سرویس سیاست مشرق - روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
**********
شلیک آمریکا و انگلیس به پای خود
محمد صرفی در کیهان نوشت:
شخصی نزد همسایه خود رفت و گفت: از تو دو حاجت دارم. اول آنکه فلان مبلغ به من قرض بدهی و دوم آنکه سه ماه مهلت بدهی تا آن را کمکم پرداخت کنم. مرد همسایه گفت: حاجت اولت مقدور نیست اما حاجت دوم؛ به جای سه ماه یک سال به تو مهلت میدهم! این حکایت، با ارفاق چیزی شبیه حکایت ما و اروپا در توافق هستهای است. تفاوت ماجرا در این است که آنچه ما از اروپا میخواهیم، حق ماست و آنها موظف به عمل به تعهدات خود هستند اما به جای آن، هر روز وعده تازهای میدهند.
آقای ظریف وزیر امور خارجه کشورمان گفته است پس از خروج آمریکا از برجام، اروپاییها 11 تعهد دادهاند که شامل مواردی همچون فروش نفت ایران، برگشت پول نفت، سرمایهگذاری و مسئله کشتیرانی و هوانوردی ایران میشود و در هیچکدام از آنها اینستکس وجود ندارد. رئیسجمهور نیز در اظهارنظری اعلام کرد اینستکس توخالی به درد ایران نمیخورد. ایران حدود یک هفته پیش از مرز 300 کیلوگرم اورانیوم غنی شده در برجام عبور کرد و فردا مهلت 60 روزه به اروپا نیز به پایان میرسد و سقف غنیسازی افزایش خواهد یافت.
اروپاییها نسبت به این مسئله ابراز نگرانی شدید کرده و وزیر خارجه فرانسه اعلام کرده است این موضوع به ایران کمکی نمیکند! سایر کشورهای اروپایی نیز با زبان تهدید واکنش نشان داده و اعلام کردهاند تبعاتی برای ایران خواهد داشت. اما از همه اینها جالبتر، موضع آمریکاییهاست. آنها که اردیبهشت سال گذشته رسماً از برجام خارج شدند، میگویند ایران باید به همه تعهدات خود پایبند بماند. همان آمریکایی که مدعی بود برجام توافقی وحشتناک است.
مسئله به محاسبات طرفین بازمیگردد. ترامپ و اطرافیانش گمان میکردند با خروج کامل از برجام و تحمیل تحریمهای حداکثری ظرف کمتر از یک سال، یکی از این دو وضعیت رخ خواهد داد؛ یا ایران تسلیم شده و امتیازات مورد نظر آمریکا (12 شرط واشنگتن که دقیقا یک سال پیش از سوی پمپئو در اندیشکده هریتیج مطرح شد) را میدهد و یا به دلیل مشکلات اقتصادی، از درون دچار آشوب و فروپاشی میشود. اما اوضاع آنطور که ترامپ و مشاورانش میخواستند و فکر میکردند پیش نرفت. فارین پالیسی در این مورد مینویسد: «دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا مطمئن بود که با خروج از توافق هستهای میتواند ایران را وادار به تسلیم کند. به همین خاطر واکنش سرسختانه رهبران ایران باعث سردرگمی وی شد.»
خروج ترامپ از برجام ناشی از چنین محاسبه غلطی بود. آمریکاییها تصور میکردند ایران در مقابل فشار آنها، دستبسته است. فارین پالیسی در مقالهای به نتیجه عکس سیاستهای قلدرمآبانه کاخ سفید در طول بیش از نیم قرن گذشته اشاره کرده و مینویسد: «جرج کنان، دیپلمات سابق آمریکا سال 1947 در مقاله معروف خود برای نشریه فارین افرز (با عنوان «ریشههای رفتار اتحاد جماهیر شوروی» که به «تلگرام طولانی» مشهور است) به سیاستمداران تندروی کشور هشدار داد که اقدامات تهدیدآمیز و غیردیپلماتیک میتوانند رهبران شوروی را در موقعیتی قرار دهند که علیرغم میل باطنی خود در مقابل خواستههای آمریکا تسلیم نشوند.»
اگرچه سطح پاسخگویی جمهوری اسلامی با عهدشکنی آمریکا و بدعهدی اروپا متناسب نیست اما مهمترین مسئله آن است که مسیری که تهران در پیش گرفته صحیح است و به طرف مقابل خواهد فهماند که سیاستهای آنان بدون هزینه نیست. بزرگترین قربانی بازی احمقانهای که ترامپ سال پیش آغاز کرد، خود او خواهد بود. نشریه آمریکایی «امریکن کانسرواتیو» در این مورد مینویسد: «واقعیت این است که خروج تهران از برجام میتواند سطح انتقادات علیه ترامپ را به مقدار قابل توجهی افزایش دهد. در صورتی که توافق هستهای به دلیل کمپین فشار حداکثری ترامپ فرو بپاشد، رقیب آقای ترامپ در انتخابات سال 2020 فرصت ایدهآلی برای به چالش کشیدن سیاست خارجی او در قبال تهران به دست خواهد آورد. فروپاشی کامل برجام به همگان اثبات خواهد کرد که سیاست خارجی ترامپ تا چه اندازه خطرناک و بیثباتکننده بوده است. از همه مهمتر، او در بین رایدهندگان کشور، بیمسئولیت و نادان به نظر خواهد رسید و بدین ترتیب بخت کمتری برای پیروزی مجدد خواهد داشت.»
