به گزارش مشرق، آفرودیها را همیشه دوست داشتم. از همان دوران کودکی به خاطر محل زندگی و پستی و بلندیهای زیادی که اطرافمان بود و طبیعتی که آخر هفتهها به قرق آنها در میآمد، با آفرودیها آشنا بودم. ماشینهای عظیمالجثه و جذاب و رانندههای بامعرفت و جذابتر. آخرینباری هم که سوای خاطرات دوران کودکی و نوجوانی با آنها ارتباطی داشته و از آنها نوشتهام به ایام سیلاب اوایل امسال برمیگردد. روزهایی که همه مردم به کمک هموطنان درگیر سیل میرفتند، آفرودیها هم از کمکرسانی غافل نشدند و با حضورشان در مناطق مختلف، خصوصا مناطق صعبالعبور باری را از روی دوش نیروهای امدادی برداشتند. از این خاطرهبازیها که عبور کنیم به مساله امروز و البته چند روز اخیر میرسیم. تبلیغی در فضای مجازی و گروههای آفرودیها در ارتباط با رالی دودیفرانسیل هیرکانی درحال انتشار است که در آن از سوی کانون جهانگردی و اتومبیلرانی جمهوری اسلامی فراخوانی وجود دارد تا به مناسبت ثبت جنگلهای هیرکانی در فهرست میراث طبیعی جهانی یونسکو آفرودیها دور هم جمع شوند و به سمت جنگلهای هیرکانی حرکت کنند.
بیشتر بخوانید:
کمی خواندن این تبلیغ و نگاه به پوستری که برای دعوت از آفرودیها تهیه شده بود، سخت بود، اینکه برای خوشحالی و جشن به مناسبت ثبت جهانی یک میراث طبیعی به ابزار و اقدامات غیرطبیعی و حتی مخرب طبیعت متوسل شویم، اصلا پذیرفتهشده نبود. به هرحال این ماجرایی است که در حال رخ دادن است و دیر یا زود هم به وقوع میپیوندد.
مختصری درباره جنگلهای هیرکانی
تیرماه امسال بود که جنگلهای هیرکانی ایران نیز به ثبت جهانی یونسکو رسید. طبق تعاریف موجود جنگلهای هیرکانی یک زیستمنطقه در زیستبوم جنگلهای مختلط پهنبرگ حاشیه جنوبی دریای خزر به مساحت 55هزار کیلومتر مربع است که در حاشیه جنوبی و جنوبغربی دریای خزر در بخشهایی از پنج استان شمالی ایران قرار گرفته و در دو کشور ایران و جمهوری آذربایجان است. این جنگل از منطقه هیرکان جمهوری آذربایجان آغاز شده و تا استان گلستان در ایران امتداد دارد و در ایران موردحفاظت مشترک سازمان محیطزیست و سازمان میراث فرهنگی است. این جنگل با قدمت 40 میلیون سال یکی از ارزشمندترین جنگلهای جهان بهشمار میآید که از آن بهعنوان موزه طبیعی یاد میشود. در 21 تیر 1385 جمهوری آذربایجان درخواستی را مبنیبر ثبت جهانی جنگلهای خزری-هیرکانی به یونسکو ارائه کرد. با بررسی کارشناسان این سازمان اعلام شد به دلیل اینکه سهم جمهوری آذربایجان تنها 20هزار هکتار در مقابل سهم دومیلیون هکتاری ایران از این جنگل است، ثبت جهانی این اثر به تنهایی به نام آذربایجان ممکن نیست. پس از آن مقامات فرهنگی ایران پیشنهادی مبنیبر ثبت مشترک این اثر طبیعی به آذربایجان ارائه دادند. بنا بر اعلام دبیرکل کنونی کمیسیون ملی یونسکو در ایران، در چهلوسومین اجلاس کمیته میراث جهانی یونسکو در باکو پایتخت جمهوری آذربایجان، جنگلهای هیرکانی که از آستارا در شمال استان گیلان تا گلیداغ در شرق استان گلستان کشیده شده است، با نظر موافق اعضای کمیته در تاریخ 14 تیر 1398 در فهرست میراث جهانی قرار گرفت. به گفته همین منبع این بیستوچهارمین مورد از میراث تاریخی و طبیعی ایران است که در فهرست یونسکو جای میگیرد.
