کد خبر 963826
تاریخ انتشار: ۱۲ خرداد ۱۳۹۸ - ۲۳:۲۹

امسال عطر فطر را از عطر حرم امام و پیر جماران استشمام می‌کنیم. حتماً حکمتی ذوقی، نهفته دارد که باید جست.

به گزارش مشرق، محمد هادی صحرایی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

به نسیم خنکی می‌ماند که در گرمای سوزان کوره، به صورت آهنگر نشیند. به آب گوارایی می‌ماند که بر جگری تفتیده و تشنه بنوشانند. یا به آب سردی که بر تن گرمازده‌ای رو به مرگ می‌ریزند یا به غذای لذیذی که به کودکی گرسنه و خجول بخورانند و یا به مژده بخشایشی که به منتظر قصاص بدهند. یا به شادی کشاورزان به هنگام باران دلخواهشان می‌ماند یا شادی صیادانی که بعد از مدت‌ها، تور خود را پر صید و ماهی می‌بینند. به جان‌پناهی می‌ماند که توفان‌زدگان، خود را به آن می‌رسانند. به صدای امدادگری که گرفتارانِ زیر آوار می‌شنوند. به خانه‌ای امن می‌ماند که گرفتار گله‌ای گرگ، خود را به آن می‌رساند. به دستان پرزور پدری می‌ماند که طفل خود را از دهان سگ هار می‌رباید. به شادی بچه یتیمی که از جوانمردی، هدیه‌ای می‌گیرد و به ذوق کودکی گم‌شده که بعد از ساعت‌ها دوری و گریه و زاری مادر خود را در شلوغی بازار می‌یابد. به لبخند کودک یتیمی می‌ماند که خواب پدر را می‌بیند. به وصال عاشقی می‌ماند که سال‌ها از معشوق خود ناز و دوری دیده. اصلاً به هر خبر خوشی می‌ماند که در سیل غصه‌ها و مصیبت‌ها می‌رسد. به شادی مؤمنین جنگ احزاب می‌ماند که علی را تکبیرگویان بر سینه ابن عبدود می‌بینند.


از اینها که آوردیم بهتر و بیشترش را می‌توان در ماه رمضان دید. ماهی که به غایت، پربرکت است و پررحمت و برای چشم‌انتظاران، ماه مغفرت. فقط بندگان خوب خدا می‌دانند که چه جواهری است این ماه. و فقط آنها می‌دانند چه داغی است، رفتن آن. گویی خدا تحفه خود را بعد از دو ماه باشکوه رجب و شعبان گذاشته تا هم مردمان آماده ضیافت شوند و تطهیر کنند و جامه بندگی نو کنند و هم اینکه بال و پر خود را آماده پرواز کنند و تا می‌خواهند و می‌توانند، در آسمان بندگی و عبودیت اوج بگیرند و حظ ببرند. رجب و شعبان برای خبر کردن مردم است که مبادا غافل باشند و در میهمانی عظیم الهی غفلت‌زده و خواب‌آلوده باشند. گویی آنچه نویسندگان و هنرمندان و سینماگرانِ فهمیده، از مهمانی‌های مجلل و رؤیایی پادشاهان تصویر کرده‌اند، ترجمانشان از مفاهیم ماه رمضان بوده است. یک آیه تک‌جمله‌ای که بخوانی، انگار ختم قرآن کرده‌ای. یک استغفار، یک نیکی، یک مهربانی را با کرور کرور خوبی جواب می‌دهند. یک شب اگر بیدار بمانی، هزار ماه جایزه می‌دهند. فقط در اینجاست که یک شب برابر است با سی هزار شب. دیگر خودت حساب کن که در این شب اگر هزار بخواهی چه می‌دهندت؟


