ايليا در ظاهر اعضا را از فعاليت‌هاي سياسي منع کرده بود ولي در انتخابات نهم رياست‌جمهوري، راهي از معنويت به سياست باز کرد تا از اين طريق خود را به جامعه معرفي کند.

گروه فرهنگي مشرق - اگر از نگاه بيروني به نمودهاي بارز فرقه‌ها نظري بيندازيم، درخواهيم يافت که همه فرقه‌ها مجموعه‌اي از صحبت‌هاي خوب، زيبا و در عين حال عامه پسند هستند. حتي مباحثي که مطرح مي‌کنند ممکن است در قالب اصول معنوي هم قابل دفاع باشند. اما آنچه در بررسي فرق از ديد پنهان مي‌ماند، نه عقايد آنان بلکه روابط و عملکرد تشکيلاتي آنان است که عموماً و بلااستثنا بر پايه مريد و مرادي است. اغلب فرقه‌ها، فعاليت‌هايشان را با ظاهري زيبا و جذاب، حتي در پوشش مؤسسات رسمي و قانوني و داراي مجوز در جامعه ارائه مي‌دهند اما با ورود به مراکز فعاليتي و بررسي روند کارها و برنامه‌هايشان، مي‌توان به ماهيت فرقه‌اي آنها پي برد. يکي از محققان حوزه فرقه ،«فرقه رام‌الله» را کالبدشکافي کرده است.

سرکرده فرقه رام‌الله
پيمان.ف، سرکرده فرقه رام‌الله، در کرمانشاه و در خانواده‌اي پر جمعيت به دنيا آمد. او تحصيلات خود را تا دوره راهنمايي و دبيرستان در همان شهر ادامه داد و به دليل مشکلات عديده خانوادگي به ويژه جو رواني پرتلاطم و پرتنش خانواده، ترک تحصيل کرد و گوشه نشين و منزوي شد. پيمان.ف با وجود نداشتن تحصيلات رسمي و آکادميک با مطالعات خود و بهره‌گيري از استعداد نسبي‌اش، خلأ شخصيتي خود را به خوبي پر کرد و به تبع آن، نوع ديگري از زندگي را برگزيد. بزرگ‌ترين مانع مسير نو و سيماي جديد، نام و نشان و خانوادگي‌اش بود. او با مهاجرت به تهران با عقبه خويش وداع کرد و از خانواده و نام قبلي خود جدا شد و با ادعاهاي جديد، زندگي کاملاً متفاوتي را شروع کرد.

نحوه ظهور و شکل‌گيري فرقه رام‌الله
پيمان.ف، معروف به اليا (الياس) رام‌الله، بين سال‌هاي 1375 تا 1384 در اماکن عمومي و فرهنگي تهران جلسات سخنراني در قالب معنوي برگزار مي‌کرد و محافل خصوصي را نيز در منازل، باغ‌ها و ويلاهاي مريدانش در تهران، مهرشهر(کرج) و شمال تشکيل مي‌داد. جلسات وي با عنوان آموزش علوم باطني، هنرهاي ماورايي و الاهيسم نوين بود. او در ادامه برگزاري جلسات، تشکيلاتي را در قالب خدمت به خداوند راه‌اندازي کرد و مريدان را به اخذ مجوز تأسيس انتشارات، مؤسسات،انجمن‌ها و نشريات مجاب کرد.
بايد توجه داشت که اين کارها فقط بزرگ‌نمايي بود که توسط فرقه انجام مي‌شد. قصد نهايي سرکرده از راه‌اندازي اين نوع فعاليت ها، تشکيل يک جمعيت فرهنگي، براي دنبال کردن اهداف سياسي- اقتصادي بود. شايد در ظاهر اعضا را از فعاليت‌هاي سياسي منع کرده بود ولي در انتخابات نهم رياست‌جمهوري، راهي از معنويت به سياست باز کرد تا از اين طريق خود را به جامعه معرفي کند. بنابراين اعضا را به بهانه تشکيل ستادهاي انتخاباتي و جمع آوري رأي، به ملاقات کانديداها مي‌فرستاد. اما اين کار هم برايش نتيجه‌اي نداشت و هيچ کدام از آنها به دامش نيفتادند.
بايد به اين نکته توجه داشت که فرقه رام‌الله در قالب آن مؤسسات و شرکت هايي که ثبت شده بود، شروع به تعامل و ارتباط گيري با سازمان‌ها و نهادها کرد تا بتواند براي خود، اعتبار و امتياز کسب کند و در واقع به دنبال مهر تأييد بود. آنها به تدريج، نامه‌نگاري و ملاقات‌هاي حضوري با مسئولان رده‌هاي مختلف را شروع کردند تا فرقه قدرت بيشتري به دست آورد زيرا هر فرقه‌اي براي بقاي خود به قدرت نياز دارد.

