به گزارش مشرق، یکی از مرموزترین اردوهای تیمملی فوتبال از سیزدهم دی ماه تا هجدهم دی ماه 95 در دبی برگزار شد؛ در این پرواز (شاید ممنوعه) تهران – دبی همهجور ملیپوشی به چشم میخورد؛ بازیکن دست به عصا، بازیکن ترانسفری، بازیکنان لحظهآخرین والبته 7 سرخپوش.
بازی دوستانه با مراکش که لغو شد؛ چنین استنباط میشد که یک دورهمی خوب در تعطیلات نیمفصل آن هم در باشگاه ایرانیان در انتظار کیروش و شاگردانش است اما به یکباره مرد همیشه آرام و شاید مربی حرف گوشکن پرسپولیس با یک مصاحبه آتشین تمامی معادلات را برهم زد؛ برانکو آرامش سفر را از کیروش و یارانش گرفت چون اعتقادی به این اردو نداشت.
برانکو علیه اردوی تیمملی در دبی طغیان کرد چون دوست نداشت تمرینات نیمفصل تیمش را درغیاب 7 بازیکن کلیدیاش برگزار کند، او معتقد بود به جای بازی با منتخب آفریقاییهای مقیم دبی باید بازیکنانش در خدمت پرسپولیس باشند.
ایوانکوویچ علیه کسی صحبت کرد که بارها در منازعهها و جنگهای سرد و گرم مچ خیلیها را خوابانده بود، از مانوئل ژوزه گرفته تا امیر قلعهنویی.
عباس ترابیان، مهدی رحمتی، علیرضا اسدی، محمدرضا ساکت، علی کفاشیان و... همه و همه بارها قافله را به سرمربی پرتغالی باخته بودند و حالا قرعه به نام سرمربی پرسپولیس خورده بود با این تفاوت که این بار شروع کننده برانکو بود نه کارلوس کیروش.
بعد از اظهارات غافلگیرکننده برانکو علیه کیروش و اینکه بازیکنانش با 3 کیلو اضافه وزن به اردوی پرسپولیس برمیگردند و اردوی دبی توطئهای بیش علیه او و تیمش نیست، سرمربی تیم ملی را به یک دوئل دعوت کرد.
در ادامه کیروش همانطور که انتظارش میرفت دست به قلم شد و با نوشتن یک بیانیه چند پاراگرافی فرجام طغیان برانکو را به آتشی تشبیه کرد که در آن خواهد سوخت.
سوختن برانکو در این آتش خود به پا کرده، پایان کار نبود؛ چون کیروش خیلی سریع دستور دیپورت 7 ملیپوش پرسپولیس را از امارات صادر کرد.
سروش رفیعی، بازیکن مدنظر برانکو نیز نصف و نیمه تهدید به دیپورت شد و سفر رحیم زهیوی به قطر برای عقد قرارداد با تیم قطری الشحانیه و غیبت اعضا ایرانی کادر فنی، کاری کرد تا اردوی دبی وجاهت قانونیاش را از دست بدهد.
مرموزترین اردوی تیمملی با سفر شبانه مهدی تاج به دبی و دیدار پنهانیاش با سرمربی تیمملی مرموزتر از قبل شد تا اینکه با انتشار شایعه استعفای کارلوس کیروش، این گره پیچیدهتر شد.
در یک اتاق در بسته کیروش بود و (به همراه مترجمش) و تاج؛ حتی بودند کسانی که میخواستند در این جلسه باشند که تاج اجازه حضور را صادر نکرد.
محوریت بحث برانکو بود و هواداران پرسپولیس و البته وضعیت تیمملی؛ گویا در این اتاق در بسته و جلسه چندساعته جمعبندی خوبی حاصل نشد و سرانجامش استعفایی شد که سر میز شام به آقای رئیس تقدیم شد، نامهای از کارلوس که بوی خداحافظی میداد.
آقای رئیس نامه را گرفت و خیلی سریع به تهران بازگشت. تاج خودش هم می دانست که استعفای کارلوس کیروش چیزی نیست که خودش بخواهد به تنهایی گرهاش را باز کند. همانطور که برای ماندن کیروش روی نیمکت تیمملی از دفتر حسن روحانی، رئیس جمهور دستور داده بودند، حالا برای خداحافظیاش نیز خیلیها باید نظر بدهند.
