به گزارش مشرق، عبدالله شهبازی تحلیلگر مسائل سیاسی در کانال تلگرامی خود نوشت:
ترامپ در سخنان خود بمناسبت اعلام تحریم رهبری ایران (ویدئوی زیر) به اشتباه نام ایشان را «آیتالله خمینی» ذکر کرد. این امر دستمایه تمسخر او در کامنتهای ذیل توئیت کاخ سفید شده است. ترامپ در توئیت ۲۱ ژوئن بمناسبت سقوط پهپاد آمریکایی نیز زمان واقعه را به جای پنجشنبه «دوشنبه» نوشت. اینگونه «اشتباهات» در ترامپ مکرر دیده شده تا بدانجا که تصور میکنم عامدانه است. بعبارت دیگر، ترامپ به عمد میکوشد از خود شخصیتی گیج و متناقض ارائه دهد.
رفتار ترامپ در روز پنجشنبه ۲۱ ژوئن (دستور حمله به ایران و سپس لغو آن) اینگونه است. ترامپ نه تنها از خود «تصویری انسانی» ارائه داد، و بنظر من از آغاز قصد او برای حمله به ایران واقعی نبود، بلکه نشان داد که به سادگی میتواند رهبران حزب دمکرات حاضر در جلسه کاخ سفید (نانسی پلوسی و چاک شومر) را مانیپوله کند و تأئید آنان را برای حمله به ایران به دست آورد. این گاف بزرگی برای رهبران حزب دمکرات و دستاورد مهمی برای ترامپ است که علیالقاعده در تبلیغات انتخابات ۲۰۲۰ از آن بهره برده و ادعای مخالفت دمکراتها با جنگ را هجو خواهد کرد.
ارائه عمدی تصویر گیج و متناقضنما از خود شبیه به همان رفتاری است که پیشتر با عنوان «تَخَرخُر» شرح داده و برخی نمونههای تاریخی آن را ذکر کردهام.
مهدی بامداد درباره میرزا نصرالله خان مشیرالدوله، وزیر امور خارجه و صدراعظم دوران متأخر قاجاریه، مینویسد:
«شاهکار اساسی میرزا نصرالله خان نائینی این بود که خود را به نفهمی (تخرخر) زند و طوری رفتار کند که همه او را ابله پندارند که اگر روزی عملیات سری او بروز کرد حمل بر خریت او کنند نه خیانت و برای شهرت این خصیصه سعی بسیار داشت. از جمله کارهایش این بود: با اینکه درشکهاش دم دربار حاضر بود هنگامی که از نزد شاه و یا امینالسلطان بیرون میآمد که به خانه خود برود درشکه دیگری را سوار میشد؛ درشکهچی میپرسید که کجا بروم، جواب میداد منزل، درشکهچی میگفت بلد نیستم، منزل کجا است؟ مشیرالدوله با کمال تعجب جواب میداد مگر درشکه خودم را سوار نشدهام، این درشکه مال من نیست! اسبهای درشکه او سیاه و درشکهچیانش مشخص بود، لکن گاهی سوار درشکه یکی از وزرا که اسبهایش سفید بود میشد و چند قدمی که به راه میافتاد میگفت ببخشید مثل اینکه این درشکه مال من نیست، من اشتباه کردم خیال کردم درشکه خودم را سوار شدهام. در حضور امینالسلطان قلمدان میکشید و مشغول نوشتن میشد، وقتی که کارش به آخر میرسید جلد قلمدانش را عوضی جا میکرد. معلوم است جا به جا نمیشد، مدتها ور میرفت تا همه حضار ملتفت شوند و دورش جمع گردند و خنده کنند تا یکی از حضار قلمدانش را جا بیندازد. در مواقعی که جلو امینالسلطان مینشست که فرامین و احکام را به مُهر صدارت برساند، کیسه ترمه جای مهر خودش را به رنگ و شباهت کیسه مهر امینالسلطان درست کرده بود، امینالسلطان برای مهر کردن فرامین کیسه مهرش را میانداخت پیش او، بعد از مهر کردن فرامین، میرزا نصرالله خان کیسه مهر امینالسلطان را عوضی جیب خودش میگذاشت و میرفت منزل. شب اگر امینالسلطان به مهرش احتیاج پیدا میکرد کیسه مهر عوضی را پیشخدمت میبرد خانه میرزا نصرالله خان و مهر امینالسلطان را میگرفت و میآورد. با آن سفیدمهرها و گرفتن وجوه گزاف، هر حمالی رتبه نظامی گرفت و هر یهودی در اروپا و امریکا کنسول ایران شد.» (مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران، ج ۴، صص ۳۵۶- ۳۵۷)