به گزارش مشرق، ساعت چهار و پنج دقیقه بامداد پنجشنبه سی خرداد بود که یک فروند پهپاد جاسوسی آمریکایی مدل «تریتون MQ-۴C» بعد از تجاوز به حریم هوایی جمهوری اسلامی ایران، توسط سپاه پاسداران و با استفاده از سامانه پدافند موشکی «سوم خرداد» سرنگون شد.
در حالی که طبق اطلاعات نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و دادههای دریافتی و محاسبات سازمان نقشهبرداری ایران، پهپاد آمریکایی بدون توجه به چهار اخطار رادیویی حدود ۶ کیلومتر به حریم هوایی ایران تجاوز کرده بود اما ارتش ایالات متحده مدعی است این پهپاد نه تنها به آسمان ایران وارد نشده بلکه ساقط کردن آن بر فراز آبهای بینالمللی تنگه هرمز «بیدلیل» نیز بوده است.
بر اساس کنوانسیون ۱۹۸۲ حقوق دریاها، تا فاصله ۱۲ مایل (هر مایل دریایی ۱۸۵۲ متر) از خط مبداء ساحلی به عنوان آبهای ساحلی کشوری که در کرانه دریا قرار دارد، محسوب میشود. نقطهای که پهپاد جاسوسی تریتون در آن هدف قرار گرفت اما در فاصله ۸ مایلی از خط مبداء سواحل ایران قرار داشت.
پهپاد «تریتون MQ-۴C» ساخته کمپانی نظامی «نورثروپ گرومن» در ایالت ویرجینای آمریکا، مدل پیشرفت سری هواپیماهای بدون سرنشین موسوم به «گلوبال هاوک» است که بهصورت ویژه برای مقاصد اطلاعاتی، شناسایی و جاسوسی برفراز اقیانوس و مناطق ساحلی برای نیروی دریایی آمریکا طراحی شده است.
«محمد جواد ظریف» وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در واکنش به ادعای آمریکاییها مبنی بر عدم تجاوز پهپاد مذکور به حریم هوایی ایران، با انتشار نقشهای در صفحه شخصی توئیتر خود تاکید کرد که مختصات جغرافیایی محل سرنگونی پهپاد در نزدیکی کوه مبارک قرار دارد و حتی تکههایی از این پهپاد از آبهای سرزمینی ایران بیرون کشیده شده است.
«مایک پامپئو» وزیر امور خارجه آمریکا اما بامداد یکشنبه (دوم خرداد) با صدور بیانیهای ضمن متهم کردن ایران به فریبکاری درخصوص هدف قراردادن پهپاد جاسوسی این کشور، ادعای عدم تجاوز به حریم هوایی ایران را تکرار کرد: «ایالات متحده نشان داد که ایران، پهپاد آمریکا را در حریم هوایی بینالمللی ساقط کرد. نقشه دستنویس محمد جواد ظریف وزیر خارجه ایران معتبر نیست».
البته این اولین باری نیست که بعد از ساقط شدن هواپیماهای نظامی آمریکا در آسمان کشورهای دیگر، مقامات ارشد واشنگتن به بیان روایاتی متناقض با واقعیت حادثه پرداخته و حتی در برخی موارد تلاش کردند برای حفظ وجهه خود، اصل حادثه را لاپوشانی کردند. در این گزارش به چند مورد از این تناقضگویی آمریکاییها پرداخته میشود.
*****
حادثه «تِربیولنت تِرتل» در سال ۱۹۵۰
بعد از پایان جنگ جهانی دوم و آغاز دوران جنگ سرد بین دو ابر قدرت شرق و غرب یعنی اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده آمریکا، آسمان جهان مجدداً شاهد دور جدیدی از انهدام جنگندهها و هواپیماهای نظامی اما این بار در مناطق غیرجنگی بود.
در تاریخ ۸ آوریل ۱۹۵۰ یک فروند هواپیمای جاسوسی-بمبافکن مدل «پِرایوِتیر PB۴Y-۲» متعلق به نیروی دریایی آمریکا بعد از تجاوز به حریم هوایی شوروی برفراز دریایی بالتیک (نزدیک ساحل لیپایا در کشور لتونی کنونی) توسط جنگندههای روسی «لاوچکین LA-۱۱» منهدم شد.
