به گزارش مشرق، هفتادویک سال پیش در چنین روزی رسانهها خبر از تصویب اعلامیهای دادند که تا امروز هیچ نوشتهای به اندازه متن آن اعلامیه به زبانهای مختلف دنیا ترجمه نشده است. این متن، اعلامیه جهانی حقوق بشر نامیده شد.
به همین مناسبت با آقای علی ربیع زاده، دانشجوی دوره دکتری حقوق عمومی دانشگاه امام صادق (ع) و پژوهشگر حوزه حقوق بشر، به گفتگو نشستیم تا اطلاعات بیشتری درباره فرایند تهیه این سند و دلایل شکلگیری آن به دست آوریم.
در ابتدا مختصری از تاریخچه شکلگیری اعلامیه حقوق بشر بفرمایید.
همان طور که میدانید دهم دسامبر (۱۹ آذر) سالگرد تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر که به اختصار به آن (UDHR) گفته میشود است، این اعلامیه در روز دهم دسامبر سال ۱۹۴۸ میلادی معادل نوزدهم آذرماه ۱۳۲۷ شمسی در مجمع عمومی سازمان ملل تصویب شده است.
البته روند تدوین متن اعلامیه تقریباً از دو سال قبل از این تاریخ کلید خورده بود. در سال ۱۹۴۶ میلادی مجمع عمومی سازمان ملل متحد که در آن زمان سازمانی نوپا بود، پیشنهاد شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان را قبول کرد و بر اساس آن کمیسیونی به نام کمیسیون حقوق بشر تأسیس شد.
اولین مأموریت این کمیسیون تدوین اعلامیه جهانی حقوق بشر بود و برای این کار یک ترکیب نه نفره از کارشناسان و سیاستمداران برخی کشورهای جهان با اکثریت کشورهای غربی انتخاب شدند و در قالب یک کمیته تخصصی این کار را شروع کردند.
از بین این افراد میتوان به چند تن اشاره کرد که تأثیر بیشتری در فرایند تدوین متن اعلامیه داشتهاند: خانم النور روزولت، همسر فرانکلین روزولت رئیس جمهور آمریکا به نمایندگی از آمریکا، آقای جان پی. همفری، مدیر بخش حقوق بشر سازمان ملل متحد از کشور کانادا و آقای رنه کَسین حقوقدان به نمایندگی از فرانسه.
ابتدا آقای همفری در اولین نسخه از پیشنویس، فهرست اولیهای از مصادیق حقوق بشر را با کمک مشاوران سیاسی و رسانهای تهیه نمود و سپس آقای کسین بر اساس فهرست مذکور، متنی را به عنوان پیشنویس اعلامیه جهانی به کمیته تدوین آن پیشنهاد کرد و بعد از اعمال مجموعهای از اصلاحات، متن نهایی اعلامیه تهیه شد.
ساختار کلی متن اعلامیه مطابق آنچه آقای کسین ادعا نموده است، از قانون مدنی فرانسه و برخی از نظریات حقوق رومی الهام گرفته است.
نقش خانم روزولت در آمادهسازی این اعلامیه چه بود؟
سؤال خوبی مطرح کردید. پیش از هر چیز باید بگویم ریاست کمیته تدوین اعلامیه را که در پاسخ به پرسش قبل به آن اشاره کردم خانم روزولت به عهده داشت؛ بنابراین او به شکل رسمی یکی از مؤثرترین افراد در تهیه مقدمات متن اعلامیه و سپس متقاعد نمودن کشورها به امضای آن بوده است. به علاوه او به عنوان همسر رئیس جمهور آمریکا، در سالهای پایانی جنگ جهانی دوم با انجام سفرهایی به کشورهای متعدد و برگزاری سخنرانیها و نشستهای متعدد تلاش میکرد گفتمان صلح، برادری و برابری را بین کشورهای مختلف رواج دهد.
