کد خبر 960606
تاریخ انتشار: ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ - ۰۹:۱۶

«ضوابط پوشش» در محیط‌های دانشگاهی یک هنجار اجتماعی است که افراد باید مانند سایر قوانین اجتماعی به آن پایبند باشند.

به گزارش مشرق، یک دانشجو تا قبل از ورود به دانشگاه در محیط‌های آموزشی حضور داشته که قوانین و مقرراتی کاملاً مشخص دارد و شکل لباس پوشیدن در زمان حضور در دبیرستان و مدرسه قاعده بسیار ساده‌ای داشته است؛ یعنی پوشیدن یونیفرم اعلام شده توسط مدرسه. حالا اما قرار است وارد محیطی شود که در عین حال که سطح علمی و آموزشی بالاتری دارد، در مورد انتظاراتی که از پوشش و رفتار او وجود دارد، ضابطه‌های مشخصی هم وجود ندارد و همین باعث شده خیلی‌ها دانشگاه را مانند بقیه فضاهای عمومی جامعه ببینند و بر همین اساس رفتار و پوشش خود را تنظیم کنند. همین موضوع باعث به وجود آمدن چالش‌های متعدد در دانشگاه‌ها شده و هر از چند گاهی باعث ملتهب شدن فضای علمی این محیط‌های آموزشی می‌شود. اما در دانشگاه علوم پزشکی شیراز که یکی از برترین دانشگاه‌های کشور با حدود ده هزار دانشجوست مدیران دانشگاه در سال ۹۱ تصمیم گرفتند این مشکل را با روشی علمی و منطقی حل کنند. روشی که نتایج بسیار مثبتی را در پی داشته است. با «دکتر علی ریاستی» که در طی این سال‌ها یکی از متولیان اجرای فرآیند ضوابط پوشش در دانشگاه بوده در این خصوص گفت و گو کردیم. دکتر ریاستی، دکترای جامعه‌شناسی دارد و مشاور رئیس سابق دانشگاه علوم پزشکی بوده است.

بیشتر بخوانید:

چه کسی اجازه تجمع قانون‌شکنان در دانشگاه تهران را داد؟ +تصاویر

تأثیر پوشش مناسب بر عملکرد علمی دانشگاه‌ها ثابت شده است

اصلی‌ترین مشکلی که اکنون در مساله پوشش دانشجویان با آن روبرو هستیم، تعارض بین هنجارهای ذهنی دانشجویان با الزامات منطقی محیط‌های رسمیِ اداری و آموزشی است. در جامعه ارکان مختلفی مثل رسانه و خانواده و هجمه‌های متعدد فرهنگی به نسل جدید یک تصویری از حجاب و پوشش القا می‌کند و در محیط‌های رسمی هنجار دیگری از آن‌ها انتظار می‌رود. از طرفی علاوه بر اصول بدیهی که در خصوص لزوم رعایت پوشش متناسب با محیط دانشگاهی وجود دارد، مقالات متعددی در منابع آکادمیک دنیا در خصوص تأثیر پوشش مناسب بر عملکرد علمی محیط دانشگاهی کار شده که نشان از اهمیت این موضوع دارد.

آیا صرفاً با یک تصمیم، تعارض‌ها حل می‌شود؟

در این تعارض موجود تعدادی از افراد معتقد و دغدغه‌مند و برخی از مدیرانی که به دنبال ارائه عملکرد هستند، تلاش می‌کنند به موضوع حل تعارض ذهنی درباره پوشش در محیط علمی وارد شوند و وقتی ورود می‌کنند، به ظرایف و زمینه‌های قبلی و بعدی دقت نمی‌کنند. فقط این دیدگاه وجود دارد که کسی که می‌خواهد وارد این محیط شود، باید این‌گونه باشد. آیا با صرف تمرکز روی این «باید» همه‌چیز حل می‌شود؟ اگر رئیس دانشگاه تصمیم بگیرد که دانشجو باید حجاب را رعایت کند، واقعاً این اتفاق می‌افتد؟ یک دانشجو وقتی می‌خواهد وارد دانشگاه شود، در ۱۸ سال زندگی قبلی، هنجارهایی در مورد پوشش در سطح جامعه و خانواده برای او نهادینه شده و به یک شکل پوشش عادت کرده است. درست است که هنجارهایی عموماً به‌ صورت ضمنی و از مجاری دیگر برای او تبیین شده اما آیا این هنجارها نهادینه هم شده است؟ بر این مبنا صرفاً با رویکردهای سلبی و قهری که غالباً نسبت به این موضوع اتخاذ می‌شود، نمی‌توان به نتیجه رسید و ضرورت دارد برای نهادینه شدن هنجارها در محیط دانشگاه یک برنامه‌ریزی برای فرهنگ‌پذیری انجام داد. اگر این اتفاق نیفتد، نتیجه‌اش همین وقایعی می‌شود که در سطح دانشگاه تهران شاهدش بودیم؛ ایجاد یک دوقطبی بین دانشجویان و بهره‌برداری گروه‌های سیاسی از التهابی که در نتیجه آن به وجود می‌آید.

