به گزارش مشرق، «محمد اسماعیلی» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
سخنان روز گذشته مایک پمپئو، وزیر امور خارجه ایالات متحده امریکا در پایگاه هوایی مکدیل در فلوریدا درباره ضرورت استمرار دشمنیها با جمهوری اسلامی ایران را میتوان از ابعاد مختلف مورد ارزیابی قرار داد.
لحن وزیر خارجه امریکا همانند بسیاری از مقامات ارشد دولت این کشور در هفتههای اخیر، دچار چرخش محسوس از سمت لحن «گستاخانه و طلبکارانه دیروز» برای پذیرش شروط آنها به لحن «خواهشمآبانه» تبدیل شده است، هرچند پمپئو همانند سایر مقامات امریکایی در این سخنرانی تلاش میکند حفظ ظاهر کرده و به ظاهر با تهدید ایران، کشورمان را از ادامه فعالیتهایی که آنها از آن عصبانی هستند، پرهیز دهد. اما علت اینکه امریکاییها همانند یکسال و نیم پیش از ادامه فشارهای اقتصادی و غیراقتصادی به ایران اظهار خوشبینی نمیکنند، این است که اوضاع داخلی کشور همانگونه که غرب پیشبینی کرد، پیش نرفته است و تلاشهای گسترده آنها برای ایجاد «شورشهای اجتماعی - اقتصادی» بهواسطه «افزایش تحریمهای اقتصادی»، «متهم کردن مسئولان ارشد نظام به رانت و فساد اقتصادی» و «متهم کردن نظام به ناتوانیهای مدیریتی و اجرایی» به بنبست رسیده است.
بیشتر بخوانید:
۶۰ بزرگتر از ۳۶۵ !
اینستکس آبنبات چوبی ۲۰۱۹
هشدارهای حقوقی درباره حفرههای برجامی
وزیر خارجه امریکا در بخشی از سخنان خود که از لزوم تشدید فشارها به ایران میگوید، به صورت تلویحی به ناتوانی دولتهای امریکا در برابر توسعه گفتمان انقلاب اسلامی و قدرت دفاعی کشورمان و واکسینه شدن کشور در برابر تحریمهای بینالمللی اعتراف میکند.
در دو سال اخیر برای بحرانآفرینی در ایران، غرب تلاش کرد اهداف خود را در سه حوزه اجرایی کند: ۱- «سازمان یافته کردن نارضایتیها و اعتراضات در ایران»، ۲- «اعمال یک رهبری واحد در اپوزیسیون و نیروهای مخالف حاکمیت (اپوزیسیون داخلی و خارجی)» و ۳- «ایجاد اختلاف بین احزاب و گروههای سیاسی در ایران برای التهابآفرینی و ایجاد بستر لازم نارضایتی». محور سه اقدام فوق جریان زاویهدار با انقلاب در داخل کشور است که امریکا از سالیان پیش تاکنون در تلاش بوده این طیف سیاسی را تقویت و زمینه قدرتگیری آنها را درعرصه سیاسی و اجرایی فراهم کند.
طی هفتههای اخیر به ندرت دولتمردان غربی (برخلاف ماههای گذشته) افکار عمومی داخلی ایران را مورد خطاب مستقیم قرار داده و با اتهام افکنی نسبت به مسئولان ارشد کشور، تلاش میکنند مردم را نسبت به توانایی مقامات کشور بدبین، اتهامات گسترده مالی-اقتصادی علیه سیاستمداران ایرانی طرح و مردم را علیه آنها بشورانند. کمااینکه وزیر خارجه امریکا در ناامیدی از نقش پذیری مطلوب مردم ایران باب طبع امریکا، «مذاکره» را تنها مسیر دستیابی به کاهش تنشها با ایران معرفی میکند.
بر اساس آنچه اشاره شد «امید» امریکاییها به تغییر رفتار ایران بر پایه تاکتیکهای ایجاد فشار علیه نظام برای تن دادن به خواستههای غرب با افکارعمومی داخلی کاملاً رنگ باخته است و بر همین منوال آنها معتقدند با ادامه مسیر کنونی، ایران حاضر به پذیرش مذاکرات جدید موشکی یا منطقهای نیست.
اما بر اساس تجربیات سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، امریکا همچنان بر سودمند بودن یک گزاره برای ایجاد «حاکمیت دوگانه» در کشور و به تبع آن ایجاد انعطاف در نظام در پذیرش گزینه «سازش» به جای «مقاومت» بسیار امیدوار است و آن گزینه، تقویت جریان منعطف در برابر خود است. همان گزینهای که بسیاری از اندیشمندان و مراکز تحقیقاتی – جاسوسی غربی طی ماههای اخیر از تضعیف و تخفیف آن توسط دونالد ترامپ هشدار میدادند.
سایت فارن افرز (وابسته به شورای روابط خارجی امریکا به ریاست ریچارد هاس) در گزارشهای مهمی بارها به دولت امریکا تأکید کرده است که باید به کسانی که در ایران ارزشهای مشترکی با امریکا دارند کمک کرد و در بخشی از یکی از مقالات خود در این باره مینویسد: «امریکا با گروههای اپوزیسیون خارجی (ایران) کار کند چرا که باید یک تلاش چند بعدی به منظور ایجاد ارتباطات و فراهم کردن حمایت از مخالفان در ایران وجود داشته باشد؛ همان کاری که امریکا در حمایت از اتحادیه همبستگی در لهستان و دیگر نیروهای مدنی در اروپای شرقی انجام داد.»
یا کمیته اقتصاد و امنیت مجمع پارلمانی ناتو در یکی از تازهترین گزارشهای خود درباره بهرهگیری از ابزار تحریمهای اقتصادی در سیاست خارجی توصیه میکند: «یکی از خطرات پیشرو در روند بهرهگیری از ابزار تحریمها علیه جمهوری اسلامی ایران این است که اصلاحطلبان در کشور مقصر وضعیت سخت شناخته شوند. در این صورت نیروهای انقلابی که خود از عوامل اصلی دور زدن تحریمها هستند، به روی کار خواهند آمد که این امر خطر جدی در مقابل سیاستهای امریکا در این کشور و منطقه خواهد بود.» بر اساس گزارشهایی متراکم و مشابهی که سایر اندیشکدهها و اندیشهورزان غربی از تحولات داخلی ایران منتشر میکنند مهمترین نگرانی امروز غرب، ارتقای وضعیت اجتماعی-سیاسی جریان انقلابی و متقابلاً تضعیف جریان غربگرای داخلی است به طوری که تاکنون بارها مراکز شبه تحقیقاتی غربی ضمن اشاره به ناکارآمدی تحریمها و فشار بر ایران، تنها عامل جهت استانداردسازی ایران را ارتقای وضعیت سیاسی-اجرایی این طیف و انباشت قدرت در انتخابات پیشرو میدانند.