* تفاوت استعفای اماراتی با استعفاهای قبلی
یک واقعیت اساسی در مورد موقعیت اجتماعی این روزهای کیروش با سالهای قبلیاش در ایران وجود دارد؛ پس از اظهارات برانکو، کارلوس، آن کارلوسی نیست که مقابل قلعهنویی و مانوئل ژوزه ایستاد. جبهه هواداران پرسپولیس به شدت علیه او موضع گرفتهاند و دودستگی ساخته شده، مرد پرتغالی را به فکر فرود برده و شاید طرح استعفا در راستای همین سیاست باشد، شاید!
کیروش با استعفایی که در دبی داد؛ در زمینه استعفا، هتتریک کرد، اما به لحاظ وجه عمومی در استعفای سوم میزان نگرانیها از جدایی کیروش قابل مقایسه با استعفای اول و دوم مرد پرتغالی نیست.
استعفای پنهانی به صورت رمزدار رسانهای شد، تاج که چیزی نگفت و کیروش هم آخرین نفر تأییدش کرد؛ اما استعفا دست به دست از دبی تا تهران چرخید خیلی سریع همه گیر شد.
نگاه بدبینی شاید این استعفا را به چشم سناریو ببینید، اما حتی اگر سناریو هم باشد باید با واقعیت به بررسی آن پرداخت، چرا که تصمیم احساسی میتواند تبعات بدی برای فوتبال ملی و حتی باشگاهی ما داشته باشد.
* استعفایی که به صلاح فوتبال ملی نیست
این روزها تیمملی فوتبال کشورمان در راه صعود به جامجهانی 2018 در شرایط حساسی قرار دارد، بعد از بازی با تیم سوریه و تساوی در زمین گلآلود و با وجود صدرنشینی در گروه A زنگ خطر برای ما به صدا درآمده است. بدون شک مرحله برگشت مسابقات حساستر و سرنوشتسازتر از مرحله رفت خواهد بود و نباید فراموش کنیم که تیمملی در روز سوم فروردین 96 باید در دوحه و در خاک قطر به مصاف تیمملی این کشور برود. مسابقهای که برای قطریها حکم مرگ و زندگی را دارد و به هر قیمتی شده به فکر شکست دادن کیروش و شاگردانش هستند.
هشتم فروردین 96 نیز چین با مارچلو لیپی خودش را برای رویارویی با شاگردان کیروش آماده میکند و ازبکستان هم برای اولین بار خواهان صعود به جامجهانی است و از همه مهمتر بازی با کرهجنوبی در سئول یک بازی حیاتی برای فوتبال کشورمان در سال آینده محسوب میشود.
در شرایطی که حریفان با قدرت آماده مرحله برگشت میشوند، ما نباید تیشه برداشته و به ریشهمان بزنیم.
منطق حکم میکند که پذیرش استعفا (نامهای که در اختیار تاج است) نمیتواند کمکحال فوتبالمان باشد. بنابراین آقای رئیس باید بیش از گذشته تدبیر کند و برای باز کردن گرههای کور نقش اصلی را ایفا کند.
* ضرورت برگزاری نشست مشترک برانکو و کیروش
علاوه بر تیمملی، فصل 96-95 نیز برای هواداران میلیونی پرسپولیس اهمیت خاصی دارد، طرفداران سرخپوش پایتخت پس از سالها شاهدند که تیمشان با مربیگری برانکو بازیهای خوبی را انجام میدهد. آنها فقط یک خواسته دارند؛ قهرمانی در لیگ برتر و موفقیت در لیگ قهرمانان آسیا.
نباید این خواسته را نادیده گرفت. نباید فراموش کرد که تقابل پرسپولیس و الهلال در لیگ قهرمانان آسیا به نوعی تقابل فوتبال ایران و عربستان است. پس در این شرایط سخت و برای حل مشکلات باید برانکو و کیروش را به یک نشست مشترک فراخواند.
نشست مشترک برانکو و کیروش عاملی خواهد بود تا بسیاری از شائبهها از جمله کمکاری ملیپوشان پرسپولیس و زمین خوردن برانکو را پاک خواهد کرد.
جنگ کیروش با قلعهنویی زمانی که تیم امیر صدرنشین بود، آغاز شد و حالا به نوعی همان شرایط برانکو تکرار شده که با برگزاری یک نشست دو طرفه این ذهنیت ها برای همیشه از اذهان عمومی پاک شود.
بدون تردید، این نشست از بروز دودستگی روی سکوهای تماشاگران جلوگیری خواهد کرد و دوباره اتحاد را به تیمملی و فوتبال کشور بازخواهد گرداند.
