به گزارش مشرق، مرور تاریخ، فرهنگ و ادبیات ایرانیان، حاکی از این است که چندان مردم پول پرستی نبودهاند. صفا و سادگی زندگی، آرامش فکر و سلوکشان را به هر چیز ترجیح میدادند و مبنا برایشان، ثروت نبود. با اینحال اما، زندگی جریان خود را دارد. در جهانی مصرفگرا و مصرفزده، تا پول نباشدگویی خبری از خوشبختی هم نیست. سرمایهداران مفهوم پول را مساوی زندگی قرار دادهاند تا بشر فکر کند آرام و قرار یعنی پول.
بیشتر بخوانید:
صفرها بمانند یا بروند؟!
علم ریاضی میگوید صفر پشت عدد، کاهنده ارزش است و صفر مقابل آن، افزاینده. اینروزها سیاست حذف صفرها از واحد پول ملی داغترین خبر است. همان سیاستی که دست گذاشته روی صفرهای جلوی عدد. تصمیمی که میگویند میخواهد به پول ارزش ببخشد. چند و چون و تشخیص درست و غلطش با اهل فن. اما با مطرحشدن این سیاست اقتصادی شاید بد نباشد ببینیم پول در زندگی ما چه نقشی دارد؟ زندگیمان را با آن میسازیم یا برای آن؟ سخن از اجرایی شدن یا نشدن این سیاست در فضای مجازی هم هست. برخی امیدوارند این تدبیر به نتیجه مطلوبی در تغییر وضع معاش و زندگی مردم جامعه منجر شود. برخی دیگر اما، چندان به آن امیدوار نیستند.طبق معمول،کسانی هم هستند که این مسئله شوخطبعیشان را برانگیخته؛ نقد و نظرشان را از دریچه طنز مطرح می کنند. مانند این نظر که میگوید دستکم برای کوچک شدن عدد اختلاسخوب است. یا دیگری که میگوید صفرها را از پول حذف کنید اما از حقوق کارمندان نه! حالا که بازار پول به واسطه این بحث و نظرها داغ است، به ردپای پول در زندگی، نیمنگاهی انداختهایم.
اسب مراد یا خر شیطان؟
سه حرف بیشتر نیست اما کلمهای را تشکیل داده که بالا و پایین شدن ارزشش، روی زندگی خیلیها تاثیر میگذارد. بعضی باورها به طور کلی آن را چرک میدانند. اما اسلام حلالش را زینت دنیا و آخرت میداند. بعضیها پولشان را دود میکنند و میرود به هوا. بعضی دیگر پولشان را بذر میکنند، میکارند و سبز میکنند. این مصداق حرام و حلال پول در زندگی مطابق دستورات اسلام است. وقف، صدقه، قرض الحسنه، دستگیری از یتیم و کارهای خیر، پول را خشتهای کاخ بهشت مومن می کند. ربا، نزول، دستاندازی به مال یتیم، رشوه و درآمد حرام، پلههای افتادن به قعر گناه و جهنم. طبق آموزههای اسلام و اخلاق، ماییم که تصمیم میگیریم از پول اسب مراد و سعادتمندی بسازیم یا خر شیطان. ماییم که مشخص میکنیم پول مرکب ما برای زندگی و بندگی است یا زندگی ما مرکب پول.
چرک کف دست؟!
پول از گذشته تا کنون برای هر تفکری، نمادی بوده است. عده ای آن را عصای راه رفتن روی سنگفرش های جهنم میدانند. برخی شمشیر دودمه و حتی بعضی آن را عین خوشبختی. این کلمه به واسطه ماهیت خود پول و تاثیر آن بر مطلوبیت زندگی در ادبیات و فرهنگ مردم کشورهای مختلف هم وارد شده است. سهم امثال الحکم و شعر البته بیشتر از حوزه داستان است. ضر بالمثل های بسیاری درباره پول وجود دارد. مثلهای جدید و قدیم که هرکدام بنا به دلیلی به دایره لغات محاوره ما افزوده شده است. مثلی میخواهد بگوید، ارزش نگهدارنده پول از خود آن بیشتر است و میگوید: پول بی زبان را دست آدم زبان دار نمیدهند که این روزها عامیانه تر شده؛ پول بیزبان را دادی دست کی؟ پول داشته باش و روی سبیل شاه نقاره بزن! هم از آن دسته مثل هایی است که می خواهد از قدرت عجیب و غریب ناشی از ثروت بگوید. مثلی که معادل فرنگی هم دارد؛ کسی که به نوازنده پول می دهد است که تصمیم می گیرد چه آهنگی بنوازد. قرین شدن معنای «زحمت» و «ثروت» هم، مَثل آفرین بوده و بارها این جمله را که پول علف خرس نیست را پیوست داد و ستد مردم کوچه و بازار کرده است. مثلهای کوتاه و ساده مانند پول، پول می آورد، پولش از پارو بالا میرود، پول را روی مرده بگذار، زنده می شود، پول مثل چرک کف دست است و پولدار به کباب، بیپول به دود کباب و حتی مثل دوکلمهای کوتاه و گزنده؛ پول چایی نمونههایی از مدح و مذمت پول در باور ایرانیان است. مصداقهایی که هر کدام به دلیلی به وجود آمده و هر کدام به بهانهو حتی کنایهای استفاده میشود.
