به گزارش مشرق، برای هر یک از ما بارها پیش آمده که بخشی از وصیتنامه شهیدی را از طریق رسانهها بخوانیم یا بشنویم. در بیشتر وصیتنامهها که میتوان از آن به عنوان گفتمان شهدا یاد کرد، محورهای اصلی از جمله تبعیت از ولایت فقیه، زندگی و شهادتی مانند امام حسین (علیه السلام)، استکبارستیزی، حجاب و عفاف، نفی زندگی دنیاپرستانه و توجه به آخرت به چشم میخورد.
یکی از همین وصیتنامهها بسیار خواندنی و جذاب مربوط به شهید ترور «محمد غفاری» است که در آن علاوه بر سفارش به خانواده و مردم بعد از خودش، حتی به نحوه شهادتش نیز اشاره کرده است. این در حالی است که این شهید ۲۳ ساله، بعد از حمله رژیم بعث عراق به ایران، راهی جبهههای نبرد شد اما شهادتش در بمبگذاری نماز جمعه توسط منافقین به تاریخ ۲۴ اسفند ۱۳۶۳ رقم خورد؛ شهادتی که محمد، در وصیتنامهاش به آن اشاره کرده و گفته بود «پدر و مادر بزرگوارم، اگر پیکر آلوده به گناهم قطعه قطعه شد، ناراحت نشوید و سجده شکر بجا آورید چرا که شهادت آرزوی من بود… اگر به آرزویم رسیدم، از شما درخواست میکنم خون بهای مرا از دولت اسلامی نگیرید زیرا من خونم را برای کسی در این دنیا نفروختم بلکه خریدار خون من فقط خالق من میباشد.»
با توجه به اینکه شهید غفاری بر اثر عوامل منافقین به شهادت رسیده، نکته قابل توجهی در وصیتنامه ایشان دیده میشود که به شهادت توسط منافقین اشاره دارد؛ دراین بخش آمده است: «هر چه زمان میگذرد، احساس میکنم عنایت خداوندی نزدیک نزدیک است؛ پدر و مادرم شما خوب من را میشناسید و تا حدودی باید میدانستید که من رفتنی هستم؛ اما کدام رفتن، رفتنی که سالها و ماهها آرزویش را داشتم؛ از آن روزی که مورد تهدید منافقین ضدخدا گشتم، روزشماری میکردم و بعضی اوقات در جاهای حساس گرمی گلوله را در بدن خویش احساس میکردم و باید همه بدانید که آن از آرزوهای دیرینه این حقیر بود.»
یکی از مسائلی که بسیار مورد عنایت شهدا بوده، بحث ولایت فقیه و خط امام است؛ با توجه به اینکه آنها به یقین رسیدند، راه سعادت در گرو پیروی از راه بلد امت اسلامی یعنی ولایت فقیه است، در وصایای خود دلسوزانه میخواهند تا بازماندگان این مسیر را در پیش بگیرند و هیچگاه از آن منحرف نشوند؛ شهید غفاری در سفارش به برادران خود نوشته است «ای عزیزانم، در تمامی کارها خدا را در نظر بگیرید و برای خدا خدمت کنید هر کجا هستید؛ امام را مبادا تنها بگذارید… مبادا خدای ناکرده از خط امام جدا شوید که جدا شدن از خط امام همانا و نابود شدن همانا؛ هرگز امام را تنها نگذارید که عذاب الهی بر شما نازل نخواهد شد و قدر این ناطق قرآن را بدانید».
بر اساس این وصیتنامه، در سال ۱۳۶۳ برای این شهید درد است که بعد از گذشت ۶ سال از پیروزی انقلاب اسلامی هنوز برخی از مردم امام و انقلاب را نشناختهاند، او حتی خطاب به آنها این گونه سفارش کرده است «ای عزیزان شما را به خدا قسم یا به آن چیزی که میپرستید، تا دیر نشده به آغوش اسلام و انقلاب و امام بپیوندید. بنشینید یک مقدار فکر کنید … تا وقت نگذشته ایمان بیاورید وگرنه آیندهای جز سیاهی و بدبختی چیزی ندارید و بدانید مجازات شما مردم که در این زمان هستید بیشتر از دیگران میباشد، زیرا که امامی به این صادقی و خدمتگزارانی به این پارسایی داشتهاید. از شما عاجزانه میخواهم بیایید به سوی انقلاب. این درد است که محرومین آن طرف دنیا حسرت یک لحظه بودن در ایران را داشته باشند و شما غرق نعمت این همه ناشکری میکنید.»
در این بخش از وصیتنامه، غرق در نعمت بودن را میتوان به نعمت ولایت تعبیر کرد؛ چرا که این شهید دوران حکومت طاغوت را به خوبی درک کرده بود و وجود امام و خدمتگزاران انقلاب را بزرگترین نعمت میدانست.
پیدا کردن و قرار گرفتن در مسیر انقلاب به قدری برای شهید غفاری مهم است که او حتی در راز و نیاز با خدای خود به این موضوع اشاره میکند که «اگر ریخته شدن خون من سبب آگاهی یک نفر به حقانیت خط امام میشود، بارالها هر چه زودتر وسیله ریخته شدن خونم را فراهم آور.»
در این روزگاری که در برخی مدارس، شاهد اتفاقات عجیب و غریب و دور از شئونات اسلامی هستیم، پایان وصیتنامه شهید معلم محمد غفاری را میخوانیم که دلسوزانه خطاب با دانشآموزان این گونه مینویسد «عزیزانم، برای کسب علم تلاش کنید و علم را فقط برای رضای خدا کسب کنید؛ مراسم صبحگاهی خود را گرم کنید و فریاد ضد استکباری و ضد منافقین را بلندتر کنید؛ همه ساله هشیار باشید که هر کسی غیر از خط امام خواست چیزی به شما بیاموزد، مقابلش بایستید. حتماً نماز بخوانید نگویید ما کوچک هستیم؛ تا دلهایتان سیاه نشده به سوی خدا بشتابید.»
بر اساس این گزارش، امام راحل در بیانات خود به خواندن وصیتنامه شهدایی که راه صد ساله را یک شب طی کردند، فرمودند «۵۰ ۶۰ سال عبادت کردید خدا قبول کند؛ یک روز هم وصیت نامه این عزیزان را بخوانید و فکر کنید.» در وصیت این شهدا حرفهایی دیده میشود که راه نشان است؛ چرا که وقتی انسان به جملات و نصایح شهدا فکر میکند، به حقایقی دست پیدا میکند که جز در دریای معرفت نمیتوان آنها را یافت.