در شرایطی که اشرار با ترور روحانی همدانی، قصد ایجاد براه انداختن یک موج ضد آخوندی را در کشور داشتند، ناگهان محمد برمایی در فضای مجازی بواسطه برنامه دعوت محبوب شد.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق - حضور مکرر و مستمر برنامه ماه عسل، حین افطار اجازه عرض اندام به برنامه دیگری را نمی‌داد و احسان علیخانی تمام فرصت‌های ممکن را از سایر برنامه‌سازان گرفته بود. امسال در غیاب «ماه‌عسل» مخاطبان در میان برنامه‌های منتهی به افطار با یک سرگردانی و عزم دوباره برای انتخاب مواجه بودند.

برنامه نخست «دعوت» ناگهان بدون هیچ تبلیغاتی، بدون آنکه رسانه ملی اطلاع رسانی خاصی کرده باشد، به ناگهان به یکی از برنامه‌های معتبر ماه مبارک رمضان تبدیل شد. برنامه‌ای که ظاهراً سوژه‌های بسیار کلیشه‌ای را به برنامه‌اش دعوت می‌کند اما با اتکا به اجرای استثنایی یک آخوند با دانش و مردمی، «حجت‌الاسلام محمد برمایی»، به تدریج شناخته شد و فراتر از مخاطبان عام، توانسته نظر مخاطبان نخبه سیما را بسیار راضی نگاه داشته است.این تفسیرها ریشه در واکنش‌های گسترده مردمی به این برنامه در فضای مجازی دارد.

«دعوت» بدون هیچ تکلفی و تبلیغی آغاز شد و در همان برنامه نخست برمایی در مقام مجری میخ خود را محکم کوبید و رابطه سمپاتیکی با مخاطبانش برقرار کرد. یکی از محاسن ویژه مجری این است که سوژه هایش را معطل نمی‌کند و زوج شیرازی که در برنامه اول حضور داشتند، می‌توانستند مجری را به سویه کلیشه‌های هدایت کنند. اما درایت مجری برنامه را شبیه کلیشه‌های نصیحت‌های آخوندی مرسوم و برنامه‌های روتین تلویزیونی نکرد.

بیشتر بخوانید:

با افزایش معرفت جامعه، گفتمان های انقلابی را تقویت کنید / همراهی طلاب و بزرگان حوزه با نهضت امام (ره) جزو وظایف ذاتی و هویتی حوزه بود / اختلاف نظر علمی و سیاسی در حوزه اشکالی ندارد اما نباید به درگیری منجر شود

مسلماً زوج شیرازی با شاخصه «سبک زندگی ایمانی» به برنامه آورده شدند و مجری آخوند با ظرافت و لطافت ابعاد غیر کلیشه‌ای را از زندگی زوج شیرازی به مخاطبانش نشان داد. عطش برای ازدواج به بحث شیرین برنامه نخست تبدیل شد. برخلاف آنکه بیشمار رسانه‌های مختلف تبلیغ می‌کنند که در ایران تمایلی برای ازدواج وجود ندارد، خلاف آن با توضیح جامعی از زبان دو جوان شیرازی شنیده شد. در انتهای برنامه هم متوجه می‌شویم آخوند – مجری برنامه بسیار اهل موسیقی است و قطعه‌ای را از بهنام صفوی و اشاره مجری امتیازی شاخصی برای او محسوب می‌شود.

آخوندی که موسیقی گوش می دهد و حتی تیتراژ برنامه‌اش با موضوع برنامه‌اش بشدت همخوانی دارد. مخاطبان با چنین آخوند – مجری خاصی بشدت ارتباط برقرار می‌کنند چون او به زبان آخوندی حرف می‌زند، زبان آخوندی همان زبان گمشده دو دهه اخیر که فاصله مردم و حاکمیت را کم می‌کرد و به همین دلیل با لحن نه چندان پرخاشگریانه‌ای در قسمت سوم، وقتی بحث فرزندآوری را با همان لحن مردمی پیش می‌کشد، به قیمت پوشک اشاره می‌کند، اشاره کردن با متلک‌پرانی به سبک مهران مدیری، بسیار متفاوت است.

