روز گذشته مجلس در تصمیمی تاریخی برای نظام بانکی، سود مرکب را از نظام بانکی حذف کرد.

سرویس سیاست مشرق - روزنامه‌ها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح کشور با گرایش‌های مختلف سیاسی را می‌خوانید:

**********


آخرین وضعیت جنگ راهبردها

محمد ایمانی در کیهان نوشت:

  وقتی بازی حریف، از پیچیدگی و تنوع، میل به سادگی و محدودیت گزینه‌ها می‌کند، بشارت پیروزی است. وقتی دشمن مجبور می‌شود «رو» بازی کند، یعنی قدرت جنگ نرم و هوشمند از او سلب شده است. هنگامی که رفتار دشمن، میل به استراگیجی می‌کند، یعنی راهبرد شما قدرتمندتر است. این واقعیت، در رفتار آمریکا و انگلیس و برخی دولت‌های اروپایی قابل مشاهده است.


1- نقشه مثلث صهیونیسم مسیحی در دو دهه اخیر، مبتنی بر محاصره و تحریم و مهار و براندازی بود. اما همین نقشه، عملا موجب بسط ید بی‌سابقه جمهوری اسلامی و محور مقاومت شد. چند نفر 20 سال قبل پیش‌بینی می‌کردند به دست خود دشمن، مجالی فراهم شود که بتوان ضربات پیاپی به عمق رژیم صهیونیستی، مراکز اقتصادی و نظامی سعودی، و نیروها و امکانات ارتش آمریکا وارد کرد؟ یا فناوری‌های پیشرفته نظامی را در میدان واقعی به آزمایش گذاشت؟

یا پهپاد آمریکا را سرنگون و نفتکش انگلیسی را توقیف کرد و حاکمیت بر تنگه هرمز را به مفهوم واقعی به نمایش گذاشت؟ دشمن آمده بود ابتدا با جنگ مستقیم و سپس جنگ و آشوب نیابتی، و سرانجام با استحاله از طریق برجام و نُرمالیزاسیون جاسازی شده در متن آن، کار را یکسره کند.

نُرمالیزاسیون، اسم رمز عملیات در ابعاد مختلف بود و FATF، CFT، پالرمو، سند فرهنگی 2030، معاهده موشکی MTCR و... ذیل آن تعریف می‌شد. این فرآیند قرار بود کاری بکند که شمشیر اقتدار ایران دیگر نتواند از غلاف بیرون بیاید. اما چون در دایره مکر الهی و نیروهای مومن انقلابی قرار گرفتند، رفتارشان به بسط ید بی‌سابقه جمهوری اسلامی انجامید.


2- یک چالش مهم غرب همواره این بوده که راهبردهای بلندمدت و مبتنی بر صبر را فدای طمع و عجله خویش کرده است. این البته تقدیر اردوگاه شیطان است که آینده را قربانی اخلاق استکباری کند. آنها پس از انقلاب اسلامی گفتند، اگر دولت سکولار مصدق را تحمل می‌کردیم و مرتکب کودتا علیه این سیاستمدار خوش بین به غرب نمی‌شدیم، مجبور نبودیم 25 سال بعد، در برابر انقلاب اسلامی زانو بزنیم.

مثال متاخر، برجام است که بر مبنای راهبردی بلندمدت تنظیم شد و باید صبر می‌کردند تا اثر کند و مجال مانور قدرت را از ایران انقلابی برباید. اما هول و عجله برای امتیاز گیری و طمع در انفعال برخی مدیران ایرانی، موجب گستاخی و ارتکاب رفتارهایی شد که برجام را به عنوان یک روند (نه یک پروژه محدود) به بن‌بست رساند و انقلابیگری و قاطعیت را ضرورت بی‌بدیل روزگار کرد.


3- لابد به خاطر دارید که جان ساورز (عضو سابق تیم مذاکرات هسته‌ای انگلیس) مهر 94 درباره برجام و نُرمالیزاسیون چه گفت. رئیس‌سرویس جاسوسی MI6، همزمان با شروع اجرای برجام از سوی ایران، به CNN گفت «برجام، ظرف 15 سال آینده، ایران را به کشوری میانه‌ رو تبدیل خواهد کرد. ما شاهد کشوری هستیم که در مرحله انتقال از پایه‌های انقلابی به کشوری نُرمال ‌تر قرار دارد اما در داخل ایران در این مسیر، چالش وجود دارد. ما نیاز داریم صبر استراتژیک داشته باشیم تا به آن فرصت دهیم در 10- 15 سال آینده توسعه یابد و ایران را به کشوری نُرمال تبدیل کند».

همچنین رکس تیلرسون وزیر خارجه قبلی ترامپ، دو سال قبل ضمن دفاع از مصوبه تحریمی سنا گفته بود «ما از عناصر داخلی در ایران که بتوانند به ما در تغییر مسالمت‌آمیز قدرت کمک کنند، پشتیبانی می‌کنیم. همان‌طور که می‌دانیم، چنین عناصری در داخل ایران هستند». مایک پمپئو وزیر خارجه فعلی نیز که قبلا رئیس‌سازمان جاسوسی آمریکا بود، چند ماه قبل در نشست فعالان ضدانقلاب گفت «ما به دنبال اقدام نظامی برای تغییر حکومت ایران نیستیم... ماموریت ما ایجاد فرصت و فراهم کردن حمایت انتقالی است.

