کد خبر 965632
تاریخ انتشار: ۲۰ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۷:۰۶

کوچک‌ترین تصادفی در خیابان کافی است تا شنونده ناسزاهایی باشید که رنگ و بوی مونث به خود گرفته و مادر، خواهر و عمه از همه جا بی خبر را مخاطب قرار داده است.

به گزارش مشرق، صدای ترمز خودرو و برخورد آن با جسمی دیگر خلوت خانه را به هم می‌زند و من کنجکاو را به کنار پنجره می‌کشاند. شاهدم که دو مرد راننده، عنان زبان را از دست داده و در سودای چیرگی قاطع ولو مقطعی، مرزهای هنجاری کلامی را درنوردیده و در جهت تخطئه یکدیگر، فحش‌های ناموسی به زبان می‌آورند.

فحش‌هایی زنانه که از دهان مردان خارج می‌شود و به نوعی خشونت کلامی جنسی علیه زنان، مادران و خواهرانی است که نه تنها در صحنه حادثه حضور ندارند بلکه هیچ دلیلی برای مخاطب قرار گرفتن هم ندارند.

از این دست خشونت‌ها را می‌توان در میادین ورزشی آنجا که توپی به دروازه نمی‌رسد و عنان زبان بازیکن را می‌گیرد هم شاهد بود یا در کوچه و خیابان وقتی توپی به پنجره‌ای برخورد می‌کند و دو همسایه را به جان هم می‌اندازد؛ غافل از اینکه بچه‌ها شنونده و گیرنده این فحاشی‌ها و فرودست دانستن زنان در ناسزاها هستند.

افزایش شدت خشونت فیزیکی در فحاشی‌های ناموسی

با ورق زدن صفحه حوادث روزنامه و مروری بر فضای مجازی، به نزاع‌های منتج شده به قتل و جنایت برمی خوریم که نقطه مشترک دلیل جرم از زبان مجرم، فحش‌های ناموسی رد و بدل شده در هنگام دعوا است؛ ناسزاهایی که چشم شنونده را بر عاقبت کار می‌بندد و دست به کاری که نباید بزند می‌زند.

سید حسن موسوی چلک رئیس انجمن مددکاران اجتماعی، درباره این موضوع که چرا دشنام‌های با مضامین جنسی همواره متوجه خویشاوندان مونث فردی است که مورد توهین قرار می‌گیرد، به خبرنگار ایرنا گفت: از دو زاویه می‌توان به این مساله نگاه کرد، نخست اینکه در فرهنگ ما اینگونه جا افتاده است که جنس زن ناموس و مایملک خوانده می‌شود پس به عنوان حربه‌ای برای عصبانی کردن طرف مقابل بکار برده می‌شود. غافل از اینکه با این عمل نوعی خشونت علیه زنان جامعه شکل می‌گیرد، افرادی که محلی از اعراب در جدال و دعواها ندارند.

وی افزود: بنابه قانون نانوشته در فرهنگ ایرانی، وقتی یک چیزی ناموسی می‌شود دیگر به حد اعلای تعصب می‌رسد. همین فضای حاکم، یکی از دلایلی است که افراد در دعواها و فحش‌هایی که می‌دهند معمولاً گروه‌های مونث را مخاطب قرار می‌دهند. شاید به همین دلیل است، دشنام‌های جنسی که جایگاه پدر و برادر را مورد آماج قرار می‌دهند، کمیاب و یا حتی نایاب هستند.

رئیس انجمن مددکاران اجتماعی خاطرنشان کرد: دیگر اینکه این نوع فحاشی‌های جنسیتی که بر زبان جاری می‌شود به این دلیل که فرد مقابل را آزار می‌دهد و احساسات او را برمی انگیزاند، نه تنها خشونت کلامی محسوب می‌شود بلکه از جهات و زوایای مختلف، آثار سویی بر روی فرد بر جای می‌گذارد که گاهی مواقع عوارض این خشونت‌ها حتی می‌تواند به سمت خشونت‌های فیزیکی و قتل و جراحت برسد.

جنسیت زدگی در فحاشی، معضلی جهانی

به باور عموم مردم و برخی کارشناسان اجتماعی معتقدند در جامعه‌ای که از دوران کودکی، به فرزند پسر اقتدارگرایی و به فرزند دختر اقتدار پذیری آموخته می‌شود و تلاش می‌گردد تا با درونی کردن مفاهیم و ارزش‌های مبتنی بر جنسیت، از زنان تصویری آرام، مطیع، عاطفی، وابسته و نیازمند مراقبت و در مقابل از مردان تصویری مستقل، استوار و مصمم ترسیم شود، جای ناموس در فحش‌ها پررنگ می‌شود.

از این رو دشنام‌های جنسی خطاب به خویشاوندان مونث یک مرد، در واقع حمیت و همچنین میزان توانایی مرد را در حمایت و مراقبت از خویشاوندان مونث مورد هجمه و آماج قرار می‌دهند و زهر این تحقیر و ناکامی به نظر به مراتب مهلک تر است.

