به گزارش مشرق، بعد از آنکه بازی ۱۸ اردیبهشت ماه ذوبآهن با الزورا به ظاهر به دلیل حذف میزبان به جنجال و زد و خورد تماشاگران با بازیکنان تیم اصفهانی منجر شد، جدای از تبعات این درگیریها، بیشتر توجهات معطوف به بازی آتی ذوبآهن در کربلا معطوف شد.
بیشتر بخوانید:
دیدار ذوبآهن و النصر عربستان در دوحه برگزار میشود
جایی که با پیگیریهای زیاد آذری مدیرعامل باشگاه ذوبآهن قرار بود برای اولین بار دیدار تیمهای ایرانی و سعودی در جایی به غیر از کشورهای شیخنشین حاشیه خلیج فارس برگزار شود. انتشار خبر این اتفاق در روزهای نخست اسفند ماه ۹۷ در یک سایت عراقی موجی از شگفتی و تمجید از این اقدام ذوبآهن را در رسانهها و افکار عمومی رقم زد و شاید این موج شروعی برای طراحی یک سناریو خطرناک بود.
وقتی همواره ردپای برخی حکومتهای مرتجع عربی در ارزشزدایی و مخدوش کردن دستاوردها و لحظات خوب مردم ایران و یا ترسیم تعدی آشکار به حقوق ملت در برهههای مختلف دیده میشود نباید نسبت به تلاش این جریان در شکلگیری عملیاتی منسجم برای اعتبارزدایی از این تصمیم مثبت مدیران ورزشی ایران بیتفاوت بود.
این موضوع وقتی حساستر میشود که علیرضا منصوریان ۹ اردیبهشت ۹۸ در اظهارنظری داغ پیش از بازی سایپا میگوید: «کربلا برای ما یک پایگاه بسیار بزرگ است و تیمهای عربستانی حاضرند همه جای دنیا با ما بازی کنند جز در کربلا و ایران، چون کربلا خانه دوم ما است».
شاید این اظهارنظر که توسط باشگاه ذوبآهن در ابعاد وسیعی رسانهای شد، مقدمات شکلگیری اقدامات تلافیجویانه را بیشتر کرد و زنگ خطر برای بازی ۳۰ اردیبهشت را به صدا درآورد اما تا روز بازی ذوبآهن با الزورا کسی نمیدانست قرار است این تقابل عملیاتی شود.
در مورد اتفاقات روز بازی ذوبآهن و الزور ۲ تحلیل عمده وجود دارد:
نخست اینکه به دلیل شرایط جدول و گل دیرهنگام و از طرفی کمتجربگی نیروهای ادارهکننده ورزشگاه کربلا، تماشاگران حرمت مهمان را نگه نداشتند و به زد و خورد با بازیکنان پرداختند که البته در این مسیر رفتار چند بازیکن ذوبآهن پس از التهاب ناشی از گل خورده دقیقه ۹۲ بیتاثیر نبوده است.
دوم اینکه با توجه به نتیجه ذوبآهن و الزورا در اصفهان و نتایج خیرهکننده نماینده ایران و ضعف نتیجهگیری تیم عراقی در هفتههای منتهی به بازی برگشت دو تیم، پیشبینیها حکایت از برد ذوبآهن یا تساوی بازی میداد؛ نتایجی که هر دو عاملی برای حذف الزورا در اولین سال حضور نمایندگان عراق در فرم جدید رقابتهای باشگاهی آسیا است. این یک محرک خوب برای زمینهسازی یک اختلاف و درگیری بین دو همسایه است که برای هر دو طرف جز محرومیت و جریمه چیزی در پی ندارد و تنها عنصر غائبی که از این درگیری سود میبرد تیمی است که باید با ذوبآهن سرگروه در کربلا بازی کند.
در مورد تحلیل اول بدونشک نبود کادر قوی اجرایی و التهاب سکوها به هر دلیلی توجیهناپذیر است، اتفاقاتی که بعد از این حذف دقیقه ۹۲ ممکن است در هر ورزشگاهی رخ دهد اما جهت این التهاب معمولاً در اعتراض به بازیکنان خودی است نه تیم مهمان.