در حالی که دست آمریکا و اروپا برای افزایش فشار به جمهوری اسلامی کاملاً خالی است و خشاب تحریمها مدتهاست فشنگی برای شلیک ندارد، روی آوردن به اقدامات ایذایی قابل تصور است. توقیف غیرقانونی نفتکش ایران در تنگه جبلالطارق از سوی انگلیسیها، نمونهای از این اقدامات است. جبلالطارق (منطقهای کوچک در بخش شمالی تنگه) که بخشی از اسپانیا و عملاً تحتاشغال انگلیس است، میراث دوران استعمار برای انگلیسیهاست و ظاهراً فیل آنها یاد هندوستان کرده و فراموش کردهاند دوران استعمار تمام شده و از انگلیسی که روزگاری خورشید در آن غروب نمیکرد، امروز جز کشوری که در صحنه سیاست غیر از پادویی برای آمریکا حرفی برای گفتن ندارد، باقی نمانده است. واکنش آمریکا به این خباثت انگلیس، نشانهای از این وضعیت است.
دیوید هولدن در سال 1971 در مقالهای در مجله فارین افرز به تصمیم انگلیس برای خروج از منطقه غرب آسیا پرداخته و مینویسد: «از زمانی که بریتانیا اولین پیمان عربی خود را با سلطان مسقط در سال ۱۷۹۸ به امضا رساند- در تلاشی موفق برای بستن خلیجفارس به روی نیروهای دریایی فرانسه در طول جنگهای ناپلئون- رابطه ویژهای میان بریتانیا و سرزمینهای پیرامون خلیجفارس وجود داشت. بریتانیا در ایران منافعی برای خود ایجاد کرد که برای انگلیسیها به عنوان پاسخی به طرحهای امپریالیستی روسیه بر هند بسیار مهم بود؛ چرا که در برههای در قرن ۱۹ دو ماموریت جداگانه دیپلماتیک در تهران وجود داشت: یکی از سوی دولت بریتانیا در هند و دیگری از سوی دفتر امور خارجی لندن. در ساحل عربی خلیجفارس اما این رابطه برای چندین دهه شکننده بود و این رابطه اساسا بر اِعمال قدرت دریایی بریتانیا بر تعدادی از قبایل پراکنده، فقیر و عموما دزدی ساحلی مبتنی بود. این اقدامات با تهدید «دیپلماسی قایقهای توپدار» و در راستای امضای یکسری از معاهدات برای سرکوب دزدی دریایی و تجارت برده انجام میشد که در نهایت به بریتانیا حق انحصاری اعمال کنترل بر امور خارجی و دفاعی در راستای حمایت از منافع بریتانیا را میداد.»
انگلیس طی نیم قرن اخیر از اعمال قدرت دریایی بر قبایل عربی حاشیه خلیجفارس و چوپانی بر آنها، به دزدی دریایی و خوشرقصی برای آمریکا رسیده است. جمهوری اسلامی ایران، آمریکا را با آن همه دبدبه و کبکبه و ادعا در منطقه زمینگیر و بارها گوش آن را پیچانده است. انگلیس که دولتی شکست خورده و وضعیتی آشفته در داخل دارد، زمان و سوژه بدی را برای ابراز ارادت به ترامپ برگزیده است. گویا آنها دستگیری 10 ملوان متجاوز خود از سوی ایران در سال 1386 را فراموش کردهاند. جمهوری اسلامی در برابر بدعهدیهای برجام راه اقدام متقابل را در پیش گرفته و در ماجرای نفتکش توقیف شده نیز به نظر میرسد بهترین راه همین است. در جنگلی که نام آن را نظم لیبرال آمریکایی گذاشتهاند، مدارا با هیچ روباه و کفتاری، با عقل و تدبیر سازگار نیست.
امیدهای 24 ماه آینده
علی ربیعی در ایران نوشت:
در دورانی که پراکندن بذر یأس وسوءظن به کاسبی پررونقی برای تحریم گران و جنگ طلبان تبدیل شده چگونه میتوان امید اجتماعی را خلق کرد؟
در هیچ دورانی مانند امروز یک ائتلاف نانوشته و یک همسویی اعلام نشده میان تحریم گران وجنگ افروزان بیرونی با دولت ستیزان حرفهای در داخل کشور شکل نگرفته بود.
