به گزارش مشرق، علی بخشی در گفتوگو با فارس اظهار داشت: در یکی از عملیاتهای دفاع مقدس، رزمندهها در کانال نشسته بودند؛ از سویی دیگر عراقیها به طرف ما در حال حرکت بودند، فرماندهان به نیروها میگفتند «بروید، جلو» اما آنها نمیرفتند، بنده راننده ماشین بودم و به محض رسیدن به خط پدرم گفت «حاج علی آقا، مارش عملیات را بگذار» بلندگو را روشن کردم و مارش را گذاشتم؛ رزمندهها با شنیدن مارش عملیات به جلو پیشروی کردند و عراقیها را وادار به عقبنشینی کردند و فرماندهان با دیدن این حرکت گفتند «کاش زودتر میآمدی، حاج آقا بخشی!».
وی ادامه داد: پدرم گاهی با من تماس میگرفت و میگفت «ظرف عطر را پر کن میخواهم ببرم منطقه»؛ عطر حاجی بخشی در جبهه به «عطر گازوئیلی» معروف بود؛ ظرف را پر کردم و به منطقه میبرد، پشت ماشین پفک، کنسرو، شکلات و بیسکویت میریخت و برای رزمندهها میبرد؛ هر جایی که حاجی بخشی بود، به رزمندهها روحیه میداد؛ برای رفتن به خط، آنها را از زیر قرآن رد میکرد و بر پیشانیشان بوسه میزد.
فرزند مرحوم حاج «ذبیحالله بخشی» یادآور شد: پدرم 2 روز قبل از راهپیماییهای مردمی میگفت «بلندگو را آماده کن»؛ بنده مارش عملیات و بلندگو را آماده میکردم وقتی از کرج به تهران میرسیدیم، پدرم شعار میداد و جمعیت از پشت ماشین حرکت میکردند و جواب میدادند؛ تا میدان آزادی همین طور بود؛ بعد از رحلتش ایستادهام و راهش را ادامه میدهم.