کد خبر 969489
تاریخ انتشار: ۳ تیر ۱۳۹۸ - ۱۵:۲۲

پایان دولت حسن روحانی مشخص خواهد کرد که آیا جریان اعتدال در کشور بقا خواهد داشت؟ و آیا همچنان می‌توان برای آن جایگاهی در جریان‌شناسی سیاسی کشور تعریف کرد؟‌

به گزارش مشرق، همه چیز از آن شب شروع شد. حتی صداوسیما هم پاورچین پاورچین خبر می‌داد و اصل اعتدال و مصلحت‌سنجی رسانه‌ای را رعایت می‌کرد. همه اخبار غیر از صدا و سیما حکایت از این داشت که نماد اعتدال، چشم بر جهان فروبسته است.

بیشتر بخوانید:

*درگذشت هاشمی؛ شروعی بر یک پایان

درگذشت مرحوم هاشمی رفسنجانی اما نه درگذشت یک فرد بلکه پایان یک جمع بود. او در دست کم ۲۰ سال اخیر یا با منش سیاسی خود و یا با تفکری که در سر داشت، روشی را در سپهر سیاسی کشور بنیان نهاد که امروز با عنوان «اعتدال» مشهور است. هاشمی برای این تفکر خود خیلی تلاش کرد و تا حدودی به موفقیت‌هایی هم رسید.

تمام اتفاقاتی را که پس از این فقدان بر سر جریان اعتدال آمد، در همین قالب می‌توان تعریف کرد.

انتخابات سال ۹۸ اولین انتخابات است که نظام جمهوری اسلامی هاشمی رفسنجانی را ندارد ولی بیش از همه، این روحانی است که جای خالی هاشمی را در کنار خود احساس می‌کند. در طول مدت چهار ساله ریاست جمهوری خود همواره هرچه که نمی توانست خود به عنوان رئیس جمهور به زبان بیاورد، به یک باره از زبان هاشمی می‌شنیدیم و یک متحد خوب سیاسی محسوب می شد.

هاشمی برای مثال در اوج مذاکرات هسته‌ای و در جایی که دوقطبی کاذب اقتدار دفاعی و قدرت دیپلماسی و مذاکره توسط جریان حامی دولت تئوریزه شده، به یکباره می گوید: «اگر می‌بینید آلمان و ژاپن این روزها محکم‌ترین اقتصاد دنیا را دارند، اینها بعد از جنگ جهانی دوم از اینکه نیروی نظامی داشته باشند، محروم شدند … نیروهای نظامی بیشترین خرج کشورهای در حال جنگ را می‌بردند و از این رو با این اقدام پول‌هایشان آزاد شد و به دنبال کارهای علمی و تولیدی رفته و اقتصاد دانش بنیان برای خود درست کردند لذا دیگر آسیب‌پذیر هم نیستند، این راه در ایران باز شده است و مدیران و دلسوزان و معلامان باید وارد این فضا شوند؛ مطمئنم دوره دوم دولت روحانی می‌تواند ما را به آنجا برساند.»

*وقتی قرار است روحانی، نقش هاشمی را بازی کند

هاشمی اما دیگر نبود و روحانی تنها در میدان مذاکرات باید به همه ضعف‌های چهار ساله خود جواب می‌داد و در عین حال با رقیبان رقابت سلبی می‌کرد. حجت الاسلام حسن روحانی تنها نماد باقی مانده از اعتدال بود و باید نقش هاشمی را هم ایفا می‌کرد. او در انتخابات هم قول های ایجابی جدیدی به مردم داد و هم تا می‌توانست در غیاب هاشمی رفسنجانی علیه رقیبانش سلبی صحبت کرد و با اظهاراتی چون خطر دیوار کِشی کاندیدای اصولگرا در خیابان‌ها، سعی در ایجاد دوقطبی کرد.

انتخابات برگزار شد و بنا به روال غالب انتخاب‌های مردم، روحانی هم دو دوره‌ای شد ولی این آغازی بود بر یک پایان.

حسین مرعشی سخنگوی حزب کارگزاران و از نزدیکان مرحوم هاشمی رفسنجانی می‌گوید: «اگر کسی در ایران می‌توانست «جبهه سوم» درست کند، حزب کارگزاران با محوریت آقای هاشمی می‌توانست این کار را صورت دهد که البته نتوانستیم …». او درباره تاسیس این جریان در حزب اعتدال و توسعه هم تاکید می‌کند: «حزب اعتدال و توسعه از نظر خودش وقتی نتوانست در جبهه اصولگرایی حضور، سهم و نقشی داشته باشد علاقه‌مند به ایجاد یک جریان سوم در کشور شد، که این کار غیر ممکن است».