نیروی دریایی ایالات متحده از این مدل هواپیماهای پرایوتیر علاوه بر ماموریتهای مختلف، برای عملیات «شنود الکترونیک» از طریق پرواز آنها در نزدیکی مرز حریم هوایی شوروی بر فراز دریا و همچنین نزدیک سواحل جمهوری خلق چین استفاده میکرد.
هواپیمای ساقط شده در آوریل ۱۹۵۰، «تربیولنت ترتل» نام گذاری شده و ۱۰ نظامی آمریکایی سرنشین آن بودند که همگی کشته شدند. اجساد خدمه این هواپیما هیچوقت پیدا نشد.
دولت شوروی بلافاصله هدف قرار دادن هواپیمای جاسوسی را تایید و تاکید کرد که این پرنده آمریکایی نه تنها حریم هوایی این کشور را نقض کرده بلکه بدون توجه به اخطار جنگندههای LA-۱۱ برای فرود آمدن، به تیراندازی به سمت آنها پرداخته است. شوروی همچنین بعد از تشکیل کمیته مشترک تحقیقات درباره این حادثه، مدارک و مستندات قابل توجهی درباره تجاوز هوایی آمریکا و وجود تجهیزات جاسوسی و تسلیحات سنگین در این هواپیما ارائه کرد.
دولت وقت ایالات متحده به ریاست «هری ترومن» اما در آن زمان بدون اشاره به تجاوز هواپیمای جاسوسی به حریم هوایی شوروی، به دروغ ادعا کرد که نه تنها این هواپیما مسلح نبوده بلکه خدمه آن نیز توسط شوروی به اسارت گرفته شده و تا زمان مرگ در بند آنها بودند.
آمریکاییها ادعا میکردند این هواپیما در حال انجام پرواز تمرینی از آلمان غربی به دانمارک بوده که توسط جنگندههای شوروی ساقط شده است.
علیرغم تمام ادعاهای آمریکا، هیأت تحقیقاتی دریایی که در سال ۱۹۷۵ تشکیل شد، طی گزارشی ضمن غیرمحرمانه اعلام کردن این حادثه اذعان داشت هواپیمای مذکور در یک «ماموریت ویژه شنود الکترونیک» دخیل بوده است.
حادثه هوایی مرکلین در سال ۱۹۵۳
در تاریخ ۱۰ مارس ۱۹۵۳ بود که دو فروند جنگنده-بمبافکن «F۸۴-E» آمریکایی با نفوذ حداقل ۳۵ کیلومتری به حریم هوایی «چکاسلواکی» سابق، قصد جمعآوری اطلاعات درباره سایتهای مهم و استراتژیک نظامی این کشور و نیروهای متحد شوروی را داشتند.
یک فروند جنگنده «میگ -۱۵» نیروی هوایی چکاسلواکی که گشتهای روزانه در مناطق مرزی این کشور را انجام میداد، بهناگاه متوجه حضور دو هواپیمای بیگانه میشود. این جنگنده چکاسلواکی به مقابله با هواپیماهای نظامی آمریکا پرداخته و موفق شد یک فروند از آنها را برفراز روستای «مرکلین» در ۳۵ کیلومتری مرز این کشور سرنگون کند.
روزنامه دولتی «رود پراوو» متعلق به حزب کمونیست چکاسلواکی طی گزارشی درباره این خبر نوشته بود: «این نقض آشکار حریم هوایی چکاسلواکی توسط جنگندههای آمریکایی که در ۱۰ مارس اتفاق افتاد، نمونه دیگری از زنجیره فتنهانگیزیهای مشابه نیروی هوایی آمریکا علیه استقلال چکاسلواکی است».
این حادثه باعث بروز جنگ لفظی شدید بین دو قدرت شرق و غرب شده و مانند همیشه آمریکاییها مدعی شدند که جنگندههای آنها نه تنها در حریم هوایی چکاسلواکی نبودند بلکه این کشور مقابل بوده که به هواپیماهای آنها تعرض کرده است.