برنامه دعوت که به موضوع مهم واسطه‌گری در ازدواج می‌پردازد

برنامه «دعوت» اگر صرفاً قصد داشت که به ازدواج جوانان یا مفاهیمی مثل ازدواج ساده، به صورت یک برنامه تخصصی بپردازد، استقبال از آن به صورت خاص، مداومت پیدا نمی‌کرد. در واقع ازدواج برای مجری و مولفان بهانه است تا کنکاش‌های اجتماعی عمیق‌تری صورت بپذیرد. در قسمت دوم در یک تاکتیک استاندار برنامه سازی، واسطه‌گری سنتی ازدواج در شکل مدرن‌تری به برنامه ورود می‌کند. در واقع واسطه‌گری ازدواج در نهادهای اجتماعی از میان رفته است و برنامه دعوت با همین یک برنامه به صورت ساده به احیا و اهمیت آن می‌پردازد.

نمایی از برنامه سوم دعوت

یک نکته مهمی که در شرایط کنونی وجود دارد، نحوه آشنایی و ازدواج دختران و پسران است که در برنامه سوم با حضور یک زوج مدرن و تحصیلکرده، مرزهای حیا در نحوه آشنایی این دو نفر کنکاش می‌شود و بهترین راه حل را به مخاطبان برای امتداد رابطه در قالب ازدواج پیشنهاد می‌شود. ضمن اینکه برنامه سوم یک جلسه اغنایی برای زوج مدعو و راهنمایی فرزندآوری از مجری – آخوند برنامه است.

برنامه چهارم به زوجی می‌پردازد که در اوج بحران سیل شهرستان سوسنگرد در بیست و هفتم فروردین ازدواج کرده‌اند. برمایی (آخوند – مجری برنامه دعوت) با پرس، کلمه سیلاب را به صورت مکرر به عنوان معترضه‌اش ادا می‌کند. با توجه به اینکه مهمان برنامه و عروسش از مناطق سیل‌زده آمده‌اند و مسئولان مناطق سیل زده جنوب را نادیده گرفته‌اند، برنامه چهارم دعوت می‌توانست به یک برنامه سیاسی با محوریت متلک‌های مختلف تبدیل شود و بغض «علا چنانی» مهمان برنامه آمده ترکیدن بود، اما هدایتگری برمایی، برنامه را به سویی برد که علاء لب به اعتراف می‌گشاید که در بحران به این مسئله فکر می‌کرد، دین خود با ازدواج کامل کند. آخوند- مجری برنامه دعوت تمام معترضه علاء را کانالیزه می‌کند تا سویه اجتماعی برنامه‌اش در جهت دیگری هدایت نشود و اینجاست که مشخص می‌شود که آخوندها بهترین وظیفه اجتماعی که می‌توانند بر عهده بگیرند، پر کردن خلاءهای گفتمانی میان مردم و حاکمیت است.

در برنامه پنجم با امدادگری آشنا می‌شویم که با دختری از خانواده‌های زلزله زده ازدواج کرده است. برنامه «دعوت» گوشه‌ای هایی از زندگی مهمانان را در این قسمت خاص می‌سنجد و قصه آنان را دراماتیزه می‌کند و برمایی درام و دراماتیزه کردن را به خوبی در قاب برنامه‌ای، گفت و گو محور، انجام می‌دهد.

سرهنگ بهاری مهمان برنامه هفتم دعوت

اما برنامه هفتم دعوت، در میان ده قسمت ابتدایی، از شاخص‌ترین قسمت‌های این مجموعه است. زن و شوهری پلیس از اهالی سواد کوه به برنامه دعوت آمدند که شاید در نگاه نخست از حیث جذابیت، چنین مهمانانی در محدوده زیر متوسط مخاطب‌آوری قرار می‌گیرند. اما مجری با شگرد خاصی تمام مسیر داستانی را متوجه شخصیت زن می‌کند. سرهنگ بهاری (پلیس زن) که در یک شهر کوچک مثل سواد کوه زندگی می‌کرد، محدوده استفاده از ظرفیت‌ها و عرصه‌های اجتماعی فعالیت بانوان را در قالب سرگذشت شخصی‌اش روایت می‌کند که می‌تواند دال بر عدم محدودیت فعالیت زنان در جامعه باشد.

