به گزارش مشرق، انگار تا گذرت به بیمارستان نیفتد، نمیتوانی تلخی خبرهای حوزه بهداشت را آنطور که هست، درک کنی. همین که گرفتار میشوی و مثل توپ فوتبال، از این بیمارستان به آن بیمارستان و از اتاق این دکتر به آن آزمایشگاه پاس داده میشوی، تازه کمی با درد بیمارانی که مراجعان دائمی این مراکز درمانی هستند، آشنا میشوی. اما بدتر و دردناکتر از همه این است که همه تلاشها و پیگیریهایت دست آخر با یک جمله بیاثر شود: «متاسفانه تحریم هستیم و فلان دارو یا فلان تجهیزات پزشکی موردنیاز برای درمان یا عمل جراحی شما را نداریم. باید منتظر بمانید...» اما حالت بدتری هم وجود دارد.
بیشتر بخوانید:
اینکه با پول غیرقانونی یا همان «زیرمیزی» معروف، همین تحریم و کمبود یا نبود دارو و تجهیزات قابل رفع باشد! بله. این بدترین حالت را هم در بیمارستانهای ما میشود دید. میشود تجربه کرد و غصه و افسوس خورد از جولان بیقانونی و فقدان انصاف و اخلاق. آنچه میخوانید، درد دل یک خانواده با خبرنگار ما درباره اتفاقاتی است که مدتی قبل برای عمل جراحی یکی از اعضای خانواده با آن مواجه بودهاند.
چرا بیمارستان دولتی؟!
بعد از مدتها تردید در انجام عمل تعویض مفصل زانو، بالاخره قرار میشود پدر زانویش را به تیغ جراحان بسپارد. بعد از دو سه هفتهای که صرف تحقیق، مشورت و تصمیمگیری برای انتخاب پزشک متخصص میشود، به مطب پزشک توصیهشده از طرف یکی از دوستان میرویم. آقای دکتر بعد از بررسی عکس و... میگوید: «باشه، بیارید خودم عملش میکنم.» و در همان حال ادامه میدهد: «کدوم بیمارستان میخواید بستریش کنید؟» تا میگوییم: «یک بیمارستان دولتی...»، انگار توهین بزرگی به دکتر شده باشد، با ناراحتی عجیبی سرش را بالا میآورد و با عصبانیت میگوید: «چرا دولتی؟!» مات و مبهوت نگاهش میکنیم و یکیمان میگوید: «خب آقای دکتر، پدرمان یک کارمند بازنشسته است و دستمون خیلی باز نیست. میخوایم از بیمه تکمیلی خودش استفاده کنیم...» دکتر با همان غضب، چند فرم را امضا میکند و میفرستدمان پیِ انجام آزمایشاتی که مقدمه عمل جراحی است. بهاینترتیب، فرآیند طولانی چکاپ کلی سلامت شروع میشود، فرآیندی که حدود 2 ماه طول میکشد.»
دکتر خبر نداشت تحریم هستیم؟!
بعد از انجام آزمایشات مختلف، باید برای تعیین وقت عمل پیش دکتر برویم. این بار به توصیه بیماری که این عمل را انجام داده و راضی است، به مطب پزشک او میرویم. آقای دکتر بعد از بررسی آزمایشات، برای یک ماه آینده وقت عمل میدهد. برای پیگیری امور عمل جراحی به بیمارستان دولتی موردنظرمان مراجعه میکنیم و از وقت عملی که دکتر برایمان تعیین کرده، میگوییم. اما پاسخ مسئول بخش «پروتز»، ناامیدکننده است: «وقت عمل؟ مگه آقای دکتر نمیدونست پروتز نداریم؟!» و در مقابل نگاه متعجب و پرسشگر ما ادامه میدهد: «چون تحریم هستیم، واردات پروتز با مشکل مواجه شده... حالا شما یکی دو ماه بعد یک سری بزنید، شاید مشکل حل شدهباشه.»
تعیین وقت عمل و منتفی شدن آن به دلیل نبود پروتز، در 4 ماه بعد، دو بار دیگر هم تکرار میشود. در یکی از روزهایی که سرگردان میان خانه و بیمارستان هستیم، یکی از کارکنان بیمارستان، با نکتهای که یواشکی میگوید، انگار گوشی را دستمان میدهد: «آقا موضوع hینه که رابطه کارکنان بیمارستان با این دکتر، خوب نیست. اینا معتقدند این دکتر، از بعضی بیماران پول میگیره و بدون نوبت بهشون وقت عمل میده. واسه همین، به وقت عملهایی که ایشون میده، ترتیب اثر نمیدن!»
پروتز نداریم، اما اگه پول بدی، شاید بشه کاری کرد!
سرگردان ماندهایم. حرفهای آزاردهنده در اطرافمان زیاد است؛ یکی میگوید: صحبت از نبودِ پروتز به میان میآید اما هر روز چند عمل تعویض مفصل زانو انجام میشود. دیگری میگوید: کافی است دست توی جیبتان کنید و حق عمل دکتر را بدهید، آن وقت تحریم و صف انتظار و... بیمعنی میشود و ظرف چند روز بیمارتان عمل میشود...