باید به جای برنامه سازیهای نازل علیه دولت یا توسیع بیرویه سوءظن به جامعه و انتخاب ملت، اعتمادسازی کرد. چگونه میتوان تابآوری اجتماعی در مقابل تحریمهای ضد بشری و در مقابل فرآیندهای فرساینده تمدنی نظیر فرسایشهای زیست محیطی یا زوال سرمایه اجتماعی را ارتقا داد و از همپوشانی همه این پدیدههای منفی پیشگیری کرد؟
گونهای از انتقادها علیه دولت در سطح جامعه وجود دارد که درعین حال با جامعه باوری یعنی با اعتقاد و ایمان به توان مسأله حل کنی جامعه همبسته است.جامعه انتقادها و مسائلی را فراروی خود میگذارد که توان حل آنها را دارد.
در همه این موارد تلاش برای خلق امید بهبود باورانه باید با باور به توان جامعه توأم و همبسته باشد.یعنی ما نیاز به یک جامعه باوری و مردم باوری نوین داریم تا زمینههای مشارکتجویی و کنشگری مدنی را فراهم کنیم.
به یاد دارم سال 1384 در پایان دولت اصلاحات با تعدادی از دوستان نزدیک که در گروه مشاوران آقای خاتمی بودیم در مورد نقاط قوت و ضعف آن 8 سال بحث میکردیم. یکی از موضوعات مورد بحث، این تلقی رایج بود که اقتصاد اولویت دولت در این 8 سال نبود. اما در سال 1390 مطالعات اقتصاددانان نشان داد که درخشانترین دوره اقتصاد ایران بعد از دهه 40، مقطع زمانی سالهای 78 تا 86 بود. یعنی از سال 84 تا 86 هم آثار این دوره اقتصاد شکوفا باقی مانده بود. هدف از بیان این خاطره این است که معمولاً به واسطه قدرت رسانه ای مخالفان و تکرار آن در تریبون های مختلف اینچنین تصویری بازنمایی شده بود.
مخالفان دولت اصلاحات چنان درباره اولویت مسائل سیاسی بر اقتصادی در آن دوره سخن میگفتند که حتی افراد نزدیک به رئیس جمهوری هم به این باور رسیده بودیم. دولت روحانی را هم باید به سه دوره 55 ماهه، 18 ماهه و 24 ماهه آتی تقسیم کرد. آمارها گواه این است که 55 ماهه اول دولتهای یازدهم و دوازدهم یکی از دورانهای خوب اقتصاد ایران بود. در برخی سالها 600 هزار شغل ایجاد و رشد اقتصادی مداوم، تورم تک رقمی و ثبات قیمت ارز تجربه شد. اما چه چیزی فضا را در 18 ماه بعد از آن تغییر داد؟ بیتردید پدیده ترامپ، رئیس جمهوری غیرمتعارف امریکا و تحریمهای این کشور عامل اصلی این تغییر است.
هرچند از نقش رخدادهای دی 96 در آغاز این روند 18 ماهه نباید غفلت کرد - قطعاً دولت در این وضعیت 18 ماهه باقی نمیماند - هرچند آثار تحریمها بر اقتصاد ایران هر روز بیشتر نمایان میشود اما دولت سیاست اصلاحات ساختاری بخصوص در بودجه، دنبال کردن ثبات اقتصادی و اهمیت دادن به مسائل روحی و روانی جامعه را پیگیری خواهد کرد تا 24 ماه آینده را با امید به بازگشت به شرایط 55 ماه اول پیش ببریم. کاهش سرعت رشد تورم، تثبیت نسبی نرخ ارز از علایم مثبت شرایط 24 ماه آینده است. گزارش وزرای اقتصادی در هیأت دولت که در تشریح مصوبات هفته گذشته بیان خواهد شد آثار عملی شروع این دوره 24 ماهه است.
کاهش زمان انتظار خانه دار شدن
روز پنجشنبه 13 تیر جلسه مشاوران اقتصادی دولت با حضور رئیس جمهوری و معاول اول، برگزار شد که طی آن وزیر راه و شهرسازی مجموعه طرحهای خود را برای رونق بازار مسکن توضیح داد. مجموعه این طرحها شامل 400 هزار مسکن برای افراد خانه اولی است. همچنین تصمیم گرفته شد 500 هزار باب مسکن باقی مانده از طرح مسکن مهر پس از مراحل رفع اشکال و تکمیل زیرساختهای لازم جهت سکونت به متقاضیان تحویل داده شود. اعضای جلسه همگی بر مطالعه عمیق و بررسی مسکن مهر و ضرورت تعبیه زیرساختهای اجتماعی و فرهنگی آن برای جلوگیری از ایجاد یک حاشیه نشینی جدید تأکید کردند.