سرهنگ «یاروسلاف سرامِک» عضو نیروی هوایی چکاسلواکی و خلبان میگ ۱۵ که جنگنده آمریکایی را ساقط کرد طی شهادتی که در یک دادگاه نظامی بینالمللی داد گفت نه تنها مسیر پرواز هواپیماهای دو طرف بلکه محل سقوط جنگنده آمریکایی به سادگی نشان میدهد که حداقل ۳۵ کیلومتر عقبتر از مرز آلمان و داخل خاک چکاسلواکی افتاده است. همین امر به سادگی تجاوز هوایی آمریکاییها را نشان داده و دست آنها را رو کرد.
حادثه هواپیمای جاسوسی «U-۲» در سال ۱۹۶۰
شاید یکی از مهمترین اتفاقات دوران اوج جنگ سرد و زورآزمایی شرق و غرب در پس پرده آهنین، هدف قرار گرفتن یک فروند هواپیمای جاسوسی دوربرد و بلندپرواز «U-۲» آمریکایی متعلق به آژانس اطلاعات مرکزی ایالات متحده (سیا) در میانه عملیات شناسایی حین پرواز در عمق حریم هوایی شوروی بود.
این هواپیمای جاسوسی آمریکا در تاریخ ۱ می ۱۹۶۰ مشغول عکسبرداری از سایتهای نظامی محرمانه شوروی بود که توسط یک فروند موشک سامانه پدافند هوایی «S-۷۵ Dvina» موسوم به «سام ۲» بر فراز شهر «یکاترینبورگ» مرکز استان «اسوردلوفسک» منهدم شد. خلبان آن پیش از برخورد موشک، ایجِکت کرده و از هواپیما بیرون پرید که توسط نیروهای شوروی بازداشت شد.
این حادثه در زمان نخستوزیری «نیکیتا خروشچف» و دو هفته مانده به نشست شرق-غرب در پاریس رخ داد که منجر به لغو این نشست شد. به اذعان رسانههای آمریکایی ساقط شدن یک هواپیمای جاسوسی و مخفیکار توسط شوروی، افتضاح و آبروریزی واقعی برای واشنگتن بود و باعث شد روابط تیره دو کشور، سیاهتر شود.
دولت وقت ایالات متحده به ریاست «دوایت آیزنهاور» ابتدا به بیان روایاتی متناقض با واقعیت پرداخته و مدعی شد پرنده ساقط شده بر فراز شوروی، یک هواپیمای تحقیقاتی هواشناسی متعلق به سازمان هوانوردی و فضایی آمریکا (ناسا) بود. ناسا حتی یک فروند هواپیمای U-۲ مشابه را با لوگو و طرحهای خود رنگین کرده، تصویری از آن را به رسانهها نشان داد و مدعی شد که این هواپیما در شمال ترکیه سقوط کرده و خلبان آن نیز کشته شده است.
خروشچف سپس برای رو کردن دست کاخ سفید اعلام کرد یک هواپیمای جاسوسی آمریکا را برفراز شوروی ساقط کردهاند اما اطلاعاتی از مدل یا سرنوشت خلبان ارائه نکرد. واشنگتن نیز که گمان میکرد هنوز میتواند به لاپوشانی این حادثه ادامه دهد، اعلام کرد که این هواپیما «بیدلیل» (عبارت unprovoked که واشگنتن درباره ساقط شدن پهپاد تریتون نیز همین عبارت را بهکار برد) توسط پدافند هوایی شوروی هدف قرار داده شد.
واشنگتن همچنین مدعی شد که شوروی بعد از بازداشت خلبان این هواپیما، به شکنجه وی پرداخته و خلبان نیز بر اثر شدت فشارها جان باخته است.
روایت متناقض آمریکاییها از این حادثه در حالی است که خروشچف چهار روز بعد طی سخنرانی تلویزیونی ضمن اعلام خبر هدف قرار گرفتن هواپیمای U-۲ آمریکایی توسط سامانه پدافند موشکی شوروی، بخشهایی از لاشه آن را به نمایش گذاشت.