بهترین نفع ما این است که رهبران ایران، غیر انقلابی باشند». در عین حال، هم او اخیرا بر خلاف لاف‌های یک سال گذشته ترامپ اذعان کرد «ایران باید تصمیم بگیرد نُرمال و عادی شود اما هیچ نشانه‌ای از تغییر در رفتار ایران دیده نمی‌شود». آیا از عهدشکنی و لگد زدن آمریکا و انگلیس به برجام، لزوم نُرمال شدن و خلع قدرت از خود استخراج می‌شد؟!


4- آمریکایی‌ها و سپس اروپایی‌ها با زیر پا گذاشتن تعهدات برجامی، به نقشه‌های راهبردی خود پشت پا زدند. همین خبط را دزدان دریایی انگلیس مرتکب شدند. آنها یقینا پس از تلافی تحقیر آمیز ایران، بارها خود را لعنت کرده‌اند. انگلیسی‌ها روزگاری نه چندان دور، خود را بریتانیای کبیر و امپراتور دریاها می‌نامیدند. آنها دو قرن قبل تصمیم گرفتند هرات (افغانستان فعلی) را از ایران جدا کنند.

بنابراین، دوست محمدخان حاکم کابل و قندهار هرات را تحریک کردند ساز جدایی بزند. وقتی ارتش ناصرالدین‌شاه، هرات را بازپس گرفت، انگلیس از خلیج‌فارس به جنوب ایران حمله کرد و بوشهر و خارک را به‌اشغال درآورد. رژیم قاجار هم مجبور شد در سال ۱۲۳۶ شمسی، معاهده پاریس را با موضوع جدایی هرات از ایران امضا کند تا نیروهای انگلیس از بنادر و جزایراشغال شده خارج شوند.


5- انگلیسی‌ها 63 سال بعد، به واسطه کودتای سوم اسفند 1299، وارد عرصه تعیین شاه برای ایران شدند. رضاخان را که از اصطبل‌داری هلندی‌ها به میرپنجی قشون رسیده بود، جای احمدشاه گماشتند و برای 16 سال، حکومت را به او سپردند. ارتش متفقین 20 سال پس از آن کودتا، ایران را در کمتر از سه روزاشغال کردند. سران متفقین در تهران جلسه گذاشتند اما اعتنایی به حکومت ایران نکردند. انگلیس و آمریکا، محمدرضا را جای پدرش گماشتند. او که ظرف سه دهه تبدیل به دیکتاتوری بی‌رحم و سرکوبگر شده بود، ادعای ژاندارمی منطقه را داشت.

اما سال 1350 در مقابل فشار آمریکا و انگلیس کرنش کرد و دستور جدایی بحرین از ایران را صادر نمود... 48 سال پس از آن ماجرای تلخ، تکاوران شجاع ایرانی، نفتکش Stena Impero را توقیف و به سواحل ایران منتقل می‌کنند و ناو اسکورت‌کننده انگلیسی هم مجبور می‌شود تماشاچی باشد. واقعا انگلیسی‌ها، با خودشان و با آن پروژه «صبر راهبردی» برای نرمالیزاسیون انقلاب چه کردند؟ کار به جایی رسیده که حتی روزنامه‌ای که زمانی تحلیل‌های BBC را بدون ذکر منبع منتشر می‌کرد و از بزک کنندگان برجام به شمار می‌رود، عنوان «بریتانیای صغیر» را برای قدرت‌نمایی عزتمندانه ایران در خلیج‌فارس انتخاب می‌کند.

مشابه همین خبط را آمریکایی‌ها انجام دادند. آنها در حالی که خشم و کینه از سپاه پاسداران داشتند و می‌خواستند با زدن بر چسب «سازمان تروریستی» به گوشه رینگ ببرند، عملا کاری کردند که به اعلام حمایت فراگیر از سپاه منتهی انجامید. «ما همه سپاهی و پاسدار هستیم»، به شعاری ملی تبدیل شد؛ تا جایی که برخی عناصر بازیگر در پروژه نُرمالیزاسیون، مجبور شدند لباس سپاه بر تن کنند و چفیه بیندازند!


6- امروز به مشیت الهی و پایمردی نخبگان انقلابی، روحیه نا امیدی از دشمن و اعتماد به انبوه ظرفیت‌های داخلی، در فضای عمومی کشور منتشر شده است. رهبر انقلاب اخیرا به استناد انبوه واقعیت‌ها فرمودند «زمان جنگ، به ما نه سلاح می‌دادند، نه حتی امکانات سطح پایین. چون چنین وضعیتی پیش آمد، عناصر توانا در داخل کشور به فکر نجات افتادند و به خودشان فشار آوردند و به اینجا رسید که کشور امروز از لحاظ امکانات تسلیحاتی به جایگاه خوبی رسیده است... امروز به برکت بریدن مسئولین و ملت از بیگانگان، کشور درحال جوشیدن از درون است».

