به گزارش مشرق، مهدی جهان تیغی فعال رسانه ای در کانال تلگرامی خود نوشت: در کنار جزییات به ظاهر مهمی که رسانههای آمریکایی به صورت قطرهچکانی و در راستای بهرهبرداریهای تبلیغی برای این کشور درباره نحوه کشتن ابوبکرالبغدادی منتشر می کنند، نکات مهمتر دیگری وجود دارد. یکی از این نکات بسیار مهم که اتفاقا ابعاد واقعی قتل سرکرده داعش توسط آمریکایی ها را نمایان میکند، این است که چرا ایران ابوبکر البغدادی را مستقیما نکشت؟!
1. از زمان آغاز تحولات و بحران نظامی در عراق، برای ایران ابوبکر البغدادی یک سوژه نظامی و اطلاعاتی مهم به شمار میرفته است. به همین دلیل با ورود مستشاری ایران به تحولات عراق و سوریه، ابوبکر البغدادی هر لحظه اتفاقا در حال فرار از نظامیهای ایران بوده است. این فرار و عقب نشینی ابتدا از شهرهای عراق آغاز و نهایتا به ادلب سوریه ختم شده است. در واقع این ایران بود که با مدیریتش و همراهی متحدین خود عرصه سرزمینی را به معنای واقعی برای داعش و سرکردگانش تنگ تر کرد و نهایتا محدوده مخفی شدن ابوبکر البغدادی را به یک جغرافیای قابل شناسایی محدود کرد.
2. بنابراین برای ایران، ادلب سوریه آخرین پناهگاه ابوبکر البغدادی محسوب میشده است. با این توضیح که ایران بخش عمده نیروهای داعش تحت فرمان او را عملا نابود کرده و در استان ادلب نیز داعش دیگر یک گروه نه چندان بزرگ تروریستی بلکه در کنار و حتی زیر سایه گروه های همچون "هیئت تحریر الشام" (جبهه النصره) و "حراس الدین" مرتبط با القاعدهآخرین روزهای خود را سپری میکرده است. ضمن اینکه ایران در کنار پیگیریها و آغاز مسیر دیپلماسی برای پایان تروریست ها در ادلب، همزمان با کمک روسیه و ارتش سوریه طی چند ماه گذشته عملیات اطلاعاتی متعددی برای زمینه سازی آزاد سازی کامل ادلب و از بین بردن بخش زیادی از گروههای تروریستی باقیمانده را آغاز کرده بود. موضوعی که نشان میدهد که در صورت آغاز عملیات نظامی در ادلب، ابوبکر البغدادی به صورت طبیعی توسط نیروهای ائتلاف ایران، روسیه و سوریه نهایتا کشته میشده است. در این صورت مساله فقط اینگونه در حال حاضر است، آمریکاییها پیشدستانه و برای جلوگیری از کشته شدن و یا دستگیری سرکرده داعش توسط ایران و متحدانش او را از بین برده اند.
3. اما اینکه آمریکاییها چگونه البغدادی را کشتهاند، پاسخ چندان سختی ندارد. ابوبکر البغدادی از ابتدا بخشی از پروسه اطلاعاتی و امنیتی آمریکا در عراق و شام بوده است. او در برخی از زمان های حساس اقتدار داعش در عراق و سوریه، عملا در جغرافیای حفاظتی و امن شده آمریکا زندگی کرده است. از سوی دیگر لایه حفاظت از البغدادی عمدتا توسط افسران بعثی پوشش داده شده که اشراف سرویس امنیت عراق به این لایه امنیتی کم نبوده نبوده و ارتباط و نفوذ آمریکا در میان افسران بعثی نیز سالهاست که برقرار است. از سوی دیگر ادلب محل تخت و تاز نیروهای شورشی وابسته به ترکیه و نفوذ اطلاعاتی این کشور نیز بوده است. ترک ها برای کسب جلب رضایت آمریکا برای ادامه تحرکات نظامی در شامل سوریه، انگیزه زیادی برای همکاری اطلاعاتی با آمریکا داشتهاند. بنابراین لایه های ارتباطی و نفوذ امنیتی آمریکا در اطراف ابوبکر بغدادی کم نبوده و این کشور برای از بین بردن سرکرده داعش – همکار و آشنا چند ساله خود در سوریه و عراق- فقط به یک تصمیم سیاسی و فرمان نظامی نیاز داشته است. ترامپ نیز برای فرار از عقب نشینی اجباری و متهم شدن به شکست نظامی در سوریه و همچنین در آستانه انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا، این فرصت را قطعا از دست نمیداده است.
4. اما ایران در چندین سال مدیریت جنگ در عراق و سوریه، به دنبال اهداف واقعی نظامی بوده و نه نمایشی؛ ایران بیش از اقدام نمایشی برای از بین بردن چند مهره دست نشانده توسط آمریکا در گروه تروریستی داعش، به دنبال از بین بردن سازمان داعش – بخوانید ارتش نیابتی آمریکا- بوده است. اما این نکته را نیز نباید از یاد برد، ایران با از بین بردن سازمان داعش، عملا البغدادی را به مهرهای بی خاصیت و تاریخ پایان یافته تبدیل کرده بود. به صورت خلاصه اینکه سرنوشت چند سال مدیریت نظامی ایران در سوریه و عراق سرنوشتی غیر از کشته شدن برای سرکرده داعش باقی نگذاشته بود و در واقع ابوبکر البغدادی از چند ماه قبل برای ایران فقط یک جنازه متحرک محسوب میشده است.