سرهنگ بازنشسته ارتش آمریکا گفت: روش‌های نظامی آمریکا برای حل مسائل افغانستان اصلاً کارساز نبوده است.

به گزارش مشرق، مری آن رایت سرهنگ بازنشسته ارتش آمریکا و دیپلمات سابق این کشور در کابل افغانستان، دیشب مهمان مرتضی غرقی در برنامه تلویزیونی «بدون مرز» بود. او گفت آمریکا برای مبارزه با تروریسم در افغانستان برنامه‌ای نداشته و تنها برای مهار و تسلط بر همسایگان آن به افغانستان حمله کرد. او تصریح کرد محور شرارت خواندن ایران از سوی بوش برای آنها که در کابل بودند و از نزدیک شاهد همکاری ایران در مبارزه با طالبان بودند شوک آور بوده است.

بیشتر بخوانید

آیا آمریکا به اهداف خود در غرب آسیا رسیده است؟

در پشت پرده مذاکرات آمریکا و طالبان چه گذشت؟

متن کامل این گفتگو در ادامه منتشر می‌شود.

- شما در سال ۲۰۰۱ یعنی زمان حمله امریکا به افغانستان سفارت این کشور را در کابل بازگشایی کردید. در آن زمان سیاست های امریکا در افغانستان چگونه رقم می‌خورد و امریکا دنبال چه بود؟

بعد از حادثه‌ی  تروریستی یازدهم سپتامبر، دولت آمریکا تصمیم گرفت که به منظور مبارزه با گروه القاعده به  افغانستان حمله کند. این عملیات تروریستی بهانه ای برای دولت آمریکا برای اعزام نیروهای نظامی به بهانه مبارزه با القاعده بود. این اقدام دولت بوش برای من به عنوان یک سیاستمدار و افسر نظامی بسیار عجیب بود، هر چند که القاعده باید برای این اقدام خود تنبیه می‌شد اما اعزام دهها هزار نیروی نظامی برای مقابله با یک گروه تروریستی زیاد عقلانی به نظر نمی‌رسید. دولت امریکا بدون توجه به تاریخچه تجاوز دیگر کشورها به این کشور، افغانستان را اشغال کرد و اکنون باصرف میلیاردها دلار هزینه مجبور شده همچون شوروی عقب نشینی کند .

- شما سفارت آمریکا در افغانستان را بازگشایی کردید؟

بله. در سال 2001 بعد از 12 سال سفارت امریکا را در افغانستان را بازگشایی کردم. من یکی از 5 نفری بودم که برای انجام اولین مأموریت سیاسی به آنجا اعزام شده بودم. در آن زمان با بررسی اوضاع  اولین پیغامی که برای واشنگتن فرستادیم این بود که آمریکا در این کشور وقت محدودی دارد.

ما احساس کردیم که آمریکا وقت زیادی ندارد و هر برنامه‌ای  همچون سرکوب القاعده و طالبان را دارد بایستی زودتر عملیاتی کند، ما هم چنین بر این نکته پافشاری کردیم که روی کار آمدن دولت جدید با حمایت آمریکا نباید بیش‌تر از یکی دو سال طول بکشد چرا که ما تاریخ افغانستان را خوب می‌دانستیم.

- آیا شما از برنامه دولت خود در افغانستان خبر داشتید؟

خیر. رویدادها بسرعت اتفاق می افتاد و دولت امریکا هیچ نقشه‌ی راهی در دست نداشت و نمی دانست چه باید بکند. به ما به عنوان اولین دیپلمات‌ها دستور داده شد که سفارت را بازگشایی کرده و با دولت موقت در تماس باشیم و از سایر دستورات پیروی کنیم. به طور مثال اولین دستور در مورد حامد کرزای بود. ما باید او را  در ژانویه 2002  به واشنگتن دی سی می‌فرستادیم تا در سخنرانی سالانه رییس جمهور شرکت کند. بنابراین او را با یک هواپیمای نظامی به واشنگتن فرستادیم و خودمان در کابل در ساعتی مشخص مطابق با وقت محلی که سخنرانی بوش در واشنگتن انجام می شد، در پناهگاهی کوچک در سفارت امریکا در کابل به این سخنرانی گوش می‌دادیم.

