به گزارش مشرق، زوج جوان همراه منشی یک پزشک زنان و زایمان در تهران به دنبال سوژههای خاص میگشتند و در زمینه خرید و فروش نوزادان فعالیت میکردند.
۱۵ دی امسال بود که مرد جوان، زنش را که باردار بود به بیمارستان اکبرآبادی رساند و با توجه به این که روزهای آخر دوران بارداری زن جوان بود در بیمارستان بستری شد و چند ساعت بعد دخترکوچولوی این خانواده در بیمارستان به دنیا آمد.
روز بعد مرد جوان که میثم نام داشت برای کارهای ترخیص همسر و فرزندش به قسمت حسابداری رفت و با توجه به این که تحت پوشش بیمه نبود باید مبلغ سه میلیون تومان پرداخت میکرد، اما این پول را نداشت به همین دلیل همسر و فرزندش در بیمارستان ماندگار شدند و میثم به دنبال تهیه پول رفت.
بیشتر بخوانید:
طلاق برای پنهانکاری همسر
طلاق مرگبار یک زن از شوهر افیونیاش
واژگونی اتوبوس با ۷ فوتی و ۳۱ مصدوم در کرمان
محاکمه کارمند هتل به اتهام تعرض به همکار
شنود مکالمات تلفنی چه مجازاتی دارد؟
درخواست کمک از یک خلافکار
میثم در پی تهیه پول بود تا این که به سراغ یکی از دوستانش که مردی خلافکار بود رفت و یوسف وقتی شنید فرزند میثم یک دختر است ادعا کرد که یک زن نیکوکار به نام مژده را میشناسد و با او برای کمک تماس میگیرد. یوسف پس از چند ساعت ادعا کرد که مژده برای پرداخت پول به بیمارستان میآید در ادامه ماجرا، زن ۲۸ ساله همراه یوسف به بیمارستان رفتند و سه میلیون تومان را به حسابداری بیمارستان پرداخت کرد و زن جوان و نوزادش از بیمارستان ترخیص شدند.
در این هنگام، یوسف پیشنهاد داد تا میثم و خانواده اش چند روزی در خانه شان مهمان باشد که با اصرارهای مرد خلافکار به خانه اش رفتند.
کودک ربایی
بیرون خانه یوسف مجهز به دوربین مداربسته بود و پس از دو روز یوسف پس از یک تلفن کوتاه ادعا کرد که مژده و شوهرش برای دیدن نوزاد به دنیا آمده شان میآیند که دقایقی بعد مژده و شوهر ۳۰ ساله اش سوار بر موتور آپاچی به جلوی در خانه یوسف آمدند، مرد خلافکار دختر میثم را در آغوش گرفت و به جلوی در خانه رفت.
میثم از تلویزیون و از طریق دوربینهای مداربسته، حرکات یوسف و زن نیکوکار را بررسی میکرد که مشاهده کرد یوسف از زن جوان پول گرفت و بچه را در اختیار آنها قرار داد و زوج جوان در حالی که دختربچه را در آغوش داشتند به سرعت از محل دور شدند.
میثم شوکه شده بود، یوسف وارد خانه شد و ادعا کرد مژده خواسته تا سه میلیون تومان پول بیمارستان را برایش تهیه کنیم تا دخترشان را بازگرداند.
پدر نگران به سراغ دوستانش رفت و توانست بخشی از پول زن جوان را تهیه کند و این در حالی بود که در دوربین مداربسته مشاهده کرد یوسف در قبال تحویل دادن دخترش پنج میلیون تومان پول گرفت.
میثم با بخشی از پول تهیه شده برای زن جوان به خانه یوسف رفت و از دوست خلافکارش خواست تا شماره تلفن مژده را به او بدهد، اما یوسف مخالفت کرد و با گوشی موبایلش به زن جوان زنگ زد.
پدر نگران گوشی را از یوسف گرفت و مژده که فکر میکرد یوسف پشت خط است گفت: بچه دیگری سراغ داری که معامله کنیم؟!