چرا حل این تعارض ضرورت دارد؟

نکته بسیار مهم که حل منطقی و معقول این تعارض را ضروری می‌کند، همین‌جاست؛ جریان‌های سیاسی فرصت‌طلب روی بهره‌برداری از دوقطبی‌ها تمرکز ویژه‌ای دارند و این موضوع در فضای دانشگاهی که قشری جوان، مطالبه‌گر و پرشور در آن حضور دارند، بسیار جدی‌تر است. موضوع پوشش و حجاب نیز یکی از دندان‌گیرترین موضوعات برای دوقطبی‌سازی است.

در جامعه‌شناسی مبحثی به اسم «مدیریت شکاف‌های اجتماعی» داریم؛ که متأسفانه در کشورمان برای این موضوع کمتر چاره‌اندیشی شده است و طیف‌های سیاسی هم عموماً بر همین گسست‌های اجتماعی موج‌سواری می‌کنند. با استفاده از هیجانات ناشی از تعارضات و در ادامه گسست‌ها هر طیفی بهره خود را می‌برد و قربانی نهایی، در این میان مصالح اجتماعی و منافع عمومی است.

ضوابط پوشش در محیط‌های دانشگاهی یک هنجار اجتماعی است

بدیهی است تعارض میان هنجارهای ذهنی دانشجو با الزامات محیط علمی باید یک جایی حل شود. اما اولین قدم برای حل آن، جاانداختن این مسئله است که «ضوابط پوشش» در محیط‌های دانشگاهی یک هنجار اجتماعی است که افراد صرف‌نظر از اعتقاد یا عدم اعتقاد به حجاب شرعی باید مانند سایر قوانین اجتماعی به آن پایبند باشند و تا زمانی که «ضرورت قانون پذیری» از «اعتقاد یا عدم اعتقاد به حجاب» تفکیک نشود، تعارض‌ها با توجه به همان موج‌سواری‌هایی که عرض شد هر روز عمیق‌تر می‌شود. دقیق‌تر اینکه باید این موضوع جا بیفتد که در پرداختن به ضوابط پوشش در محیط‌های عمومی، قرار نیست کسی به زور به حجاب اعتقاد پیدا کند بلکه موضوع حفظ یک هنجار پوششی در محیطی علمی، آموزشی یا اجتماعی است و هر کس با هر سطح اعتقادی به «حجاب» باید «الزامات پوشش در محیط‌های عمومی» را بپذیرد. این مسئله‌ای بسیار ساده و معمولی است که حتی در جوامع سکولار هم پذیرفته شده و در حال اجراست.

با شفافیت از اعمال سلیقه جلوگیری کردیم

در دانشگاه علوم پزشکی شیراز هم مانند سایر دانشگاه‌ها و به عنوان بخشی از جامعه، این تعارضِ میان هنجارهای ذهنی دانشجویان با هنجارها و اقتضائات محیط آموزشی وجود داشته است. سال ۹۱ بنا شد تدبیری برای مدیریت منطقی این موضوع اندیشیده شود. برای این کار تصمیم گرفتیم یک فرایند «جامعه‌پذیری» را به‌صورت عملیاتی و قابل ارزیابی، تدوین کنیم. منظور از جامعه‌پذیری، نهادینه کردن موضوع لزوم پایبندی به ضوابط پوشش و رفتار در محیط‌های علمی بود.