موسوی چلک با رد این ادعا که نگاه مردسالارانه و فرودست دانستن زنان عامل عنوان کردن فحش‌های جنسیتی است یادآور شد: این می‌تواند یک دلیل باشد اما عمیق وگسترده نیست کمااینکه در سایر کشورهای جهان هم این مساله وجود دارد. درواقع این نگاه که زن جنس دوم است بر این فاحشی ها حاکم نیست و در دعواها معمولاً شیوه‌هایی انتخاب می شودکه افراد زودتر عصبانی شوند و در اینجا فحش ناموسی منتج به نزدیکان مونث می‌تواند قوت بیشتری پیدا کند.

رئیس انجمن مددکاران اجتماعی، آموزش و پیشگیری از انتشار هرگونه ادبیات طنز در رسانه‌ها که مفهوم تحقیرآمیز نسبت به جنس مونث دارد را مهمترین عامل کمرنگ شدن این نوع خرده فرهنگ‌ها عنوان کرد و گفت: برای مقابله با این مساله، لازم است کلیشه‌های جنسیتی از ادبیات رسانه‌ای و جامعه رخت بربندد و برای این کار، لازم است آموزش و پرورش با ارائه آموزش‌های لازم، کنترل خشم را به عنوان یک مهارت زندگی به دانش آموزان آموزش دهد. در خانواده هم لازم است والدین آگاه باشند که از الفاظ نامناسب بخصوص فحش‌های جنسیت‌زده استفاده نکنند و نادرست بودن عمل را به کودک توضیح بدهند.

سایه ناشناخته قانون بر توهین

فحش دادن با مضامین جنسی، پدیده‌ای نامانوس است که در روزمرگی زندگی بعضی از ما، از فرط آشنایی نه به چشم می‌آید و نه احساس تالم یا شکایتی را برمی انگیزد. حال آنکه در قانون اساسی، بنا به شدت و حدت توهین، درباره آن جرم انگاری شده است.

به عنوان نمونه، توهین ساده عبارت است از توهین و اهانتی که به‌رغم دارا بودن وصف مجرمانه از هیچ کیفیت مشدده‌ای برخوردار نیست. این جرم در ماده ۶۰۸ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۷۵ پیش‌بینی شده است که مقرر می‌دارد توهین به افراد از قبیل فحاشی و استعمال الفاظ رکیک، چنانچه موجب حد قذف نباشد، به مجازات شلاق تا ۷۴ ضربه یا ۵۰ هزار تا یک میلیون ریال جزای نقدی خواهد بود. اعمال این مجازات و تعیین این مساله که مجازات فردی شلاق باشد یا جزای نقدی نیز در اختیار قاضی است و با تشخیص او صورت می‌گیرد؛ اما اگر جرم فردی، قذف تشخیص داده شود، مطابق ماده ۱۴۰ قانون مجازات ۸۰ تازیانه بر او اعمال خواهد شد.

برخی معتقدند توهین به اشخاصی که در قید حیات نیستند نیز مشمول ماده ۶۰۸ می‌شود. به‌نظر می‌رسد واژه «افراد» در ماده فوق به انسان‌های زنده اشاره دارد و در نتیجه توهین به مردگان تنها در صورتی می‌تواند مشمول ماده مذکور قرار گیرد که عرفاً توهین به بازماندگان تلقی شود و در واقع آنان بزه دیده محسوب می‌شوند.

این موضوع در تبصره ۲ ماده ۳۰ از قانون مطبوعات مصوب سال ۱۳۶۴ نیز پذیرفته شده است که به موجب آن «هرگاه انتشار مطالب مذکور در ماده فوق راجع به شخص متوفی بوده ولی عرفاً هتاکی به بازماندگان وی به حساب آید هر یک از ورثه قانونی می‌تواند از نظر جزایی یا حقوقی طبق ماده و تبصره فوق اقامه دعوی نماید»

نکته پایانی آنکه قذف محدود به گفتن فحش ناموسی نیست، نوشتن آن یا درج الکترونیک (نظیر انتشار در اینترنت یا ارسال ایمیل) نیز طبق قانون جدید مجازات اسلامی جرم انگاشته شده است.

در واقع اگر کسی هم در یک مکان خصوصی و بدون حضور شاهد به دیگری توهین کند مرتکب جرم می‌شود، حتی حضور مخاطب توهین هم شرط تحقق نیست، ممکن است شخصی به کسی که در میان جمعی حضور ندارد توهین کند.

بر اساس این ماده قانونی، افرادی همچون عمه، خواهر و مادر که در فحش‌های ناموسی مخاطب قرار می‌گیرند هم می‌توانند از گوینده شکایت کنند. شاید وسیله‌ای باشد تا در بحبوحه خشم و ناسزاگویی‌های آنی، ناسزاگویان ناموسی لحظه‌ای به جرمی که مرتکب می‌شوند بیاندیشند و در پگاه یک تلاش فکری جمعی، چیرگی و استیلای این کلیشه‌های ذهنی را به محاق فراموشی سپرد یا دست کم به چالش کشید.

منبع: ایرنا