کد خبر 963939
تاریخ انتشار: ۱۳ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۲:۱۷

امام خمینی در سال ۱۳۴۸ برای نخستین‌بار در تاریخ، مفهوم ولایت فقیه در قالب حکومت اسلامی را تئوریزه کردند. اسلاف حضرت امام، قائل به حکومت عالم دینی نبودند و کارویژه روحانیون را صرفاً در قالب مشروعیت‌بخشی به حاکمیت زمانه خلاصه می‌کردند.

به گزارش مشرق، امام خمینی در سال ۱۳۴۸ برای نخستین‌بار در تاریخ، مفهوم ولایت فقیه در قالب حکومت اسلامی را تئوریزه کردند. اسلاف حضرت امام، قائل به حکومت عالم دینی نبودند و کارویژه روحانیون را صرفاً در قالب مشروعیت‌بخشی به حاکمیت زمانه خلاصه می‌کردند. امام خمینی در قاموس مرجع بزرگ شیعیان، با چرخشی آشکار از سنت‌ها، برای نخستین مرتبه مقوله قرارگرفتن عالم دینی در رأس یک حکومت را پیش کشیدند. اقدام حضرت امام از دید دربار مکتوم ماند به طوری که سیدحسن نصر، رئیس دفتر فرح بعدها اعلام کرد که ما کتاب حکومت اسلامی آقای خمینی (امام) را در سال ۵۷ مطالعه کردیم. حرکت انقلابی امام با اینکه با تحقیر از سوی دربار و حتی گروه‌های سیاسی فعال در آن ایام مواجه شد، توانست موج عظیم اجتماعی ایجاد کند؛ موجی که منجر به شکل‌گیری انقلاب اسلامی و نهایتاً نظام جمهوری اسلامی شد. برای تحلیل جایگاه ولایت فقیه در نظام جمهوری اسلامی، به سراغ عباس سلیمی‌نمین، تاریخ پژوه رفتیم.

بیشتر بخوانید:

پیوند امام و مردم پیش از انقلاب اسلامی


عباس سلیمی‌نمین با اشاره به پیوند امام خمینی با مردم پیش از انقلاب اسلامی گفت: قبل از شکل‌گیری نظام جمهوری اسلامی، رهبری که در قامت امام خمینی به‌عنوان مرجع تقلید و مجتهد جامع‌الشرایط بود، به‌تدریج پیوندی بین او و مردم شکل گرفت. توجه کنید که رهبری در بستر زمان، بروز و نمود پیدا می‌کند، یعنی اینکه در طول مبارزات و در طول حیات سیاسی امام، به تدریج ایشان را شناختند و بر سایر رهبران سیاسی و حتی رهبران دینی، برتر
تشخیص دادند.
وی افزود: بعد از شکل‌گیری چنین رهبری، ما شاهد شکل‌گیری جنبش اجتماعی هستیم، یعنی قبل از شکل‌گیری جنبش اجتماعی، ما متکی به یک رهبری مورد قبولِ بیشترین آحاد جامعه هستیم و قبل از اینکه انقلاب اسلامی در کل ایران فراگیر و سراسری شود، یک رهبری مورد توجه جامعه به وجود آمده بود که در طول زمان هم چنین شناختی از چنین رهبری‌ای شکل گرفته بود.

امام تنها کسی بود که پای مبارزه ایستاد


سلیمی‌نمین اظهار کرد: در ابتدای دهه ۴۰ عمده رهبران سیاسی، صحنه مبارزه را ترک کردند یا به خارج از کشور رفتند یا در داخل کشور، سیاست صبر و سکوت را پیش گرفتند؛ برخی از این‌ها در کنگره سالانه خود صراحتاً اعلام کردند که در این شرایط که استبداد، هزینه مبارزه را بالا برده است، ما سیاست صبر و سکوت را پیش می‌گیریم؛ مثلاً جبهه ملی در ابتدای دهه ۴۰ از کنگره خود، سیاست صبر و سکوت را اعلام کرد.
پژوهشگر حوزه تاریخ تاکید کرد: تنها شخصیتی که بر عهد خود با مردم پایبند ماند و با قدرت از مصالح جامعه دفاع کرد، امام بود؛ یعنی دلیل اصلی اینکه امام چنین جایگاه رفیعی را در جامعه پیدا کرد، همین تشخیص جامعه بود که سخن و عمل ایشان با مشی زندگی‌شان کاملاً منطبق است و در این زمینه هیچ تعارضی وجود ندارد. این مساله، امام را به رهبر قدرتمندی تبدیل کرد که توانست یک جنبش اجتماعی وسیع و گسترده‌ای را در ایران شکل بدهد.

ولایت فقیه پس از انقلاب اسلامی


سلیمی‌نمین اضافه کرد: اگر همه اقشار جامعه به صحنه آمدند، با اتکا به صداقت و سلامت و جمیع خصائل مثبت چنین رهبری بود. پیش از امام، بسیاری از رهبران نیز مردم را برای حضور در صحنه دعوت می‌کردند اما چنین وحدتی را هرگز در تاریخ معاصر سراغ نداریم.