بر اساس یک طرح دیگر، 200 هزار مسکن روستایی نیز توسط بنیاد مسکن ساخته خواهد شد. در سالهای اخیر سالانه 70 هزار مسکن روستایی ساخته شده که قرار است به 200 هزار افزایش یابد. علاوه بر آن در طرحی مهم طرح خانه دار شدن کارمندان، کارگران و بازنشستگان پیشنهاد شده و قرار است صندوق پسانداز مسکن تأسیس کنند تا از حقوق ماهانه آنها کسر شود.
قرار است ظرف 5 سال دولت زمین رایگان در اختیار آنها قرار دهد که با پیشبینی قیمت ساخت متری 3 میلیون تومان و وام بانکی تعدادی از کارمندان، کارگران و بازنشستگان میتوانند صاحب مسکن شوند. گرچه بحثهای زیادی در این باره صورت گرفت. برخی در مورد قیمت تمام شده تردید داشتند و این قیمت را در بلندمرتبهسازی ناکافی میدانستند.
برخی روشهای دیگری برای به دست آوردن زمین در داخل شهرها پیشنهاد دادند. البته پروژه ساخت 100 هزار واحد مسکونی توسط وزارت راه و شهرسازی و وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح الگوی خوبی برای اجرای این طرح است.
رئیس جمهوری در این جلسه بر سرعت در اجرای این طرح با دقت و مطالعه کارشناسی تأکید کرد و وزارتخانههای مرتبط نیز موظف به ارائه تسهیلات برای تحقق این پروژه شدند. گرچه امید میرود کارشناسان دیگر حوزهها نیز به یاری وزارت راه و شهرسازی بشتابند تا نیازهای اجتماعی و فرهنگی این واحدها در مرحله اجرا لحاظ شود. پیشبینی میشود این طرح به انتظار یک میلیون متقاضی مسکن پاسخ دهد و در قیمت مسکن هم مؤثر باشد.
در این جلسه درباره کنترل اجاره بهای مسکن و بررسی خانههای خالی در تهران نیز بحث شد و قرار است بررسیهای بیشتری در این باره صورت گیرد.
نشانههای خروج از رشد منفی اقتصادی
در جلسه روز چهارشنبه 12 تیر هیأت دولت گزارشی از وضعیت اقتصادی کشور همراه با آخرین وضعیت تورم، رشد اقتصادی و صادرات غیرنفتی از سوی وزرای اقتصاد و صمت ارائه شد. این گزارش از افزایش 44.6 درصدی صادرات غیرنفتی کشور در سه ماهه اول امسال نسبت به مدت مشابه در سال گذشته حکایت دارد. صادرات پتروشیمی رشد 61 درصدی را تجربه کرده اما صادرات میعانات گازی با مشکلاتی مواجه شده است. سرعت رشد تورم هم کاهش یافته که البته به معنای کاهش نرخ تورم نیست بلکه نشان دهنده کاهش شتاب تورم است.
گرچه رئیس جمهوری مقرر کرد با هماهنگی بین دستگاهها منفی شدن شتاب تورم به کاهش نرخ تورم منجر شود. وزرای اقتصادی دولت هم معتقدند که در آینده از رشد منفی اقتصادی خارج خواهیم شد. گزارش وزیر نفت از اجلاس اخیر اوپک و همچنین اخبار خبرگزاریهای خارجی حاکی از موفقیت تیم ایران در این نشست است. منشور مورد نظر عربستان ریاست آن کشور را بر اوپک مادام العمر میکرد. بیژن زنگنه به تنهایی مقابل این هژمونی طلبی سعودیها و همپیمانانش ایستاد.
نکته جالب در گزارش ایشان، سمپاتی خبرنگاران حاضر در اوپک از مواضع ایران بود. همینطور حمایت کشورها حتی دوستان نزدیک سعودیها به طور خصوصی از مواضع ایران مسأله قابل تأملی است. این نشان میدهد وجدان جمعی جامعه جهانی با ایران است. ظریف معتقد بود زنگنه برنامه قطعی شده دیگر کشورها را در اوپک برهم زد.
یکی از مباحث مطرح شده در جلسه هیأت دولت بررسی موضوع برجام و موضعگیری علنی رئیس جمهوری بود. استراتژی دولت در قبال برجام این است: «تا زمانی که اروپا به برجام متعهد و پایبند باشد ما هم متعهد میمانیم. به هر میزان که اروپاییها متعهد بمانند ما هم متعهدیم.»
دو تحول مهم اجتماعی برپایه کنکور امسال
وزیر علوم گزارشی درباره برگزاری کنکور سراسری مطرح کرد. امسال یک میلیون و 119 هزار و 15 نفر داوطلب شرکت در آزمون سراسری شدند که نکته قابل تأمل کاهش ثبتنام مردان است چنانکه 42 درصد شرکتکنندگان در آزمون را مردان تشکیل میدادند. 637 هزار داوطلب هم در رشتههای علوم تجربی آزمون دادند. این دو موضوع میتواند مورد توجه جمعیت شناسان و جامعه شناسان قرار گیرد و نشان دهنده تغییرات نگرشی و نوع نگاه به بازار کار و درآمد است. قضاوت اولیه دستیابی به شغل را مهمترین علت چنین تغییر نگرشی میداند.
