کد خبر 986389
تاریخ انتشار: ۲ شهریور ۱۳۹۸ - ۱۰:۲۰

شهید سیداسدالله لاجوردی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با توصیه آیت‌الله شهید بهشتی و با حکم شهید قدوسی، دادستان انقلاب اسلامیِ ‌مرکز شد او جدیت و اهتمام ویژه‌ای به مقابله با تحرکات ضدانقلاب داشت.

به گزارش مشرق، خواهران و برادران توجه کنند! اگر از خانواده ها کسی اینجا حضور دارد که زندانی اش برای ملاقات نیامده، اسامی شان را بدهند تا زندانی شان را بیاوریم. به برادران پاسدار که نزدیک آنها هستند اسمشان را بدهند تا زندانی را از بند بیاورند.

این بخشی از صحبت های اسدالله لاجوردی است؛ دادستان انقلاب تهران و رئیس زندان اوین در سالهای اول انقلاب. مرد ۶۳ساله ای که اول شهریور ماه ۱۳۷۷ وقتی هیچ مسئولیت دولتی نداشت، در حجره روسری فروشی‌اش در بازار جعفری تهران با شلیک گلوله دو نفر از منافقین به شهادت رسید. به بهانه سالگرد شهادت او، در این پادکست رادیومهر از شایعه معروفی صحبت می‌کنیم که سالهاست از این شهید یک چهره بی‌رحم و سرکوب‌گر ساخته است.

بیشتر بخوانید:

چرا زاده‌های این آقا «آقازاده» نشدند؟ + عکس

شهید لاجوردی، مبارز خستگی ناپذیر قبل از انقلاب، سال ۵۹ به عنوان دادستان تهران منصوب شد و بعد از آن مدتی به عنوان ریاست زندان اوین خدمت کرد. او در این مدت از یکطرف با قاطعیت با عناصر ضدانقلاب مبارزه می‌کرد و از طرف دیگر هم با راه انداختن بحث‌های عقیدتی در زندان، زمینه توبه و برگشت زندانیان سیاسی را - از اعضای حزب توده و چریک‌های فدائی خلق گرفته تا اعضای سازمان مجاهدین خلق- فراهم می‌کرد. با وجود انتشار وسیع شایعات علیه سید اسدالله لاجوردی در سطح جامعه و تهمت‌هایی مثل شکنجه و آزار زندانیان سیاسی به دستور او، شهید لاجوردی نگاهی کاملاً پدرانه به آنها داشت.

                           شهید سید اسدالله لاجوردی در میان زندانیان تواب در نماز جمعه تهران

رسیدگی به امور زندانیان، ابتکار ایجاد فرهنگ توبه و بازسازی شخصیت عناصر گروهک‌های ضدانقلابی فرقان، منافقین و جریانات الحادی و مارکسیستی، بردن زندانیان به مراکز تفریحی مثل سد لتیان و یا سفرهای زیارتی مثل حرم حضرت عبدالعظیم(ع) و حرم حضرت معصومه(س) از فعالیت های مهم شهید لاجوردی بود.
او با زندانیان غذا می خورد و در فوتبال و والیبال با آنها همبازی می شد.

اما برخورد قاطع او با عناصر ضدانقلاب و به خصوص اعضای نفوذی سازمان مجاهدین خلق در ارکان مهم اداره کشور، خوشایند بعضی ها نبود، آن‌قدر که زمینه استعفا و رفتنش را از دادستانی انقلاب فراهم کردند. او سال ۶۳ باوجود مخالفت امام خمینی برکنار شد.

بعد از استعفا از سال ۶۳ تا ۶۸، شهید لاجوردی یا در جبهه‌ها مشغول جهاد بود یا در حجره روسری دوزی و روسری فروشی‌اش مشغول تلاش برای تأمین معاش خانواده. اما بعد از سال ۶۸ مسئول زندان‌های کل کشور شد و از همان زمان انتصاب به این مسئولیت، دستور داد که به امور فرهنگی در زندان‌ها توجه ویژه شود. مثلا دستور داد دیوارها رنگ زده و باغچه‌ها گلکاری شود و همچنین زمینه کار و فعالیت اقتصادی را برای زندانیان در داخل زندان فراهم کرد. تغییرات رفاهی و فرهنگی که در زندان‌ها در دوره ریاست ایشان ایجاد شد، حتی باعث شد که مرحوم کیومرث صابری فومنی معروف به «گل آقا» در مطلبی طنز عنوان «هتل اوین» را به زندان اوین بدهد.