اسنادی تاریخی نیز وجود دارد که نشان میدهد خانم روزولت از سال ۱۹۴۶ و با هماهنگی هری ترومن، رئیس جمهور وقت آمریکا، این فعالیتها را رسماً و به نمایندگی از دولت ایالات متحده پیگیری میکرده است. در مجموع باید گفت نقش خانم روزولت صرفاً به تهیه پیشنویس خلاصه نمیشود، بلکه تدارک مقدمات و متقاعد کردن سران بسیاری از کشورهای عضو سازمان ملل برای پایهگذاری و سازماندهی حقوق جهانی بشر نیز از فعالیتهای او محسوب میشود.
نشست تصویب این اعلامیه چه زمانی، کجا و با حضور چه کشورهایی برگزار شد؟
تصویب اعلامیه در قالب نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل انجام شد. بر اساس تقویم شمسی این جلسه در روز نوزدهم آذر ۱۳۲۷ تشکیل شده است و در آن مجمع عمومی طی قطعنامه ۲۱۷ متن پیشنهادی کمیسیون حقوق بشر را تصویب کرد.
در نهایت متن پیشنویس اعلامیه در تاریخ مذکور در مجمع عمومی سازمان ملل که آن زمان جمعاً ۵۸ کشور عضو آن بودند به تصویب رسید. از مجموع اعضای سازمان ملل در آن زمان، ۴۸ کشور از جمله ایران، ایالات متحده و فرانسه به متن پیشنویس رأی مثبت دادند، دو کشور هندوراس و یمن از رأی دادن خودداری نمودند و ۸ کشور از جمله عربستان سعودی و اتحادیه جماهیر شوروی رأی منفی دادند. سایر مخالفین هم غالباً از کشورهای اروپای شرقی بودند.
آیا این اعلامیه بار حقوقی دارد؟ الزامات آن چیست؟
اعلامیه جهانی حقوق بشر در حال حاضر در فهرست اسناد و معاهدات الزامآور و اصلی حقوق بشری نیست، بلکه مفاد آن در دو معاهده حقوق مدنی و سیاسی و حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که به عنوان میثاقین مشهور است دارای الزامآوری حقوقی شده است.
امروزه بسیاری از فعالین عرصه حقوق بشر و نمایندگان برخی دولتها ادعا میکنند که مفاد اعلامیه به لحاظ عرفی دارای الزام حقوقی است و کشورها باید آنها را رعایت کنند؛ اما جالب است بدانید که اعضاء کمیته تدوین آن در اظهارات خود گفتهاند که هدفشان از تصویب اعلامیه تهیه یک مرامنامه اخلاقی بوده است نه یک سند حقوقی زیرا در آن زمان ملتزم کردن دولتها به یک سازوکار حقوقی بیسابقه بود و سازمان ملل هم از قدرت سیاسی کافی برای این کار برخوردار نبود. در نظر داشتن اتمسفر سیاسی جهان در سالهای منتهی به تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر در درک درست جایگاه حقوقی اعلامیه لازم و ضروری است.
این افراد حتی به این مسئله هم اذعان کردهاند که در متن اعلامیه واژههایی کلی و مبهم به کار بردهاند تا کشورهای مختلف با توجه به تنوع فرهنگیای که دارند بتوانند آن را متناسب باارزشها و هنجارهای خود تفسیر کنند؛ و نگارندگان اعلامیه با در نظر گرفتن این ویژگی تصور میکردند که متن پیشنهادی آنها میتواند در مجمع عمومی موافقت حداکثری کشورها را کسب کند و کشورها با رغبت بیشتری متن اعلامیه را تصویب کنند.
آیا تأسیس رژیم صهیونیستی که در فاصله زمانی نزدیک به تدوین این اعلامیه اتفاق افتاده است، ارتباطی با تصویب آن داشته است؟
به طور کلی در تحلیل وقایع بینالمللی همواره باید نگاه کلان داشت و ابعاد مختلف پدیده و از جمله آن اوضاعواحوال تاریخی جهان را به دقت مورد بررسی قرار داد. در راستای علل و انگیزههای تدوین اعلامیه جهانی حقوق بشر چند نظریه وجود دارد؛ یکی از مهمترین این دیدگاهها که ضمن بررسی قرائن تاریخی دیگر مدعای خود را بیان میکند، بر ارتباط مستقیم تأسیس سازمان ملل و تدوین اعلامیه جهانی حقوق بشر با پایهگذاری رژیم صهیونیستی و اعلام استقلال آن در سال ۱۹۴۸ تأکید میکند.