دولت شوروی همچنین خلبان بازداشت شده را به مقابل دوربینها آورده و نشان داد نه تنها او را شکنجه نکردهاند بلکه وی اعتراف کرد که به خوبی از او نگهداری شده است. خلبان آمریکایی در دادگاه شوروی به جرم جاسوسی به سه سال حبس محکوم شد اما در فوریه ۱۹۶۲ به یک زندانی روس در آمریکا مبادله شد.
نقشه مسیر پرواز این هواپیما نشان میدهد که قبل از هدف قرار داده شدن، از بالای تاسیسات اتمی تولید پلوتونیوم «چِلیابینسک ۶۵» در شهر «اوزیورسک» عبور و تصاویری از آن تهیه کرده بود.
البته طبق گفته روسها، دولت این کشور انتظار این پرواز را میکشید و تمام یگانهای پدافند هوایی شوروی در آسیای مرکزی، قزاقستان، سیبری، اورال و منطقه اروپایی جماهیر شوروی در حالت قرمز و هشدار قرار داشتند. در مدت کوتاهی پس از ورود هواپیمای جاسوسی آمریکا به آسمان شوروی، یکی از فرماندهان نیروی هوایی شوروی دستور رهگیری را صادر کرد اما به دلیل ارتفاع بسیار بالای پرواز، جنگندههای شوروی قادر به مقابله با آن نبودند.
حادثه سرنگونی هواپیمای T-۳۹ در سال ۱۹۶۴
چهار سال بعد از بود که یک فروند هواپیمای جت آموزشی «سِیبرلاینر T-۳۹» متعلق به نیروی هوایی اتش آمریکا حین ماموریتی بر فراز شهر «ارفورت» در آلمان شرقی سابق توسط یک فروند جنگنده «میگ ۱۹» شوروی سرنگون شد.
بر اثر سرنگونی این هواپیما در تاریخ بیستوهشتم ژانویه ۱۹۶۴، سه سرنشین آنکه از درجهداران نیروی هوایی آمریکا بودند، همگی کشته شده و به دیگر تلفات تاییدشده نظامیان آمریکایی که در جریان جنگ سرد در اروپا جان باخته بودند، اضافه شدند.
اسناد بهجا مانده از این حادثه نشان میدهد که یک ایستگاه رادیویی شوروی در آلمان شرقی بارها به این هواپیما هشدار داد که در حال ورود به حریم آنهاست اما آمریکاییها بدون توجه به هشدارها به مسیر خود ادامه داد.
ایالات متحده بعداً مدعی شد که این هواپیما غیرمسلح بوده و «بیدلیل» از سوی شوروی هدف قرار داده شده است. روایت متناقض آمریکاییها همچنین میافزاید که گیرنده رادیویی هواپیمای T-۳۶ از کار افتاده بود و به همین دلیل نتوانسته متوجه هشدارهای شوروی شود.
اما گزارش یک هیأت حقیقتیاب آمریکایی نشان میدهد بعد از تجاوز هواپیمای آنها به حریم هوایی آلمان شرقی، دو جنگنده میگ روسی به مدت ۱۱ دقیقه کنار آن پرواز کرده و درخواست فرود یا بازگشت آن را داشتند که بازهم به این هشدار بیاعتنایی شده بود.
خبرگزاری تاس در آن زمان به نقل از مقامات دولتی شوروی نوشته بود که این هواپیما نه تنها به حریم هوایی آلمان شرقی تجاوز کرده بلکه به هشدارها نیز توجهی کرد، بدین سبب شوروی هم مجبور بود که آن را ساقط کند. دولت شوروی حتی در تاریخ سیام ژانویه به یک تیم از نظامیان آمریکا اجازه داد که به محل حادثه بروند و درباره آن تحقیقات کنند.
به اذعان خود آمریکاییها، همکاری شوروی به حدی بود که تمام تکههای لاشه هواپیما را جمعآوری کرده و به آنها تحویل دادند تا با خود به برلین ببرند.
سرنگونی غول جاسوسی آمریکا در سال ۱۹۶۹
آمریکا که گویی از سقوط هواپیماهای جاسوسی خود در دوران جنگ سرد و مقابله با قدرتهای شرق درس نگرفته بود، این بار در پانزدهم آوریل ۱۹۶۹ یک فروند هواپیمای عظیمالجثه «وارنینگ استار EC-۱۲۱M» را به ماموریت شناسایی در حریم هوایی کره شمالی میفرستد.