اکنون روزگار قدرت‌نمایی جمهوری اسلامی است. لشکر انبوه جوانان نخبه، کاربلد، مومن و شجاع در راهند و هرچه مجال و میدان فراهم شود، امکانات تازه‌تری را برای اقتدار و پیشرفت کشور فراهم می‌کنند. نخبگان جوانی که در هر حوزه‌ای از فرهنگ و فناوری و سیاست و اقتصاد و مدیریت وارد شده‌اند، تار عنکبوت تحریم‌ها را پاره کرده، طعم شیرین خودکفایی را به مردم چشانده، و به تحقیر دشمن همت گماشته‌اند. از تولید سوخت بیست درصد هسته‌ای و بنزین و موشک‌های دوربرد نقطه زن و پهپاد و سامانه پیشرفته دفاعی بگیرید تا احداث پالایشگاه‌های پیشرفته و بومی‌سازی فناوری‌های روز دنیا.


7- تعدد و تنوع مسائل نباید تمرکز و توجه ما را به هم بزند. اولویت مهم امروز، احیای الگوی درونزای اقتدار و پیشرفت بر مبنای تجدید نظر اساسی در مدل اعتماد به غرب است. برخی عملیات ایذایی انگلیس و آمریکا را باید ناشی از نگرانی نسبت به همین اولویت قطعی شده در ایران دانست. هدف دشمن، به هم زدن تمرکز ما در زمینه پایان دادن به اجرای یکطرفه برجام و استفاده از ظرفیت‌های فراوان ملی و منطقه‌ای بود. اما در عمل، مجال و موقعیت‌های جدیدی را برای ما فراهم کرد. انبوه جوانان نخبه و غیور ما بلدند تحریم‌ها و تهدیدها را چگونه تبدیل به فرصت کنند.

راهبرد مهم ابرقدرت‌ها، ترساندن و ربودن اعتماد به نفس ملت‌هاست. قدرت‌ها با رعب افکنی غلبه می‌کنند و اگر ملتی مرعوب این تروریسم نشد، شیشه عمر مستکبران شکسته می‌شود. ما اکنون در چنین موقعیتی قرار داریم؛ ضمن اینکه بار روانی و واقعی تحریم حداکثری نیز خالی شده و فوّاره آن به نزول افتاده است. این همان واقعیتی بود که اوباما و کری و شرمن بارها گفتند؛ مبنی بر اینکه رژیم تحریم‌ها در حال فروپاشی بود و توافق، یک دستاورد مهم را بدون شلیک حتی یک گلوله نصیب آنان کرد.


8- آقای ظریف اخیرا در پاسخ به سؤال خبرنگار NPR گفت «تعامل با غرب اعتبارش را در داخل ایران از دست داده است. مردم دیگر نگاهشان به تعامل با جامعه بین‌المللی نیست، به آمریکا نیست. به دلیل اینکه به قولش عمل نکرد و به اروپایی‌ها هم نیست، به خاطر اینکه آنها نتوانستند در برابر آمریکا ایستادگی کنند.، بنابراین، بله، تعامل با غرب اعتبارش را از دست داده و بر همین اساس، من هم اعتبارم را از دست داده‌ام». چرا؟ آیا مجال جبران وجود ندارد؟ حتما فرصت اصلاح وجود دارد. چرا باید اعتبار خود را به توافق پایمال توسط قدرت‌های بدعهد غربی گره زد و قاطعیت به خرج نداد؟ اصلاح مسیر و جبران مافات، عین شجاعت و حرّیت است. اقتدار انقلاب اسلامی را باور کنیم.

رفتار مدرن با پدیده مدرن ارز دیجیتالی

حسین سلاح ورزی در  ایران نوشت:

ذهن آدمی گونه‌ای است که سقف پرواز آن نامحدود است و تا هرجایی که آزادی هست، می‌رود و در این پویش ذهن است که پدیده‌های تازه زاده می شوند و رشد می‌کنند. این پدیده‌های پرورش یافته در ذهن آدمی البته از آنچه در جامعه‌های انسانی رخ می‌دهد متأثر می‌شود و برای برطرف کردن یکی از نیازهای انسان پدیدار می‌شود. وقتی در دنیای واقعی محدودیت‌ها در هر حوزه‌ای بیشتر شود، ذهن آدمی برای عبور از آنها ببیشتر فعالیت می‌کند تا روزی که با خلق یک پدیده نیرومند عبورکننده از محدودیت‌ها آرام بگیرد.

به‌نظر می‌رسد اختراع و پیدا کردن ارزی جهانشمول به‌نام بیت‌کوین و انواع پول‌های دیجیتال از همین نوع پروازهای ذهن آدمی است. این پول مجازی از سال 2009 میلادی به جریان افتاد و در پویش زمان تولید آن شتاب بیشتری پیدا کرد تا جایی که روزهایی در سال 2017 رسید که قیمت آن در برابر هر دلار امریکا ارزش قابل اعتنایی پیدا کرد. این پول دیجیتال در یک دوره کوتاه مدت در سال یاد شده ارزشی بیشتر از سایر تجارت‌های اینترنتی مثل «گولد من ساکس» و «ای بی‌» پیدا کرد.

این پول دیجیتال مزیت‌هایی دارد که آن را بسیار جذاب کرده است و این جذابیت آزادی عمل تولیدکنندگان از قیدها و بندهای بانک‌های مرکزی و دولت‌هاست. تعریف‌های متعددی از پول دیجیتالی شده است و البته درباره اینکه آیا این پدیده برای بشر و جامعه‌های انسانی چه فایده‌ها و مزیت‌هایی دارد نیز هنوز در جریان مباحث عمومی است. گسترش بهت آور شبکه‌های اجتماعی و همچنین تکنولوژی روز آمد برای تولید پول اینترنتی موجب شد تولید این پول بزودی به ایران نیز برسد.