پول و شعر ایرانی
رد پای پول را شاید در قالب کلیدواژههایی مانند ثروت، مکنت، مال و زر و سیم، بهتر بتوان در متون و دیوان شاعران ایرانی پیدا کرد. سعدی علیه الرحمه خوش گفته: مال را هرکه بدست آرد / رنجش اندر نگاه داشتن است و یا در شعر صائب تبریزی که: به زر هر آنچه برآید به زور نتوان کرد
البته برخی ابیات مانند این شعر صائب تبریزی به معنی آن نیست که شاعر سلوک زندگی و ذوق شعری خود را به صله و پاداش مادی گره می زده است. مرور زندگی وارسته، ساده و دور از دنیاگرایی شاعران و نویسندگان نامدار ایرانی، حاکی از این است که قلمشان در خدمت بیان حقایق و معارف زندگی دنیوی و اخروی بوده و نکات ظریفی را مطرح میکند. شاعرانی که به مضمون این شعر معتقد بودند که: آبروی رخ خود بر در هر سفله مریز. این سفله، گاه فردی بوده، گاه زر و اوقاتی زور.
پول بده؛ شاعر خطابت میکنند!
قابل تاملی است؛ رصد اینکه که ادبیات ایران به خصوص شعر در پارهای از موارد و مصادیق به کدام سو حرکت میکند که از بازار نشر، جملاتی از این دست شنیده میشود؛ پول بده و کتاب شعر چاپ کن. عبارتی که شاید برای درک پیامدهایش بهتر باشد آن را اینچنین خواند؛ پول بده و شاعر شو! اگر از این نکته بگذریم، نباید ذوق و استعداد شاعران جوان را نادیده گرفت. نوسانات قیمت، کاهش ارزش پول ملی و مشکلات اقتصادی این روزها ذهن برخی شاعران امروز برای سرایش شعر را هم تحت تاثیر قرار داده. برخی از آنها دست به سرودن شعر با مضمون پول زدهاند. اشعاری معمولا به سبک و قریحه طنز. واکنش ادبی و نقد اجتماعی به مسائل اقتصادی روز.
نقاشی به جای انعام
یکی از ماجراهای جالب درباره پول و شخصیتهای بنام کشورمان درباره کمال الملک؛ نقاش معروف ایرانی است. خاطره ای که سندش در موزه لوور پاریس، هر روز در معرض دید دهها گردشگر از نقاط مختلف جهان قرار دارد. کمال الملک اواخر دوره قاجار برای آشنایی با هنر نقاشان اروپایی به اروپا سفر کرد. نقاش ایرانی، در پاریس اوضاع مالی خوبی نداشت. یک روز به رستورانی می رود و غذا سفارش میدهد. به رسم فرنگ، افراد مهم و سرشناس پس از صرف غذا، پول غذا و انعام پیش خدمت را روی میز میگذاشتند و می رفتند. ظاهرا نقاش سرشناس ایرانی پولی برای انعام دادن نداشته. بعد از تمام شدن غذا از بساطی که همراهش بوده، لوازم نقاشی بیرون میآورد. بشقاب را پاک می کند و عکس یک اسکناس را روی بشقاب می کشد. آن را روی میز میگذارد و میرود. پیش خدمت دستش را توی بشقاب میبرد تا پول را بردارد. وقتی متوجه می شود پول در کار نیست با ناراحتی پشت سرش میدود. شروع به داد و فریاد میکند اما صاحب رستوران جلو می آید و جریان رامیپرسد. از دیدن این اثر به وجد میآید. دست به جیب میبرد و مزد هنر کمال الملک را هم می پردازد. با ناراحتی به پیشخدمت میگوید: «رهایش کن. این بشقاب خیلی بیشتر از یک پرس غذا ارزش دارد.» اکنون این بشقاب در موزه لوور پاریس بهعنوان بخشی از تاریخ هنری این شهر نگهداشته میشود.