او بدون اطلاع قبلی و به شکل سرزده از زندان‌های مختلف کشور بازدید می‌کرد و در صورت دیدن تخلفات روسای زندان‌ها، با آنها برخورد می‌کرد.

حتی در سال‌های ابتدایی مسئولیتش دستورالعملی اجرائی را تنظیم و به‌عنوان «منشور زندانبانی» به همه روسای زندان‌ها ابلاغ کرد. در این منشور خطاب به همه مدیران زندانها آمده است: «هدف قانون از کیفر و زندان انتقام‌جویی نیست، بلکه نخست به‌منظور تنبّه و بیدار نمودن وجدان خفته یا غافل انسان‌هایی است که با دلایل گوناگون، دست به جرم و جنایت زده‌اند و ثانیا به‌منظور پاک نگه‌داشتن جامعه از وجود کسانی است که ممکن است فساد و تبهکاری را به دیگران سرایت دهند.»

شهید لاجوردی سال ۷۶ به دلیل اختلافات سیاسی مسئولین دولت اصلاحات با او به دلیل کارشکنی نفوذی های منافقین، دوباره مجبور به استعفا شد و به همان حجره روسری دوزی و فروشی خود در بازار تهران برگشت.  تا اینکه در تاریخ اول شهریور ۱۳۷۷ دشمنان سیداسدالله لاجوردی یعنی منافقین، او را که با دوچرخه و بی هیچ محافظی در حجره خود حاضر می‌شد، با شلیک گلوله به شهادت رساندند.
 

برگزاری کلاس‌های آموزشی در زندان

یکی از نوآوری‌های شهید لاجوردی در امور زندان، بهره‌گیری از کلاس‌های آموزشی بود که نقش ویژه‌ای در تغییر شخصیت زندانیان داشت. مرحوم محمد مهرآیین که در دوره دادستانی لاجوردی مدتی مأمور شعبه 7 بود، درباره اقدامات فرهنگی ایشان در زندان می‌گوید: «شهید لاجوردی، رحمه‌الله‌علیه، در رابطه با سمپات‌ها یا افراد رده‌پایین، یک کلاسی در خود زندان تشکیل داده بود. برای آنها در حسینیه شهید کچویی کلاس می‌گذاشت و با برگزاری جلسات مصاحبه و مذاکره، سعی در تنویر افکار این فریب‌خوردگان داشت... او سعی داشت که افراد فریب‌خورده در زندان دوباره تحت آموزش افراد ورزیده منافقین قرار نگیرند».

تأکید او بر اینکه «زندانیان می‌توانند از کتاب‌های موجود در کتابخانه زندان و حتی درون بندها، با رعایت ضوابط استفاده کنند»، نشان از توجه ویژه او بر این مهم داشت.

لاجوردی معتقد بود: «آن‌ها (متهمانی که دستگیر می‌شوند) دو دسته‌اند: یک دسته آن‌هایی هستند که بازجویی‌شان اگر به تأخیر بیفتد، از نظر کشف اطلاعات به ما زیانی نمی‌رسانند، یک دسته هم آن‌هایی هستند که خیلی سریع باید اطلاعات‌شان را تخلیه کنیم... هنگام بازجویی این‌ها، تمام تلاش بازجو بر این است که بتواند با او صحبت کند و حداقل ذهنیتش را از آن حصارِ تشکیلاتی بیرون بیاورد و برایش ایجاد سؤال بکند که در همین ایجاد سؤال‌شدن‌هاست که زندانی به واقعیت می‌رسد و از آن تحجر و دگماتیسم خلاصی پیدا می‌کند...». از این رو او زندان اوین را به دو بخش تقسیم کرده بود: «یک قسمت زندان است و یک قسمت آموزشگاه.» و امیدوار بود بتواند «با همیاری برادران روحانی‌مان از حوزه علمیه قم، یک دوره اسلام‌شناسی، به‌طور کامل برای محکومین» برگزار کند.