به‌گفته رئیس کمیسیون اقتصادی  پس از بحث‌های طولانی دولت ایران تولید رمز ارزها را به‌عنوان یک صنعت قبول کرده‌ است.

بانک مرکزی اما در اطلاعیه‌ای که صادر کرده است فعالیت را با توجه به اینکه تولید آن یک منبع مالی برای پرداخت‌ها به حساب می‌آید منحصر به این بانک کرده است و البته تولید این کالای عجیب در جای‌جای کشور بدون اجازه بانک مرکزی در جریان است.

حالا موضوع این است که با این پدیده نوین و بهت آور چه باید کرد؟ یک راه این است که این پدیده نو و شگفت انگیز را همانند هر پدیده نوین که در دهه‌های تازه سپری شده در ایران زاد و رشد را تجربه کردند در قید و بندهای دولت ساخته گرفتارکرده و اجازه رشد آن را ندهیم که به نظر می‌رسد اکنون نهادهای دولتی به فکر چنین کاری هستند.

یک راه دیگر اما این است که اجازه دهیم تولید این کالای عجیب بدون اینکه یک فعالیت قاچاق، غیر رسمی و پنهان و مجرمانه باشد با ضابطه‌های مدرن، کارآمد و راهگشا ادامه یابد و دولت نیز از منافع آن به شکل مناسب بهره‌مند باشد. واقعیت این است که این اتفاق یعنی تولید ارزهای دیجیتال متوقف شدنی نیست مگر اینکه فایده اقتصادی نداشته باشد. تولید ارزهای دیجیتال البته برخی معایب مثل آلوده کردن طبیعت و مصرف بیش از اندازه برق ممکن است داشته باشد که آن را نیز می‌توان مقرون به صرفه کرد.

با توجه به اینکه تولید پول دیجیتال در چین به‌عنوان یک کشور دارای اقتصاد کنترل شده و در سوئیس به‌عنوان یک کشور با اقتصاد آزاد درجریان است و البته درکشوری مثل ونزوئلا نیز به‌عنوان پول نجات بخش نیز تولید می‌شود به‌نظر می‌رسد دولت، بانک مرکزی و نهادهای قدرت درایران هرگز نباید با این پدیده شگفت انگیز برخورد حذفی و انحصارگرایانه داشته باشند. اگراین اتفاق بیفتد و انحصارهای بیهوده و غیر کارشناسی ایجاد کنیم، رانت و فساد دراین فعالیت نیز رشد می‌کند و دولت‌ها باید هزینه‌های این رانت و فساد را از جیب مردم پرداخت کنند.

نیروی انسانی ترقی‌خواه و ورزیده ایرانی که جوانان ارزنده‌ای درمیان آنها وجوددارد باید بتوانند درچارچوب قانون وعرف درتولید این محصول فعالیت کنند و از فایده‌های آن برای خود و جامعه ایرانی بهره‌مند شوند. برای اینکه معایب و مضرات احتمالی این پول دیجیتال در شروع کار کمتر و کمتر شود می‌توان بانگاهی آینده نگرانه داد و ستد آن را درداخل با محدودیت‌های موقت و گذرا مواجه کرد اما اجازه دهد به‌عنوان وسیله پرداخت در شبکه جهانی ارز دیجیتال فعالیت‌ها انجام شود.

صدورمجوز از سوی بانک مرکزی برای داد و ستد داخلی شاید با توجه به شرایط امروز ایران یک حق باشد اما باید توجه داشت این وضعیت ابدی نیست و نباید راهبندان انحصار ایجاد کرده و ایران را از ورود به این عرصه بازداشت. ایران امروز می‌تواند دراین عرصه با توجه به نیروی انسانی ورزیده و توسعه خواه به جایگاه خوبی برسد. با این پدیده مدرن رفتار مدرن داشته باشیم و بستر  انحراف و عقب ماندگی را فراهم نکنیم.

بازی برد - برد بانک و تولید

مهدی حسن زاده در خراسان نوشت:

روز گذشته مجلس در تصمیمی تاریخی برای نظام بانکی، سود مرکب را از نظام بانکی حذف کرد. هم اکنون در بسیاری از بانک ها و موسسات مالی، در بازپرداخت تسهیلات بانکی، برای اقساط معوق، جریمه تاخیر در پرداخت اقساط را به گونه ای محاسبه می کنند که اصل وام، سود وام و جرایم دیرکرد قبلی، همگی در محاسبه جریمه دیرکرد دخیل می شوند.

به این ترتیب که بانک، اقدام به تقسیط مجدد بدهی بانکی وام گیرنده می کرد و در حالی که جریمه تاخیر شش درصد به اضافه نرخ سود است، در عمل سود و جریمه تاخیر قبلی مبنای اضافه شدن شش درصد می شد. در شرایطی که دریافت کننده وام، به ویژه تولید کننده به دلیل شرایط اقتصادی خاص، از جمله جهش نرخ ارز و تغییر در قوانین و بخشنامه ها در بازپرداخت وام دچار مشکل می شد، هر بار اضافه شدن جریمه تاخیر، نه صرفا بر مبنای سود وام بلکه بر مبنای سود وام به اضافه جرایم تاخیر قبلی به افزایش تصاعدی بدهی وام گیرنده به بانک منجر می شود.