تاکتيک‌هاي فرقه‌اي براي جذب افراد
فرقه‌ها از تاکتيک‌هاي مختلفي براي جذب استفاده مي‌کنند. هر فرقه، برنامه جذب را بر اساس شرايط روحي- رواني و شخصيتي فرد طراحي مي‌کند. گاهي از ناآگاهي فرد نسبت به مطلبي، سوءاستفاده مي‌کنند، در ذهن افراد ديگر شبهه ايجاد مي‌کنند و با بزرگ‌نمايي و رازآلود جلوه دادن مباحث درون فرقه، فرد را جذب مي‌کنند. تاکتيک‌هاي فرقه، ترکيبي از برنامه‌هاي پيچيده روانشناختي است. فرقه با انواع ادعاها، وعده‌ها، تصويرسازي‌ها و رفتارهاي ضد و نقيض، قصد جذب، فعال‌سازي و کنترل افراد را دارد.

مراحل عضوگيري
مراحل عضوگيري در فرقه براي افراد مختلف، متفاوت است. عده‌اي توسط دوستان و بستگان جذب شده و وارد فعاليت تشکيلاتي مي‌شوند. برخي هم در قالب تبليغات و کلاس‌هاي آموزشي فرقه، جذب مي‌شوند که گاهي اين افراد بدون اطلاع داشتن از تشکيلات پنهان فرقه، به صورت همکار شروع به فعاليت مي‌کنند. در اين ميان برخي هم در جلسات سخنراني، دعوت به عضويت مي‌شوند. ميزان اشتياق اين افراد پس از طي پروسه اقناع‌سازي در جلسات مختلف، سنجيده مي‌شود و کساني را که اشتياق بالاتري دارند، جذب مي‌کنند. اين افراد بنا بر استعداد و توانايي‌شان، وارد گروه‌هاي فعاليتي مي‌شوند و با مشاهده بازخورد اعتماد و اشتياق در فرد، او را در جايگاه‌هاي بالاتر فعاليتي قرار مي‌دهند. شخص، زماني چشم باز مي‌کند و مي‌بيند که تمام وقت خود را براي فرقه گذاشته و حالا ديگر تمام هويتش در فرقه خلاصه مي‌شود.

انگيزه‌هاي جذب به فرقه
افرادي که جذب فرقه مي‌شوند، بيشتر از طبقه مرفه و بالاي جامعه هستند. از لحاظ سطح تحصيلات، معمولاً افرادي با تحصيلات بالا جذب مي‌شوند. از دانشجوي کارشناسي گرفته تا استاد دانشگاه. از لحاظ سني اکثراً جوانان و نوجوانان را جذب مي‌کنند و براي اينکه اعضا وقت بيشتري را براي فرقه بگذارند بيشتر به دنبال جذب افراد مجرد هستند. تا آنجا که گاهي براي ايجاد وابستگي بيشتر، دست به ازدواج درون تشکيلاتي مي‌زنند.