«جورج لارسون» نویسنده آمریکایی که خود از افسران نیروی هوایی ارتش ایالات متحده بوده، در کتابی با عنوان «سقوطهای جنگ سرد: بخش دو، هواپیماهای کلاسیک» مینویسد که بدنه هواپیمای مذکور به نوعی رادار ۱۸۰ درجه موسوم به رادار بدنهای (fuselage radar) مجهز شده و ماموریت اصلی آن نیز ایفای نقش بهعنوان سیستم پیشهشدار دوربرد و شنود الکترونیک بوده است.
نیروی هوایی کره شمالی نیز با اعزام دو فروند جنگنده «میگ ۲۱» برای رهگیری این هواپیمای جاسوسی ۲ میلیون دلاری آمریکا، آن را برفراز دریای ژاپن سرنگون میکند. تمام ۳۱ نظامی آمریکایی سرنشین این هواپیما کشته شدند.
عملیات هواپیمای وارنینگاستار، که سرنگونیاش تا آن زمان بیشترین تلفات خدمه هوایی آمریکا در جریان جنگ سرد را درپی داشت، بخشی از برنامه جاسوسی نیروی دریایی ایالات متحده موسوم به «سایه بیگانه» بود که در اواخر دهه ۱۹۶۰ با هدف جمعآوری اطلاعات محرمانه از بلوک شرق و کشورهای متحد شوروی توسط هواپیماهای شناسایی دوربرد بر فراز آبهای بینالمللی (بدون ورود به حریم هوایی یک کشور و بهخطر افتادن هواپیما) انجام میشد.
آمریکاییها که از این حمله کاملاً غافلگیر شده بودند، بازهم «غیرمسلح» بودن این هواپیمای پیشرفته جاسوسی (در آن زمان) بهانه قرار داده اما هیچوقت اسناد سرنگونی آن را رسانهای نکردند. دولت وقت ایالات متحده به ریاست «ریچارد نیکسون» نیز بدون اینکه اقدامی تلافیجویانه انجام دهد، فقط چند روز بعد رزمایشی در دریای ژاپن اجرا کرد که آن را نیز بهسرعت تمام کرد.
با اینکه تعدادی از جنگطلبان در دولت و کنگره آمریکا خواستار پاسخ قاطع و نظامی واشنگتن به این حمله کرهایها بودند اما شخص نیکسون و «هنری کسینجر» وزیر وقت امور خارجه به دلیل شرمساری که از علنیشدن ابعاد این رسوایی داشتند، تمام طرحها برای واکنش را کنار گذاشته و سکوت را درپیش گرفتند.
*****
هدف قرار گرفتن هواپیمای مسافربری ایران
«ناو یواساس وینسنس» روز ۳ جولای ۱۹۸۸ (سوم تیرماه ۱۳۶۷) هواپیمای مسافربری «ایرباس» شرکت «ایرانایر که از بندرعباس عازم دبی بود را با شلیک یک فروند موشک هدایتشونده ساقط کرد. این حمله به شهادت تمامی ۲۹۰ سرنشین هواپیما، از جمله ۶۶ کودک منجر شد.
اسناد و مدارک منتشر شده از آن زمان نشان میدهند دولت آمریکا در آن زمان تصمیم گرفته سقوط هواپیما بر اثر این حمله را «خطای انسانی»، آن هم از طرف خلبان هواپیمای ایرانی جلوه دهد. با وجود این به مرور پردهها از تمامی استدلالهایی که آنها برای ساختن این روایت جعلی مطرح کردهاند کنار رفته و حقایق آشکار شدهاند.
