به گزارش مشرق، محمد مهدی عبدالله زاده نویسنده آثار دفاع مقدس از جمله زائرینی است که امسال توفیق حضور در مراسم راهپیمایی اربعین داشتند، در پنجمین قسمت از روایت خود از این سفر معنوی نوشتند:
۱- گفته بودم در عمود ۷۴۱ ابوعلی به من گفت یک جوان ایرانی چند سال است که به آنها در موکبداری کمک میکند. باید این فرد را مییافتم.
ابتدا به چادر روبروی این موکب رفتم که ایستگاه راهنمای زائر بود و سراغ علی مددی را گرفتم. در آنجا نبود و فردی را برای راهنماییام فرستادند تا من را به موکبی دیگر ببرد. در آنجا سراغ وی را گرفتم. سخت مشغول کمک به برادرانی بود که غذا آماده میکردند. با عذرخواهی درخواست کردم چند دقیقه وقتش را به من بدهد.
در انتهای موکب جایی که ظرفهای بیست لیتری آبلیمو رویهم چیده شده بود، محلی را یافتیم تا بشنوم ازآنچه دنبالش هستم.
آقای عبدالحسین علی مددی دانشآموخته دانشگاه امام صادق (ع) و کارشناسی ارشد مطالعات آمریکای شمالی دانشگاه تهران است. وی مدیر تحقیق و توسعه آیات مدیا، معاونت مرکز پژوهشهای افکار عمومی و تحولات اجتماعی دانشگاه تهران، دبیر خبر در اداره کل پخش اخبار سیما، تهیهکنندۀ آثار مستند و موزیک ویدئو و اجرای بیش از ۸۰ پروژه پژوهشی ملی و بینالمللی و تألیف کتب و مقالات علمی مرتبط با افکار عمومی را کارنامۀ فعالیتهای فرهنگی خویش دارد.
همچنین وی تهیهکننده مستند «حسین(ع)، نماد وحدت» است که تجربه رسانهای در عرصه بینالملل هست. این مستند تاکنون از هجده شبکۀ داخلی و خارجی پخششده است. به نظر وی اربعین صرفاً به اسلام و شیعیان اختصاص ندارد، بلکه بر پیروان ادیان آسمانی دیگر هم اثرات مثبت دارد.
علی مددی با کمک دوستانش پویشی به نام «حسین(ع) نماد وحدت» را راهاندازی کرده که پشتوانه نظری آن تحقیق دوازده ساله درزمینهٔ عهد قدیم و عهد جدید بود بهاینترتیب که آیاتی منطبق با اعتقادات شیعه و موعود منجی استخراج و درباره آن تحقیق انجام شد. شعار این پویش وحدت، انسانیت و صلح بود که وارد عرصه اربعین شد؛ با راهاندازی این پویش با بسیاری از بزرگان ادیان مختلف وارد مذاکره و مباحثه شدیم. هدف از این پویش آن بود که ظرفیتهای بین ادیانی را به دنیا معرفی شود؛ با ابزار رسانه میتوان این هدف را محقق ساخت و با همین هدف مستند حسین(ع) نماد وحدت ساخته شد.
در این مستند به تجربیاتی که برای یک کشیش مسیحی در پیادهروی اربعین اتفاق میافتد اشاره میشود که بسیار کار فاخری است؛ این مستند با ادبیات مسیحی به جامعه مسیحیت تزریق خواهد شد.
آقای علی مددی فردی بانشاط و پرتحرک است که صفا و صمیمیت در چهرهاش موج میزند و لحظهای نیست که انبساط از رَخش رخت بربندد. حتی وقتیکه با دختر کوچولویش مطهره در حال غذا خوردن بود. وی به زبانهای انگلیسی، عربی محلی عراقی، ترکی استانبولی تسلط دارد.
وی اعتقاد دارد که میزبانی از زائران اربعین با برادران عراقی است و اگر برادران ایرانی میخواهند کاری انجام دهند باید با نظر و راهنمایی برادران موکبدار عراقی باشد. برای همین چند سال قبل وقتی هیئت عاشقان حسین (ع) و منتظران حجت (عج) که در منطقۀ میدان خراسان تهران فعالیت دارند، تصمیم میگیرند موکب دایر کنند، وی و دوستانش به سراغ ابوعلی در نجف میروند که مدیر موکب زیدبنعلی (ع) است. وی بهقدری با برادران عراقی نزدیک است که قبیلۀ دبش وی را از خود دانسته و وی را «حسین دبش» خطاب میکنند.
آقای مددی میگوید مردم عراق مردمی کریم هستند و باید با آنها کریمانه برخورد کرد. آنها رفتارهای تاجرمآبانه را برنمیتابند. به عبارتی هرچه نیاز دارند از موکب زیدبن علی میگیرند و اگر بتوانند به آنها کمک میکنند. وی میگوید حدود هفتهزار موکب در ایام اربعین در حال خدمت هستند که تعداد موکبهای ایرانی بسیار ناچیزند و همانطور که رهبر معظم فرمود نقش میزبانی در این مراسم جهانی با برادران عراقی است و نباید کمرنگ شود.
برای آشنایی با فعالیتهای فرهنگی آقای مددی و دوستانش به موکب راهنمایی زائر میرویم. همزمان تعدادی از برادران کویتی از راه میرسند. از آنها استقبال شد و از آنها خواستند که درجایی مناسب بنشینند. پس از پذیرایی با شربت دوربینهای به آنها دادند تا به چشم گذاشته و مستندی را در مورد واقعۀ کربلا تماشا کنند. کمی که گذشت اشک آنها روان شد و چند نفرشان آن دوربینها را برداشتند.