در اولین قدم خواسته‌های دانشگاه از دانشجو در زمینهٔ پوشش، به‌صورت کاملاً مصداقی و دقیق و مطابق با الزامات محیط علمی مشخص شد و تحت عنوان «ضوابط پوشش و اخلاق حرفه‌ای» تصویب و قرار شد به صورت شفاف به دانشجو اطلاع داده شود. این موضوع بسیار ضروری است چون پوشش یکی از مسائلی است که امکان اعمال سلیقه در آن بسیار زیاد است و یک پوشش یکسان ممکن است در ذهن یک نفر مطلوب باشد درحالی‌که فرد دیگری آن را نامطلوب می‌داند و این ممکن است منجر به مناقشه‌های مستمر شود. پس هم دانشجو و هم دانشگاه باید دقیقاً برایشان معلوم باشد منظور از ضوابط پوشش در محیط‌های مختلف دانشگاهی چیست و مصادیق آن کاملاً شفاف و مشخص باشد. چنین الگویی در دانشگاه‌های مختلف دنیا هم وجود دارد.

دانشجو در بدو ورود، توجیه و متعهد می‌شود

بنابراین در مرحله اول این ضوابط به‌صورت شفاف و مکتوب در اولین ارتباط با دانشگاه یعنی زمان ثبت‌نام به دانشجو اطلاع داده شد و با گفتگوی توجیهی اطمینان حاصل شد که دانشجو هم ضوابط را به‌صورت دقیق شناخته و مطلع شده و هم نسبت به رعایت آن تعهد داده است. این موضوع از دو جهت اهمیت دارد؛ اول اینکه بسیاری از بی‌توجهی‌ها به ضوابط پوشش به علت بی‌اطلاعی دانشجو از حدود و مصادیق است و اغلب اگر ضابطه‌ای هم به دانشجو ارائه شود در میان اوراق مختلف زمان ثبت‌نام، به‌صورت سرسری دیده می‌شود و موردتوجه قرار نمی‌گیرد. از سمت دیگر ضرورت دارد دانشجو بداند نسبت به رعایت آن در محیط دانشگاه و علمی، تعهد دارد.

اقناع یا تنبیه؟

اما نکته کلیدی بعد این است که دانشجویی که ضوابط پوشش را نقض می‌کند، نباید در اولین قدم با برخورد انضباطی مواجه شود و باید در فرایندی امکان گفت و گو با وی فراهم باشد. چالشی که عموماً در موضوع مربوط به ضوابط پوشش در محیط‌های رسمی و دانشگاهی وجود دارد این است که حراست یا نهادهای انضباطی به‌محض دیدن نقض قانون مداخله می‌کنند. اما به این موضوع توجه نمی‌شود که آیا قبل از تذکر و برخورد، با فرد به این مفاهمه رسیده‌اید که ضوابط این محیط چیست؟ چگونه پایش می‌شود و تخطی ازآنچه عوارضی دارد؟ و اینکه از جایگاه عالی‌ترین مسئولین دانشگاه باید حتماً رعایت شود؟ از طرف دیگر فردی که قصد مواجهه با دانشجو را دارد چقدر به مهارت‌های ارتباطی مسلط است و اینکه آیا به این دقت می‌کند که شأن دانشجویی رعایت شود؟ چهارم اینکه آیا اگر برخورد در یک فضایی باشد که سایر افراد حضور دارند، این امکان به وجود نمی‌آید که سایرینی که با وی هم‌موضع و هم‌سو هستند مداخله کنند و این موضوع به یک چالش جمعی در محیط عمومی تبدیل شود؟

این ملاحظات در زمان تدوین فرایند اندیشیده شد و از نیروهای حراست به ویژه همکارانی که در درب‌های ورودی مستقر بودند خواسته شد که به موضوع تذکر به پوشش یا ممانعت از ورود دانشجویانی که ضوابط پوشش را رعایت نکرده‌اند، ورود نکنند. این موضوع در مورد سایر همکاران دانشگاهی اعم از مسئولین یا اساتید نیز به همین شکل بود. همکاران صرفاً موارد نقض قانون را به معاونت آموزشی به عنوان متولی اجرای قانون پوشش اطلاع می‌دهند و آموزش در یک فرایند منطقی و تعامل محور، دانشجو را وارد چرخه‌ای می‌کند که با هنجارهای مطالبه شده توسط دانشگاه همراه شود و به عبارتی «فرهنگ پذیر» گردد.