وام گیرنده نیز مجبور به تقسیط مجدد وام می شود، البته با این شرط که سود مرکب، مبنای محاسبه مجموع بدهی شود. به این ترتیب بعضا وام گیرنده با بدهی دو یا چند برابری در برابر اصل وام مواجه می شد و فشار سنگینی از این بابت تحمل می کرد و خود بانک نیز در عمل نمی توانست چنین تعهد سنگینی از بدهکار خود را به پول تبدیل کند. در عمل ماجرا پایان تلخی داشت که عبارت است از مصادره اموال، توقف فعالیت واحد تولیدی و بیکاری کارگران.

آن چه که دیروز در مجلس رقم خورد از این نظر بسیار مهم است که هم فرصتی مناسب به 29 میلیون وام گیرنده و 210 هزار واحد اقتصادی برای تسویه حساب بانکی می دهد و هم نقد شوندگی بدهی های بانکی را افزایش می دهد.

آخرین آمار بانک مرکزی، میزان کل بدهی های معوق بانکی را حدود 130 هزار میلیارد تومان اعلام کرده است. این در حالی است که برآورد می شودبه همین میزان نیز تسهیلات بانکی معوق وجود دارد که در عمل تقسیط مجدد شده است و از سرفصل معوقات به طور موقت خارج شده است. به این ترتیب فرصت مناسبی است برای این که حداقل بخشی از معوقات به نظام بانکی باز گردد و در چرخه تسهیلات دهی بانک ها و رونق تولید به کار گرفته شود.

نکته امیدوارکننده مصوبه دیروز مجلس، دفاع همتی، رئیس کل بانک مرکزی است که نشان می دهد سکاندار عرصه بانکی کشور، برخلاف رویکردهای قبلی که صرفا به سود بانک ها نظر داشت، به فکر بازی برد - برد بانک و تولید است و حیات توام نظام بانکی و تولید را مدنظر دارد.

با این حال، آن چه در اجرای این مصوبه کلیدی است، شفافیت است. سال هاست که بانک ها عادت کرده اند براساس سود بعضا موهومی ناشی از سود مرکب و جرایم دیرکرد برای صورت های مالی خود سود نشان دهند، اکنون برای خاتمه دادن به این روند، باید نحوه محاسبه سود و جرایم تاخیر بدهکاران بانکی به صورت شفاف، همگانی و با شکل و شمایلی عامه فهم توسط بانک مرکزی تعیین و به بانک ها ابلاغ شود و فرار از آن با برخورد قاطع بانک مرکزی همراه باشد تا بتوان بر پدیده نامبارک سود مرکب، مهر باطل زد.



رمزگشایی از ماجراجویی انگلیس

 سید عبدالله متولیان در جوان نوشت: 

اگرچه ۱۲ شهریور (سالروز شهادت رئیس‌علی دلواری فرمانده نیروهای مقاومت تنگستان در برابر متجاوزان انگلیسی) به نام روز مبارزه با استعمار انگلیس نام‌گذاری شده، اما از آنجا که فیل روباه پیر یاد هندوستان کرده و به یاد گذشته‌های نکبت بارش مجدداً به دزدی دریایی رو آورده و با توقیف نفتکش ایرانی در تنگه جبل‌الطارق، محیط بین‌الملل را ناامن کرده، فرصت مناسبی است تا نکاتی چند را در این‌خصوص یادآور شویم.

مردم جهان انگلستان را بنیان‌گذار و پدر استعمار می‌دانند. ریشه استعمار انگلیس به بعد از انقلاب صنعتی در اروپا بر می‌گردد. قرن پانزدهم انگلیس را به نام امپراتوری استعماری می‌شناختند. امپراتوری استعماری انگلستان به مدت ٤۰۰ سال تقریباً بر کل جهان سیطره داشته است. نقطه اوج امپراتوری روباه پیر به قرن ۲۱ و سال ۱۹۲۲ میلادی بر می‌گردد. ۱۰۰ سال پیش مجموع مستعمرات انگلستان حدود ۳۵۵۰۰۰۰۰ متر مربع و با جمعیتی بالغ بر ۴۵۰ میلیون نفر بوده است.

در افول استعمارگری انگلستان بعد از جنگ دوم جهانی، عوامل متعددی نقش داشته که مهم‌ترین آن‌ها به «اختلاف با ژنرال دوگل و ابهام در پیوستن به جامعه اقتصادی اروپا»، «بحران شدید اقتصادی داخلی انگلستان»، «عدم کمک امریکا به انگلیس به دلیل درگیر بودن در جنگ ویتنام»، «موج نفرت علیه انگلیس در نتیجه شکست اعراب در جنگ ۶ روزه با رژیم صهیونیستی» و «پیروزی قاطع حزب کارگر در انگلیس که مخالف حضور در منطقه بود» بر می‌گردد.

