سرویس جهان مشرق - نشست آستانه که یکی از موثرترین نشست های صلح در رابطه با پایان دادن به بحران سوریه به شمار می رود، با توجه ویژه رسانههای منطقهای مواجه شده است، بسیاری از رسانهها اقدام به تحلیل نتایج این نشست در روند حل و فصل سیاسی بحران سوریه کرده و نسبت به آینده ابراز خوشبینی کرده اند. در همین رابطه امین حطیط تحلیلگر مسائل راهبردی منطقه در مقالهای در روزنامه البناء لبنان به بررسی پیامدها و نتایج نشست آستانه پرداخته است:
وی در این مقاله مینویسد: اردوگاه دفاع از سوریه از لحظه کمک بینالمللی استفاده کرده و طی حدود یک ماه به سرعت تلاش می کند از دستاوردهای نظامی و میدانی گسترده به دستاوردهای سیاسی مستقیم برسد، به گونهای که بعد از اعلام رسمی پیروزی نهایی در حلب در روز 22 دسامبر سال 2016 روسیه به عنوان بخشی اساسی از اردوگاه دفاع از سوریه و عنصری تأثیرگذار برای تبدیل کردن دستاوردهای نظامی به دستاوردهای سیاسی وارد عمل شده و ابتکار سیاسی را به خرج داد که ایستگاهی اجباری برای توقف عملیات نظامی و تثبیت حوادث میدانی برای حفظ دستاوردها از یک طرف و ادامه مبارزه با تروریسم از طرف دیگر را شامل میشود.
وی در این مقاله مینویسد: اردوگاه دفاع از سوریه از لحظه کمک بینالمللی استفاده کرده و طی حدود یک ماه به سرعت تلاش می کند از دستاوردهای نظامی و میدانی گسترده به دستاوردهای سیاسی مستقیم برسد، به گونهای که بعد از اعلام رسمی پیروزی نهایی در حلب در روز 22 دسامبر سال 2016 روسیه به عنوان بخشی اساسی از اردوگاه دفاع از سوریه و عنصری تأثیرگذار برای تبدیل کردن دستاوردهای نظامی به دستاوردهای سیاسی وارد عمل شده و ابتکار سیاسی را به خرج داد که ایستگاهی اجباری برای توقف عملیات نظامی و تثبیت حوادث میدانی برای حفظ دستاوردها از یک طرف و ادامه مبارزه با تروریسم از طرف دیگر را شامل میشود.
در روند بهرهبرداری از این پیروزی و حفظ آن، توافق آتش بسی به وقوع پیوست که سه کشور آن را پذیرفتند. این آتش بس که از طریق روسیه ارائه شد و ایران و ترکیه از آن پشتیبانی کردند، اولین ایستگاه در این روند بود. مرحله بعدی تأکید بر این توافق در مصوبه شورای امنیت با شماره 2336 بود که روسیه با هماهنگی ترکیه و ایران و طبعاً دولت سوریه آن را به منصه اجرا گذاشته بودند. در مرحله سوم نشست آستانه برگزار شد که تحت عنوان مذاکرات سوری - سوری با حضور سه کشور انجام شد.
در ابتدا بسیاری نسبت به اصل برگزاری نشست تردید داشتند، اما بعد از برگزاری نشست، تردیدهای این عده به نتیجه بخشی این روند معطوف شد. در نهایت امروز آنچه که مورد تردید این عده قرار دارد، اجرای موارد توافق شده در آستانه است، چرا که این نشست در نهایت برگزار شد و بیانیهای از سوی سه کشور صادر شد که دولت سوریه از طریق هیئت خود در آستانه آن را پذیرفت و برخی از معارضان نسبت به آن ملاحظاتی داشتند، اما در نهایت بعد از نشست آستانه تعهد خود نسبت به آن را اعلام کرد.
سؤالی که در اینجا مطرح میشود، این است که نتایج مذاکرات آستانه چه بود و روند تحولات بعد از این نشست چگونه خواهد شد؟
در یک بررسی موضوعی نسبت به تحولات آستانه و مطالب مطرح شده در جریان این نشست، میتوان ملاحظات و مواضعی را در روند حضور و غیاب جریانهای مختلف و مواضعی که آنها در جریان این نشست اتخاذ کردند، مطرح کرد.