البته نقاشی اسکناس روی بشقاب، نمونه معاصری هم دارد. «کریم تخشا» یکی از احیاگران نگارگری موزهای 24 قطعه اسکناس را تصویرگری کرده است. او حدود 300 اثر هنری دارد و سه اثر نگارگریخود را به موزه حضرت امام حسین(ع) اهدا کرده است. نگارگری موزه ای حدود 500 سال در ایران قدمت دارد. «میرزا بابااصفهانی»، «محمد مدبر»، «حسین قوللر آغاسی»، «مهرعلی» نقاش باشی فتحعلی شاه قاجار و «محمد باقر سمیرمی» از بنیانگذاران و چهره های بنام این هنرند.
آلمان تورم روزانه داشت
شاید بعضی از ما فکر کنیم حذف صفر از واحدپولی سابقه طولانی نداشته باشد و طی چند دهه اخیر با شروع بحران های مالی و اقتصادی در کشورهای مختلف جهان بهعنوان راهکاری برای کنترل تورم بکار گرفته شدهاست اما قدمت آن بیش از ایناست. بعد از جنگ جهانی اول، تورم ناگهانی ارزش پول آلمان را پایین آورد. آلمانیها به فکر افتادند و این شیوه را امتحان کردند. آلمان در دوره جمهوری «وایمار»بین سالهای 1921 تا 1923 میلادی، تورمی عجیب را تجربه کرد. قیمت ها هر دو روز یک بار، دو برابر میشد! این اتفاق در بعضی کشورهای دیگر مانند روسیه پس از فروپاشی شوروی هم به وجود آمد. ناگفته نماند، بعضی کشورهای همسایه ایران هم سیاست حذف صفر از واحد پول خود را در قرن بیستویکم تجربه کرده اند. «ترکیه» سال 2005، 6 صفر از پول ملی این کشور را حذف کرد. «جمهوری آذربایجان» و«ترکمنستان» هم چنین تجربه ای داشتهاند. «ونزوئلا» هم از این شیوه استفاده کرده است. آمار و اخبارها اما از تجربه ناموفق کشورهایی مانند «زیمبابوه» در اجرای این شیوه و حذف مکرر صفر از واحد پول ملی هم میگویند. تجربه موفق و ناموفق کشورها در استفاده از سیاست اقتصادی حذف صفر از واحد پول ملی، مطالعه درخور و موثری است که افق دید بهتری نسبت به اجرایی شدن یا نشدن آن در کشورمان میدهد.
خودپرداز حتی در قطب!
پول یکی از قدیمیترین اسناد و رایج ترین اوراق بهادار اقتصادی جهان است. سالهای دور، آنچه ارزش پول را تعیین میکرد آلیاژ استفاده شده در آن بود. در واقع وزن و جنس سکه، ارزش آن بود طلا، نقره یا مس و ... بعدها با افزایش جمعیت و رونق داد و ستدها، چینیها به فکر افتادند تا پول کاغذی؛«اسکناس» را جایگزین کنند. به مرور پول به ضرورتی در زندگی مردم تبدیل شد. هر کشور برای خود اسکناسی ویژه چاپ کرد. مبادلات فرامرزی، معاملات و بنگاههای اقتصاد بینالمللی هم از پول مشترک و طلا به عنوان پشتوانه آن استفاده کردند. به مرور بشر برای مبادلات مالی خود دو عامل شتاب و سهولتِ دریافت و پرداخت را در نظر گرفت. خودپردازها مصداق عینی از این اقدام اقتصادی است که به سرعت مورد استقبال و توجه قرار گرفت. اکنون 1.6 میلیون دستگاه خودپرداز در جهان و هرچند عجیب اما حتی در قطبهای جنوب و شمال وجود دارد.
قیمت هر اسکناس، چند؟!
چاپ هر قطعه اسکناس هم هزینه نقدی به دنبال دارد؛ نکته ای که کمتر درباره آن شنیده ایم. طبق آخرین اخبار منتشر شده از سوی بانک مرکزی هزینه چاپ هر قطعه اسکناس را بین 110 تا 120 تومان است که دولت باید آن را تامین کند. معدوم کردن اسکناسهای فرسوده هم بی هزینه نیست. این آمار شاید پاسخ خوبی باشد به این سئوال افرادی که معتقدند دولت باید با چاپ اسکناس بیشتر، نقدینگی را بیشتر کند. اقدامی که منطق اقتصادی ندارد و به رفع مشکلات مالی و اقتصادی موجود کمک نمیکند بلکه هزینه سازتر خواهد بود. همچنین به دلیل همین هزینه های چاپ پول است که سرمایه ای ملی به شمار میرود و باید برای نگهداشت بهتر این اوراق بهادار رایج، تبلیغ و زمینه سازی کرد.