اتفاق شگفت‌انگیز این سخنرانی این  بود که جورج بوش در خلال سخنان خود ایران ، کره شمالی و عراق را محور شرارت ذکر کرد و ما بعنوان دیپلمات‌های امریکایی که در منطقه بودیم  از بیان این موضع رییس جمهور شوکه شدیم. برای ما این سوال بوجود آمده بود که مادر منطقه و افغانستان چکار می کنیم؟ هدف ما القاعده بود نه ایران و کره شمالی یا عراق و بوش در حالی ایران را محور شرارت می‌نامید که نظامیان ایرانی در افغانستان به ما کمک می‌کردند تا طالبان را سرنگون کنیم.

ما با ایران درباره القاعده همکاری اطلاعاتی داشتیم و این موضع بوش برای ما به عنوان سیاست‌مدارهای آمریکایی کاملا گیج‌کننده بود که چه اتفاقی در حال وقوع است. ما به صورت مداوم از آمریکا درخواست منابع مالی می‌کردیم چون خوب می‌دانستیم اگر آمریکا در کشوری حضور دارد باید به نیازهای مردمی پاسخ دهد و کمک ارسال کند که متاسفانه هیچگاه این کمک ها در اختیار ما قرار نگرفت. تنها پاسخی که از واشنگتن  گرفته شد سکوت بود.

- درباره‌ی ملا عمر، بن‌لادن و سایر رهبران القاعده صحبت کنید؛ چه اتفاقی برای آن‌ها افتاد؟

آنطور که ما میدانیم گروه بن‌لادن و القاعده به کوه‌های تورا بورا فرار و سپس به صورت ناگهانی به پاکستان رفتند.

-آیا هیچ‌گاه توافقی بین آمریکا و ملا عمر صورت گرفت؟

تا جایی که من اطلاع داشتم توافقی رسمی وجود نداشت اما گویا پشت پرده گفتگوهایی رد و بدل شده بود. ملا عمر خود را پنهان کرده بود. خیلی از نیروهای طالبان از ترس ارتش آمریکا به پاکستان فرار کردند. تعدادی دیگر دستگیر شده و خیلی از آن‌ها به مزار شریف رفته و تعدادی دیگر در اتفاقی هولناک در زندان کشته شدند. این اتفاق کاروان مرگ افغانستان نامیده می‌شود که صدها یا حتی هزاران افغانی که بسیاری از آن‌ها عضو گروه طالبان بودند، در مقابل چشمان نیروهای امریکایی توسط فرماندهان افغانی کشته شدند. خیلی از این فرماندهان اکنون در حکومت  افغانستان مشغول به فعالیت هستند. یکی از این افسران ژنرال عبدالرشید دوستم است که  بسیاری از این افراد را پس از دستگیری کشت.

-چه گروهی در افغانستان با امریکایی‌ها همراهی کردند تا طالبان را شکست دهید؟

جبهه متحد اسلامی ملی برای نجات افغانستان یا ائتلاف شمال. این گروه‌ها وابسته به احمد شاه مسعود و گروه ائتلاف شمال بودند که قبلا در دوران شوروی سابق با امریکا ارتباط داشتند و از حکومت آمریکا پول دریافت می‌کردند.

-شما به احمد مسعود اشاره کردید. احمد شاه مسعود تنها گزینه بعد از طالبان برای ریاست جمهوری بود اما سیا یک ماه قبل از یازدهم سپتامبر او را کشت تا بتواند فرد مورد نظر خودش را بعد از طالبان روی کار بیاورد ، درست است؟  

خیر. من چنین فکری نمی‌کنم. من اطلاعاتی در این باره ندارم ولی چنین نظری را نفی نمی‌کنم. مجاهدین افغانستان گروهی هستند که آمریکا از آن‌ها در زمان جنگ افغان‌ها با شوروی حمایت کرد. آمریکا جنگ با افغانستان را جنگ با تروریست نامید. همان‌گونه که امروز از داعش حمایت می‌کند در آن زمان نیز از گروههای جهادی و طالبان حمایت می‌کرد.