وی افزود: این مرجع و رهبر، با ویژگی‌هایی که قبلاً پیدا کرده بود، بعد از انقلاب نیز در قانون اساسی جایگاه پیدا کرد؛ یعنی وقتی قانون اساسی تدوین شد، جایگاه ولایت فقیه کاملاً تبیین شد، حتی امام با اینکه حکومت اسلامی را در دهه ۴۰ تعریف و تئوریزه کرده بودند، خودشان در گنجاندن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی دخالتی نکردند و اجازه دادند تا مجلس خبرگان، سیر کارشناسی خود را دنبال کند.

تغییری در مشی امام ایجاد نشد


سلیمی‌نمین تاکید کرد: در ۴۰ سال رهبری امام خمینی و آیت‌الله خامنه‌ای، همین نسبتی که میان مردم و امام قبل از انقلاب شکل گرفت، بعد از انقلاب حفظ شد. به همین دلیل بدرقه امام، از استقبالش بسیار پرشکوه‌تر بود. اگر بعد از انقلاب، تغییری در مشی امام خمینی ایجاد می‌شد، رابطه ایشان با مردم، دچار خدشه می‌شد اما چنین نشد.

حب وطن امام


به گفته این پژوهشگر حوزه تاریخ، شاید در طول تاریخ ایران شخصیتی مانند امام خمینی نداشته باشیم که هم روی مبانی اعتقادی محکم بایستد و هم روی مبانی ملی. امام قبل از انقلاب، از تمامیت مرزی ایران به شدت دفاع می‌کرد، یعنی از هر عنصر ملی، ملی‌تر بود. وقتی رابطه ایران و عراق در زمان شاه به هم ریخت و عن‌قریب بود که جنگی میان ایران و عراق شکل بگیرد، امام به صدام پیغام دادند که اگر جنگی را آغاز کنید، من باوجود اختلافاتم با شاه، به ایران خواهم رفت و با شما خواهم جنگید.
وی در این‌باره گفت: ببینید امام نسبت به کیان ملی چقدر تاکید داشت که حتی حاضر بود اختلافات اساسی خود را با شاه کنار بگذارد. همین حرکت، بعد از انقلاب هم با همین قوت ادامه داشت و امام بهترین یارانش را در جنگ از دست داد و بسیاری از دوستارانش مثل آیت‌الله خامنه‌ای را به جنگ فرستاد که با تمام وجود خود، در این وادی
هزینه کردند.

پس از انقلاب، هیچ تغییری در جایگاه ولی فقیه ایجاد نشد


وی با بیان اینکه نهاد قدرت پس از انقلاب، هیچ تغییری در جایگاه ولایت فقیه و رهبری ایجاد نکرد، گفت: در حالی که امام می‌توانست از موهبت‌های دنیوی برخوردار شود، اما سطح برخورداری ایشان هرگز تغییر پیدا نکرد. شاید برای مردم جالب باشد که رهبری انقلاب، نه امام خمینی و نه آیت‌الله خامنه‌ای، هیچ امکاناتی را به خود اختصاص ندادند. این مساله برای مردم، صداقتی را اثبات می‌کند و این صداقت، سرمایه ولایت فقیه در جامعه امروزی است که می‌تواند منشأ اتحاد و اتفاق باشد.

ولی فقیه، حافظ اصول و مبانی انقلابی


سلیمی‌نمین با بیان اینکه جایگاه ولایت فقیه، صیانت‌کننده از اصول و حفظ رابطه جمهوری اسلامی با انقلاب اسلامی است، تاکید کرد: همواره برخی زیاده‌طلبی‌ها و برخی دنیاطلبی‌ها موجب می‌شود تا جمهوری اسلامی، با انقلاب اسلامی فاصله پیدا کند. از سوی دیگر، جایگاهی در قانون اساسی تعریف شده که یکی از رسالت‌های بزرگش، با تاکید بر آرمان‌ها و اصول، کم کردن این فاصله است. به همین دلیل است که تمایلات و سلایق سیاسیون نمی‌تواند به یک سنت و قاعده در جامعه تبدیل شود.
وی در این‌باره افزود: مثلاً آقای هاشمی یا آقای احمدی‌نژاد تلاش می‌کردند شیوه‌های خود را حاکم کنند اما چون مبانی و اصول انقلاب، توسط ولایت فقیه مرتب گوشزد می‌شود، این افراد نمی‌توانند شیوه خود را به خط‌مشی تبدیل کنند.

سلیمی‌نمین در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه حفظ اصول از سوی ولی فقیه چه ارزشی دارد، گفت: این اصول در واقع میثاق ملی است. مادامی که ملت ما این اصول را میثاق خود و منشأ وحدت جامعه می‌دانند، ما باید این اصول را حفظ کنیم وگرنه وحدت جامعه بر هم می‌خورد و قدرت ملی تضعیف می‌شود.
وی اضافه کرد: اگر ما تاکنون توانسته‌ایم در برابر دشمن بایستیم، به این دلیل بوده که در جامعه، وحدت وجود داشته است؛ این وحدت براساس سلیقه سیاسی یک گروه خاص نیست بلکه شامل مبانی‌ای است که وجه اشتراک کل جامعه است که اگر آن را حفظ کنیم، قادر خواهیم بود از قدرت ملی پاسداری کنیم.

منبع: صبح نو

برچسب‌ها