تقابل حاشیهای برانکو و کی روش شاید مثل "سلام بمبئی" گیشه داشته باشد، اما عایدی آن برای فوتبال ملی و باشگاهی مان صفر خواهد بود. ادامه این جریان یعنی تداوم بازی باخت- باخت برای فوتبال ایران.
بازی دوستانه با مراکش که لغو شد؛ چنین استنباط میشد که یک دورهمی خوب در تعطیلات نیمفصل آن هم در باشگاه ایرانیان در انتظار کیروش و شاگردانش است اما به یکباره مرد همیشه آرام و شاید مربی حرف گوشکن پرسپولیس با یک مصاحبه آتشین تمامی معادلات را برهم زد؛ برانکو آرامش سفر را از کیروش و یارانش گرفت چون اعتقادی به این اردو نداشت.
برانکو علیه اردوی تیمملی در دبی طغیان کرد چون دوست نداشت تمرینات نیمفصل تیمش را درغیاب 7 بازیکن کلیدیاش برگزار کند، او معتقد بود به جای بازی با منتخب آفریقاییهای مقیم دبی باید بازیکنانش در خدمت پرسپولیس باشند.
ایوانکوویچ علیه کسی صحبت کرد که بارها در منازعهها و جنگهای سرد و گرم مچ خیلیها را خوابانده بود، از مانوئل ژوزه گرفته تا امیر قلعهنویی.
عباس ترابیان، مهدی رحمتی، علیرضا اسدی، محمدرضا ساکت، علی کفاشیان و... همه و همه بارها قافله را به سرمربی پرتغالی باخته بودند و حالا قرعه به نام سرمربی پرسپولیس خورده بود با این تفاوت که این بار شروع کننده برانکو بود نه کارلوس کیروش.
بعد از اظهارات غافلگیرکننده برانکو علیه کیروش و اینکه بازیکنانش با 3 کیلو اضافه وزن به اردوی پرسپولیس برمیگردند و اردوی دبی توطئهای بیش علیه او و تیمش نیست، سرمربی تیم ملی را به یک دوئل دعوت کرد.
در ادامه کیروش همانطور که انتظارش میرفت دست به قلم شد و با نوشتن یک بیانیه چند پاراگرافی فرجام طغیان برانکو را به آتشی تشبیه کرد که در آن خواهد سوخت.
سوختن برانکو در این آتش خود به پا کرده، پایان کار نبود؛ چون کیروش خیلی سریع دستور دیپورت 7 ملیپوش پرسپولیس را از امارات صادر کرد.
سروش رفیعی، بازیکن مدنظر برانکو نیز نصف و نیمه تهدید به دیپورت شد و سفر رحیم زهیوی به قطر برای عقد قرارداد با تیم قطری الشحانیه و غیبت اعضا ایرانی کادر فنی، کاری کرد تا اردوی دبی وجاهت قانونیاش را از دست بدهد.
مرموزترین اردوی تیمملی با سفر شبانه مهدی تاج به دبی و دیدار پنهانیاش با سرمربی تیمملی مرموزتر از قبل شد تا اینکه با انتشار شایعه استعفای کارلوس کیروش، این گره پیچیدهتر شد.
در یک اتاق در بسته کیروش بود و (به همراه مترجمش) و تاج؛ حتی بودند کسانی که میخواستند در این جلسه باشند که تاج اجازه حضور را صادر نکرد.
محوریت بحث برانکو بود و هواداران پرسپولیس و البته وضعیت تیمملی؛ گویا در این اتاق در بسته و جلسه چندساعته جمعبندی خوبی حاصل نشد و سرانجامش استعفایی شد که سر میز شام به آقای رئیس تقدیم شد، نامهای از کارلوس که بوی خداحافظی میداد.
آقای رئیس نامه را گرفت و خیلی سریع به تهران بازگشت. تاج خودش هم می دانست که استعفای کارلوس کیروش چیزی نیست که خودش بخواهد به تنهایی گرهاش را باز کند. همانطور که برای ماندن کیروش روی نیمکت تیمملی از دفتر حسن روحانی، رئیس جمهور دستور داده بودند، حالا برای خداحافظیاش نیز خیلیها باید نظر بدهند.
* تفاوت استعفای اماراتی با استعفاهای قبلی
یک واقعیت اساسی در مورد موقعیت اجتماعی این روزهای کیروش با سالهای قبلیاش در ایران وجود دارد؛ پس از اظهارات برانکو، کارلوس، آن کارلوسی نیست که مقابل قلعهنویی و مانوئل ژوزه ایستاد. جبهه هواداران پرسپولیس به شدت علیه او موضع گرفتهاند و دودستگی ساخته شده، مرد پرتغالی را به فکر فرود برده و شاید طرح استعفا در راستای همین سیاست باشد، شاید!