القاب سرکرده
در اغلب فرقه‌ها يک نفر در رأس قرار مي‌گيرد. سرکرده فرقه ادعا مي‌کند، داراي علم ويژه‌اي است که سايرين از آن محرومند و اينکه آنها مأموريت ويژه‌اي براي نجات بشر دارند و فرمول حل همه مسائل و مشکلات بشريت در دست آنهاست. پيمان.ف در رأس فرقه رام‌الله قرار گرفته و از منظر مريدان، به سمت استادي رسيده است. حتي از ديدگاه برخي از اعضا، مقام الوهيت هم دارد. پيمان.ف، خود را شاگرد روح‌القدس و تجسم انساني خداوند روي زمين مي‌داند و ادعا مي‌کند که روح القدس در رأس نظام دوازده گانه اساتيد حق قرار دارد. هدف اصلي او از همه اين فلسفه‌بافي‌ها و لفاظي‌ها، تسليم شدن مطلق اعضا در برابر خواسته‌هايش بود.

ساختار و روابط بين اعضا
در فرقه‌ها رابطه به شکل هرمي و از بالا به پايين است. فرقه رام‌الله نيز از اين قاعده مستثنا نيست. پيمان.ف يا همان حضرت استاد، در رأس روند فرقه و تعاليم قرار داشت و واژه خود ساخته «هماهنگي» را در بين اعضا تئوريزه کرده بود. کسي بدون هماهنگي استاد، جرأت نداشت به جايي برود يا دست به اقدامي بزند. او حلقه‌ها و مدارهاي مختلفي را براي پيروان طراحي کرده بود. مانند حم، ياسين و گروه‌هاي حرکتي که همه بايد براي انجام امور جاري فرقه با مرجع بالاتر هماهنگ مي‌کردند و هر کدام از اين گروه‌ها براي اين منظور، هماهنگ‌کننده‌اي داشتند و نهايتاً کارها با هماهنگي استاد يا مرجع بالاتر- مرجع بعد از استاد يعني «حم»- هماهنگ مي‌شد. حم به عنوان بخش زميني فرقه رام‌الله و استاد به‌عنوان جنبه آسماني اين فرقه مطرح بود. نظارت بر رفتار و عملکرد مريدان، توسط آنان صورت مي‌گرفت. ايشان هم در ناشناختگي محض و زير نظر حضرت استاد! فعاليت مي‌کردند. اگر برنامه‌اي از سوي حم مطرح مي‌شد، آن را وحي دانسته و کسي در برابر آن مطلب و دستور تشکيلاتي، از خود مقاومت نشان نمي داد. اگر آن برنامه، خوب اجرا مي‌شد به حساب حم گذاشته مي‌شد و اگر در برنامه ضعفي بود، اعضاي حوزه ياسين و گروه‌هاي حرکتي مقصر بودند.

شگردها
اعضا پس از گذراندن پروسه عضوگيري و متقاعدسازي، جذب شده و پس از عمل مجاب‌سازي و نصب نرم‌افزار جديد فکري در ذهن فرد که توسط فرقه انجام شده بود، با اعمال روانشناختي، کنترل مي‌شدند.
فرقه رام الله براي نگه داشتن اعضا با تکنيک هايي نظير بزرگ‌نمايي، جذاب‌سازي، سپردن حجم انبوهي از کار به اعضا، قطع ارتباط فرد با خانواده و دوستان و بستگان، معرفي کردن خود به عنوان مرجع اصلي، القاي اينکه تمام رؤيا و رسالت تو در فرقه است، ايجاد ترس و وحشت از فضاي بيرون فرقه و اينکه اگر بروي از هدايت محروم مي‌شوي، ايجاد رقابت در بين اعضا، استفاده از ادبيات خاص، برانگيختن حس کنجکاوي و به طور کلي مجموعه‌اي از اعمال روانشناختي که در ذهن فريبکارانه خود سرکرده و حلقه‌هاي رابط او طراحي شده بود، به کنترل اعضا مي‌پرداخت.
------------------------
*سيدکاظم موسوي