از نظر حضور و مشارکت، روسیه به عنوان یک قدرت بینالمللی و محوری قادر به حل و فصل منازعات بینالمللی در این حجم بوده و نقش و تأثیرگذاری مهمی در زمینه دعوت از گروهها و آماده سازی نشست از خود نشان داد. در نتیجه این حضور، نقش آمریکا کاهش پیدا کرد تا جایی که تردیدها در رابطه با دعوت و حضور آن زیاد بود و در نهایت با حضور آمریکا در این نشست، این تردیدها نسبت به منزوی بودن هیئت آمریکایی در این نشست مطرح شد.
منابع مرتبط میتوانند کنفرانس آستانه را یکی از ایستگاههای تبلور نظم جدید جهانی بدانند که آمریکا در رهبری آن تأثیری ندارد ، به ویژه در شرایطی که این روند با روزهای اولیه به قدرت رسیدن ترامپ و تشویق وی به ادامه سیاست انزوای آمریکا در داخل همراه شده است.
از سوی دیگر ترکیه نیز تعهد خود را به خروج از اردوگاه حمایت از تروریسم و سرمایه گذاری در میان گروههای تروریستی اعلام کرده و تعهد داد که وارد مرحله مبارزه با تروریسم و میزبانی از راه حل سوری بحران باشد که مبتنی بر خشونت و استفاده از زور نیست. این روند را نیز میتوان پیروزی بزرگی برای اردوگاه دفاع از سوریه دانست.
به ویژه در شرایطی که ترکیه قدرت تأثیرگذاری بر 70 گروه از گروه های تروریستی را دارد که بر ضد سوریه به کار گرفته می شود.
نقش ایران در این نشست نرم و در عین حال ثابت بود. این کشور از مطالبات ملی سوریه حمایت کرده و خود را به عنوان یک طرف محوری در روند سیاسی بینالمللی آینده برای دفاع از سوریه و منطقه ، مانند عرصه نظامی مطرح کرد.
در مورد غیبت طرفهای مختلف از این مذاکرات، میتوان گفت که نقش کشورهای عربی کاملاً در آستانه غایب است. اتحادیه عرب و هیچ کشور عربی نه بزرگ و نه کوچک به این نشست دعوت نشده بودند که این موضوع هشداری برای عرب ها است که خود را به هیزم آتشی تبدیل کردند که نظم جدید جهانی را ایجاد کرده است ، به این ترتیب نظم بینالملل در شرایطی شکل میگیرد که عربها هیچ موقعیت و نقشی در آن ندارد. خطر این روند در این جهت است که کسانی که در میز مذاکرات حضور نداشته باشند، نمیتواند از منافع خود دفاع کنند.
در ابعاد منطقهای میبینیم که ایران و ترکیه با قدرت در پروژه نظم جدید حضور دارند، اما عربها به شکل وحشتناکی از این روند غایب هستند. به عبارت ساده میتوان گفت که این اوضاع نتیجه مستقیم نرمش در تعامل با مسائل مربوط به کشورهای عربی در اتحادیه عرب از زمانی است که دولت های حاشیه فارس مدیریت آن را در دست گرفتهاند و موضوعاتی نظیر سوریه و مصر و عراق و الجزایر را از مجموعه رویکردها و بررسیهای این اتحادیه خارج کردهاند.
در بررسی نتایج نشست آستانه نقاط مثبت و مهمی به نفع دولت سوریه و به صورت دقیقتر بررسی میدانی به چشم میخورد. این موارد در متن بیانیه پایانی نیز آمده است، به گونهای که میتوان آن را نشان دهنده اراده دولت سوریه دانست. این نکات مثبت عبارتند از:
1-تأکید و تعهد به توقف اقدامات جنگی در اراضی سوریه میان تمامی کسانی که از کنار گذاشتن خشونت و گرایش به سمت اقدامات سیاسی و ورود در حل سیاسی بحران استقبال میکنند. این موضوع دستاوردی برای دولت سوریه است از مدتها پیش برای آن تلاش کرده و برای جلوگیری از خونریزی در سوریه و حفظ اموال آنها به دنبال اجرای این طرح بود.