انگلیسی‌ها با کمپانی هند شرقی بر بخش‌های وسیعی از آسیا مسلط شده بودند، اما به دلیل ظرفیت‌های بسیار بالای روحانیت تشیع و قدرت نفوذ علمای شیعه در بین مردم، استعمار انگلیس به رغم تحریکات و تجاوزهای متعدد، هرگز موفق به الحاق ایران به مستعمرات خود نشد، اما به دلیل ناتوانی و ضعف شاهان قاجاری، همواره ایران محل تاخت و تاز قوای متجاوز انگلیسی بوده و به‌ویژه بعد از جنگ جهانی اول کشور و مردم ایران خسارات مادی و معنوی کلان و غیرقابل جبران دیده و با کشته شدن نیمی از جمعیت ایران، نفرتی عمیق و ماندگار از استعمارگری روباه پیر انگلیس به جا گذاشته که به هیچ وجه درد زخم‌های تجاوزات و حیله‌گری‌های انگلیس التیام پذیر نیست به گونه‌ای که ضرب‌المثل «کار کار انگلیسی‌هاست» در بین همه ایرانیان شهره خاص و عام بوده و مردم ایران انسان‌های موذی و حیله‌گر را چرچیل لقب می‌دهند.

جک استراو (وزیر خارجه اسبق انگلیس که تهیه و تحمیل بیانیه سعدآباد به دولت هفتم و هشتم و محروم کردن ایران از حقوق هسته‌ای را در کارنامه خود دارد) در یادداشتی در نشریه دیلی میل نوشته: «مردم ایران دلایل خوبی دارند تا از «روباه حیله‌گر و استعمارگر» -لقبی که به ما داده‌اند- خشمگین باشند... ایران هرگز مستعمره بریتانیا نبوده، اما این به این معنی نیست که ما از این کشور برای رسیدن به ثروت و قدرت، بهره‌کشی نکرده‌ایم ... در طول دو قرن ۱۹ و ۲۰ ما با رشوه و فریب، ایران را به انجام خواسته‌هایمان واداشتیم و هر وقت که این‌ها نتیجه نداد، در این کشور نیرو پیاده کردیم ... ما در جنگ اول جهانی به این کشور تجاوز کردیم و با این کار به شکل‌گیری یک قحطی فاجعه‌بار کمک کردیم ... ما در سال ۱۹۴۱ شاه ایران را کنار گذاشتیم و پسر ضعیف‌تر و حرف‌شنوتر او را بر سرکار آوردیم.

و، اما در باره انگیزه انگلیسی‌ها از دزدی دریایی دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد. برخی علت این اقدام ابلهانه انگلیسی‌ها را بروز اختلافات و مشکلات داخلی در هیئت حاکمه خود به‌ویژه افتادن انگلیس در تله برگزیت و تلاش برای مدیریت افکار عمومی مردم انگلستان می‌دانند. برخی دیگر این اقدام را حلقه‌ای از اقدامات غرب برای معامله قرن در باره سرنوشت فلسطین می‌دانند، در عین حال برخی دیگر این دزدی دریایی را با گام‌های ایران در کم کردن تعهدات خود در برجام مرتبط دانسته و معتقدند انگلیسی‌ها در زنجیره تکمیلی غرب با این اقدام قصد داشته‌اند به ایران تذکر عملی داده و ایران را وادار به بازگشت به تعهدات برجامی کنند.

برخی نیز بر این باورند که می‌تواند مجموعه‌ای از اهداف در طراحی این دزدی دریایی نقش داشته است. علاوه بر منطق عقلی، تجربه نیز ثابت کرده که کشورهای زورگو و استعمارگر مانند انگلیس و امریکا اگر احساس کنند کشوری ضعیف است، فشارها بر آن کشور را تشدید می‌کنند. اگر اقدام انگلستان علیه نفتکش ایران جواب نمی‌گرفت، بی‌شک قارون‌های منطقه‌ای و وهابیون هم پیمان غرب نیز برای ما قداره بند می‌شدند و اقدامات مشابه دیگر از سوی انگلیس و سایر دولت‌های جبهه شرارت غربی، عبری و وهابی علیه کشتی‌های ایرانی قابل انتظار بود و به بیان دقیق‌تر انگلستان حق کشتیرانی آزاد ایران را سلب می‌کرد.

تردیدی نیست که انگلیس با پروپاگاندا قصد مرعوب کردن ایران و تحمیل شرایط ظالمانه بعدی را داشته و دارد که در این‌صورت هر عقل سلیمی می‌پذیرد که هزینه عقب‌نشینی و تسلیم شدن به مراتب بیشتر از هزینه ناچیز مقاومت و نمایش اقتدار ایران است. امروز به‌جز غرب زده‌ها و مرعوبین داخلی تقریباً تمام تحلیل‌گران داخلی و بین‌المللی متفقاً اقدام ایران را نشانه هوشمندی و اقتدار ایران دانسته و رسماً به سران انگلیس خطر مقابله با ایران و هزینه‌های غیرقابل جبران و باورناپذیر بستن تنگه هرمز و ناامن شدن هر گونه تردد کشتیرانی را گوشزد می‌کنند. ایران اسلامی پس از ساقط کردن مدرن‌ترین، گران‌ترین، فنی‌ترین و پیچیده‌ترین پهپاد جاسوسی امریکا اینک رسماً به دولت خبیث انگلیس متذکر می‌شوند که دوران بزن در رو و تحمیل فشار بدون هزینه، تمام شده است

در خاتمه این یادداشت کوتاه این نکته کلیدی را نیز متذکر می‌شویم که اقدام ایران در توقیف کشتی انگلیسی در خلیج فارس اولاً به هیچ وجه یک اقدام تلافی‌جویانه نبوده و ثانیاً این اقدام صرفاً به دلیل سرپیچی نفتکش انگلیسی از مقررات بین‌المللی و عدم توجه به درخواست‌ها و اخطارها و خاموش کردن سیستم راداری خود صورت گرفته و ثالثاً اقدام سپاه نیز بنا به درخواست رسمی سازمان بنادر و کشتیرانی ایران بوده است. بر این اساس حق مقابله به مثل، گوشمالی دادن دزدان دریایی انگلیس و اعمال اقتدار ایران کماکان محفوظ بوده و در صورتی که دولت انگلیس از دزدی دریایی خود اظهار پشیمانی نکند قطعاً ایران ناچار به اعمال حق حاکمیت و دفاع از حقوق مسلم خود خواهد بود. 