میثم باور نمیکرد که فرزندش ربوده شده و به زن جوان گفت: پولتان آماده است و دخترم را بازگردانید که مژده با لحنی تند ادعا کرد که دخترشان را تحویل یک زوج جوان و پولدار داده و جایش خوب است و جای نگرانی نیست و سپس تماس را قطع کرد.
در این صحنه بین یوسف و میثم درگیری رخ میدهد و یوسف با خونسردی میگوید به من ربطی ندارد و من تنها قصد کمک کردن داشتم و از تصمیم مژده خبری نداشتم.
غافلگیری دلال بچه
میثم از خانه یوسف خارج شد و به دنبال یک راه حل بود که به سراغ دوستانش رفت و وقتی دوستانش متوجه ماجرا شدند همراه میثم به خانه یوسف رفتند.
یوسف وقتی جلوی در خانه اش آمد دوستان میثم او را دوره کردند و گوشی موبایل را از جیب میثم بیرون آوردند و سپس با مژده تماس گرفتند.
یکی از دوستان میثم برای این که مژده را از مخفیگاهش بیرون بکشد به زن جوان گفت: قصد فروش یک نوزاد دختر دارد که مژده بر سر قیمت خرید این نوزاد با مرد جوان صحبت کرد و قرار بر پرداخت ۱۵ میلیون تومان شد و زن جوان برای جلب اعتماد ۱۰۰ هزار تومان به حساب مرد جوان واریز کرد.
ظهر دوشنبه ۲۳ دی ماه میثم و همسرش در خیابان باهنر، خیابان ۱۸ متری شرقی منطقه پاکدشت و در نزدیکی محل ملاقات مژده و شوهرش حضور داشتند که با پلیس تماس گرفتند و تیمی از ماموران گشت کلانتری ۱۷۴ قیام دشت در محل حاضر شدند و وقتی در جریان این پرونده قرار گرفتند در کمین نشستند و منتظر ماندند زوج جوان در محل حاضر شوند.
مژده همراه شوهرش و یک زن ۶۲ ساله سوار بر خودروی ام وی ام در محل قرار حاضر شدند و خیلی زود ماموران قبل از این که این متهمان راهی برای فرار پیدا کنند وارد عمل شدند و آنها را دستگیر کردند.
ماموران در بازرسی از خودروی متهمان یک بسته پول به مبلغ ۱۵ میلیون تومان که قرار بود بابت خرید نوزاد به مرد جوان پرداخت کنند به دست آوردند و یک بسته پول دیگر به مبلغ ۹ میلیون تومان را نیز کشف کردند.
اعترافات عجیب
ماموران سه متهم را به صورت جداگانه هدف تحقیق قرار دادند و در بازجوییها مشخص شد که متهمان یک باند خرید و فروش نوزاد را تشکیل دادند.
ماموران همچنین پی بردند که زن ۶۲ ساله منشی یک پزشک زنان و زایمان است و مژده نیز در کار رحم اجارهای فعالیت دارد و از این طریق خانوادههایی را که به دنبال فرزند بودند، شناسایی میکردند و همین طور سوژههایی را که قصد فروش نوزادشان را داشتند پیدا میکردند و از خرید و فروش نوزادان پول خوبی به جیب میزدند.
تیم پلیسی مطلع شدند آنها از یک خانواده برای تهیه یک نوزاد دختر ۲۴ میلیون تومان پول گرفته اند که ۱۵ میلیون تومان آن را برای فروشنده آماده کرده بودند که ۹ میلیون تومان باقی مانده آن را قرار بوده بین همدیگر تقسیم کنند.
مژده در ادامه تحقیقات به ماموران گفت: یک زن دیگر که اهل شهرستان یزد است و دریک صفحه اینستاگرامی در زمینه اجاره رحم فعالیت دارد، با او در ارتباط بوده است و با تشکیل این باند در زمینه خرید و فروش نوزاد فعالیت دارند.
بنا به این گزارش، متهمان برای تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران پایگاه نهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفتند و تجسسها برای شناسایی دیگر اعضای این باند و خانوادههایی که در این معاملهها نقش داشتند ادامه دارد.