از دیگر تصمیمات اتخاذ شده در جلسه هیأت دولت مسأله جابهجایی 20 زندان از مجموع 102 زندان داخل شهری به خارج از شهرهاست. این تصمیم فقط شامل ساخت زندانهای جدید نمیشود بلکه بهبود وضع بهداشتی زندانیان و نیازهای آموزشی، شغلی، توانمندسازی و...آنها نیز در نظر گرفته شده است. علاوه بر آنکه زندانهای درون شهری پس از انتقال به خارج از شهرها مکان مناسبی برای ایجاد امکانات تفریحی و فرهنگی خواهد بود.
سال صرفهجویی و تشویق سرمایه گذاری
دو تصمیم مهم اقتصادی در دولت گرفته شد. یکی صرفهجویی در مصارف بودجهای است به طوری که امسال درآمدهای بودجهای از 448 هزار میلیارد تومان به 386 هزار میلیار تومان کاهش پیدا کرده است؛ یعنی 62 هزار میلیارد تومان از مصارف باید کاهش یابد. هر سال که بودجه به مجلس میرود حدود 40 هزار میلیارد تومان به آن اضافه میشود.
بودجهنویسی بر اساس منافع منطقهای و نه بر مبنای منطق برنامهریزی مشکل مهمی است که باید مرتفع شود. کاهش مصارف بودجهای جزو کارهای سخت سازمان برنامه و بودجه در امسال است. تصمیم دوم درباره تشویق سرمایهگذاری خارجی در ایران است که طبق آن به سرمایهگذارانی که در کشور معادل ۲۵۰ هزار یورو در قالب ساختمان، تولید، سهام و کشاورزی و... سرمایهگذاری کنند اجازه اقامت 5 ساله در ایران داده میشود که تأثیرات دراز مدتی در اقتصاد برجای خواهد گذاشت. در جلسه هیأت دولت تصمیم گرفته شد با اعلام وزارت اقتصاد، وزارت کشور در کمترین زمان ممکن بدون بوروکراسی ترتیبات اقامت آنها را مهیا کند.
«گریس» بهانه هدف «کشتی ارواح»
امیرحسین یزدان پناه در خراسان نوشت:
چرا باید نفتکشهای مان را با هزار دردسر راهی سوریه کنیم؟ این سوالی است که برخی پس از توقیف نفتکش «گریس1» توسط انگلیسیها مطرح می کنند. این اتفاق را می توان از دو منظر بررسی کرد: حقوق بین الملل و مسائل مرتبط با تحریم های نفتی.
1- از منظر حقوق بین الملل از آن جایی که بهانه انگلیسی ها برای توقیف این کشتی، تحریم های اتحادیه اروپا علیه سوریه است و ایران نیز عضو این اتحادیه نیست و اجباری برای اجرای این تحریمها ندارد، بنابراین هیچ کس نمی تواند به این بهانه محموله اش را توقیف کند. به همین دلیل تا این جا انگلیس و دولت محلی جبل الطارق که تحت استعمار لندن است اقدامی خلاف قواعد بین المللی و «راهزنی دریایی» مرتکب شده اند.
2- اما از منظر مسائل مرتبط با تحریم، توقیف نفتکش حامل نفت ایران که به گفته وزیر خارجه اسپانیا «به خواست آمریکا» توسط انگلیسی ها انجام شده، اقدامی بسیار موذیانه و خطرناک است که باید در مقابل آن سناریوی هوشمندانه و قاطع اتخاذ کرد. چرا موذیانه و خطرناک؟
واقعیت این است که ایران بعد از تحریم های نفتی که از سال گذشته اعمال شد، مشتری های خاموش و بازار ناپیدایی دارد و در این بازار خاص که به بازار خاکستری معروف است ، کشورمان نفت را چراغ خاموش روی دریا میفروشد. برخی شنیده ها هم حاکی است که در این مسیر بیش از یک میلیون بشکه نفت به فروش می رسد که در صورت صحت، رقم معتنابهی است و نشان دهنده ناکارآمدی تحریم نفتی آمریکاست.
بنابراین همین حالا که ما این نوشته را می خوانیم تعداد زیادی از نفتکش های بزرگ و کوچک ایرانی یا حامل نفت ایران، روی آب های اقیانوسها و دریاهای دور و نزدیک، با «جی.پی.اس» های خاموش و تکنیک های دیگر در حال دور زدن تحریم های ظالمانه و حرکت به سوی مقاصد مختلف و محرمانه هستند تا نفت ایران را بفروشند.