چالش زمان در پرونده ایران و آمریکا

جلال‌خو ‌ش چهره در ابتکار نوشت:

اکنون همه طرف‌های درگیر مناقشه ایران و آمریکا در حال خرید زمان هستند. این وضع، شکلی از بلاتکلیفی را در تشخیص آنچه ممکن است سرانجام به برون‏رفت از آن بینجامد، ایجاد کرده است.

واشنگتن به‏رغم همه ادعاها درباره اهداف و نتایج اجرای «سیاست فشار حداکثری» علیه ایران، دریافته است که این کشور برخلاف تصورات تیم تندرو دولت «دونالد ترامپ» شکننده نیست، بلکه توانسته بر بسیاری از مشکلات ناشی از منازعه با آمریکا در سطوح مختلف کنترل لازم را داشته و بلکه اوضاع را مدیریت کند.

کاهش نرخ ارز و توزیع معمول اقلام مصرفی در بازار، شکلی از عادی‌سازی اوضاع را فراهم کرده که با هدف واشنگتن در القای اضطراب و ایجاد شوک بر افکار عمومی جامعه ایرانی فاصله دارد. همین مهم سبب شده تا همه ناظران به کاخ سفید یادآور شوند که جغرافیای منازعه با ایران متفاوت از همه منازعاتی است که تا پیش از این دولتمردان آمریکایی در منطقه و دیگر نقاط جهان تجربه کرده‌اند.

با این‌حال، واشنگتن همچنان خود را به زمان سپرده است تا از یکسو اعمال سیاست‌های ایذایی به فرسایش مقاومت تهران بینجامد و از سوی دیگر شرایط عینی و ذهنی لازم برای اقدام‌های احتمالی آینده در دو سطح گفت‌وگو یا رودررویی فراهم شود.

اتحادیه اروپا نیز در بلاتکلیفی میان حمایت از برجام و یا همسوشدن با واشنگتن بسر می‌برد. گاه چنین به‌نظر می‌رسد که برخلاف نمایش‌ها و سیاست‌های اعلامی درباره ضرورت پایان‌بخشی به وضع کنونی، اروپاییان ترجیح می‌دهند وضع کنونی تا بروز افق آینده ادامه یابد. در این‌صورت، نه واشنگتن می‌تواند به ایجاد اجماع و ائتلاف برای هرگونه اقدام دیگر علیه ایران دست یابد و نه ایران مجال بیشتری در دستیابی به مطالبتش خواهد یافت.

نشانه‌های سرخوردگی در متحدان منطقه‌ای واشنگتن وجه دیگری از بلاتکلیفی جاری است. برخلاف تصورات نخست، حالا اسرائیل، عربستان و امارات دریافته‌اند که تشویق‌های مالی و سیاسی ـ تبلیغاتی آنان نتوانسته واشنگتن را بیش از آنچه تاکنون علیه ایران اجرا کرده به عمل وادارد. تردید دولت ترامپ در اقدامی بیش از آنچه تاکنون انجام داده به تردید متحدان او در هزینه‌کردهای‏شان انجامیده است. آنان نیز مانند دیگران خود را به زمان سپرده‌اند تا در آینده چه پیش آید.

روسیه، چین و حتی دولت‌هایی چون ژاپن نیز با نگاه به عمق استراتژی ضد ایرانی دولت ترامپ، همچنان به زمان چشم دوخته‌اند تا نتایج آرایش بازی ایران و آمریکا را شاهد باشند. به نظر می‌رسد ترجیح این گروه از دولت‌ها نیز در حال حاضر حفظ وضع موجود باشد.

تهران اما در دوسطح بازدارندگی و تلاش برای برون‌رفت از چاله‌های سیاست فرساینده‌سازی آمریکا مشغول است. در این دو سطح نیز عنصر زمان برای تهران کلیدی است. حفظ خود در جامعه جهانی و در این‌حال مدیریت اوضاع با پرهیز از تاثیرپذیری از سیاست فشار حداکثری واشنگتن، ابتکاری است که درحال‌حاضر تهران به کمک دیپلماسی فعال و قدرت دفاعی خود به اجرا گذاشته است.

در واقع تهران نیز فرسوده‏سازی سیاست فشار حداکثری دولت ترامپ را با مقاومت چند لایه در سطوح سیاسی، اقتصادی و نظامی به چالش گرفته است. نیاز به هشیاری تهران بیش از همه طرف‌های مربوط به مناقشه جاری است؛ چراکه از یک‌سو باید با فشار حداکثری واشنگتن مقابله کند. از سوی دیگر، مانع اجماع‏سازی واشنگتن شده و در این‌حال دیگر طرف‌ها را برای برون‏رفت از وضع فرساینده کنونی وادار به اقدام لازم کند. زمان برای همه طرف‌ها تعیین‏کننده خواهد بود.