مطابق این نظریه، اعلامیه جهانی حقوق بشر علاوه بر پیگیری اهداف حقوقی و اخلاقی، زمینه لازم برای حمایت از این رژیم را در پوشش یک نظام اخلاقی و حقوقی بینالمللی فراهم میکند؛ ازآنجاکه در آن زمان احتمال حمله نظامی گسترده به اسرائیل از سوی مخالفان آن وجود داشته است و نمونهای از آن در جنگ اعراب با اسرائیل به وقوع پیوست، حمایت مستقیم نظامی حامیان اسرائیل دارای محدودیتهای بسیاری بود و پوششهای دیگری برای این امر لازم بود.
از دیگر شواهدی که قائلین به این دیدگاه دائماً به آن استناد میکنند، رویه سازمان ملل و تمامی نهادهای نظارتی حقوق بشر در برابر دولت اسرائیل از ابتدای تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر تاکنون است. بهعنوانمثال معمولاً روند بررسی وضعیت حقوق بشر این دولت با تسامح بیشتری انجام میشود و تاکنون هیچ قطعنامه، بیانیه، اعلامیه و تصویبنامهای در این زمینه توسط هیچ یک از نهادهای مذکور صادر نشده است. البته در برخی موارد وضعیت حقوق بشر مردم فلسطین مورد بررسی قرار گرفته است.
آیا نظریات دیگری هم پیرامون قصد و انگیزه کشورهای ایجادکننده اعلامیه وجود دارد؟
بله. به طور مشخص در بین اندیشمندان و نویسندگان مختلف که بیشتر آنها هم جزء اساتید دانشگاههای اروپایی یا آمریکایی هستند، چهار نظریه درباره انگیزه و نیت کشورهای پیگیر تصویب این اعلامیه وجود دارد که هر کدام تلاش میکنند از ابعاد گوناگون این واقعه را تحلیل کنند.
در مقام جمعبندی باید گفت بدون شک علل و انگیزههای سیاسی را هم باید در کنار سایر عوامل و مجموع اظهارنظرهای کنشگران رسمی در نظر گرفت و درعینحال از نگاههای سیاست زده نیز دوری نمود. یکی از زوایایی که معمولاً کمتر مورد توجه قرار میگیرد، نقش ایده پردازان فرهنگی و سیاسی و تأثیر فعالیت آنان بر شکلگیری کنشهای سیاسی دولتمردان است.
بهعنوانمثال رئیس جمهورهای ایالات متحده از زمان جنگ جهانی دوم تا یک دهه پس از تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر تحت تأثیر مشاوران رسانهای خود، به طور خاص آقای ادوارد برنایدز یهودی، قصد داشتهاند با خلق سازوکاری که قابلیت جهتدهی به افکار عمومی را داشته باشد، ابزارهای نوین سیاست ورزی در عرصه بینالمللی را توسعه دهند. ادوارد برنایدز در زمانی که مشاور ارشد ویلسون رئیس جمهور ایالات متحده بوده است میگوید من متوجه شدم همان طور در مدیریت سرنوشت جنگ دوم جهانی میتوان از رسانه به عنوان یک ابزار جدی استفاده کرد، در دوران صلح هم میتوان با تسخیر افکار عمومی دنیا را کنترل کرد.
جالب است بدانید که برنایدز صراحتاً علاوه بر اینکه مذهب خود را آشکار کرده بوده، از یهودیان و شکلگیری دولت اسرائیل دائماً حمایت میکرد و با سرمایهداران یهودی هم ارتباط بسیار زیادی داشت و درعینحال چهار کلیدواژه اصلی اعلامیه جهانی حقوق بشر یعنی کرامت، برادری، برابری و آزادی را جهت درج در اعلامیه پیشنهاد داد و دائماً به سیاستمداران آمریکایی توصیه میکرد گفتمان صلح جهانی را مبتنی بر این چهار کلیدواژه توسعه دهند؛ بنابراین توجه داشتن به نکاتی از این دست، زمینه ارائه تحلیلهای دقیقتر و جامعتر درباره علل و انگیزههای تدوین اعلامیه جهانی حقوق بشر را فراهم میکند.