تکنیک هایی که به تازگی فایننشال تایمز از این روش های مبتکرانه و حرکت نفتکش های نامرئی ایرانی به عنوان «کشتی ارواح» یاد کرده است. حالا تصور کنیم، آمریکا و انگلیس و سایر متحدان شان بخواهند این مسیر موثر دور زدن تحریم را ببندند؛ چه چیز بهتر از توقیف یک نفتکش حامل نفت ایران در یک نقطه دور افتاده و متهم کردن آن به ارسال نفت به سوریه، یا حتی کوبا و کره شمالی و ... می تواند هدف آن ها را محقق کند؟ در حقیقت غرب در این سناریو، خیلی موذیانه به دنبال تخریب این مسیر مهم و بالا بردن هزینه آن برای ایران است.
ضمن این که با اتصال آن به مسئله سوریه تلاش می کند در افکار عمومی ایرانی نیز بر سر آن دوقطبی سازی کند. درحالی که همین دیروز رسانه ها و کارشناسان از جمله یک کارشناس شرکت «تانکر تراکرز» که کارش رصد نفتکشها در جهان است، به بی بی سی گفت ابعاد این نفتکش به اندازهای است که اساسا «نمیتواند در بندر بانیاس سوریه پهلو بگیرد»
بنابراین «گریس ١ احتمالا برای پالایشگاه بانیاس در سوریه بارگیری نشده بود، بلکه این نفتکش میخواست بار خود را از طریق انتقال کشتی به کشتی، در دریای مدیترانه به یک شناور دیگر (احتمالا اروپایی) منتقل کند... ضمن این که به تازگی یک نفتکش ایرانی بار خود را به همین شیوه در آبهای نزدیک سوریه به یک کشتی اروپایی منتقل کرده است.»
این مسئله و اظهارنظر کارشناسی، به خوبی نشان می دهد آمریکایی ها که دریافته اند تحریم نفتی شان جواب نگرفته، اکنون به دنبال مسدود کردن مسیر هوشمندانه دور زدن تحریم ها و توقف تانکرهای نفتی ایران روی آب ها هستند. پس نباید تعجب کنیم اگر فردا ادعا کردند یک نفتکش دیگر را که حامل نفت ایران برای کره شمالی یا کوبا (یا هرجای دیگری که برای برخی از مخاطبان ایرانی حساسیت دارد) بوده، توقیف کرده اند! به همین دلیل در مقابل این سناریوی موذیانه انگلیسی-آمریکایی باید خیلی هوشمندانه و دقیق رفتار کرد اما در عین حال لازم است با طراحی یک پاسخ قاطع، هزینه تکرار آن را برای طرف غربی بالا ببریم.
انگلیس از گذشته عبرت بگیرد
عباس حاجی نجاری در جوان نوشت:
توقیف یک سوپر نفتکش ایران در آبراه بینالمللی جبلالطارق بهدست انگلیسیها در صبح روز پنج شنبه ۱۳ تیرماه، مصداق دیگری از راهزنیهای دریایی استعمار پیر است که این بار کاخ سلطنتی دولت فخیمه، با اراده و دستور رژیم امریکا و رئیسجمهور نامتعادلش، این اشتباه استراتژیک را مرتکب شده است.
با توجه به مستندات موجود که در جریان احضار سفیر انگلیس به وزارت امور خارجه ایران به وی ابلاغ شده است، حرکت این نفتکش و محموله آن، حکایت از یک اقدام قانونی داشته و دولت انگلیس حق نداشته و ندارد به بهانه واهی، تحریم یکجانبه خود یا اتحادیه اروپا را آن هم در آبهای سرزمینی اسپانیا (بر اساس اعلام سرپرست وزارت خارجه اسپانیا) اعمال و این کشتی را توقیف کند.
رژیم امریکا که هنوز از ضربه ناشی از اصابت پیشرفتهترین پهپادش به دلیل تجاوز به آبهای سرزمینی ایران گیج است و تعادل خود را بازنیافته، عجالتاً این مأموریت را به انگلیسیها واگذار کرده تا با درگیر ساختن بیشتر انگلیس به عنوان اصلیترین مهرهاش در اروپا، هم در روند صدور نفت ایران اخلال کند و به زعم خود ادعای به صفر رساندن صدور نفت ایران را عملی سازد و هم در ماجرای تشدید فشارها و تحریمها علیه ایران مهره اروپاییاش را بیشتر درگیر ساخته و به زعم خود از این انفعال و انزوایی که در ماههای اخیر به دلیل درگیری با همه قدرتهای جهان دچارش شد، نجات یابد، اما از آنجایی که انگلیسیها از گذشته دور به پیچیدگی و فریبکاری در امور سیاسی و امنیتی اشتهار دارند، گرفتاریشان در بازی آشکار و عریان ترامپ، دور از انتظار است، چرا که پیامدهای سیاسی و امنیتی این اقدام انگلیس بهگونهای نیست که دولت مستعفی خانم ترزا میآن را درک نکرده و صرفاً برای حمایت مقطعی از ترامپ، منافع و اعتبار اندک انگلیس را در معرض چالشهایی قرار دهند که تحمل آن برای دولت متزلزل حاکم بر انگلیس که هنوز از بحران برگزیت رهایی نیافته، دشوار است.