- امریکا در مقابل تروریسم سیاست منسجمی ندارد و هر روز تصمیم جدیدی می گیرد؛ چرا؟

سیاست آمریکا در حمایت از گروههای مختلف در مناطق متفاوت درگیر جنگ تغییر می‌کند. سیاست آن‌ها در خصوص تروریسم به هیچ وجه ثابت نیست. مثلاً آمریکا قبلا از برخی گروه‌هایی در سوریه حمایت می‌کرد در حالیکه که با شاخه دیگری ازهمین گروهها در افغانستان می‌جنگید. چنین چیزی اصلاً منطقی به نظر نمی‌رسد. تغییر دولت‌های آمریکا و اینکه چه کسی در دولت آمریکا در رأس کار قرار دارد نیز دلیل دیگر تغییر سیاست‌ها است. می‌توان گفت که سیا سرنخ این اتفاقات است. در پشت‌صحنه، شاخه نظامی سیا  دراین خصوص تصمیم می‌گیرد.

-چرا شما از وزارت خارجه آمریکا جدا شدید؟

در اعتراض به جنگ عراق، من در مارس 2003 از دولت آمریکا و وزارت خارجه استعفا دادم. همان‌گونه که پیش‌تر اشاره کردید من قبلاً در افغانستان حضور داشتم. سیاست‌های آمریکا را مشاهده کرده بودم و با خیلی از اقدامات امریکا در افغانستان مشکل داشتم. یکی از این مسائل تصمیم آمریکا به حمله و اشغال کشور عراق بود. کشوری، مسلمان و عرب‌زبان با منابع غنی نفت که هیچ ارتباطی با حادثه  ۱۱سپتامبر  نداشت. اینجا بود که تصمیم گرفتم من نباید عضوی از جامعه تصمیم‌گیری امریکا در وزارت خارجه باشم. من بعد از 29 سال خدمت در ارتش آمریکا با درجه سرهنگی بازنشسته شدم و پس از آن 16 سال به عنوان دیپلمات آمریکا در کشورهای مختلف فعالیت کردم. بنابراین می‌توان گفت که تمام دوران زندگی‌ام را در مسئولیت‌های حکومتی آمریکا طی کردم ولی بعد از آن اعلام کردم که دیگر نمی‌توانم. البته همکاری من با حکومت امریکا به این مفهوم نیست که با تمام سیاست‌های دولت آمریکا موافق بوده‌ام ولی این بار حمله به عراق با آرمان‌های فکری و ذهنی من در تضاد واقعی بود زیرا این حمله جز تخریب عراق و غارت نفت و اموال مردم این کشور هدف دیگری نداشت.  من اصلاً نمی‌خواستم که در حمله و اشغال عراق نقشی داشته باشم.

-در حال حاضر نیز آمریکا به دنبال مذاکره با القاعده، طالبان و داعش است. هدف آن‌ها چیست؟

خیلی جالب است. الآن زلمی خلیل زاد با طالبان مذاکره می‌کند معلوم نیست چه هدفی دارد؟ خلیل زاد سفیر امریکا در سال 2001 و 2002 در افغانستان بود.

-بنظر شماآیا این یک حرکت تاکتیکی است؟

بله. من فکر می‌کنم که همه این موضوع را که آمریکا موفق به حل مشکل تروریسم در افغانستان نبوده را تأیید می‌کنند. چرا که اکنون طالبان همچنان قدرتمند باقی‌مانده و روزبه‌روز قوی‌تر می‌شود و مناطق بیشتری را در افغانستان تحت کنترل خود می‌گیرد؟ به نظر من الآن وقت آن رسیده که با مردم افغانستان درباره‌ی آن مذاکره کنند. اما به نظر من دولت افغانستان باید با طالبان مذاکره کند زیرا مذاکره  مستقیم آمریکا با طالبان کاری بسیار اشتباه  است.