ما بلد نیستیم جشن بگیریم
از آنجایی که اقدام آفرودیها در ارتباط با حضور گروهی در جنگلهای هیرکانی را در صفحه مجازی جواد قارایی مستندساز و فعال محیطزیست دیدم، با او تماس گرفتم و او در ارتباط با این مساله و با بیان اینکه اطلاعات جزئی از این اقدام آفرودیها ندارد و آن را هم جدا از سازمان میراث فرهنگی میداند، گفت: «ما اگر این را در نظر بگیریم که این آفرودیها از تهران بروند طالقان و از آنجا متلقو و کلاردشت و... همه هم از جاده آسفالت باشد و هیچ آسیبی هم به طبیعت وارد نکنند و یکسری ماشین مثل همه ماشینهایی که میروند، دودیفرانسیل بودن یا تکدیفرانسیل بودنش هم فرقی نکند باز هم ماجرا دچار مشکلات و ایراداتی است. مساله این است که ما بلد نیستیم جشن بگیریم. یک مثالی بزنم، این ماجرا مثل این میماند که ما در کشوری تصمیم بگیریم تمام مردم این کشور با هم همقسم شوند تا دیگر هیچوقت جنگ و جنایت نکنند و کسی را نکشند و به یمن همین اتفاق هم جشن بگیریم. جشن را اینطور بگیریم که همه دستمان یک چاقو، یک شمشیر و یک اسلحه و... باشد و حرکات موزون انجام دهیم.
من نسبت به این اقدام آفرودیها چنین حسی دارم. من میگویم اگر میگویید این وسیله یعنی این ماشینها بد است وقتی یک اتفاق مثبت افتاده و جنگلهای هیرکانی در جهان ثبت شده است چرا باید با ماشین و خودروها در خیابانها جشن بگیریم؟ بیاییم بگوییم در مسیرهای خاکی جنگلهای هیرکانی همه دوچرخهسواران، دوندگان، پیادهروها و... یک مسابقه دوچرخهسواری برگزار کنند، آن هم در مسیر خاکی نه در جنگل و مسیرهای آفرود. کلا من با مقوله آفرود در هرجایی جز بیابانها و دشت کویر مخالفم آن هم بهخاطر اینکه وسعت آنقدر زیاد است که نمیشود برخی جاها رفت. در این مکانها هم باید در نظر داشت که نباید بیشتر از سه تا چهار خودرو باشند و همه پشت هم در یک خط حرکت کنند و مسیر هم توسط نهاد متولی طراحی شود و مجوز بگیرند و مورد تایید ارگانهای متولی باشد تا فقط از این مسیر تردد کنند و قوانین را رعایت کنند. من نمیفهمم جریان آفرود در جنگلهای هیرکانی چیست؟ آفرود فقط در همانجایی که گفتم و با رعایت قوانین میتواند کمترین آسیب را بزند. برای این ثبت با ارزش جهانی این جنگلهای هیرکانی میتوانستیم آدمهایی که برای ثبت آن زحمت کشیدند، پژوهشگران و زحمتکشان این حوزه و مردم عام را دعوت کنیم و جشن باشکوهی بگیریم. نفس ماشین مثل تبر میماند، ماشین در جاده آسفالت خوب است و کمک میکند ولی ماشین آفرود در جنگلهای هیرکانی هیچ جایگاهی ندارد و انگار ما با تبر میخواهیم جشن بگیریم و این بسیار تاسفبرانگیز و خندهدار است.»
