کد خبر 984489
تاریخ انتشار: ۲۶ مرداد ۱۳۹۸ - ۰۱:۰۲

مرد تهرانی در حالی که قصد داشت همراه خانواده‌اش به سفر ترکیه برود، در یک اقدام عجیب زن و بچه‌اش را به قتل رساند.

به گزارش مشرق، این خانواده حتی چمدان هایشان را داخل خودرو گذاشته بودند که ناگهان یک سناریوی تلخ کلید خورد.


این مرد بعد از قتل با صحنه سازی سعی داشت خود را بی گناه نشان دهد اما تنها ۷۲ ساعت دوام آورد و پس از این مدت، اشک ریزان و با دلی پر از عذاب وجدان  به قتل عام اعضای خانواده‌اش اعتراف کرد.


یک صحنه عجیب
عقربه ها ساعت ۲۰:۳۰ شامگاه شنبه ۱۹ مرداد امسال را نشان می‌داد که مردی با پلیس تماس گرفت و در حالی که پشت تلفن اشک می‌ریخت و به سختی حرف می‌‍زد، از ماموران درخواست کمک کرد و گفت که زن و بچه‌اش را کشته‌اند.


با توجه به ادعای این مرد، تیمی از ماموران کلانتری ۱۳۳ شهر زیبا  برای بررسی‌های ابتدایی به خانه وی در بولوار فردوس رفتند و با جسد زن ۴۸ ساله و دختر ۱۲ ساله‌ در اتاق خواب روبه رو شدند.


صحنه تلخ و مرموزی پیش روی ماموران قرار داشت و همین کافی بود تا تیمی از ماموران اداره ۱۰ پلیس آگاهی تهران همراه بازپرس ویژه قتل و تیم تشخیص هویت برای تجسس‌های فنی و پلیسی در صحنه جرم حضور یابند.


مرد ۵۰ ساله روی مبل نشسته بود و اشک می‌ریخت. زن جوان و دختر ۱۲ ساله نیز در اتاق خواب خودشان و روی تخت خوابیده بودند و هیچ آثار درگیری روی جسد آن ها نبود. همچنین به هم ریختگی داخل خانه غیرعادی به نظر می‌رسید و احتمال می‌رفت این ریخت و پاش صحنه‌سازی باشد.


تحقیق از پدرخانواده
پدر خانواده که کارمند یک شرکت خودروسازی است در حالی که تیم تشخیص هویت مشغول بررسی و کاوشگری در خانه بودند از سوی کارآگاهان و بازپرس ویژه قتل هدف تحقیق قرار گرفت.


این مرد در تحقیقات پلیسی گفت: سال ۷۸ با دخترخاله‌ام ازدواج کردم و هشت سال است که در این ساختمان زندگی‌ می‌کنیم. همیشه عاشق زن و بچه ‌ام بودم و قرار بود به خاطر تعطیلات تابستانی در کارم که یک شرکت خودروسازی است به سفر برویم.


وی افزود: تصمیم داشتیم به خانه خواهرم در تبریز برویم و بعد از آن به کشور ترکیه سفر کنیم، ظهر وقتی از سرکار به خانه آمدم همه وسایل را داخل صندوق عقب خودرو گذاشتم و قرار بود به سفر برویم که ازمحل کارم با من تماس گرفتند و خواستند در یک جلسه فوری شرکت کنم، به همین دلیل به محل کارم رفتم و بعد از دو ساعت به خانه زنگ زدم تا به همسر و فرزندم بگویم آماده باشند که وقتی جلوی خانه رسیدم سوار ماشین شوند و به تبریز برویم اما کسی جواب نداد و در ادامه به تلفن همراه همسرم زنگ زدم که باز هم جواب نداد و نگران شدم.


پدر خانواده ادامه داد: با برادرم تماس گرفتم و از او خواستم به خانه‌مان سرکشی کند و از زن و بچه‌ام خبر بگیرد. وقتی  برادرم به خانه ما می رود، متوجه باز بودن در خانه می شود و این در حالی بود که کلید روی قفل در مانده بود. او پس از ورود به خانه با به هم ریختگی وسایل داخل خانه روبه رو می شود و هر چه همسر و فرزندم را صدا می‌زند جوابی نمی‌شنود تا این که جسد آن ها را در اتاق خواب می بیند.