2- تأکید بر جداسازی بین عناصر مسلح راضی به حل و فصل سیاسی موضوعات و تروریستهایی که همچنان به جنایتهای خود ادامه میدهند. در این روند عملیات مبارزه با تروریسم از سوی تمامی گروههای متمایل به روند سیاسی در داخل و تمامی کشورهای متعهد به بیانیه آستانه آغاز میشود. در اینجا میبینیم که دولت سوریه موفق شده است پتانسیل گسترده ای برای مبارزه با تروریسم موجود در اراضی خود که از سوی برخی کشورهای منطقهای و بینالمللی حمایت میشود، بسیج کند.
بیانیه آستانه پل عبوری است که حامیان تروریست از جمله ترکیه از آن برای انتقال به اردوگاه مبارزه با تروریسم استفاده میکنند، البته در شرایطی که به تعهدات خود وفادار بوده و اعتبار خود برای اجرای تمام چیزهایی که به آن تعهد دادهاند، را نشان دهند.
در این صورت ترکیه باید مرزهای خود را به روی گروههای تروریستی ببندد و تمامی مسیرهای امدادرسانی آنها را قطع کرده و به صورت جدی در جنگ بر ضد تروریست حاضر شود.
3- ایجاد تیم کاری سهجانبه مشترک نشان دهنده عزم میدانی برای مراقبت بر روند آتش بس و بررسی نقض های صورت گرفته به این آتشبس است. این موضوع نقطه عطفی در بیانیه پایانی بوده و به صورت کلی از تصمیمات و مواضع مرتبط با این موضوع در گذشته متفاوت است. در اینجا این نکته را یادآور میشویم که گروههای مسلح دائماً در گذشته از آتش بس به عنوان فرصتی برای تجهیز و ساماندهی مجدد خود استفاده کرده و بدون هیچ نگرانی از واکنشهای احتمالی، به نقض آتش بس ادامه میدادند. اما الان و با وجود این راهکار و مشارکت ایران و روسیه در این روند، اوضاع کاملاً متفاوت خواهد بود.
4- با وجود تأکید مکرر بر مصوبات شورای امنیت و تفاهمهای گذشته ، نشست آستانه مفهوم جدیدی در آغاز روند سیاسی در سوریه ایجاد کرد، به این معنی که از نظر طرفهای حاضر در مذاکرات، حضور قدرتمند ایران و افول نقش آمریکا از منظر مفاهیم و اهداف نشست قابل توجه است. کسانی که در بیانیه سهجانبه دقت میکنند ، میبینند که بیشترین کلمات و اصطلاحات این بیانیه نشان دهنده مواضع ثابت دولت سوریه بوده و این همان چیزی است که ما دائماً در رابطه با لزوم اصلاح مفاهیم روند سیاسی مطرح میکردیم.
تقریباً تمامی این نتایج به نفع دولت سوریه است و همین اتفاقات باعث شد رئیس هیئت سوری این نشست را موفقیتآمیز توصیف کند و تیم مقابل با وجود ملاحظاتی که در این زمینه داشت، مجبور به پذیرش و تعهد به انجام این بیانیه شود، چرا که هیچ راهکار جایگزینی برای خود قابل تصور نمیدانست. اما با وجود تمامی این روند مثبت ، سؤال دیگری که مطرح میشود در رابطه با واکنشها و پیامدهای این اجلاس و پیشبینیهای احتمالی حوادث پس از این نشست است که می توان آنها را در موارد زیر برشمرد.
الف: شکاف میان گروههای مسلح و درگیری آنها با یکدیگر باعث تسویه حساب آنها و ترسیم حد فاصل بین این گروهها با یکدیگر شده است، چرا که یکی از شرایط توافق،روند جداسازی بین تروریستها و مشخص کردن کسانی است که تروریسم را رها کرده و به سمت مسائل سیاسی گرایش پیدا کردهاند.
ب: عبور از پروندهها و اهداف تجاوز به سوریه پس از تلاش برای تسلط بر این کشور و رسیدن به پروژه تجزیه آن به دولتهای شکستخورده و زمینه سازی برای هر راه حل سیاسی در ژنو و رسیدن به راهحلی مبنی بر حفظ وحدت و تمامیت و موقعیت استراتژیک سوریه .
ج: استفاده سوریه از فرصت یک سال کامل که درگیریهای نظامی در آن کاهش پیدا کرده بود و درگیریها از سوی طرفهای مختلف متمرکز به عملیات ضد داعش و النصره شده بود. این موضوع به نفع شهروندان سوری بود و باعث شد آنها برخی از شرایط زندگی خود را بهبود بخشند.