وجود پروندههای زیاد از آسیبهای آفرودیها به میراث طبیعی
بهمن ایزدی، فعال محیطزیست و از بانیان ثبت بیابان لوت در میراث جهانی یونسکو هم در ارتباط با اهمیت بالای حفظ جنگلهای هیرکانی و عواقب حضور آفرودیها در این مناطق در اینباره گفت: «اتفاقا پوستر گردهمایی آفرودیها در هیرکانی را دیده بودم و برای من ارسال شده بود. سلسله اتفاقاتی در حوزه مدیریت، خصوصا حوزه مدیریت منابع افتاده است که وقتی به درستی نگاه میکنیم همسو با برنامه توسعه هزاره سازمان ملل نیست. معمولا وقتی یک اثر در یک کشور، حالا چه اثر طبیعی باشد، چه فرهنگی و تاریخی و هنری و... به مرحله ثبت جهانی میرسد، یعنی وارد فهرست میراث جهانی میشود، معنایش این است که مالکیت این اثر مربوط به کشور ثبتکننده است، مثل همین جنگلهای هیرکانی که دومین اثر ثبت شده کشور است یا مثلا بیابان لوت که اولین اثر طبیعی کشور بود که ثبت شد، مالکیت آن مربوط به ایران است اما از نظر جایگاه جهانی که پیدا میکند سایر ملل جهان نسبت به حفظ آن اثر حساس و حتی خودشان را ذیدخل میدانند و در واقع مدیریت اجرایی و نظارت این کار را هم برعهده سازمان یونسکو گذاشتهاند. از طرف دیگر وقتی یک اثر وارد فهرست میراث جهانی میشود و به ثبت میرسد به نوعی معرف هویت فرهنگی و طبیعی و تاریخی کشور است. درخصوص لوت و جنگلهای هیرکانی هم همینطور است، اینها معرف هویت ممتاز ما در سطح جهان هستند که یک افتخار ملی برای ما در سطح جهانی دارد و ما در اقلیمی زندگی میکنیم که کهنبومزادگان را داریم، کهنترین میراثهای جهانی در زیستکره مربوط به ماست، قدیمیترین جایگاههای زندگی و تمدن بشری را داریم و... اینها همه هویت ملی و فرهنگی ما را تشکیل میدهند. وقتی این ثبتها صورت گرفت معنایش این است که ما باید مدیریت مشارکتمدار حفاظت را برای حفظ آن اثر که جهان روی آن حساس است، تقویت کنیم.
در این نگاه هرگونه بهرهبرداری که پیش از آن بوده و موجب تخریب هم شده بود، مثل ورود گروههایی که بدون ضابطه با ماشینهای دودیفرانسیل و... وارد این مناطق میشوند، محکوم است. ما در همین جنگلهای هیرکانی پروندههای بسیار متعددی در سازمان منابع طبیعی و محیطزیست داریم درمورد بعضی از گروههایی که ضوابط برنامه آفرود را رعایت نمیکنند و فکر میکنند اگر گفتند آفرود یعنی باید سوار ماشین شوید در جایی که جاده نیست و بکر است و ماشین را از ارزشمندترین اکوسیستمهای این مملکت عبور دهید. اصلا آفرود به این معنا نیست. به هرحال این چیزی است که تا به حال رخ داده است و پروندههای قابلتوجهی هم در این باره وجود دارد. چرا باید پس از ثبت جنگلهای هیرکانی، که در واقع یکی از پدیدههای بسیار طبیعی پس از دوران یخبندان است و به ما رسیده و در این مملکت است و این همه تلاش برای ثبت آن شده است، به جای برگزاری نشستهای توجیهی و علمی و آگاهیبخشی مردم و... به مناسبت بزرگداشت ثبت هیرکانی رالی برگزار شود. من دیدم روی پوسترشان آرم سازمان میراث فرهنگی و یونسکو و سازمانهای دیگر است. غم مرا گرفت، به همین راحتی همه را دور زدند، یعنی در سازمان یونسکو، میراث فرهنگی و... کسی نمیدانست که الان باید کارگاههای آگاهبخشی نسبت به حفظ این اثر جهانی برای مردم برگزار شود؟ اینها که بالاخره رالی را برگزار میکنند اما چرا به این اسم، چرا با آن لوگوها؟ لوت هم ثبت شده است اما در آن هم ایرادات زیادی وجود دارد. حدود 15سال زحمت کشیدیم بدون هزینه گرفتن از بخش دولتی، درنهایت با همکاری میراث فرهنگی و یونسکو لوت به ثبت جهانی رسید اما پس از آن چه شد؟ در آخرین اظهاراتی که خواندم مسئولان در ارتباط با وضعیت این اثر طبیعی و وضعیت حفاظت و نگهداری از آن اظهار عجز میکردند. الان همان قصه در جنگلهای هیرکانی هم اتفاق میافتد.»