عیار جریان سوم یا همان «اعتدال» پس از درگذشت هاشمی رفسنجانی مشخص شد و از آن پس هرکه بر مدار این جریان قرار می‌گیرد محکوم به افول است.

*حمله مرد خاکستری اصلاحات به اعتدال در حال احتضار

اولین حمله جدی را به گفتمان در حال احتضار اعتدال، موسوی خوئینی‌ها وارد کرد، آنجا که به یکباره و بی‌مقدمه در مصاحبه‌ای گفت: «این روزها تعبیری به اسم «مهندسی انتخابات را به کار می‌برند. آقای هاشمی آن زمان را در نظر بگیرید با آن روابط و امکانات و قدرت نه آقای هاشمی سال‌های آخر را، آقای هاشمی آن زمان می‌توانست انتخابات را جوری مهندسی کند که آن نتیجه‌ای که می‌خواهد گرفته شود … ایشان معتقد بود کار باید راه بیفتد برای راه افتادن کار می‌شود قانون را دور زد».

این دومینو تمام شدنی نبود و تقریباً هرکس که به قول معروف در وسط لحاف سیاست خوابیده، مورد بی‌مهری قرار می‌گیرد.

*پایان ناطق

۲۱ اردیبهشت ۹۸ خبری بر این مبنا منتشر شد که در ضیافت افطاری حزب محمدرضا باهنر، به محض ورود احمدی‌نژاد، علی‌اکبر ناطق نوری از سالن خارج شد. ناطق نوری در سال‌های اخیر و به‌ویژه پس از انتخابات ۸۸، همزمان با هاشمی رفسنجانی مورد نقد افشاگرانه احمدی‌نژاد قرار گرفته بود و در این سال‌ها هم منش سیاسی ناطق، همگونی خاصی با روش سیاسی هاشمی داشت.

او در یکی دو سال اخیر جلسات متعددی با سیدحسن خمینی، سیدمحمدخاتمی، ‌اسحاق جهانگیری و … برای انتخابات ریاست جمهوری برگزار کرده است در حالی که به هیچ وجه از نظر جناحی در جریان چپ تعریف نمی‌شود. او با اصولگرایان معتدل و اصلاح‌طلبان ارتباط صمیمانه‌ای دارد.

روزنامه اصلاح طلب شرق از این ضیافت با تیتر «اصولگرایان باز هم ناطق را پشیمان کردند» یاد کرد و نوشت: «کاش مانند همه این شش سال نمی‌رفتم».

این احتمالاً زمزمه‌ای است که اکبر ناطق‌نوری هنگام خروج از محل ضیافت افطاری محمدرضا باهنر زیر لب با خود زمزمه کرده است. او شش سال پیش هم به این ضیافت دعوت شده و نرفته بود…».

* ناکامی علی مطهری

اتفاقی از این جنس برای علی مطهری هم رخ داد. او خود را اعتدال‌گرا نمی‌داند ولی سوگیری سیاسی مشخصی را برای خود برنگزیده است. او امسال پس از سه سال، از نایب رئیسی مجلس باز ماند. تصمیم سه باره فراکسیون امید برای تصاحب کرسی ریاست مجلس و کنار زدن علی لاریجانی از این صندلی، موجب شد فراکسیون مستقلین با فراکسیون ولایی ائتلاف کند و با حفظ لاریجانی در ریاست مجلس، یکی از صندلی‌های نواب رئیس را به فراکسیون ولایی واگذار کند. در این میان اصرار فراکسیون امید بر ارائه لیست مستقل منجر به رای نیاوردن علی مطهری شد.

نکته آخر اینکه، پایان دولت دوازدهم به ریاست حسن روحانی که ۲ سال از عمر آن باقی مانده است، مشخص خواهد کرد که آیا جریان اعتدال در کشور بقا خواهد داشت یا خیر؟ این در صورتی است که «اعتدال» را یک جریان باشد، نه یک فرد؛ اما اگر بنا بر گروه دیگری از تحلیل‌ها اعتدال یک «فرد» باشد، آیا امروز همچنان می‌توان برای آن جایگاهی در جریان‌شناسی سیاسی کشور تعریف کرد؟ یا از سوی ۲ طیف سیاسی کشور طرد خواهد شد؟

علاوه بر موارد فوق، اعتدال را چه «فرد» و چه «جریان» و چه «شِبه جریان» سیاسی تعریف کنیم، نمی‌توان از نقش ناکامی دولت‌های یازدهم و دوازدهم در بهبود وضعیت اقتصادی کشور، در افزایش احتمال پایان یافتن «اعتدال» چشم پوشید.

منبع: فارس