از نوع خشونت و سن و سال افرادی که در زمین مسابقه به سمت بازیکنان ذوبآهن هجوم بردند شاید بتوان یک حس عمیق تحریک شده را دریافت که این قدر پیگیر در جهت صدمه زدن به بازیکن تیم رقیب تلاش میکردند در حالی که به خوبی از عواقب این کار مطلع هستند. این به جان خریدن عواقب درگیری فقط حکایت از یک پشتوانه قوی انگیزشی دارد شاید تحریک نژادی یا پول!
این گزاره فصل ارتباط تحلیل دوم است که مانور رسانهای ذوبآهن و تحت فشار قرارگرفتن دیپلماسی ورزشی سعودی باید در زمین کربلا پاسخ داده شود تا درس عبرتی باشد برای سایر مدیران ورزشی ایران که هوای عراق به سرشان نزند یا اگر زد هزینههای زیاد آن را هم بپذیرند! خصوصاً اینکه همواره هستند سلبریتیهایی که با فعالیت مجازیشان آب به آسیابها بریزند و نمونه این مطلب بعد از بازی الزورا از سوی برخی بازیکنان ذوبآهن در فضای مجازی تکرار شد.
این موضوع وقتی جالبتر میشود که شنیدهها حکایت از پیشنهاد سعودیها به ذوبآهن برای پرداخت کلیه هزینههای بازی برگشت به شرط میزبانی در امارات دارد. این یعنی نزدیک به دست کم ۱۰۰ هزار دلار هزینه اضافی سعودیها برای نرفتن به کربلا تحت هر شرایطی که حکایت از عزم آنها برای پایان دادن به میزبانی کربلا در سالهای آتی است.
با این وجود به میدان آورد چند جوان -به روایت بشار رسن بازیکن عراقی محبوب و با اخلاق سرخهای پایتخت- با دلارهای سعودی کار سختی نخواهد بود خصوصاً اینکه نتیجه بازی قابل پیشبینی بوده و حالا این نتیجه با یک گل دیرهنگام و چند حرکت تحریککننده از سوی بازیکن ذوبآهن هم همراه میشود.
هر چه که بود نگرانی از عواقب جریمههای کنفدراسیون آسیا برای دیداری که ذوباهن میزبان النصر عربستان بود، غیرقابل پیشبینی شدن وضعیت ورزشگاه الزورا در آن بازی و لزوم مدیریت حوادثی که شاید از قبل طراحی شده بود، ذوبآهن را به فکر تغییر محل بازی انداخت؛ موضوعی که به دلیل تأخیر در نامهنگاری با مخالفت AFC رو به رو شد.
اما عصر روز ۳۰ اردیبهشت بود که آذری از لغو بازی با النصر در کربلا به دلیل تصمیم AFC خبر داد و با نیامدن سعودیها به عراق مشخص شد که آنها زودتر از نماینده ایران از این تعویق اطلاع داشتهاند.
مدیرعامل باشگاه ذوبآهن در این باره میگوید: «تعجب ما این است که تیم النصر از ریاض حرکت نکرده است و اگر زمان اعلام این خبر به هر دو تیم یکسان بوده چرا تیم النصر حرکت نکرده است، در حالی که ساعت پرواز آنها ۱۴ بوده است».
کنار هم گذاشتن قطعات این پازل به خوبی میتواند یک سناریو یا حداقل یک تلاش برای مجابسازی را نمایش دهد و اما قطعه آخر این پازل رفتن به امارات بود؛ جایی که میزبان بازیهای خانگی سعودیها با تیمهای ایرانی است و این کشور از همه نظر همراه با سعودیهاست.
تعیین میزبان جایگزین بازی ۸ خرداد شاید ضربه آخر این جدال بود که برنده نهایی را مشخص میکرد؛ ابوظبی یا امان گزینههای پیشهادی رسانههای سعودی بود اما وقت آن رسیده بود که ضربه آخر هر چند دیر اما لازم از سوی مدیران ذوبآهن نواخته شود.
رد پیشنهاد احتمالی مالی سعودیها و انتخاب دوحه جایی که ماههاست روابطش با سعودیها در تنش است، تصمیم هوشمندانه و پاسخ مناسب ذوبیها به این طراحی خطرناک بود که شاید منجر به خسارات جانی هم میشد؛ حتی اگر فرض طراحی شده بودن اتفاقات ورزشگاه الزورا و پیشنهاد مالی سعویها را هم در نظر نگیریم به هر حال تغییر مکان بازی از کربلا به ابوظبی یا دبی یک برد آشکار برای سعودیها بود که انتخاب قطر این فرصت را از آنها گرفت.