-ایران با آمریکا با ایران در برجام به توافق رسیده بودند چرا ترامپ از آن خارج شد؟ چرا آمریکا با روابط ایران با  کشورهای همسایه خود مثل عراق، افغانستان و دیگر کشورها موافق نیست؟

ما همگی همنظریم که چارچوب مذاکرات ابتدایی اقدام جامع مشترک توسط آمریکا انجام شده است. بنابراین می‌توان گفت که دولت  گذشته آمریکا به دنبال امضای این توافق با ایران بوده است. همان‌طوری که در جریان هستیم بعد از سال‌ها مذاکره بالاخره این تفاهم‌نامه امضا شد. خیلی ناراحت‌کننده است که دولت ترامپ این توافق را نقض کرد. او حتی در دوران کاندیداتوری خود نیز اعلام کرده بود که به هیچ عنوان این توافق را قبول ندارد. الآن او به دنبال توافق با کره شمالی است که به نظر من امکان ندارد او بتواند با این کشور به توافقی بهتر از توافق ایران دست پیدا کند. اینکه آمریکا به دنبال تضعیف روابط ایران با کشورهای همسایه‌اش است بسیار وحشتناک است. ما باید به جای جنگ، تمام کشورهای منطقه  را به تعامل، همکاری، مذاکره و گفتگو با یکدیگر ترغیب کنیم.

-شما سیاست آمریکا در خاورمیانه را چگونه می‌بینید؟

من فکر می‌کنم که سیاست آمریکا در خاورمیانه بسیار مشکل‌ساز شده است؛ از یک سو از کشورهای دیکتاتوری حمایت می‌کند و به عربستان که منبع تروریسم است اسلحه می فروشد و از سوی دیگر سیاستی نامشخس و ناپایدار در منطقه دارد که این بسیار خطرناک است . 

-این روزها آمریکا با طالبان در افغانستان مذاکره می‌کند. مقامات آمریکایی چه سیاستی را دنبال می‌کنند؟

همه متوجه این مسئله شده‌اند که روش‌های نظامی آمریکا برای حل مسائل افغانستان اصلاً کارساز نبوده است. من فکر می‌کنم که میلیاردها دلاری که صرف آموزش ارتش افغانستان و نیروهای پلیس ملی شده، بیهوده بوده است. برخلاف انتظار من هزینه‌ای که صرف افراد متوسط در افغانستان شد بسیارکم بوده است. در نهایت همه به این نتیجه رسیدند که استفاده از مذاکره به جای سلاح برای رسیدن به توافق کارساز است. 18 سال حضور آمریکا در افغانستان باعث تحمیل هزینه‌های گزاف و کشته شدن هزاران افغانستانی شد. 

- فکر می‌کنید نتیجه این مذاکرات برای افغانستان چیست؟

من امیدوارم که این اتفاق بیفتد ولی فکر می‌کنم که بدون حضور حکومت افغانستان در مذاکرات با طالبان، راهی بسیار دشوار وجود خواهد داشت. حتماً باید مذاکره دولت و طالبان  شکل گیرد. چرا که آن‌ها همه افغانستانی هستند. درست است که آن‌ها در ایدئولوژی سیاسی خود اختلاف‌نظر دارند اما آن‌ها همگی خواهر و برادر هستند. هنوز هم آمریکا نیروی اشغال گر محسوب می‌شود. من فکر می‌کنم که ما باید به جای مذاکره آمریکا با طالبان از مذاکره حکومت افغانستان با طالبان حمایت کنیم. من تعجب می‌کنم که چطور آمریکا تصور می‌کند بدون حضور حکومت افغانستان در این مذاکرات موفق خواهد بود.

- فکر می‌کنید که در افغانستان صلح حکم ‌فرما خواهد شد؟

من امیدوارم که این اتفاق روی دهد اما بعید است این اتفاق بیفتد زیرا حکومت افغانستان در این مذاکرات نقش جدی ندارد و دولت آمریکا نقش اصلی را در مذاکرات بر عهده دارد. بهترین راه این است که  حکومت افغانستان با طالبان مذاکره کند نه دولت آمریکا.