وی در حالی که اشک می‌ریخت گفت: خودم را به سرعت به خانه رساندم و برادرم نیز با پلیس تماس گرفته بود و حتی وقتی جسد همسر و فرزندم را در خانه دیدم نتوانستم باور کنم که آن ها به قتل رسیده اند.


قاتل آشنا
بازپرس جنایی با توجه به این که احتمال می‌رفت به هم‌ریختگی داخل خانه صحنه‌سازی باشد و قفل‌های ورودی نیز تخریب نشده بود فرضیه قتل از سوی پدر خانواده را در دستور کار تیم پلیس آگاهی تهران قرار داد و مرد جوان دستگیر شد و در اختیار کارآگاهان قرار گرفت.


مهدی از همان لحظه نخست اصرار داشت که در ماجرای قتل زن و بچه‌اش نقشی نداشته است و این در حالی بود که ماموران از خانواده زن جوان که به قتل رسیده بود، تحقیقاتی را برای رسیدن به یک سرنخ آغاز کردند.


خواهر زن مهدی که دخترخاله‌اش است، در تحقیقات پلیسی به ماموران گفت: این که قتل از سوی دامادمان صورت گرفته باشد باورپذیر نیست چون مهدی مردی مهربان و عاشق زندگی و زن و بچه‌اش است و هیچ وقت از خواهرم نشنیدم که آن ها در زندگی‌شان اختلاف شدیدی داشته باشند.


سکوت شکست
مرد  تهرانی در بازداشتگاه پلیس آگاهی تهران بود و تحقیقات ادامه داشت که پزشکی قانونی اعلام کرد مادر و دختر خفه شده و به قتل رسیده‌اند.مهدی سکوت کرده بود و هر روز که تحت بازجویی قرار می‌گرفت، اصرار بر بی گناهی خود داشت تا این که عصر سومین روز در بازداشتگاه پلیس سکوت را شکست و به قتل زن و بچه‌اش اعتراف کرد.


عصر چهارشنبه ۲۳ مرداد ماه مهدی در حالی که اشک می ریخت و عذاب وجدان آزارش می‌داد، لب به سخن گشود و ادعا کرد در یک اتفاق ناخواسته و اختلاف با همسرش دست به قتل اعضای خانواده‌اش زده است.


گفت وگوی تلخ
مهدی در چهره اش غم و اندوه نمایان است و هنوز باور ندارد که زن و بچه‌اش را که روزی عاشق آن ها بوده، به قتل رسانده است.


شغل؟
در یک شرکت خودروسازی کار می کردم.


قصد سفر داشتی؟
بله، قرار بود به تبریز برویم و بعد به اردبیل و ترکیه.


با خودروی شخصی به سفر می رفتید؟
بله، از سوی شرکت ۱۰ روز تعطیلات تابستانی داشتم و به همین دلیل تصمیم گرفتیم به سفر برویم.


با همسرت اختلاف داشتی؟
من عاشق زن و بچه ام بودم و اختلافات ما زیاد نبود، مثل همه زوج ها که بعضی اوقات در یک سری مسائل اختلاف پیدا می کنند برای ما هم رخ می‌داد ولی آن قدر زیاد نبود که بخواهم آن ها را به قتل برسانم.


پس چرا آن ها را کشتی؟
مهدی در حالی که اشک می‌ریخت گفت: باور کنید اتفاقی بود.


اتفاقی؟
قرار بود آن روز به سفر برویم که در محل کار برایم کار پیش آمد و کمی دیرتر به خانه رفتم، وقتی به خانه رسیدم زنم شروع به بهانه گیری و غرزدن کرد. ابتدا به رفتارش بی توجه بودم و به اتاق خواب رفتم تا ساک لباس‌ها را بردارم که زنم پشت سرم به داخل اتاق آمد و چون دیر به خانه رفته بودم حرف‌های ناشایستی زد و مرا به عقب هل داد. ساک روی زمین افتاد و زنم فحاشی می کرد، من در یک لحظه به سمت او رفتم و دستم را جلوی دهانش گذاشتم که به فحاشی‌هایش ادامه ندهد که دیدم همسرم بی حال شد و دیگر نفس نمی‌کشد.


