به گزارش مشرق، «علی اکبری» در یادداشت روزنامه «کیهان» نوشت:
بعد از بازگشت آقای روحانی از نیویورک، برخی رسانههای بینالملل با اشاره به طرح ارائهشده توسط امانوئل ماکرون، از آمادگی ایران و آمریکا برای مذاکره در موضوعات فرابرجامی سخن گفتند. جناب آقای روحانی رئیسجمهور محترم کشورمان، روز چهارشنبه ۱۰ مهرماه در جلسه هیئت دولت با اشاره به این اخبار و با تأکید بر اینکه آنچه این روزها برخی در تبلیغات جهانی مطرح میکنند با واقعیت فاصله دارد، گفت: «البته این حرف که طرحی را فرانسه آماده کرده بود و کلیت آن طرح به یک معنا میتوانست قابل قبول باشد، چون کلیت آن برمیگشت به اینکه ایران دنبال سلاح هستهای نباشد که همیشه این را گفتهایم، ایران به صلح منطقه و صلح آبراههای منطقه کمک کند که همیشه کمک کردهایم. آمریکا کل تحریم را کنار بگذارد و فروش نفت بلافاصله آغاز و پول نفت در اختیار قرار بگیرد». رئیسجمهور اضافه کرد: «این اصولی بود که فرانسه با آمریکاییها مطرح کرده بود و بعد با ما مطرح کرد لذا اصل این حرفی که الان در روزنامهها و تبلیغات دنیا شایع و مطرح شده و خود رئیسجمهور فرانسه بهصورتی بیان کرده، درست است.» جناب آقای روحانی با اشاره به ملاقات رئیسجمهور فرانسه برای بار دوم ظرف ۲۴ ساعت و ارائه طرح، ادامه داد: «کلیت این طرح از نظر ما قابل قبول است اما عبارتهای این طرح را اصلاً قبول نداشتم چرا که عبارتهایش نادرست بود و رئیسجمهور فرانسه گفت که بسیار خوب، عبارتهایی که خودتان میگویید و وزرای خارجه با هم یک نتیجه برسند و آن عبارت بهعنوان مبنای مذاکره ما باشد.»
بیشتر بخوانید:
فرانسه طرف عهدشکن است نه شایسته وساطت برای عبور از برجام
درخصوص این ماجرا ابهاماتی وجود دارد- همانند برخی مسائل که در موضوع برجام عنوان شد و بعدها، خلاف واقع بودن آن مشخص گردید- لیکن با توجه به اینکه مبنای قابل قبول و پذیرش برای ما، سخنان رئیسجمهور محترم کشورمان است، حداقل موضوعی که تردیدی بر آن وجود ندارد این است که رئیس محترم جمهور کشورمان، مذاکره در موضوعات فرابرجامی را در ازای رفع تحریمها، اقدامی مناسب و قابل قبول میداند و تنها درخصوص نوع عبارات به کار رفته در طرح فرانسویها، اشکال میکند. در این خصوص شایسته است موارد ذیل مورد توجه قرار گیرد:
بعد از خروج آمریکا از برجام، طرف اروپایی، هیچکدام از تعهدات خود را انجام نداده است. آمریکا نیز متعاقب خروج از برجام، به اعمال تحریمهای همهجانبه علیه کشورمان اقدام نموده است بهگونهای که به علت اتمام موارد تحریمی، بعضاً آنچه را قبلاًً تحریم کرده است، مجدداًً بهعنوان تحریمهای جدید، عنوان میکند که ازجمله میتوان به تحریم بانک مرکزی کشورمان اشاره نمود. با این وصف در حالی که یکبار کشورمان در ازای رفع تحریمها، با توقف برخی فعالیتهای هستهای خود موافقت کرده است، چرا باید بار دیگر برای رفع تحریمها، امتیاز داده و یا در موارد غیرهستهای و ازجمله مسائل منطقهای گفتوگو کند؟ سخن از گفتوگو در باب صلح منطقه و امنیت آبراههای منطقه، آیا سخن گفتن از مذاکرات در موضوعات فراهستهای و برجامهای ۲ و ۳ نیست؟ اصولاً زمانی که دیگرانی از قبیل آمریکا، رژیم سعودی و رژیم صهیونیستی، بر هم زننده صلح منطقه هستند چه دلیل دارد که ایران وارد گفتوگویی شود که از هم اکنون، بینتیجه و بیثمر بودن آن مشخص است و جالب اینکه در ازای این موضوع، امتیاز نیز بدهد!