-به عنوان یک دیپلمات آمریکایی نقش ایران را در امنیت منطقه چطور ارزیابی می‌کنید؟

یران یکی از کشورهای مهم منطقه است. ایران نقشی کلیدی و اساسی در منطقه دارد. من به عنوان یک شهروند آمریکایی دوست دارم تمام کشورهای منطقه روابطی دوستانه با یکدیگر داشته باشند و از درگیری‌های نظامی دوری کنند. متاسفانه ایران همواره مورد تهاجم سیاست‌های غیر منطقی آمریکا است. حمایت آمریکا از عراق در جنگ هشت ساله نمونه ای از آن است که باعث کشته شدن میلیون‌ها ایرانی و عراقی شد. حمله آمریکا به هواپیمای مسافربری که منجر به کشته شدن حدود 300 مسافرایرانی شد از دیگر اقدامات خصمانه آمریکا علیه مردم و دولت ایران بوده است. شما نقشی مهمی در منطقه دارید و بسیاری از دولت‌ها از سیاست‌های ایران در منطقه حمایت می‌کنند که این دقیقاً مشکل آمریکا با ایران است. ایران در منطقه با جسارت علیه منافع امریکا گام بر می دارد و این می تواند الگو سازی برای دیگر کشورهای منطقه باشد. این مسأله موجب نگرانی امریکا شده است. به طور کلی نقش ایران بسیار مهم و اساسی است. کشور شما از نظر نظامی و اقتصادی بسیار قوی است.

- چرا آمریکا این موضوع را انکار می‌کند؟

من فکر می‌کنم که این موضوع مرتبط با تاریخ است. آمریکا یک سری مسائل خاص را هرگز فراموش نخواهد کرد. من فکر می‌کنم که انقلاب ایران و تعطیل کردن سفارت آمریکا در ایران جزو مسائلی است که آمریکا هرگز فراموش نخواهد کرد. من فکر می‌کنم که این نقاط تاریخی همیشه در ذهن سیاستمداران آمریکایی وجود دارد که باعث می‌شود تصمیماتی مخرب علیه ایران اتخاذ کنند. اما ما شهروندان آمریکایی با این تصمیمات مخالف هستیم و به سیاست درست اعتقاد داریم. ما سعی می‌کنیم تا دیدگاه‌های این سیاست‌مداران را تغییر داده و به آن‌ها بفهمانیم که تمام این رویدادها در روابط این دو کشور در طول تاریخ بی نتیجه بوده‌اند و نباید روابط ایران و آمریکا را تحت تأثیر قرار دهد.

سیاست آمریکا در غرب آسیا سیاستی عجیب‌ و غریب است. هرچند ما ادعا می‌کنیم که باید از حکومت‌های دموکرات در خاورمیانه پشتیبانی کنیم، از رژیم‌هایی که اصلاً دموکرات نیستند مثل بحرین یا عربستان سعودی حمایت می‌کنیم.

بنابراین می‌توان گفت که سیاست‌های آمریکا متناقض است. من فکر می‌کنم که مردم دنیا متوجه این‌گونه تناقض در رفتارهای امریکا هستند. در حالی که بسیاری از مردم آمریکا متوجه چنین تناقضاتی نشده‌اند. بنابراین ما باید تلاش کنیم تا مردم  و سیاست‌مداران امریکایی را آموزش داده و آن‌ها را آگاه کنیم. همین موضوع دلیل حضور ما در اینجا برای صحبت کردن با ایرانی‌ها است تا داستان‌ها و نکات شهروندان و مقامات ایرانی را بشنویم و به دولت آمریکا انتقال دهیم و از آن‌ها درخواست کنیم تا به جای مقابله با ایران رابطه‌ای توأم با احترام  با این کشور قدرتمند در غرب آسیا داشته باشیم.

برچسب‌ها