کیروش با استعفایی که در دبی داد؛ در زمینه استعفا، هتتریک کرد، اما به لحاظ وجه عمومی در استعفای سوم میزان نگرانیها از جدایی کیروش قابل مقایسه با استعفای اول و دوم مرد پرتغالی نیست.
استعفای پنهانی به صورت رمزدار رسانهای شد، تاج که چیزی نگفت و کیروش هم آخرین نفر تأییدش کرد؛ اما استعفا دست به دست از دبی تا تهران چرخید خیلی سریع همه گیر شد.
نگاه بدبینی شاید این استعفا را به چشم سناریو ببینید، اما حتی اگر سناریو هم باشد باید با واقعیت به بررسی آن پرداخت، چرا که تصمیم احساسی میتواند تبعات بدی برای فوتبال ملی و حتی باشگاهی ما داشته باشد.
* استعفایی که به صلاح فوتبال ملی نیست
این روزها تیمملی فوتبال کشورمان در راه صعود به جامجهانی 2018 در شرایط حساسی قرار دارد، بعد از بازی با تیم سوریه و تساوی در زمین گلآلود و با وجود صدرنشینی در گروه A زنگ خطر برای ما به صدا درآمده است. بدون شک مرحله برگشت مسابقات حساستر و سرنوشتسازتر از مرحله رفت خواهد بود و نباید فراموش کنیم که تیمملی در روز سوم فروردین 96 باید در دوحه و در خاک قطر به مصاف تیمملی این کشور برود. مسابقهای که برای قطریها حکم مرگ و زندگی را دارد و به هر قیمتی شده به فکر شکست دادن کیروش و شاگردانش هستند.
هشتم فروردین 96 نیز چین با مارچلو لیپی خودش را برای رویارویی با شاگردان کیروش آماده میکند و ازبکستان هم برای اولین بار خواهان صعود به جامجهانی است و از همه مهمتر بازی با کرهجنوبی در سئول یک بازی حیاتی برای فوتبال کشورمان در سال آینده محسوب میشود.
در شرایطی که حریفان با قدرت آماده مرحله برگشت میشوند، ما نباید تیشه برداشته و به ریشهمان بزنیم.
منطق حکم میکند که پذیرش استعفا (نامهای که در اختیار تاج است) نمیتواند کمکحال فوتبالمان باشد. بنابراین آقای رئیس باید بیش از گذشته تدبیر کند و برای باز کردن گرههای کور نقش اصلی را ایفا کند.
* ضرورت برگزاری نشست مشترک برانکو و کیروش
علاوه بر تیمملی، فصل 96-95 نیز برای هواداران میلیونی پرسپولیس اهمیت خاصی دارد، طرفداران سرخپوش پایتخت پس از سالها شاهدند که تیمشان با مربیگری برانکو بازیهای خوبی را انجام میدهد. آنها فقط یک خواسته دارند؛ قهرمانی در لیگ برتر و موفقیت در لیگ قهرمانان آسیا.
نباید این خواسته را نادیده گرفت. نباید فراموش کرد که تقابل پرسپولیس و الهلال در لیگ قهرمانان آسیا به نوعی تقابل فوتبال ایران و عربستان است. پس در این شرایط سخت و برای حل مشکلات باید برانکو و کیروش را به یک نشست مشترک فراخواند.
نشست مشترک برانکو و کیروش عاملی خواهد بود تا بسیاری از شائبهها از جمله کمکاری ملیپوشان پرسپولیس و زمین خوردن برانکو را پاک خواهد کرد.
جنگ کیروش با قلعهنویی زمانی که تیم امیر صدرنشین بود، آغاز شد و حالا به نوعی همان شرایط برانکو تکرار شده که با برگزاری یک نشست دو طرفه این ذهنیت ها برای همیشه از اذهان عمومی پاک شود.
بدون تردید، این نشست از بروز دودستگی روی سکوهای تماشاگران جلوگیری خواهد کرد و دوباره اتحاد را به تیمملی و فوتبال کشور بازخواهد گرداند.
تقابل حاشیهای برانکو و کی روش شاید مثل "سلام بمبئی" گیشه داشته باشد، اما عایدی آن برای فوتبال ملی و باشگاهی مان صفر خواهد بود. ادامه این جریان یعنی تداوم بازی باخت- باخت برای فوتبال ایران.