تحلیل کارشناس
نازایی آسیب جدی در روابط عاطفی
دکتر عزت ا... کردمیرزا روان شناس و استاد دانشگاه
هر زندگی مشترکی با سه رکن اساسی آرامش، عشق و محبت درونی به رشد و تعالی میرسد و خوشبختی را تضمین میکند. داشتن فرزند در بالاترین سطح زندگی جاودانه را رقم میزند این مطلب به این معناست که هر خانوادهای برای داشتن فرزند تلاش و آن را یک آرزوی بزرگ تلقی میکند و در ذهن و رویاهای خود به آینده و رشد متعالی آن میپردازد؛ بنابراین نداشتن فرزند به هر دلیلی از جمله مشکلات فیزیکی، موانع اجتماعی یا عوامل تاثیرگذار محیطی میتواند به عنوان یک آسیب جدی در نظام عاطفی و ارتباطی خانواده مورد توجه قرار گیرد.
از این رو بسیار طبیعی است که پس از چند سال زندگی مشترک اگر تلاش عاقلانه، آگاهانه و منطقی زوجها برای داشتن فرزند سالم به نتیجه نرسد برخی خانوادهها ممکن است دست به روشهای مختلف بزنند و از روشهای غیرقانونی صاحب فرزند شوند که این نیز علاوه بر تحمیل تبعات به خانواده آینده این کودکان را نیز تحت الشعاع قرار میدهد و به شدت آسیب زا خواهد بود. اگر فرزندان در چارچوب قانونی و از طریق قوانین و مقررات تعیین شده و مراجع ذی صلاح در اختیار خانوادهها قرار گیرند آسیبهای کمتری خانوادهها و خود این فرزندان را درگیر میکند.
اما وقتی خانوادهها به جای طی کردن مراحل قانونی اقدام به خرید فرزند یا نوزاد میکنند آسیبهای متفاوتی را برای خود رقم میزنند و آینده فرزند تحت تاثیر قرار میگیرد. تصور کنید فرزند ۱۳ سالهای که به بلوغ رسیده و در نوجوانی که دوران بحرانی زندگی اش است، دچار بی هویتی شده و بحران هویت سختی را تجربه میکند در اوج این دوران اگر متوجه شود فرزند دیگری است و پدر و مادر واقعی اش افراد دیگری هستند هرگز نمیتواند احساسات منفی و به هم ریختگی و آشفتگی روانی خود را کنترل کند و بیماریهای روانی متعددی این نوجوان را تهدید میکند، زیرا وی همیشه در جست و جوی هویت گمشده و واقعی خود است. ترس و نگرانی از برملا شدن حقایق والدین را نیز تحت تاثیر قرار میدهد و اگر روزی فرزندشان واقعیت را بداند به طور قطع زندگی شان متلاشی خواهد شد.
پرسش این جاست آیا خانوادهها خود را به خاطر این رفتار سرزنش میکنند یا نه؟ زیرا افرادی که به این روش صاحب فرزند میشوند خودخواه هستند و فقط مالکیت را میخواهند و در حقیقت نیاز و احساس واقعی فرزندی را که خریداری کرده اند نادیده میگیرند. با توسعه ظرفیتهای نظام خانواده و شکل گیری باورهای اخلاقی و انسانی اگر خانوادهها چنین شرایطی را تجربه میکنند توصیه میشود به صورت قانونی اقدام به گرفتن فرزند کنند و از خانوادههای بدسرپرست یا بی سرپرست فرزند قبول کنند تا فداکاری خود را بیشتر نشان دهند، زیرا صاحب فرزند شدن در چارچوب قانون احساس بهتری به این فرزندان و خانوادهها میدهد و به طور قطع متغیرهای یک زندگی آرام را که آرامش، عشق و محبت درونی است احساس میکنند. چون مالکیت غیرقانونی فرزند بدون آسیب و چالش نخواهد بود.
منبع: روزنامه خراسان