یکی از همین روزها با خانمی مواجه میشویم که بعد از یک سال برای عمل زانوی دومش به بیمارستان آمده. میگوید: «هر بار خواستم برای عمل زانوی دوم اقدام کنم، گفتند پروتز نداریم. آنقدر بین دو عمل فاصله افتاد و در شرایط غیراستاندارد راه رفتم که پروتز زانوی اولم هم دچار آسیب شد.»
نتیجه همفکری خانوادگی، انصراف از عمل فوری با این شرایط است. ترجیح میدهیم در همان صف طولانی که برایمان توصیف کردهاند، منتظر بمانیم. هیچکدام راضی نمیشویم با دادن پول غیرقانونی (بخوانید «زیرمیزی»)، نوبت یک بیمار کمبضاعت را بگیریم و حقش را پایمال کنیم.
اما هنوز سئوال و ابهام، زیاد داریم. در پرسوجوهایی که دیگر کار دائمیمان شده، گذرمان به یک بیمارستان غیردولتی معمولی میافتد. سئوال میکنیم و مسئول مربوطه میگوید: «صرفنظر از هزینههای بیمارستان، دستمزد دکتر برای عمل هر زانو، 12 میلیون تومان است. پول را که واریز کنید، همین فردا بیمارتان عمل میشود!» ما فقط نگاهش میکنیم و از خودمان میپرسیم: مگر تحریم نیستیم؟!
بیمار، اعتراض، حراست و دیگر هیچ!
دو ماه دیگر هم میگذرد و این بار که به بیمارستان مراجعه میکنیم، از بخش تأمین پروتز، خبر خوش میشنویم: «مشکل پروتز، حل شده. میتوانید به دکترتان بگویید وقت عمل بدهد.» خوشحال به اتاق آقای دکتر میرویم و موضوع را مطرح میکنیم. عکسالعمل دکتر اما عجیب است: «به اونها چه ربطی داره که تعیین کنند من کِی وقت عمل بدم، کِی ندم؟!...» کاسه صبرمان دیگر لبریز شده. اینطور است که یکی از اعضای خانواده، از کوره در میرود و میگوید: «ما را مسخره کردهاید؟ یک روز شما ما را سر میدوانید، یک روز بیمارستان. 7، 8 ماه است ما را گرفتار کردهاید. میگویید پروتز نیست، اما در این میان از بعضیها پول میگیرید و عملشان میکنید و...» درگیری لفظی میان او و دکتر که بالا میگیرد، دکتر ماموران حراست را خبر میکند و... درحالیکه ماموران دارند عضو خانواده ما را میبرند، دکتر با عصبانیت جملهای میگوید که انگار جانِ کلام است: «چی فکر کردید؟ از این عملی که برای شما میخوام انجام بدم، بیمارستان میخواد نهایتاً 160، 170 هزار تومن به من بده...»
...و بالاخره، عمل جراحی با چاشنی زیرمیزی!
دوباره به پزشک اولی مراجعه میکنیم و او برای آخر ماه وقت عمل میدهد. به نظر میرسد کار دارد روی روال میافتد اما برای هماهنگیهای اتاق عمل که مراجعه میکنیم، خنده روی لبمان میخشکد. بیش از 6 ماه از انجام آزمایشات گذشته و اعتبار آزمایشهای مربوط به بیهوشی، تمام شده. بنابراین دوباره باید آزمایشات تکرار شود! نتیجه آزمایش، از چند مشکل اساسی در بدن پدر حکایت میکند که رفع آن، به استعمال دارو حداقل به مدت یک ماه نیاز دارد. وقت عمل، دوباره منتفی میشود. یک ماه میگذرد و تکرار آزمایش، نشان میدهد همهچیز روه به راه است.
این بار که وقت عمل برای 3 ماه بعد تعیین میشود، هیچکس خوشحال نمیشود. همه اعضای خانواده انگار با زبان بیزبانی میخواهند چیزی بگویند. بالاخره یکی دل را به دریا میزند و میگوید: «اگه بخوایم با همین رویهای که تا الان بوده، پیش بریم، بازم هیچ تضمینی وجود نداره در وقت تعیینشده عمل انجام بشه. اون موقع هم ممکنه یه مسئله و مشکل جدید ایجاد بشه. بیایید همین حالا بریم دنبال ماجرا رو بگیریم و...» همه مقصودش را فهمیدهاند. سراغ کسی که درِگوشی گفتهبود تا پول ندهی، کارهایت روی روال نمیافتد، میرویم و او با رابط دکتر صحبت میکند و با چانهزنی، مبلغ درخواستشده را کمی کاهش میدهد. حالا ماندهایم چطور باید این مبلغ پرداخت کنیم؟ اگر فکر میکنید شماره حساب یا کارتخوان در میان است، خیلی موضوع را ساده گرفتهاید! قرار میشود پول را بهصورت نقد به آن رابط بدهیم. پول که وصول میشود، دکتر وقت عمل را از 3 ماه آینده به یک ماه آینده و از آن به همین هفته تبدیل میکند!
پشت درِ اتاق عمل که به انتظار نشستهایم، به این ماجراهای عجیب فکر میکنیم؛ به تحریمی که با دادن زیرمیزی رفع میشود، به اخلاق و احساس مسئولیت و نوعدوستیهایی که از سر ناچاری مجبوری از آن چشم بپوشی و شاید مهمتر از همه، به جای خالی نظارت و مراقبتی که انگار هیچوقت قرار نیست پر شود...