چه کنم که نوشتن و خواندن این قطره از اقیانوس، تنها برایمان تحسری دارد و آهی سوزان که از گذشتن این ماه عزیز بر دل می‌نشیند. این قصه غصه دوری رفیقی است که رفیقانش در غم رفتنش ماتم گرفته‌اند. کدام عاقل است که در رفتن آن نگرید و بی‌تاب نباشد. ماه مهربان خدا می‌رود رفیقان چه کنیم؟ گویی دل می‌رود ز دستم صاحبدلان خدا را. پس از یک ماه انس با سحر و افطار و ناز کردن برای خدا، خبر آورده‌اند که سفره جمع می‌شود و دوباره ما می‌مانیم و تکرارهای بیهوده و روزمرگی و شیطان. و نعوذ بالله من‌الشیطان الرجیم. سال عاشقان دو ماه دارد که در آن دو ماه واله و شیدا می‌شوند و از این یکی به عشق دیگری می‌گذرند و آن یکی را به امید بعدی از سر می‌گذرانند و هر روز چشم‌انتظارند. گویی انتظار، رفیق همیشگی بندگان خداست. عاشقان، با محرم حسین، نفس می‌گیرند و در ماه رمضان، نفس راحت می‌کشند. راستش را بخواهید، حتماً از روضه حسین به روزه برای خدا راه و ارتباطی هست. روضه حسین، روح را صیقل می‌دهد و روزه جسم و جان را. و در رساله عاشقی، هردو از مطهِّرات‌اند. پاکند و پاک می‌کنند و بالا می‌برند.


روزهای پایانی ماه رمضان که نفس‌های مشتاقانش از غصه به شماره می‌افتد، با یاد عرفه حسین و چون «بوی پیراهن خونین کسی» از میان ماه‌های بعدش می‌آید، زنده می‌شوند و گرنه فراق از ماه رمضان غیرممکن است و دوری از روضه حسین هم ناممکن. اصلاً ماه رمضان ناز دارد و دلبری می‌خواهد. مهمان می‌شوی و غرق در نور و سرور می‌شوی و با ملائک همنشین می‌شوی و از شیطان دور می‌شوی. ولی، باید اندرون از طعام خالی داریم تا در آن نور معرفت بینیم. آنها که شیرینی ماه رمضان را نچشیده‌اند، باید ذائقه را معالجه کنند وگرنه گرسنگی روزه‌داری و خویشتن‌داری این ماه، ناز کشیدن است. شاید خدا می‌خواهد به خودِ ما بفهماند که چقدر دوستش داریم و حاضریم برای رسیدن به پیروزی و عبور از دشمن حربی، برای چند ساعت می‌توانیم از چرب و شیرین بگذریم یا نه؟ در ادعای بندگی صادقیم یا نه؟ اهل حرفیم یا عمل؟ حاضریم برای خدا موقتاً برخی از بهره‌مندی‌هامان را کم کنیم یا نه؟ اینها همگی واقعیاتی است که به آدم بودنمان کمک می‌کند. داستان سپاه طالوت می‌تواند روشنگر حکمتی از حکمت‌های روزه باشد. وقتی که گفت خدا شما را به وسیله رودخانه‌ای خواهد آزمود و هرکس نخورد یا به اندازه کف دستی بخورد از من است وگرنه از من نیست «مَنْ لَمْ یَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّی‏ إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَهًًْ بِیَدِه »۱. و همانها که نخوردند یا کم خوردند پیروز شدند. همان گروه اندکی که به اذن خدا بر گروه بسیار پیروز شدند.


و طبق روایت خدا فرموده «الصَّوْم لِی و أَنا أَجْزی بِه»، روزه برای من است و خودم پاداشش هستم، و همین یعنی همه چیز و همه چیز در اطاعت از خداست. و روزه شاید تنها عبادتی باشد که به شدت در خود، تشبه به خدا دارد و به دور از اغیارست. آنکه در خفی و جلی از خدا شرم و حیا دارد و خویشتن‌دار است به یقین می‌تواند بنده مخلصی باشد که قیمتی است. رفیق خوبم، معامله نقد در برابر نسیه، فقط با خدا خوب است که حرفش حرف است و قولش محکم و چه کسی راستگوتر از اوست. و این همه مردم مسلمان که با روزه‌داری، خویشتن‌داری می‌کنند، نقد دنیا را به نسیه آخرت داده‌اند. یعنی به خدا اعتماد محض دارند و عبد اویند و ندیده خداخواهند و اطاعت از امر خدای نادیده را بر نعمت دیدنی ترجیح می‌دهند. و این همان دلبری با خداست که گفتم و باید گفت که مهم‌ترین فصل دلبری ماه رمضانی است که سایه‌اش کم‌کم از سرمان می‌رود و بعد از آن ماه محرم است که ماه دلدادگی است. بگذار دنیای شیطان‌زده، هرچه می‌تواند در شیپور رسانه‌های دجاله‌وارش بدمد و بد بگوید. خدایا ما برای تو روزه گرفته‌ایم و برای تو افطار کرده‌ایم و این ماه مبارک تو بود که ما را به تو رساند و پای سفره‌ات نشاند.