د: طرفهای بازنده شامل جریانها و دولتهای اردوگاه متجاوز به سوریه مجبور به بازبینی مواضع خود نسبت به بحران این کشور شدند، چرا که ثابت شد سوریه قابل شکست دادن نیست.
ه: تمامی شایعات و دروغپردازیها در رابطه با انجام معامله در این طرف و آن طرف برای منزوی کردن سوریه از متحدانش در عرصه میدانی و سیاسی از بین رفت و ثابت شد که محور مقاومت به مقابله خود ادامه خواهد داد تا اینکه نهایتا سوریه را به ساحل امنیت برساند.
روزنامه الاخبار لبنان نیز در گزارشی با اشاره به نشست آستانه و نتایج و پیامدهای این نشست در عرصه داخلی و خارجی سوریه پرداخته و مینویسد: بدون افراط در ابراز خوشبینی نسبت به مذاکرات آستانه و تفاهمهای صورت گرفته آشکار و پنهان آن و پیامدهای این روند در عرصه سوریه میتوان شاخصهای جدیدی در ترسیم معادلات نظامی درگیری ها در نتیجه این نشست را مشاهده کرد. نشانههایی که مقدمات آن پس از تعیین قطعی سرنوشت جنگ حلب به نفع ارتش سوریه و متحدانش به نمایش گذاشته شده است. اکنون به نظر میرسد پایتخت قزاقستان سکوی مهمی برای تلاش در جهت تقویت موقعیت جدید سیاسی نظیر تحولات اخیر میدانی بوده است.
اگر سرنوشت جنگ در حلب یکسره نشده بود، نشست آستانه برگزار نمی شد. قبل از پرداختن به هر نوع بررسی مذاکرات سوریه توجه به این نکته ضروری به نظر میرسد. روسیه در حالی برگزارکننده اصلی این نشست است که در کنار این کشور دو بازیگر برجسته منطقهای وجود دارند ولی آمریکا بهعنوان میهمان در پایتخت قزاقستان حضور پیدا کرده است و عربستان و قطر نیز به نقش حاشیهای و پشت پرده اکتفا کردهاند.
صرفنظر از اینکه آنکارا پیش از این هزینه های این حضور را در حلب (به صورت اجباری یا اختیاری ) پذیرفته باشد یا اینکه بعد از زمان آغاز مذاکرات آستانه فاکتور خود را برای کسب دستاوردهای وعده داده شده در پرونده کردها بپردازد، به نظر میرسد که امروز این کشور بیش از هر زمان دیگری به مسکو نزدیک شده است. این روند میتواند تأثیر ملموسی بر عرصه میدانی داشته باشد.
به نظر میرسد که مسکو و آنکارا تشریک مساعی میکنند تا واقعیتی متناسب با خود را قبل از پیوستن دولت جدید آمریکا به فضای جدید ایجاد کنند. به نظر نمیرسد که تهران نیز از زاویه خود از این تلاشها دور باشد. با توجه به مقدماتی که نشان دهنده رویکرد متفاوت دولت جدید آمریکا به ریاست جمهوری دونالد ترامپ در رابطه با پرونده هستهای ایران مطرح میشود، به نظر میرسد که این دولت طبعاً به دنبال مهار نقش ایران در رابطه با تحولات سوریه باشد. دمشق فلسفه خاص خود را در زمینه مسائل مربوط به زمان و استفاده حداکثری از زمان دارد و به دنبال کشف تناقضها و ترمیم آنها به نفع خود است. این کشور همچنان عامل بیاعتمادی نسبت به رجب طیب أردوغان رئیسجمهور ترکیه را از محاسبات خود خارج نکرده است.
در سایه این پیچیدگی ها و تداخلهای سیاسی، چهره جدیدی از درگیریهای نظامی در عرصه میدانی در حال ترسیم شدن است. در این رابطه اقدامات هشدار آمیزی از سوی بسیاری از طرفها وجود دارد و خطوط درگیریها در برابر تمامی احتمال ها باز است. در مرحله کنونی میتوان دو نوع جبهه متفاوت ترسیم کرد:
جبهه اول جبهه ساکن و در حال انتظار است و جبهه دوم جبهه فعالی است که احتمال افزایش درگیری ها در آن وجود دارد.
