به گزارش مشرق، روزنامه «کیهان» در ویژههای خود نوشت:
احمد خرم در گفتوگو با خبرآنلاین اظهار داشت: اصل انتقاد از خود را نباید فراموش کنیم البته این انتقاد از خود باید درون تشکیلاتی باشد و اگر به بیرون درز پیدا کند منشأ تخطئه آن جریان میشود. اینکه لیدرهای جریان اصلاحات و صاحبنظران و نظریهپردازان بنشینند و طرحی نو دراندازند حرکت خوبی است اما این هم باید در نظر بگیرند که چقدر بدنه اجتماعی اصلاحات پذیرای آن است یعنی فقط نظریهپردازی کردن کفایت نمیکند ما باید در کنار تولیدکننده فکر به دو دسته دیگر هم نیاز داریم اول توزیعکننده فکر و دسته دیگر مصرفکننده فکر است که همان بدنه اجتماعی میشود. متاسفانه در این مورد کار نشده است.
بیشتر بخوانید:
چگونه جنگطلبی اصلاحطلبان رادیکال را معلوم شد؟
وی افزود: هیچکدام از تشکلها رسالتهای اصلی خود را که توزیع قدرت، کادرسازی، بیان مطالبات و دفاع از مردم را به درستی انجام ندادند. دغدغههای مردم را آسیبشناسی کردن و حرکت در مسیر حل مشکلات مردم، از رسالتهای اصلی حزب است که باید انجام شود ولی متاسفانه هیچکدام از احزاب و جریانها به این مسائل توجه ندارند و توجه اصلی متوجه قدرت است. لذا همه امورشان از منظر توزیع قدرت عبور میکند. در حالی که باید همهجانبه فکر کرد اینکه به یک شاخه توجه کنیم و دیگر مسائل را رها کنیم راه به جایی نمیبرد.
خرم همچنین گفت: جریان اصلاحات از دو طرف ضربه شدیدی خورد. یکی حذف عناصر رده اول اصلاحات، بهطوری که پروندهای زیر بغل اغلب آنها گذاشتند و با این روش یا بازداشت شدند یا رد صلاحیتشان کردند بر این اساس مجبور شدند نیروهای دست دوم و سوم خود را وارد گود کنند. اما جریان اصلاحات یک ضربه هم از درون خورد به این معنا که یک عده فرصتطلب به جای اینکه برای مردم کار کنند فقط به فکر حفظ قدرت و تکیه زدن بر منصبها بودند برای همین به محض آنکه بر این کرسیها تکیه زدند یادشان رفت با حمایت جریان اصلاحات روی کار آمدهاند.
هرچند اصلاحات از داخل هم ضربه خورد اما با این وجود ضربهای که حذف نیروهای اصیل به این جریان وارد کرد قدرت بیشتری داشت. درحقیقت ۹۰ درصد افت اصلاحات نتیجه حذف مهرههای اصلی در جریان اصلاحات بود و ۱۰ درصد باقیمانده مربوط به این است که به هر حال افراد وقتی به قدرت میرسند خود را گم میکنند و فراموش میکنند چطور به اینجا رسیدند و قرار بود چه اهدافی را دنبال کنند.
اظهارات خرم در حالی است که طیف متبوع وی با آگاهی از رای نداشتن خود، در انتخابات ۹۲ و ۹۶ ریاست جمهوری ترجیح داد عارف و جهانگیری را کنار بگذارد و حال آنکه اگر اعتماد به نفس داشت و یقین نداشت که مردم به نامزدهای آنها رای نخواهند داد، باید از این نامزدهای مدعی اصلاحطلبی حمایت میکرد.