و حالا که کم‌کم هلال ماه نو پیدا می‌شود، دل ما غرق غصه است و چون کودکی که به شیر مادر انس گرفته، بندگان خدا هم به این ماه انس گرفته‌اند. ای ماه خوب خدا! چگونه رفتنت را تحمل کنیم و دوری‌ات را باور کنیم و چگونه دل‌های بی‌تابمان که اسیر اکرام و اِنعام و برکت توست را آرام و اشک‌هامان را رام چشم‌ها کنیم. ما که از جور ظالمان و غربت ایام به تو پناه آورده بودیم و تو آرامش‌بخش تنهایی‌هایمان بودی. مثل آغوش مهربان مادران برای کودکانِ ترسانشان، برایمان امن و امان بودی و با ضربان اذان‌هایت، ضربان زندگی‌مان تنظیم شده بود. بی‌تو همنشین دلشوره‌ایم و ماتم‌زدگان روزگار تنهایی. در این روزگار وانفسا و با شیطانی که از غل و زنجیر آزاد می‌شود، ما را به که می‌سپاری و کجا رهامان می‌کنی؟ ما که بر سفره بی‌ابتدا و بی‌انتهایی که خدای کریمان گسترانیده و کریمان رمضانی مهمان‌نوازان آنند و ما از اکرام و اطعام ام‌المؤمنین خدیجه کبری تا حسن مجتبی و علی مرتضی عادت به ریزه‌خواری کرده بودیم را چگونه از سفره بلند می‌کنی؟ اگر شوق عید بخشایش فطر نبود و مژده‌ای که خدا برای عفو عمومی داده است، رفتنت تحمل‌ناشدنی بود. از خدای تو می‌خواهیم که دستمان را که از تو کوتاه شد، به دست محرمِ و کشتی نجات حسین برساند که غرقه نگردیم. که اماممان گفت، زندگی اسلام از محرم است و صدالبته زندگی مسلمانان.


امسال عطر فطر را از عطر حرم امام و پیر جماران استشمام می‌کنیم. حتماً حکمتی ذوقی، نهفته دارد که باید جست. آنکه احیاگر اسلام در عصر جاهلیت مدرن و بیدارگر انسان‌های خفته دربند شیطان بود و ما را با اسلام ناب آشنا نمود، بهترین نمونه نام‌آشنایی است که به ما می‌آموزد انسان‌ها می‌توانند تا مرزهای عصمت و بندگی پیش روند و خود را برسانند و پیامبرانه زیستن را تجربه کنند. می‌توانند فرزند رمضان باشند و عبد صالح و خالص خدا. مثل خمینی روح خدا که تقوای خدا پیشه کرد و توفیق برقراری حکومت اسلامی یافت و راه را نشان گمراهان داد و امام متقین شد. آنکه سر به شیاطین جن و انس فرونیاورد و سربلند دوران غیبت شد و نماد مبارزه برای خدا و قیام لله. و آنکه حجت ما بر بندگی خدا شد و ما را با حیات طیبه آشنا کرد. او، هم روزه را برای خدا می‌دانست و هم سپری کردن روزگار را. قدرشناسی سفره‌نشینان کریمان، اینگونه است که سفره کریمانه انقلاب را مدیون مجاهدت امام راحل بدانیم و مقلدان او و نمکدان نمکی که خورده‌ایم را نشکنیم. مسئولی که خود را خادم ملت می‌داند و ملتی که خود را در انتخاب صحیح سرنوشت کشورش مسئول می‌داند، حتماً می‌داند که حرمت سفره یعنی چه و نمک‌شناسی کدام است و حساب و کتابی که برپا خواهد شد چگونه است که فرمود: آنجا ولایت و حکمفرمایی خاصّ خداست که به حقّ فرمان دهد و بهترین اجر ثواب و عاقبت نیکو را هم عطا کند .۲

۱. سوره بقره، آیه ۲۴۹
۲. سوره کهف، آیه ۴۴