استقبال سریع جان بولتون از این اقدام انگلیس نشان دهنده بازی انگلیسیها در باتلاقی است که خود را نتوانستهاند از آن نجات دهند. وی بامداد روز جمعه در حساب کاربریاش در توئیتر، ضمن استقبال از این اقدام مینویسد؛ خبر عالی: انگلیس ابرنفتکش گریس ۱ را که در حال حمل نفت ایران به سوریه بود متوقف کرده است. وی با ادعای نقض تحریمهای اتحادیه اروپا از سوی ایران مدعی شده است که امریکا و متحدانش به ایران و سوریه اجازه نخواهند داد از این تجارت غیرقانونی (؟!) منتفع شوند.
در این زمینه چند نکته قابل ذکر است:
۱- تجربه مواجهه ایران با امریکا در ماههای اخیر، باید انگلیسیها را به این درک رسانیده باشد که درگیر شدنشان با ایران نه تنها منفعتی برایشان نداشته، بلکه اعتبار و حیثیت و حتی زمینه حضور آنها را در منطقه تحتالشعاع قرار داده و به مخاطره میاندازد و در صورت عدم جبران اشتباه باید هزینه آن را بپرد ازند.
۲- استناد به مصوبه اتحادیه اروپا در زمینه تحریم سوریه درحالی است که اولاً اتحادیه نسبت به این اقدام اظهار بیاطلاعی کرده و ثانیاً با توجه به تحولات سوریه و استقرار و تحکیم موقعیت دولت قانونی سوریه و تلاش گسترده اروپاییها برای برقراری روابط با این کشور، وجاهتی برای عمل به مصوبات منسوخ دوران بحرانی سوریه باقی نمیگذارد، مضاف بر اینکه دولتهای اروپایی، بهویژه انگلیس، فرانسه و... نقش اصلی را در دوران جنگهای داخلی سوریه در حمایت از تروریستهای تکفیری داشته و اکنون باید بهجای پیگیری این مصوبات غیرانسانی و ناعادلانه، با کمک به دولت قانونی سوریه جبران مافات کرده و بیش از این مردم سوریه را تحت فشار قرار ندهند.
۳- اقدام انگلیس آزمونی برایصحت ادعای اروپاییها در عمل به برجام است. اروپا اگر مدعی گشایش چالشهای پیش رو برای تحقق برجام است، در اولین اقدام باید این عضو درحال خروج از اتحادیه را وادار به رهاسازی این نفتکش کند.
۴- اقدام دولت مسلوبالاراده انگلیس در عمل به دستور کاخ سفید، بهطور قطع منطقه را وارد دور جدیدی از تنش و چالش میکند که ممکن است هزینه آن کمتر از هزینه چالشهای قبلی نباشد و امریکاییها و متحدانش باید درک کرده باشند که سیاست غلط آنها در ایجاد مانع برای صدور نفت ایران، قابل اجرا نیست و در صورت تداوم و تکرار میتواند هزینه ادامه حضور آنها در منطقه را برای کاخ سفید سنگینتر کند.
۱۶ تیر تحتتاثیر توقیف نفتکش
محمدعلی وکیلی در ابتکار نوشت:
هفته گذشته نیروی دریایی انگلیس در تنگه جبلالطارق یک ابرنفتکش که حامل نفت ایران بود را متوقف کرد. به گفته وزیر خارجه اسپانیا این توقیف به درخواست آمریکا صورت گرفته است. ترزا می نیز از کماندوهای ارتش انگلیس به خاطر توقیف غیرقانونی کشتی غیرنظامی ایران در آبهای بینالمللی تمجید کرد. به نظر میآید این اقدام در آستانه ۱۶ تیر و تصمیم مهم ایران درمورد برجام حاوی پیام باشد.
اروپا با این اقدام نشان داد نه تنها توان مقابله با آمریکا جهت نجات برجام را ندارند بلکه حتی عزم جدی برای این کار را هم ندارند. اروپا و خصوصاً انگلیس در بهترین حالت یک شعبه کوچکی از ایالات متحده آمریکا است. رابطه آنها را به هیچ وجه نمیتوان شراکت استراتژیک نامید؛ انگلیس رسماً تبدیل شده به شعبه کوچکی از آمریکا که هیچ اختیاری از خود ندارد؛ چندان که دست به اقدام غیرقانونی و خطرناک اینچنینی میزند که قطعاً ضرر آن در ادامه بیشتر از منافع آن برای آنها است اما به صرف دستور آمریکا دست به چنین اقدامی میزند.