پس از حمله آمریکا به هواپیمای ایرانی ادعاهای غیرمستند و توسل به مجعولات برای توجیه این تراژدی خیلی زود آغاز شدند. دریاسالار «ویلیام کرو»، فرمانده وقت ستاد مشترک نیروی دریایی آمریکا روز یکشنبه ۳ جولای ۱۹۸۸ (۱۲ تیرماه ۱۳۶۷)، ساعاتی بعد از شلیک به پرواز ۶۵۵ در نشست خبری وزارت دفاع آمریکا، آن را «یک اقدام دفاعی مناسب» توصیف کرد و در توضیح درباره آن گفت: «مسیر پرواز هواپیمای ایرانی، مستقیم به سمت پایین و رو به ناو «یواساس وینسنس» بود. وقتی که هواپیمای مزبور به اخطارهای مکرر ما توجهی نکرد "وینسنس" به سمت آن شلیک کرد تا از خودش در برابر هر گونه حمله احتمالی محافظت کند».
«ویلیام کرو» علاوه بر این در همان نشست خبری مدعی شد که هواپیمای ایرانی با سرعت ۴۵۰ گره دریایی (سرعتی که معمولاً هواپیماهای جنگی با آن پرواز میکنند) در ارتفاع ۹۰۰۰ پایی از سطح دریا در حال کاهش ارتفاع و حرکت به سمت ناو آمریکایی بوده و به همین دلیل هدف ناو «وینسنس» قرار گرفته است.
ادعای دیگر «کرو» این بود که ایرباس ایرانی از دالان هوایی خودش خارج شده و بنابراین «ویلیام راجرز»، فرمانده ناو آمریکایی آن را با هواپیمای جنگی F-۱۴ اشتباه گرفته است.
در روزهای بعد نیز سایر مقامات آمریکا یا خدمه رزمناو «یواساس وینسنس» در برهههای مختلف زمانی شرحنگاریها و اظهارنظرهای کاملاً یکسان و هماهنگی در این باره مطرح کردند. اما هفت هفته بعد از حادثه ۱۲ تیرماه بود که ستاد مرکزی فرماندهی وزارت دفاع آمریکا نتایج تحقیقات درباره حمله به پرواز ۶۵۵ را منتشر کرد.
گزارش ۵۳ صفحهای این نهاد وزارت دفاع آمریکا تقریباً تمامی مواردی که مقامهای آمریکایی بر اساس آن استدلال میکردند عامل شلیک به ایرباس ایرانی خطا در تشخیص هواپیمای مسافربری از جنگنده اف ۱۴ بوده را زیر سوال برد.
تناقض دیگر در روایتهای رسمی آمریکا به خروج هواپیمای ایرانی از دالان پرواز مجاز مربوط به هواپیماهای غیرنظامی مربوط میشود. همانطور که اشاره شد، فرمانده وقت ستاد مشترک نیروی دریایی آمریکا و سایر مقامات آمریکایی در اولین واکنشها مدعی بودند که هواپیمای ایرانی در حال پرواز در خارج از دالان هوایی مجاز برای هواپیماهای تجاری بوده این در حالی است که گزارش پنتاگون به صراحت مینویسد این هواپیما در «محدوده مسیر مجاز» در حال پرواز بوده است.
منابع و مآخذ:
Jim Caswell, (1992). " Remembering Crew Members of U.S. Navy PB4Y-2 Shoot Down", Station HYPO
Coilin O'Connor, (2004). " CZECH FIGHTER PILOT RECALLS COLD WAR DOGFIGHT", Radio Praha
Tomáš Soušek, (2000). " Souboj nad Železnou oponou", web archive
Самойлов Борис, (۲۰۱۲). " Загадка первомая ۱۹۶۰ года — часть I", Военно-промышленный курьер
David Lednicer, (2017). " Intrusions, Overflights, Shootdowns and Defections During the Cold War and Thereafter", Frontier
Alexander Orlov, (1998). " The U-2 Program: A Russian Officer Remembers", CIA.gov
Kenneth T. Walsh, (2008). " Presidential Lies and Deceptions", US news
Staff, (2019). " U-2 Incident", Encyclopaedia Britannica
USMLM Unit History, (1964). " T-39 Aircraft Incident", Western Allies Berlin
Larson, George A. (2001). Cold war shoot downs: Part two. Air Classics. Challenge Publications Inc.
Richard Homan, (1969). " Lost Plane a Pueblo-Type Spy", The Washington Post
Sergei Khrushchev, (2000). " The Day We Shot Down The U-2", American Heritage Publishing Co.