نکته دوم شیوه نگرش چنین بانویی است که با وجود توفیق در عرصه ورزش و حرفه پلیسی با ستوان فرزاد محمدی ازدواج می‌کند که درجه سازمانی‌اش بسیار پایین‌تر از اوست. بازتاب نگرش سرهنگ بهاری، کارت طلایی برنامه دعوت است. چون در شرایطی به سر می‌بریم که بسیاری از دختران به علت خودبرترجویی اجتماعی، در مسئله ازدواج به کامیابی و توفیق دست پیدا نکرده‌اند.

دلایل محبوبیت مجری برنامه دعوت چیست؟

با پخش چند قسمت از برنامه دعوت «حجت‌الاسلام محمد برمایی» مجری این برنامه بشدت در فضای مجازی محبوب است و آدرس صفحات مجازی وابسته به او تبلیغ می‌شود و برنامه «دعوت» محبوبیت او را افزایش داده است. در شرایطی که اشرار با ترور روحانی همدانی، قصد ایجاد براه انداختن یک موج ضد آخوندی را در کشور داشتند، ناگهان محمد برمایی در فضای مجازی بواسطه برنامه دعوت محبوب شد. او چه کاری را انجام داده که سایرین انجام نداده‌اند؟

بیشتر بخوانید:

نهاد روحانیت در روزگار معاصر گرفتار یک بحران هویت شده است

اغلب روحانیون سخنرانان محبوبی هستند و هر کدام یک حوزه تخصصی دارند. برمایی آنچنانکه در صفحات مجازی وابسته به او مشخص است، در نقطه کانونی فعالیت‌های اجتماعی قرار دارد و یک معلم است و رسانه ملی از ظرفیت‌های او در قالب یک مجری استفاده می‌کند. آیا رسانه ملی از دهه شصت تاکنون به غیر از حجت الاسلام راستگو که هر چند وقت یکبار روی صفحه تلویزیون ظاهر می‌شد و روحانی بشدت محبوبی در میان نوجوانان بود، مجری آخوندی مشهوری را تربیت کرده است؟

انقلاب اسلامی که ماحصل پیوند مردم و روحانیت است، و روحانیت قبل از انقلاب در قالب گفتمان آخوندی، کانون پیوندهای اجتماعی محسوب می‌شد. با استفاده از همین گفتمان، فاصله حاکمیت و مردم بواسطه گفتمان آخوندی پر می‌شد. این گفتمان پس از دوم خرداد، ناگهان در عرصه‌های اجتماعی نهان شد و به تدریج سلبریتی‌ها جای آنان را گرفتند. درصورتیکه آخوندها باید سلبریتی می‌شدند. کما اینکه مهمترین سلبریتی قبل از انقلاب مرحوم کافی بود که محبوبیت او به نسل سوم و چهارم انقلاب انتقال یافت و همچنان سخنرانی‌هایش میان نسل پنجم نیز دست به دست می‌شود.

بیشتر بخوانید:

آخوندی که روی دیوارهای شهر خطاطی می‌کرد!

تا نیمه دهه هفتاد مهمترین چهره‌های اجتماعی و سلبریتی‌ها روحانیون بودند که محسن قرائتی در کنار منصور ارضی از شاخص‌ترین سلبریتی‌های مذهبی دهه هفتاد است. وجه قابل تامل محبوب شدن حجت الاسلام برمایی در دهه نود این است که چهره سازی از افرادی نظیر برمایی برای سازمان و صدا باید یک استراتژی کلان راهبردی باشد نه فقط یک حرکت مقطعی. باید به این مسئله توجه داشت که تقویت چهره‌سازی رسانه‌ای از افرادی نظیر برمایی باید ادامه پیدا کند، چون جریان محسوسی مشغول به پروژه کشیش‌سازی از روحانیون را بشدت دنبال می‌کند.

پروژه «کشیش - آخوند» از مدت‌ها پیش در کشورمان راه‌اندازی و روی این گزینه بشدت سرمایه‌گذاری شده است، چهره‌سازی از افرادی نظیر برمایی می‌تواند، نوعی مقابله فرهنگی با این پروژه خطرناک باشد.