رئیسجمهور محترم در زمان انتخابات دوره قبل ریاست جمهوری، مهمترین علت نابسامانی در امور مختلف و ازجمله مسائل اقتصادی کشور را در مدیریت ناصحیح دانسته و سهم اندکی از مشکلات را متوجه تحریمها میدانستند. متأسفانه در عمل و اجرا، توان و سهمی که ایشان و تیم دولت برای موضوع تحریمها خرج کردند، بسیار بیشتر از توانی بود که در موضوع رفع مشکلات مدیریتی کشور برداشتند. غفلت از درون و غفلت از مسائلی از قبیل اقتصاد مقاومتی، حل مشکلات بانکی، مالیاتی و... و تمرکز به رفع تحریمها، نقطه اصلی تفکر خطای دولت محترم است. دشمن تا زمانی که بر این باور باشد که این دولت حاضر است برای رفع تحریمها، امتیاز دهد، این ابزار را مورد استفاده قرار خواهد داد. علیرغم اینکه در عمل ثابت شده است که میتوان با اقتصاد غیردلاری و مراودات با دوستان و کشورهایی که بیتوجه به تحریمها، به مناسبات اقتصادی با ایران اسلامی ادامه میدهند، کشور را اداره کرد لیکن همچنان گزاره «برای حل مشکلات باید تحریمها رفع شود» یک گزاره اصلی در کلام برخی از دولتمردان است. برخی از دولتمردان محترم اظهار میدارند برای حل مشکلات حاضرند فداکاری کرده و با هر کسی که لازم باشد، دیدار کنند. باید به این نکته توجه کرد دیدار با رئیسجمهور و دیگر دولتمردان آمریکا در باب رفع تحریمها، نهتنها فداکاری نیست، بلکه یک خطای راهبردی و یک اشتباه نابخشودنی است. رهبر معظم انقلاب چندی پیش با اشاره به اذعان آمریکاییها و متحدان آنها به ناکام ماندن سیاست فشار حداکثری در به زانو درآوردن ایران، گفتند: هدف آنها از مذاکره این است که به همه ثابت کنند فشار حداکثری جواب داد و مسئولان جمهوری اسلامی برخلاف آنکه میگفتند مذاکره نمیکنیم مجبور شدند پای میز مذاکره بیایند، بنابراین تنها راه مواجهه با ایران، فشار حداکثری است. ایشان تأکید کردند: اگر دشمن توانست اثبات کند که فشار حداکثری علاج کار ایران و مؤثر بر روی ایران است، ایران و ملت عزیز ما دیگر روی آسایش را نخواهند دید، چون پشتسر همه سیاستهای مستکبرانه آمریکا این سیاست قرار خواهد گرفت و از این به بعد، هر چیزی را که قلدرانه از جمهوری اسلامی مطالبه کنند، اگر به آنها «چَشم» گفتیم، مسئله تمام است اما اگر «نه» گفتیم دوباره فشار حداکثری آغاز خواهد شد.
بر همین اساس پیشقدم شدن برای مذاکره با آمریکا در واقع پذیرش مؤثر بودن اهرم تحریمها است. نباید فراموش کرد در موضوع برجام نیز طرف آمریکایی اذعان کرد که تحریمها در حال فروپاشی بود و حتی متحدان همیشگی آمریکا، در حال کنار کشیدن از همراهی با آمریکا بودند و متأسفانه شعار زیبا و البته فریبنده چرخش همزمان سانتریفیوژها و اقتصاد کشور و لزوم رفع تحریمها برای اینکه مردم روی آسایش و آرامش ببینند باعث شد که طرف غربی بر مؤثر بودن عنصر تحریم، به باور رسیده و آن را در موضوعات مختلف مورد استفاده قرار دهد.
اخیراً رئیس محترم بانک مرکزی کشور اعلام کرده ما دیگر به دنبال دور زدن تحریمها نیستیم چرا که در واقع به دوره معاملات و مراودات غیردلاری و غیرتحریمی وارد شدهایم و بدون مشکل، با ارزهای ملی و غیردلاری با کشورهایی که تمایل و رابطه داریم، مبادلات بانکی و تجاری انجام میدهیم. رئیسجمهور محترم نیز قبلاًً بر کماثر بودن تحریم، تأکید نموده بودند؛ بنابراین شایسته است در ادبیات و سپهر سیاسی کشور و دولت، از تأکید بیدلیل بر مذاکرات مجدد، پرهیز شود. آمریکا با نقض توافق برجام، نشان داده که طرفی نیست که بتوان بر قول و سخن او اعتماد کرد.
چاقوکشی که با قداره و هفتتیر، بر سر میز مذاکره مینشیند و بعد از توافق، دبه میکند تنها بهعکس یادگاری نیاز دارد تا به دیگران بقبولاند که نباید از ائتلاف با آمریکا در وضع تحریمها علیه ایران خارج شد. تنها راه شکستن این ایده و ذهنیت دشمن، عبور از او و بیتوجهی به خواست او برای نشستن بر سر میز مذاکره است. اگر قرار است فداکاری صورت گیرد، این تنها راهحلی است که نتیجه روشن و قطعی دارد. آنکسانی که با ترساندن مردم از سایه جنگ و لزوم امتیاز دادن به آمریکا برای پرهیز از رودررو شدن با شاخ گاو پرزور سخن میگفتند، همان کسانی هستند که اکنون با اشاره به ساقط کردن پهپاد آمریکایی توسط نیروهای نظامی کشور و ناتوانی آمریکا در هرگونه اقدام علیه این امر، از لزوم مذاکره با آمریکا از موضع قدرت سخن میگویند و البته در هیچکدام از این دو پیشنهاد، صادقانه عمل نمیکنند. آنها فریفتن ملت را هدف گرفتهاند و البته به حول و قوه الهی، در این امر ناکام خواهند ماند.