جلسات تفسیر قرآن

نقش قرآن در شخصیت‌سازی و پالایش روح و روان فرد بسیار مهم است. شهید اسدالله لاجوردی نیز به‌عنوان دادستان وقت انقلاب اسلامی به آن توجه ویژه داشت و با برگزاری کلاس‌های قرائت و تفسیر قرآن، زندانیان را با مسیرِ درست زندگی آشنا می‌کرد. روایت‌ها و شواهد حاکی از اثرگذاری این اقدامات فرهنگی بر زندانیان بود، مرحوم حاج احمد قدیریان در این‌باره نقل می‌کند: «لاجوردی در برخورد با جوانانی که دست‌شان به خون آلوده نشده بود، انعطاف زیادی از خود نشان می‌داد. شب‌ها داخل زندان با آن‌ها جلسه می‌گذاشت، قرآن تفسیر می‌کرد و در نهایت با زحمات او بود که این افراد توبه می‌کردند و انقلابی می‌شدند».
برگزاری مسابقات حفظ و قرائت قرآن در سطح هر زندان و سپس در سطوح منطقه‌ای، استانی و کشوری از دیگر ابتکارات مدیریتی او بود.

اشتغال‌زایی برای زندانیان

شهید لاجوردی معتقد بود «از آنجا که بیکاری و فراوانی اوقات فراغت یکی از زمینه‌های فراهم‌ساز افکارِ انحرافی و نهایتاً بزهکاری است، تا آنجا که امکانات بالفعل اجازه می‌دهد با ایجاد کارگاه‌های مختلف به این مهم (اشتغال) تحقق بخشیم و در صورت عدم امکانات کارگاهی، با تهیه لوازم و ابزار مورد نیاز، کارهای دستی و هنری، حتی درونِ بندها و اتاق‌ها (با رعایت کامل مسائل ایمنی) اشتغال همگانی را برای زندانیان فراهم آوریم»؛ از این رو تا آنجا که می‌توانست در این راه می‌کوشید.

به گفته یکی از نزدیکان و آشنایان شهید لاجوردی: «او برای زندانی‌ها شغل‌هایی مثل نجاری وباغبانی ایجاد می‌کرد و خودش هم پابه‌پای آن‌ها به کار مشغول می‌شد...» و بدین‌ترتیب فضای زندان را از محیطی کسل و راکد به فضایی پویا و زنده تبدیل می‌کرد.

طبق توافقنامه‌ای که بین سازمان زندان‌ها و مرکز آموزش فنی و حرفه‌ای وجود داشت، زندانیان می‌توانستند گواهینامه معتبر برای اشتغال دریافت کنند. به علاوه زندانیان این فرصت را داشتند تا در مراکز مختلفِ بنگاه تعاون در رشته‌های مختلف کارآموزی کرده و کسب درآمد کنند.

منشور زندانبانی لاجوردی

توجه ویژه به امور فرهنگی، آموزشی‌وپرورشی زندان، از لاجوردی مدیری توانا ساخت و سبک نوین مدیریت او تحول عمیقی در فضای زندان ایجاد کرد. او نه‌تنها خود این شیوه مدیریتی را به طور شایسته به کار می‌گرفت، بلکه نحوه آن را برای دیگران نیز ترسیم کرد. نامه‌ او خطاب به یکی از مسوولان مملکتی به‌عنوان منشور و سندی از نحوه عملکرد یک مدیر عالی‌رتبه نظام جمهوری اسلامی است. لاجوردی در این نامه با تأکید بر کاربستِ امور فرهنگی در زندان توصیه می‌کند:

تلقی ما از زندانی بر این اصل استوار باشد که او یک انسان قابل تغییر و در حال تنبه و آموزش است، نه یک خاطی جنایتکار در حین ارتکاب جرم.

همت گماریم بیسوادی از زندان‌ها رخت بربندد و هر زندانی بیسواد اجباراً به حداقل سواد خواندن و نوشتن دست یابد.

زندانیان می‌توانند از کتاب‌های موجود در کتابخانه زندان و حتی درون بندها، با رعایت ضوابط استفاده کنند.

بر مسوولان زندان‌هاست که ورزش را برای همه زندانیان اجباری کنند تا از خمودی و کسالت جدا شوند.

زندانیانی که مایل باشند (با ذکر نام یا بدون ذکر نام)، می‌توانند سرگذشت خود را برای تنبه و عبرت دیگران مکتوب یا برای مسوول زندان یا مسوول فرهنگی بیان کنند.