ویراژدادن در هیرکانی به معنی حرمت گذاشتن به آن نیست
محمد درویش، عضو هیاتعلمی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع و فعال محیطزیست که از این اقدام کانون جهانگردی و اتومبیلرانی مطلع بود گفت: «این حرکت کاملا حرکت خطرناکی است که هم میتواند به اکوسیستم هیرکانی آسیب برساند و هم حیات وحشی را که در منطقه وجود دارد بیش از پیش با آلودگی صوتی که ایجاد میکند، بترساند و در واقع مسیری که این دوستان طی میکنند منجر به ایجاد مسیرهای جدیدی در هیرکانی میشود تا متخلفان از این مسیرها برای قاچاق چوب، شکار غیرمجاز و... استفاده کنند. اگر ما میخواهیم هیرکانی را محترم بشماریم و برای این رویداد جشن بگیریم خوب است در واقع این هزینهها را صرف افزایش دانش مردم کنیم که چرا هیرکانی مهم است و چرا باید حفظ و حراست و محافظت شود و چرا باید به آن بهعنوان زیستبوم امن نگریسته شود. دقیقا کاری که دوستان میکنند مثل کاری است که ما با خلیجفارس و دریای کاسپین میکنیم. عدهای رگگردنشان بیرون میزند اگر ننویسیم خلیجفارس، ولی در عین حال خیلی راحت در آن فاضلاب رها میکنند، تا جایی که میتوانند ماهی از آن صید میکنند و... رئیسجمهورمان میگوید آنها آلوده میکنند و انتقال میدهند ما هم انجام میدهیم و بعد میگوییم چرا اسم اینها جابهجا شد و بخشی از آن را گرفتند و... . همیشه درگیر ظواهر میشویم و اصل این ماجرا که حفظ حرمتشان است و باید محفوظ بماند را متاسفانه فراموش میکنیم.»
درویش در ادامه به اهمیت هیرکانی اشاره کرد و با بازخوانی ارزشمندی این جنگلها گفت: «جنگلهای هیرکانی اصلیترین عامل حفاظت از آب و خاک منطقه است. اگر ما میخواهیم آب به مزارع کشاورزی و خانههای مردم وارد نشود خصوصا در شمال کشور، اگر میخواهیم تالابهای ارزشمندمان از رسوب پر نشود باید از این سپر طبیعی حمایت کنیم و اجازه ندهیم نرخ فرسایش خاک و سیلخیزی افزایش پیدا کند. جنگلهای هیرکانی مهمترین عامل تولید اکسیژن هستند، اگر میخواهیم هوای سالم داشته باشیم باید از این جنگلها حفاظت کنیم. این جنگلها عامل اصلی حفظ تنوعزیستی ما هستند که منجر به بهبود کیفیت زندگی ایرانیان میشوند. واقعا حرمت گذاشتن به جنگلهای هیرکانی این نیست که برویم داخل آنها و ویراژ دهیم و طرحهای انتقال آب را اجرا و برخی از آنها را نابود کنیم یا در آن آزادراه تهران - شمال بسازیم و... حرمت گذاشتن به این جنگلها این است که اجازه ندهیم یک درخت از آنها کم شود. همانطور که مقام معظم رهبری گفتند حتی به بهانه احداث حوزه علمیه هم نباید یک درخت قطع شود و این یعنی حرمتگذاشتن به طبیعت.»