علی مددی با توجه به حضور بیش از ۲ میلیون نفر زائر خارجی انگلیسی و اردوزبان در اربعین، تولید و ترجمۀ محصولات پویانمایی مرتبط را به زبانهای عربی، انگلیسی و اردو توصیه کرد. سرانجام هم چند نمونه از بروشورهایی را به زبان انگلیسی و عربی به من هدیه داد.
۲- عصر جمعه ۱۹ مهر ۸۹ با ماشینسواری عازم سفر اربعین شدیم. کاروان چهارنفرۀ ما از دو آقا و دو خانم تشکیلشده است. ساعت ۵ بعدازظهر به موکب خان فاطمه زهرا سمنان رسیدیم. این موکب با دو سه کیلومتر فاصله از شهر سمنان و در مجاورت جادۀ مشهد تهران برپاشده بود. بلندگوی آن سرود و نوحه پخش میکرد و خوشآمد میگفت. چند ماشینسواری و اتوبوس در آنجا توقف کرده بودند. یکی از اتوبوسها پاکستانی بود. از زوار با چای، شربت و شیرینی پذیرایی میشد. در غرفهای که سه جوان لباس خاصی به تن داشتند، از زوار پاکستانی پذیرایی میشد. وقتی سرشان خلوت شد از آن سه جوان پرسیدم اهل کجایید؟ گفتند ما افغانی هستیم و در اردوگاه افغانها سمنان زندگی میکنیم. به نظرم رسید که حبالحسین یجمعنا
۳- نماز مغرب و عشا را در شبستان بزرگ بارگاه حضرت معصومه (س) خواندیم. سپس برای زیارت بهطرف حرم رفتیم. ماشاءالله به کثرت چند صدنفری زوار پاکستانی که حرم را چون نگینی محاصره کرده بودند. کمی صبر کردیم تا زیارت کردند. وقتی از حرم بیرون آمدیم در صحن آن بارگاه عجب سینهای میزدند.
۴- صبح روز ۲۱ مهر ۸۹ قبل از طلوع آفتاب در مرز مهران هستیم. تراکم و ازدحام نیست، ولی قدمبهقدم نه یکی و دوتا بلکه دهها صندوق صدقۀ کمیتۀ امداد در وسط را گذاشتهاند و بر سر هرکدام فردی میکروفن به دست ایستاده و هرکدام به سبک و سیاق خودشان فریاد میزنند که صدقه چه و چه است و بیایید صدقه بدهید. اینهمه کجسلیقگی حالم را بد میکند و زیر لب با خودم میگویم: چهارتا، پنجتا نه ده بیستتا کافی بود، چرا این نوع بدرفتاری میکنید!
۵- در کاظمین هستیم و نیمهشب است. نفر بغلدستیام و دوستش اهل پاکستان هستند. کمی فارسی میداند و افسر ارتش است. یکدستش تیرخورده و نیمه حس است. یکمشت پسته شور کرده به او و یکمشت هم به دوستش میدهم. با یکدستش نمیتواند پستهها را پوست بگیرد. برای همین آنها را پوستکرده و به او میدهم. از جیبش کیفی بیرون آورده و تصاویرش را در محل کار و لباس نظامی به من نشان میدهد. صحبت به مبارزه با امریکا و موشکهای ایران میرسد. از استقلال و شجاعت ایران در مبارزه با امریکا کم نمیگذارد.
۶- هنگام ورود به حرم امامان در کاظمین ابتدا کولهبارهای بسیار زائران نظرم را جلب میکند که به نحوی به میلههای فلزی اطراف حرم وصل شده است و لباسها و جورابهایی که در وضوخانه شسته شده و روی طنابهایی که در برابر وضوخانه ردیف شدهاند، قرار دارند. زوار قبل از شروع زیارت آنها را شسته و پهن کردهاند تا هنگام خروجشان خشک شود. وقتی هم که کفشداریهای متعدد پر از کفش میشود، نیز کفشها در گوشه و کنار رها میشوند و همهچیز در امان است و این حکایت بزرگی است. سالی که به مکه مشرف شده بودم، سه نوبت مجبور شدم در مکه کفش بخرم. زیرا هر بار که آن را بهاجبار در محلی در اطراف ورودی حرمخانۀ خدا گذاشته بودم، خدام حرم آنها را برده بودند.
۷- نماز ظهر و عصر را در ۲۴ مهر در موکب طریقالحق خواندیم. موکب بزرگی است که حدود ۲۰۰۰ متر مربع مساحت و ۲۵ نفر خدمه تمام وقت دارد. سال ۱۹۷۰ میلادی تأسیس شده است. قبیلههای الشکری، البوصیبه، البوالسلامی آن را ساخته و اداره میکنند. امسال ده میلیون عراقی هزینه کرده و آن را سقف زدهاند. روزانه ۳۰۰ کیلو ماهی و هشتاد کیلو گوشت گاو و گوسفند برای ناهار و شام زوار طبخ میکنند. و مرتباً با بستههای آب یک مصرف سرد نیز در خدمت زوار هستند. ابو احمد که در این موکب خدمت میکند تا کنون سه بار به ایران برای زیارت مشهدالرضا مسافرت کرده و نگرش مثبتی به ایرانیان دارد.