ماجرای گل صد تومانی
رد پای پول در تاریخ ایران را شاید بتوان از گلفروشیها هم سراغ گرفت. زیبایی اش را دید و عطر خوش آن را استشمام کرد. ماجرای گلی که نام «صد تومانی» را یدک می کشد هم از آن ماجراهای جالب است. ظاهرا کسی به اسم «جرج پترویا» در سفری از فرنگ به ایران پیازِ گلی را همراه خود آورده و در کاخ «مظفرالدین» شاه کاشته بود. وقتی گیاه رشد کرد و گل هایش باز شد، شاه قاجار چنان مجذوب زیبایی این گل شد که به پترویا صد تومان انعام داد. البته روایت دیگری هم هست. روایتی که میگوید شاه قاجار در سفر فرنگ چنان از زیبایی این گل خوشش آمده بود که پیاز آن را همراه خود آورد و صد تومان انعام برای باغبان یا کسی تعیین کرد که بتواند آن را بکارد و به گل بنشاند. به هر ترتیب از آنجا که ذوق شاهانه چنان کیسه انعام را شل کرده بود که مبلغی هنگفت برای کاشت این گل تعیین شد، نام گل و مبلغ انعام یکی شد. این گل هنوز هم با همین نام در گلفروشی ها به فروش می رسد. البته بعضی گلفروشها هم که اطلاعات دقیقی از ماجرای نام این گل ندارند به مشتریان خود می گویند که این گل قبل از انقلاب وارد ایران شد و قیمت هر شاخه آن گران بوده یا به دلیل تعداد گلبرگ های زیاد گل به نام صدبرگ یا صد تومانی معروف است.
ورق زدن «پول و زندگی»
در میان کتابهایی که با نام پول گرهخورده اند تعداد کتابهای داستانی کم است. کتابهایی که از این واژه در نامشان استفاده شده، معمولا کتابهای انگیزشی، روانشناسی، بازاریابی و اقتصادی هستند. با این حال سالهاست «پول و زندگی»، رمان «امیل زولا» جزو کتابهای جالب برای مخاطبانی است که رد پای پول در ادبیات و روایت داستانی را میکاوند. این کتاب نخستین بار سال 1891 منتشر شد و روایت فردی بهنام «آریستید ساکار» است که مدتی در بازار معاملات بورس پاریس برای خود دبدبه و کبکبه ای داشته. کش و قوسهای رمان؛ گره افکنی و گرهگشاییهای داستان اما از آنجا شروع که او ورشکسته می شود و تلاش میکند به جایگاه قبلی خود برگردد. ساکار بانکی افتتاح می کند که تمرکزش بر فعالیتهای مالی خاورمیانه است... قسمتی از متن کتاب این است: چرا باید پول را به خاطر تمامی پلیدی ها و جرایمی که به وجود می آورد، سرزنش کرد؟ آیا پلیدی عشق کمتر از آن است؟ خواندن این کتاب از زولایی که روزنامهنگاری اجتماعی و سیاسی را تجربه کرده و با تاثیر پول در اقتصاد بین الملل ناآشنا نیست، تصویر و تصور جدیدی از پول و تلاش برای به دست آوردن آن در ذهن مخاطب رقم میزند.
تصمیمهادر حافظه تاریخ
این روزها در حالی سیاست حذف صفر از و احد پول ملی مطرح م یشود که شاید بد نباشد؛ نیم نگاهی به گذشته تاریخ تعیین این واحد پول انداخت. سال 1308 بود که ریال بهعنوان واحد رسمی پول ایران و به جای تومان انتخاب شد. اما چنان که منابع اقتصادی و تاریخشفاهی میگوید بین مردم کاربرد و به عبارتی شاید با مجموع هزینه های زندگی وقت و مخارج خانوار، همخوانی لازم را نداشت. این شاید به آن معنی باشد که این واحد پولی از زمان تعیین آن؛ 90 سال قبل نیاز به بازبینی داشته است. درست زمانی که مردم در مبادلات اقتصادی روزانه خود چنان که باید از آن استفاده نمیکردند. توجه و بررسی به تاخیر افتاده ای که حالا در دوره فراز و فرود اقتصادی کشور، متاثر از بحران اقتصادی جهانی در نوبت بررسی و تصمیمگیری است. تصمیمی که بیشک در تاریخ این کشور ثبت خواهد شد.