نه نفتکش ایران و نه مبداء و مقصدِ این نفتکش، توسط شورای امنیت تحریم نشده بود و لذا این توقیف قطعاً غیرقانونی است. تعرض غیرقانونی به کشتی غیرنظامی ایران، هیچ معنایی ندارد جز اینکه دستکم انگلیس نیز میخواهد در چیزی که کاخ سفید «کارزار فشار حداکثری بر ایران» مینامد، شریک شود.
ترزا می رسماً از نیروهای ارتش انگلیس بابت این اقدام تمجید کرد. اقدامی که اساساً واجد ارزش نظامی چندانی نبود. با این حال به نظر میرسد سرنگونی پهپاد آمریکا حسابی غرور نظام سلطه را لگدمال کرده است و برای جبران این تحقیر دست به حرکات احمقانه میزنند. جان بولتون با ذوقزدگی از این اقدام انگلیس نیز تمجید کرد؛ اقدامی که اساساً شایسته افتخار نیست، درست مانند هدف قراردادن هواپیمای مسافربری ایران.
ناامن کردن مسیر تجاری آبهای جهان، چیزی نیست که کسی از آن سود ببرد. اروپا قطعاً هم از لحاظ اخلاقی و هم از جهت منافع خودش، در این کارزار رفوزه شده است. هرچند انگلیس پس از تحولات جدید داخلیاش، به ترامپ نزدیکتر هم شده است اما این اقدام انگلیس نشانهای است برای یافتن میزان جدیت اروپا جهت نجات برجام.
این اقدام غیرقانونی در این ایام نشان از همراهی اروپا با آمریکا جهت فشار به ایران میدهد و این حتماً در تصمیم ما در آستانه ۱۶ تیر تاثیر خواهد گذاشت.
درست حساب کنید!
مسعود پیرهادی در رسالت نوشت:
هنر محاسبه یعنی توان فهم «... کَم مِن فِئَةٍ قَلیلَةٍ غَلَبَت فِئَةً کَثیرَةً بِإِذنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصّابِرینَ؛ چه بسیار گروههای کوچکی که به اذن خدا، بر گروههای عظیمی پیروز شدند و خداوند، با صابران و استقامتکنندگان است. عقل محاسبه گر دنیایی از درک این معنا عاجز است؛ او وقتی ناو آمریکایی را می بیند، دست و پایش را گم می کند، زرادخانه های دشمن را که می بیند گمان می کند با یک دکمه کار ما تمام است اما کسی که محاسباتش منهای خدا نیست می گوید «اگر من بودم می زدم» کلامی که از امام خمینی (ره) نقل می کنند، آن هنگام که خبر ورود متبخترانه ناو آمریکایی را در تنگه هرمز به این بزرگ مرد تاریخ دادند.
بشار می ماند، جنگ نمی شود، اسرائیل 25 سال آینده را نخواهد دید و ... هم از لسان خلف صالح آن امام صادر شده است و هر آنچه گفتند شد تا یاد بگیریم درست حساب کنیم. در اندیشه اسلامی، قرآنی و الهی پیروزی و نصرت مخصوص کسانی است که برای خدا گام بردارند.
وعده خدا همین است ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم؛ اگر به یاری خدا بشتابید، خدا شما را نصرت می دهد و گام هایتان را استوار می گرداند. چنانچه این قاعده را متوجه شویم، تطبیق مصادیق با آن، کار دشواری نیست. پهپاد به حریم هوایی تجاوز کند، ساقط می شود؛ نفتکش مورد تعرض قرار گیرد، متقابلا باید اقدام شود؛ خاک، غصب شود، پس گرفته می شود؛ آب ناامن شود، برای همه ناامن می شود.
آب، خاک و هوا، هر جا آتشی برافروخته شود، با آتشی افروخته تر پاسخ داده می شود. ایران اسلامی، سرافراز است و مادامی که اسلام حاکم است یعلوا و لا یعلی علیه؛ برتر است و هیچ کسی علو و برتری نسبت به آن ندارد. مادامی که پرچم ولایت افراشته است، نفی سبیل حکومت دارد؛ هیچ ایرانی نمی تواند بپذیرد که استعمارگران پیر، هنوز گمان کنند مثل وحشی ها می توانند در دنیا حکومت کنند.
یک روز رسانه ها را تحقیرآمیز به نشستی دعوت کنند و روز دیگر نفتکش حامل نفت ایران را متوقف کنند و پای نجس خود را به آن باز کنند و صرفا به احضار سفیر بسنده شود؛ هرگز. چه زمان باید خاک پاک ایران از لوث وجود نحس و نجس دشمنان حربی ما پاک شود؟ بایستی این جرثومه های فساد را که جز برای مکاری و حیله گری در کشور ما نیستند بیرون کرد تا بفهمند کبیر که هیچ، صغیر هم نیستند.