نسبت به بهداشت، درمان، تغذیه سالم و کافی و محل نگهداری اطفال، نوجوانان و جوانان به‌ترتیب دقت بیشتری به عمل آید و در امر تربیت و بازپروری آنان فعالیت و تلاشی بیش از بزرگسالان اعمال شود.

او به مدیرکل‌های سازمان زندان‌ها تذکر می‌داد به هیچ روی خود را برتر و بالاتر از زندانی‌ها ندانند زیرا نحیف‌شمردن زندانیان و گماردن آن‌ها به کارهای پست، اثر تمام اقدامات فرهنگی دیگر را از میان خواهد برد و برای آن زندانی که به بیگاری کشیده شده، آوردن هزار حدیث و روایت هم بی‌تأثیر است.

در دوران مدیریت لاجوردی بر سازمان زندان‌ها، فعالیت‌های فرهنگی چشمگیری صورت گرفت؛ علاوه بر اینکه در داخل زندان‌ها، کلاس‌هایی برای آموزش احکام و اخلاق برگزار می‌شد، سوادآموزی هم برای زندانیان اجباری بود. همچنین برگزاری کلاس‌های حفظ و قرائت قرآن، توجه به زیباسازی فضای زندان و ایجاد اشتغال برای زندانیان هم از دیگر اقدامات فرهنگی او بود.

شهید لاجوردی علاوه بر اینکه به کاربست برنامه‌های آموزشی و فرهنگی برای زندانیان تأکید داشت، با برگزاری دوره‌های تخصصی برای مراقبین، رؤسا و مدیرکل‌های زندان‌ها، نقش مؤثری در ارتقای علمی مسوولان زندان‌ها ایفا کرد.

اقدامات فرهنگی شهید اسدالله لاجوردی شاید موضوعی است که کمتر به آن توجه شده است؛ اما تأثیر شگرف آن در همان دوران، می‌تواند اهمیت این شیوه مدیریتی را نمایان کند. به‌نظر می‌رسد مجموعه اقدامات و رویکردِ فرهنگی شهید لاجوردی از ابعاد مختلف قابل توجه و تأمل باشد ولی نکته‌ای که باید در این برهه آن را گوشزد کرد این است که چگونه دشمن با تبلیغ منفی خود توانسته شخصیت و چهره یک فرد خدوم و البته متعهد به اسلام و انقلاب را -که به اعتراف دوست و دشمن مهربان و دلسوز بوده و در عین حال ذره‌ای از خائن گذشت نمی‌کرد- تخریب کند؛ شخصیتی که در زمان تثبیت انقلاب اسلامی با رویکرد فرهنگی به اصلاح ریشه‌های انحراف می‌پردازد، برای زندانی شغل ایجاد می‌کند و اوقات فراغت را به‌صورت مؤثر و هدفمند تبدیل به مجال فعالیت فرهنگی و ورزشی می‌کند. این روند تخریب چهره‌های مؤثر انقلاب و قلب واقعیت‌ها توسط بنگاه‌های رسانه‌ای و خبری در کنارِ کم‌کاری‌های دستگاه‌های فرهنگی و رسانه‌ایِ داخلی و همچنین غفلت از چهره‌سازی و پاسداشت شایسته شخصیت‌های انقلابی توسط نهادهای مسوول همچنان ادامه دارد که ضروری است برای علاج آن اقدامات مؤثری انجام داد.

نکته دیگر اینکه اقدامات شهید لاجوردی در پرورش و تربیت زندانیان و به‌ویژه نحوه مواجهه وی با جریان نفاق و تبعات آن، مظلومیت انقلاب اسلامی را نیز نمایان کرد. بی‌تردید هیچ حکومتی در مقابل کسانی که با مبارزه مسلحانه درصدد سرنگونی نظامِ مستقرند، سکوت نخواهد کرد و قطعاً برخوردی محکم و خشن خواهد نمود. جمهوری اسلامی نیز در برخورد با اقدامات منافقین در قتل زنان و کودکانِ بی‌گناه و ارتکاب انواع جنایات بسیار دقیق و حساب‌شده عمل کرد که نماد و سمبل این مواجهه شهید لاجوردی مرد پولادین انقلاب اسلامی بود. اما عدم‌تبیین این اقدامات باعث شده که دشمنان خارجی و داخلی با تحریف واقعیت‌ها جسارت پیدا کرده و به تعبیر رهبر معظم انقلاب، جای «جلاد» و «شهید» را تغییر دهند.

منبع: فارس