کد خبر 967111
تاریخ انتشار: ۲۶ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۱:۱۱

موسی دیگر چاره‌ای ندید، گفت: همان دوایی که گفتید بیاورید. آوردند و خوب شد.

به گزارش مشرق، کانال تلگرامی تذکره الاولیاء با متنی با عنوان "عدم تقابل توکل و حکمت الهی" را منتشر کرد.

نوشته‌اند که موسی بن عمران علی نبیّنا و آله و علیه السلام مریض شد. بنی اسرائیل بر او وارد شدند و بیماری اش را شناختند.
به او گفتند اگر فلان دوا را استفاده کنی خوب می‌شوی.
گفت: لا اَتَداوی حتّی یعافِیَنی الله دوا نمیخورم تا خدا خودش من را شفا بدهد. دوا را نخورد.

فَطالَت عَلَیهِ عِلَّتُه بیماری او ادامه پیدا کرد. موسی هم منتظر که خدا شفایش بدهد و خدا شفایش نداد.

اَوحی اللهُ اِلَیه: و عزّتی و جَلالی … به او وحی شد: قسم به عزت و جلال خودم که تو را خوب نخواهم کرد مگر اینکه همان دوایی را که به تو توصیه کردند بخوری.
موسی دیگر چاره‌ای ندید، گفت: همان دوایی که گفتید بیاورید. آوردند و خوب شد.

بعد در دل موسی واقع شد که چرا خدا من را شفا نداد و گفت باید این دوا را بخوری؟
فَاَوجسَ فی نَفسِه من ذلکَ فاَوحی اللهُ اِلَیه خدا به او وحی کرد:

اَرَدتَ اَن تُبطِلَ حِکمَتی بتوکُلّک عَلَیّ تو خواستی با توکلت حکمت من را باطل کنی؟؟!
فَمَن اَودَعَ العقاقیرَ منافعَ الاشیاء غیری تو گفتی که من دوا نمیخورم خدا من را شفا بدهد؛ مثل اینکه خاصیت شفا را خدا در دوا قرار نداده کس دیگر قرار داده که اگر دوا بخوری دیگر خدا تو را شفا نداده!
همان خدایی که درد را آفریده دوا را هم آفریده است؛ تو می‌خواهی توکل را نقیض و ضد حکمت من قرار بدهی؟

گفتارهایی در اخلاق اسلامی
شهید استاد مطهری