به استثنای درگیریهای موجود در منطقه وادی بردی، میتوان تمامی جبهههای موجود در اطراف دمشق را در لیست جبهههای ساکن قرار داد، به ویژه در شرایطی که گروه جیش الاسلام نقش روزافزونی در روند مذاکرات دارد. به این ترتیب اوضاع فعال منحصر به جبهههای جنوبی به ویژه جبهه های منطقه درعا می شود که طبیعتاً این موضوع نیز بر روی میز مذاکرات صورت گرفته بین ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه و عبدالله دوم پادشاه اردن که سه شنبه انجام شد، حاضر است.
بنا به دلایل متعدد به نظر نمیرسد که استان حماه شاهد تحرکی در خطوط درگیریها بین گروههای مختلف مسلح و ارتش سوریه باشد، گروه های حاضر در روند آتشبس مجبور به تعهد به بیانیه هستند،
این در حالی است که جبهه النصره و جند الاقصی نیز در درگیریهای روز افزون در ادلب مشغول هستند که نزدیک است به جنگ واقعی بین این گروهها تبدیل شود. این علت کافی است که خطوط تماس بین ارتش سوریه با گروههای مسلح در منطقه ادلب نیز در کوتاه مدت به صورت ساکن باقی بماند.
در طرف مقابل جبهههای درگیریها بر ضد داعش از طرف های مختلف قابلیت و احتمال افزایش تنش ها را دارد. این نکته را نیز باید مدنظر قرار داد که نیروهای دموکراتیک سوریه قدرتی برای تحریک عملیات خود بر ضد داعش در حومه الرقه بدون چراغ سبز آمریکا ندارند.
این اتفاق به خودی خود میتواند عاملی برای ایجاد تقابل در خطوط درگیری بین دو طرف در اطراف الحسکه طی روزهای آینده باشد، به گونه ای که داعش به مهاجم و نیروهای قسد (نیروهای دموکراتیک سوریه) به مدافع تبدیل شوند.
در همین راستا نیروهای ترکیه عملیات سپر فرات در حومه شهر الباب در چند روز گذشته در دستور کار قرار دادند. این نیروها طی چند روز اخیر موفق شدند روستای السفلانیه در حومه شمال شرق الباب را تحت کنترل بگیرند. این عملیات یک پیشروی استراتژیک به شمار می رود، چرا که در صورت تثبیت تسلط بر این شهر مسیرهای امداد رسانی به داعش بین شهر الباب و منطقه قباسین قطع می شود و این شهر در آستانه سقوط قرار می گیرد.
عملیات ارتش سوریه نیز که به دور از رقابت بر سر الباب نیست، در دو محور مهم دنبال می شود. اول محور دیر حافر در حومه شرقی حلب و جنوب الباب و دوم محور اتوبان حلب به الباب از منطقه شیخ نجار. همزمان با این اقدامات اطراف منطقه استراتژیک الخناصر شاهد درگیری های مستمر بین ارتش سوریه و نیروهای داعش بود. همچنین طی روزهای گذشته ارتش سوریه در مناطق شرقی نیز به سمت ام المیال و جب العلی و العطشانة پیشروی داشته است. بعد از این حملات بود که داعش پاتکی را برای حفظ امکان تهدید بر ضد مسیر راهبردی الخناصر انجام داد.
طی روزهای گذشته همچنین ارتش سوریه پیشروی های مشابهی در حومه شرقی حمص بر ضد داعش داشته است. ارتش نقاط مهمی را در منطقه تیفور تحت تسلط گرفته و حاشیه امنیت خوبی در اطراف فرودگاه برای خود ایجاد کرد. این نیروها همچنین برای عقب راندن تروریست ها به سمت عمق صحراهای سوریه تلاش می کنند. در این راستا باید به شباهت مخفی بین عملیات ارتش سوریه بر ضد داعش در حومه های حلب و حمص اشاره کرده که آنها نیز به دنبال عقب نشینی دادن به داعش از محورهای مختلف به سمت کانون تروریست ها در الرقه هستند.
در اینجا باید این نکته را مدنظر قرار داد که موفقیت این سناریو باعث می شود داعش مجموعه حملات جدیدی را برای تسلط کامل بر دیرالزور در دستور کار قرار دهد تا شاید بتواند فضایی کنترل شده برای خود ایجاد کند تا تمامی نیروهای عقب نشینی کرده خود از جبهه های مختلف عراق و سوریه را در منطقه بین دیرالزور و الرقه جمع آوری کند.