبت از دیپلماسی، شبیه به جوک است… و چه جوک تلخی!


استدلال می‌کنند، اگر از حملات انصارالله به بنادر نفتی امارات و پالایشگاه‌های نفتی عربستان ابراز خوشحالی کنیم، علیه کشور یک اجماع جهانی درست می‌شود. اما نمی‌گویند، چگونه با خوشحالی کردن اجماع جهانی درست می‌شود. صغری و کبری می‌چینند تا بگویند، موفق شده‌ایم بین اروپا و آمریکا اختلاف اندازیم اما نمی‌گویند خانم موگرینی همین دو سه روز پیش گفت اگر قرار باشد جنگی رخ دهد، ما قطعاً در کنار آمریکا خواهیم ایستاد! کاری که امروز کاسبان ترس می‌کنند، دقیقاً همان کاری است که نیکی هیلی می‌کرد. یعنی همصدا شدن با ترامپ برای ترساندن مردم برای دادن سایر مولفه‌های قدرت.


۴- وضعیت اقتصادی که امروز در آنیم، حاصل همین نوع تفکر است. ۶ سال لبخند، ۶ سال چشم دوختن به خارج از مرزها، انتظار کشیدن برای اینکه از فرانسه بیایند و مشکل بیکاری جوانان ایرانی را حل کنند. تعطیلی مسکن مهر و عدم جایگزینی آن با یک طرح -به قول خودشان- غیر مزخرف! جمع‌آوری کارت‌های سوخت، حمله به مراکز دینی و فرهنگی، تبلیغ کنسرت و تماشای مختلط فوتبال، حجاب اجباری اختیاری، مذاکره امام حسین (ع) با یزید، تقصیر دولت قبل بود، نمی‌گذارند و این روزها اختیار نداریم و جمهوری سوم… اینها بازخوردهای دست فرمان همین آقایانی است که از منافع ملی و سواد دیپلماسی می‌نویسند و مدتی است در حال تئوری‌بافی و نظریه‌سازی درباره جمهوری سومند!


۵- یک بیانیه برجامی نه چندان قوی اما نسبتاً خوب از سوی شورای عالی امنیت ملی و پس از مدتها تاخیر علیه اتحادیه اروپا خوانده شد. نتیجه: وزرای خارجه و رهبران این کشورها به تکاپو افتادند.


نیروهای مقاومت یمن پس از ۴ سال حملات شبانه‌روزی ائتلاف سعودی به کشورشان، یک حمله پهپادی درست و حسابی به مراکز نفتی و حساس دشمنانشان کردند نتیجه:


- زمزمه اخراج جان بولتون و خبر خروج دیپلمات‌های آمریکایی از عراق بلند شد که چه نشسته‌اید! دوستان ایران دست به کار شده‌اند.(انتشار خبر اخراج قریب‌الوقوع جان بولتون، ضدایرانی‌ترین مقام حال حاضر آمریکا در این شرایط، می‌تواند پیامی از سوی آمریکایی‌ها به ایران باشد. یعنی جنگ بی‌جنگ)


- ناوچه اسپانیایی از ناو عزیمت یافته آمریکا به سمت خلیج‌فارس جدا شد تا مبادا احیاناً درگیر جنگی شود.(این یعنی هنوز اتفاق خاصی نیفتاده، اختلافات بین اعضای ناتو شروع شد.)


-پمپئو وزیر خارجه آمریکا و سفیر این کشور در ریاض که یک ژنرال کارکشته است هر دو گفتند قصد جنگ ندارند و جنگ به صلاح هیچکس نیست، ترامپ خبر اعزام ۱۲۰ هزار نیروی آمریکایی را کذب خواند، بورس کشورهای مرتجع عربی سقوط کرد، ریاض ۳۱ میلیارد دلار خسارت دید و...


حالا پاسخ بدهید؛ وقتی دشمن می‌بیند با بدعهدی و ماجراجویی علیه کشورمان، هیچ هزینه‌ای نمی‌دهد، چرا به تعهداتش عمل کند؟ آیا وقتی در پوشش سواد دیپلماسی، پیام ضعف می‌فرستیم، دشمن برای ضربه زدن جری می‌شود یا وقتی با اقتدار پاسخش را بدهیم؟ کسانی که از روی جهل یا خیانت، در این مدت بر طبل «ترس از جنگ» کوفتند بدانند، نه شرایط ایران مثل شرایط عراق، افغانستان یا سوریه است نه آمریکا و نوچه‌های منطقه‌ای آن آنقدر احمقند که جنگی را علیه کشورمان شروع کنند پس نترسید! نه مذاکره می‌کنیم نه جنگ می‌شود.


«ترس» زمانی موثر واقع می‌شود که «ترسویی» وجود داشته باشد وگر نه کسانی که «عقلانیت» و «جسارت» را توأمان داشته باشند، به این سادگی‌ها مرعوب نمی‌شوند.