راه حل خمینی(ره)

سید محمد بحرینیان در رسالت نوشت:

رهبر انقلاب در دیدار با نایب رئیس دفتر سیاسی حماس فرمودند: «پیروزی بدون مقاومت و مبارزه به دست نمی آید.»، ملت فلسطین هم در طول 70 سال، نشان داده نابرده رنج نیست و طبیعتا در انتظار گنج استقلال، آزادی و پیروزی بر رژیم غاصب صهیونیستی است.

اما چرا این انتظار، به جا و شایسته است؟ چرا به فرموده رهبری، امید سیدحسن نصرالله که می گوید: من ان شاءالله در مسجدالاقصی نماز می خوانم، یک امید کاملاً عملی و قابل تحقق است؟

قرآن کریم در آیه 120 سوره مبارکه آل عمران می فرماید:

«إِن تَمسَسکُم حَسَنَةٌ تَسُؤهُم وَإِن تُصِبکُم سَیِّئَةٌ یَفرَحوا بِها وَإِن تَصبِروا وَتَتَّقوا لا یَضُرُّکُم کَیدُهُم شَیئًا إِنَّ اللَّهَ بِما یَعمَلونَ مُحیطٌ؛ اگر نیکی به شما برسد، آنها را ناراحت می‌کند و اگر حادثه ناگواری برای شما رخ دهد، خوشحال می‌شوند. (امّا) اگر (در برابرشان) استقامت و پرهیزگاری پیشه کنید، نقشه‌های (خائنانه) آنان، به شما زیانی نمی‌رساند؛ خداوند به آنچه انجام می‌دهند، احاطه دارد.»

یک مبارز مشهور فلسطینی که در ارتباط با مسئله فلسطین کتاب نوشته، می‌گوید: ما در مواجهه با اسرائیل، تمام راه‌ها را آزمودیم، کوتاه آمدیم، مذاکره کردیم، به سمت فشار سیاسی رفتیم، مبارزه مسلحانه کردیم، اما او در انتها فقط یک‌راه را پلی به‌سوی پیروزی فلسطین می‌داند و عنوان کتابش هم برگرفته از همین نتیجه‌گیری است : «راه‌حل خمینی». منشی که هر انسان آزاده در هرکجای جهان را در حل مشکل ملت مظلوم فلسطین مؤثر می‌داند، محورش تبیین و آگاه‌سازی است، روز قدس را جهانی می‌کند، از دشمن نمی‌هراسد، برای هر شهید، تشییع‌جنازه علنی و باشکوه می‌گیرد به‌گونه‌ای که بسیاری اوقات،در محل تشییع‌جنازه یک شهید، خون شهدای دیگری از میان تشییع‌کنندگان بر زمین ریخته می‌شود، هر جوانش، یک تفنگدار است و اگر یک‌میلیون جوان دارد، یعنی یک‌میلیون تفنگدار دارد. راه‌حل خمینی، تا زمانی که حتی یک مترمربع از سرزمین مسلمین در اشغال است، با دژخیمان اجازه مذاکره و بر سر یک میز نشستن نمی‌دهد.

سرانجام راه‌حل خمینی کبیر (ره)، حماسه‌های 33 روزه و 54 روزه حزب‌الله و حماس است. شاید آن روز که ارتش تا بن دندان مسلح اسرائیل غاصب، با پیشرفته‌ترین تجهیزات آمریکایی به نوار غزه‌ای حمله می‌کرد که وسعتش، از یک‌سوم شهر تهران کمتر است، هیچ تحلیلگر سیاسی و نظامی تصور نمی‌کرد که جنبش مقاومت فلسطین، هشت هفته مقاومت کند و تنها چیزی که برای رژیم صهیونیستی بماند، تلفات بسیار و خرد شدن هیمنه و تحقیر و انزوا باشد، چه این‌که چند دهه پیش، ارتش اسرائیل در 6 روز، سه پایتخت عربی را تصرف می‌کرد، اما آن عصر، عصر امام خمینی نبود.

 روزی که انتفاضه بنانهاده شد، روزی که مقاومت شکل گرفت و قرار بر این شد که مقابل دنیای مستکبران، سینه‌ها سپر شود، آن‌ها ناراحت شدند، در سال‌های نه‌چندان دور، فلسطینی‌ها با سنگ مبارزه می‌کردند، اما امروز به جای سنگ، مجهز به موشک‌های نقطه زن هستند، از طرفی احساس پیشرفت در فلسطینیان فزونی یافت؛ البته ایامی هم که به‌واسطه افراد خودباخته، مقاومت کمرنگ شد، دشمن خوشحال و امیدوار شد؛ اما برآیند حرکت مقاومت در فلسطین، به‌واسطه دو عنصر صبر، به معنای در میدان باقی ماندن، پایداری و استقامت کردن و چشم به هدف و افق‌های دور دوختن و همچنین تقوا به معنای پرهیز و مراقبت از خود در مقابل دشمن، به قرینه‌ آیات قبل از این آیه که درباره‌ دشمنان است توسط فلسطینیان مبارز و غیور، مثبت و روبه‌پیشرفت است. فلذا چنانچه ما به وظایف خود عمل کنیم، وعده الهی قطعاً محقق خواهد شد و درنتیجه هر چه کید و مکر کنند، هیچ ضرری متوجه فلسطین و امت اسلامی نخواهد شد.