ما از خود دانشجویان کمک گرفتیم

البته ضروری است که باید به دانشجو برای انطباق با ضوابط فرصت داد. همان‌طور که گفتیم نهادینه کردن این موضوع که رعایت ضوابط پوشش در محیط علمی یک قانون است، با توجه به تعارض‌های اجتماعی و فرهنگی موجود، نیاز به زمان دارد و در این فرایند باید دانشجو متوجه شود که موضوع اعتقاد داشتن یا نداشتن به حجاب و فلسفه آن نیست؛ بلکه رعایت یک قانون و رویه منطقی در محیط‌های علمی است.

پس سوال اساسی ما این بود که برای پایبندی دانشجویان به این ضوابط، باید چه راهکار اجرایی و نظارتی را در پیش گرفت؟ ما تصمیم گرفتیم هم از خود دانشجویان کمک بگیریم و هم از مشورت صاحب‌نظران مرتبط استفاده کنیم. در ابتدای امر بیش از چهل یا پنجاه ساعت با نمایندگان دانشجویان در سطح مدیریت ارشد دانشگاه، یعنی با حضور رئیس دانشگاه، معاون آموزشی و معاون فرهنگی جلسه برگزار کردیم. نظرات آن‌ها را شنیدیم و تجمیع کردیم. در کنار آن از نظرات کارشناسی چند نفر از متخصصان جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و مشاورین دانشجویی بهره گرفتیم و درنهایت به یک فرایند اولیه رسیدیم که مشخص می‌کرد ابتدا ضوابط چگونه باید به اطلاع دانشجو رسانده شود، با دانشجویان ناقض آئین‌نامه پوشش چگونه باید تعامل کرد و کدام بخش دانشگاه وظیفه نظارت بر اجرای این فرایند را بر عهده دارد و کدام بخش‌ها بازوی کمکی او خواهند بود.

معاونت آموزشی، مسئول اجرای قانون ضوابط پوشش

همان‌گونه که گفته شد بعد از بررسی ابعاد مختلف موضوع به این نتیجه رسیدیم که نیازی نیست حراست، شورای انضباطی و یا معاونت فرهنگی دانشگاه، متولی اجرای این قانون باشند؛ بلکه مدیریت فرایند و نظارت بر حسن اجرای آن بر عهده معاونت آموزشی قرار گرفت. چراکه دانشجو زمان ثبت‌نام و ورود به دانشگاه، قانون پوشش را مانند سایر قوانین آموزشی می‌پذیرد و باید خود را ملزم به رعایت آن بداند. گرچه مانند همه قوانین دیگر در صورت تشخیص معاونت آموزشی مبنی بر اصرار یک دانشجو بر شکستن قانون برای برخوردهای انضباطی معرفی خواهند شد اما تصمیم‌گیری در این خصوص ضرورت ارجاع به بخش‌های دیگر مانند شورای انضباطی بر عهده معاونت آموزشی خواهد بود و خود این بخش‌ها امکان ورود مستقیم را نخواهند داشت. طبیعتاً در ساختار معاونت آموزشی امکاناتی برای اجرای این فرایند در نظر گرفته شد.

ابتدا فرآیند ضوابط پوشش به‌صورت آزمایشی و در بعضی دانشکده‌ها اجرا شد تا اثربخشی و کارایی آن مورد ارزیابی قرار بگیرد و با گرفتن بازخوردها اجرای طرح بهینه شود. البته از همان زمان تا همین‌الان که داریم صحبت می‌کنیم هر زمان که نظراتی از سمت افراد مختلف دریافت کردیم، در جلسه با حضور مدیران ارشد دانشگاه در اجرای طرح اعمال شد. به عنوان مثال ابتدای کار تصمیم بر این بود که در فرآیند ضوابط پوشش از مشاورین خارج از دانشگاه استفاده شود ولی بعد از بازخوردهایی که از محیط دریافت شد، به این نتیجه رسیدیم که اساتید دانشگاه که تحصیلات و مطالعات مرتبط دارند، می‌توانند این بخش را بر عهده بگیرند. برای آن‌ها نیز دوره‌های بازآموزی مهارتی مستمر تنظیم و برگزار شد و هنوز هم می‌شود.