دخترت کجا بود؟
جسد همسرم را روی تخت گذاشتم که در این لحظه دخترم وارد اتاق و متوجه مرگ مادرش شد و شروع به جیغ و فریاد کرد.


دخترت را چطور به قتل رساندی؟
دخترم جیغ می زد و دستم را جلوی دهانش گذاشتم تا ساکت شود و چون نمی خواستم جسد مادرش را ببیند او را به اتاق خواب خودش بردم که دیدم دخترم نفس نمی کشد و او را نیز به قتل رسانده ام.


داخل خانه را چرا به هم ریختی؟
باور نداشتم که اعضای خانواده ام را به قتل رسانده ام به همین دلیل تصمیم گرفتم داخل خانه را به هم بریزم و با صحنه سازی از اتهام قتل فرار کنم.


بعد از قتل به محل کارت بازگشتی؟
بله، سعی داشتم با داستان سرایی، خودم را در ماجرای قتل بی گناه معرفی کنم.


چطور تصمیم به اعتراف گرفتی؟
عذاب وجدان. زن و بچه‌ام را به قتل رساندم و در این مدت سعی داشتم عذاب وجدانم را پنهان کنم اما دیگر طاقت نیاوردم و سکوت را شکستم.


بنا براین گزارش، این مرد برای تحقیقات بیشتر به دستور بازپرس پرونده در اختیار ماموران پلیس آگاهی تهران قرار دارد.
 

تحلیل کارشناس مهارت های زندگی
دکتر امیر رستگار خالد جامعه شناس و استاد دانشگاه


خشم نوعی هیجان روحی است که اغلب بر اثر واکنش فرد در برابر رفتار ناشایست دیگران بروز می‌کند. خشم معمولا یک رنجش و ناراحتی زودگذر است اما در مواردی تبدیل به یک بغض عمیق می شود که کنترل و مدیریت رفتار را کنار می زند و عامل قتل یا خودکشی می شود.


 خشم پدیده‌ای کاملاً طبیعی است و مانند دیگر احساسات، نشانه سلامت و تندرستی و عواطف انسانی است، اما هنگامی که از کنترل خارج شود، می‌تواند به یک احساس مخرب و ویرانگر تغییر شکل دهد و پیامدهای ناگواری در محیط کار، روابط شخصی و تمامی عرصه‌های زندگی داشته باشد.


کنترل خشم از مهارت‌هایی است که باید به افراد از سنین کم در خانواده سپس در محیط های اجتماعی یعنی مدرسه و... آموزش داده شود، چرا که همه در طول زندگی خود در شرایطی قرار می‌گیرند که ممکن است آن ها را خشمگین کند و به همین دلیل فرد باید قادر به مهار خشم خود باشد.


مهارت‌های زندگی باید به افراد آموزش داده شود، زیرا رفتار خشونت‌آمیز پیامدهای منفی به همراه دارد و هم فردی که عامل خشونت است و هم فردی که خشونت می‌بیند، در معرض آسیب هستند.خشونت سبب ایجاد مشکل در تعاملات افراد می‌شود و از این‌رو باید شیوه رفتارهای درست اجتماعی به مردم آموزش داده شود.


رفتارهای خشن در خانواده و سپس در جامعه سبب بروز جرایم خرد و کلان می شود و نوعی رفتار ضدارزشی ونابهنجار به شمار می رود به هر حال افرادی که مهارت حل مسئله و کنترل رفتار را آموزش ندیده اند در شرایط نامناسب خشمگین می شوند و خشم شان به قتل همسر، فرزند یا دیگر افراد جامعه می انجامد. نکته قابل توجه این که خشونت های آنی به نهاد خانواده آسیب می رساند و قطعا رفتاری است که تاثیر منفی در جامعه دارد. فرزندانی که در خانواده تحت تربیت والدین خشمگین هستند، رفتار آن ها را الگوی خود قرار می دهند و نتایج منفی این رفتارها را در آینده می بینند.

منبع: روزنامه خراسان