کد خبر 99604
تاریخ انتشار: ۲۸ بهمن ۱۳۹۰ - ۱۲:۳۲

در منطقه والفجر هشت، شاهد بودم وقتی راوی روایت می‌کرد، او می‌گریست و شاید اگر در شلمچه به چشم خودم نمی‌دیدم، تکرار گریستن را؛ باور نمی‌کردم.

به گزارش مشرق به نقل از فارس  ؛ خیلی عجیب بود برایش که دخترهای نوجوان که در شلمچه دورش جمع شده بودند، به او علاقه دارند. از من پرسید: چرا اینها مرا دوست دارند؟ گفتم: این تعجب‌ به خاطر سن‌تان است که بالاست؟ گفت: نه... در فرانسه با ما بد برخورد می‌کنند و به روسری‌اش اشاره کرد.

سئوالش را از سرپرست گروه هم پرسید و در جواب شنید که: ایمان و تقوا، در آدم، جاذبه‌ای ایجاد می‌کند که همه را جذب می‌کند.

همین سرپرست گروه بود که درباره‌ این خانم می‌گفت: در منطقه والفجر هشت، شاهد بودم وقتی راوی روایت می‌کرد،او می‌گریست. و شاید اگر در شلمچه به چشم خودم نمی‌دیدم، تکرار گریستن را؛ باور نمی‌کردم. و همین مرا ترغیب می‌کرد تا پیش از آنکه دخترخانم‌های کاروان‌ها، دورش جمع بشوند، گفت‌وگویی با او داشته باشم اما ازدحام و سپس، سئوالات نوجوان‌های کنجکاو، مرا از مصاحبه با کریستین زهرا گیوم بی‌نیاز کرد. او یکی از سه زائر خارجی بود که روز صبح امروز از مناطق جنگی آبادان و خرمشهر دیدار کردند.

دین قبلی‌تان چه بوده است؟

مسیحی.

اسم قبلی‌تان؟

کریستین.

 وحالا؟

زهرا.

انگیزه‌تان چه بود که مسلمان شدید؟

دنبال واقعیت (حقیقت) بودم.

زمینه مسلمان شدن‌تان را چه کسی به وجود آورد؟

در دانشگاه با چند مسلمان آشنا شدم. آنها باعث شدند با اسلام آشنا بشوم.

چرا به ایران آمدید و فارسی را یاد گرفتید؟

من ایران را دوست دارم.

شلمچه را هم دوست دارید؟

بله، شملچه را هم دوست دارم.

شغل اصلی شما؟

اول: مددکار اجتماعی، دوم: استادی دانشگاه و الان هم فیلمسازی مستند.

کدام غذای ایرانی را بیشتر دوست دارید؟

قورمه سبزی.

قوام همسرتان ایران زندگی می‌کنند؟

بله.

چند سال پیش فارسی یاد گرفتید؟

از روز اول که به ایران آمدم ولی تا حالا نتوانسته‌ام آن طوری که می‌خواهم صحبت کنم.

اینجا از دید شما چه طور جایی است؟

همه جا خوب و بد هست. اما اینجا بهتر از فرانسه است. اینجا ایمان هست ولی آنجا نیست.