شرط اصلی، استمرار طرح بود

نکته بسیار مهمی که در این خصوص وجود دارد این است که اجرای این فرآیند مقطعی نبود و این‌طور نبود که یک بازه چند ماهه اتفاق بیفتد و بعد رها شود. بلکه مراقب بودیم که به‌صورت مستمر ادامه داشته باشد و همین تا حدود زیادی باعث نهادینه شدن ضوابط پوشش شد. یک شورایی که متشکل از مدیران ارشد دانشگاه (معاون آموزشی و فرهنگی به همراه دبیر شورای اخلاق و پوشش حرفه‌ای) به‌صورت مستمر بر حسن اجرای فرایند نظارت داشتند و همین استمرار باعث نهادینه شدن آن شد.

مشکلی که در خصوص اجرای این قانون در محیط‌های آموزشی وجود دارد، همین عدم استمرار در اجرایی شدن آن است که یکی از علت‌های اصلی چنین موضوعی دخیل شدن سلیقه‌ها و عقاید شخصی افرادی است که مدیریت دانشگاه را در دوره‌های مختلف بر عهده می‌گیرند. فرآیند اجرای قانون پوشش باید به‌گونه‌ای تنظیم شود که مانند سایر قوانین دانشگاهی نهادینه شده و صرف نظر از تغییر مدیریت‌ها اجرای آن حتماً استمرار پیدا کند.

نتایج بسیار خوبی گرفتیم

این فرایند از سال ۹۱ در دانشگاه علوم پزشکی شیراز شروع شد و تا الان در حال انجام است. در طی سه سال اول برای دانشجویان به‌طور کامل جا افتاد که این قانون یکی از الزامات حضور در محیط دانشگاه است و اقناع جمعی برای آن اتفاق افتاد. اعتراضی هم اگر اتفاق می‌افتاد نسبت به بعضی اجزای فرایند بود و اصل موضوع برای همه پذیرفته شده و نهایی بود.

چون دانشگاه علوم پزشکی شیراز مدیریت مراکز درمانی و بیمارستانی را نیز بر عهده دارد، کار طبیعتاً بسیار مشکل‌تر بود اما به‌واسطه این زحماتی که برای تنظیم و اجرایی شدن منطقی فرایند کشیده شد و با حمایت کامل مدیران ارشد دانشگاه اجرایی شد، نتایج بسیار خوبی هم حاصل شد. از لحاظ آماری و با ارزیابی‌هایی که به شکل‌های مختلف انجام‌شده، پایبندی دانشجویان به ضوابط پوشش در سطح قابل قبولی قرار گرفت. حتی کسانی که از سایر دانشگاه‌ها یا بعضاً برای نظارت‌های کشوری وارد محیط ما می‌شوند، اعتراف می‌کنند که باوجود گستردگی فضای آموزشی و درمانی، وضعیت پوشش دانشجویان شرایط بهنجاری دارد و به نسبت سایر دانشگاه‌های کشور در وضعیت قابل قبول و مطلوبی قرارگرفته است. بعضاً این سوال هم برایشان مطرح می‌شود که چه میزان بگیر و ببند و برخوردهای انضباطی اتفاق افتاده که وضعیت به این شکل درآمده است. در حالی‌که این وضعیت، نتیجه یک فرایند اصولی و مستمر بوده که برای بهبود وضعیت پوشش دانشجویان به برخوردهای انضباطی، تنش‌زا و قهری نیازی نداشته است. و طبق آمارها و ارزیابی‌های ما حتی میزان درگیری دانشجویان در فرآیندهای انضباطی با عنوان پوشش نسبت به قبل از اجرای این فرآیند، حدود ۱۵ درصد کاهش داشته است. البته این نکته رو باید در نظر گرفت که تخطی از مقررات هیچ وقت صفر نشده و نخواهد شد اما به‌صورت عینی ما مشاهده کردیم که در این محیط حداکثر با ۲ تا ۳ درصد از افرادی مواجهیم که از اساساً حاضر به پذیرش مقررات و هنجارها نیستند.

منبع: فارس