گروه فرهنگ و هنر مشرق - فیلم لباس شخصی ساخته امیرعباس ربیعی در جشنواره فیلم فجر امسال به نمایش درآمد که روایتی از فعالیتهای حزب توده در سالهای ۶۰ الی ۶۲ و دستگیری شبکه مخفی افسران نظامی این حزب است که به جاسوسی برای شوروی میپرداختند. سازمان نظامی حزب توده یکی از ارکان مهم این حزب توده در جاسوسی از مراکز، تجهیزات و طرحهای نظامی ایران برای شوروی بود که از پیش از انقلاب اسلامی فعالیت داشت. از این رو سابقه جاسوسی شوروی از ایران به پیش از انقلاب اسلامی برمیگردد. سرلشکر مقربی عامل نفوذی و جاسوسی شوروی در ارتش ایران بود که دستگیر و محاکمه شد.
حزب توده پس از پیروزی انقلاب اسلامی فعالیت بسیاری در کسب اطلاعات و جاسوسی از ایران داشت. سازمان نظامی حزب توده شامل افسران، فرماندهان نظامی و مسئولان غیرنظامی بود که در نیروها و رستههای مختلف ارتش ایران فعالیت داشتند. این سازمان از نیمه سال ۵۸ شکل جدیدی به خود گرفت و مهدی پرتوی از سوی نورالدین کیانوری دبیر اول حزب، به عنوان مسئول این سازمان معرفی شد.
به مناسبت پخش این فیلم گفتگویی با شاداب عسگری پژوهشگر تاریخ معاصر درباره حزب توده داشتیم که در ادامه میخوانید:
در جشنواره فجر امسال فیلم لباس شخصی به نمایش درآمد که اولین فیلم درباره جاسوسیهای حزب توده است و به تشکیلات مخفی حزب توده میپردازد. شبکه افسران توده از چه زمانی به وجود آمد؟
در سال ۱۳۳۶ ساواک تشکیل شد. ساواک در خصوص حزب توده و احزاب چپ اقدامی انجام دادو تمامی افرادی را که وابسته به این احزاب بودند، دستگیر کردند. تعداد این افراد، ۴ هزار نفر بود. به تمامی آنها یکی دو جمله میگوید و عنوان میکند که ما همه چیز را میدانیم و از آنها میخواهند که هر اطلاعاتی دارند، بیان و اقرار کنند. آنها هم هر اطلاعاتی داشتند، فاش کردند؛ به گونهای که در سال ۱۳۳۹، ساواک از تمامی بخشها و اقدامات حزب توده و احزاب چپ اطلاعات کافی داشت.
اشراف اطلاعاتی ساواک موجب شد تا آنان در حزب توده نفوذ کنند و آن حزب را در دست بگیرند. در این راستا برنامهریزیهایی انجام دادند.
وقتی که ساواک بر توده سوار شد، هر اقدامی که مورد پسندش بود، از طریق توده انجام میداد. KGB سرویس اطلاعاتی شوروی سال ۱۳۵۰ متوجه نفوذ ساواک در توده شد. از این رو دستور داد، حزب توده یک سازمان مخفی تشکیل دهد. رهبر این تشکیلات مخفی محمدمهدی پرتوی با نام مستعار خسرو بود و نام آن سازمان مخفی، نوید بود.
این سازمان به حدی مخفی بود که اعضای اصلی حزب توده هم از وجود آن سازمان خبر نداشتند.
پرتوی که در این فیلم هم حضور دارد، عضو ارتش ایران بود؟
خیر. پرتوی عضو ارتش ایران نبود. آن موقع هم سازمان مخفی، شاخه نظامی حزب توده نبود. پرتوی اقدام به جذب افرادی با هدف انجام اقدامات اطلاعاتی و جاسوسی کرد. این سازمان تا سال ۵۷ و تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی فعالیت داشت.
با پیروزی انقلاب، فضای بازی برای فعالیتهای احزاب به وجود آمد؛ اما توده سابقه خوبی نداشت. رژیم پهلوی فعالیتهای تبلیغاتی زیادی علیه این حزب در نزد افکار عمومی انجام داده بود. از این رو مردم در حالت عادی از تودهایها نفرت داشتند.
دلیل اصلیاش وجه اعتقادی حزب توده بود؟
۶۰ درصد به اعتقاد و افکارشان بستگی داشت. ۴۰ درصد هم به دلیل عملکرد نامناسب گذشتهشان علیه منافع ملی بود. اقدامات شوروی و حزب وابسته به شوروی در ایران، از ذهن مردم هیچگاه پاک نخواهد شد؛ همانطور که تحمیل قراردادهای گلستان و ترکمانچای فراموش ناشدنی است.
حزب توده در سال ۵۷ اولین موضوعی را که در دستور کار خود قرار داد، کسب مقبولیت بود. حزب به هواداران خانمش میگفت، چادر به سر کنید. هواداران میگفتند ما کمونیسم هستیم و اعتقادی به چادر نداریم، اما حزب میگفت این چادر، چادر نماز و عبادت نیست، چادر ضدامپریالیستی است. حزب همچنین از هوادارانش خواست که در هر راهپیمایی و تجمعی که به نفع جمهوری اسلامی است، شرکت کنند.
در برخی از انتخاباتهای سال ۵۸، لیست کاندیداهای مورد حمایت حزب توده، کاندیداهای حزب جمهوری اسلامی و... بود. تمامی این اقدامات در راستای کسب مقبولیت بود.
سرعت تحولات ضدآمریکایی در ایران بسیار زیاد بود. ۱۳ آبان ۵۸، دانشجویان پیرو خط امام سفارت آمریکا در ایران را تسخیر کردند.
آیا حزب توده برنامهای برای تسخیر سفارت آمریکا داشت؟
چریکهای فدایی خلق یک بار اقدام به تسخیر سفارت کردند. شاید هم برنامهای مجدد برای این کار داشتند، اما حزب توده برنامهای برای تسخیر سفارت آمریکا نداشت.
در سال ۱۳۵۸، چریکهای فدایی خلق به دو دسته اقلیت و اکثریت تقسیم شدند. اکثریت چریکهای فدایی خلق و حزب توده با نظام جمهوری اسلامی همراه شدند و لقب سازشکار گرفتند. اما اقلیت علیه نظام دست به اسلحه برد و سفارت آمریکا را تسخیر کرد.
گفته میشود که حزب توده برای نخستین بار کودتای نقاب (نوژه) را لو داد. آیا این گزاره صحیح است؟
تودهایها اشارههایی کردند، اما آنان برای نخستین بار کودتای نقاب را لو ندادند. ضمن اینکه اطلاعاتشان ناقص بود.
در دفتر رئیس جمهور (بنیصدر) فردی به نام آقای خراسانی شاغل بود که کاندیدای اولین دوره مجلس شورای اسلامی بود. این فرد تودهای بود. این فرد با اتکا به اطلاعات فردی به نام مجید که معروف به مجید شمال بود، کودتای نقاب را لو داد.
اطلاعات اعلامی مجید شمال این بود که نیروی هوایی ارتش همچون کودتای ۲۸ مرداد، قصد انجام کودتایی در ستاد این نیرو در خیابان پیروزی تهران دارد. او همچنین اسم چند نفر از کودتاچیان را لو داد که ماموران اطلاعاتی اسامی آن افراد را داشتند. هرچند اطلاعات آن فرد تازه نبود، اما موجب شد ماموران امنیتی نسبت به آن افراد تمرکز بیشتری داشته باشند و تیم سوار کنند.
شاخه نظامی حزب توده پس از پیروزی انقلاب از چه زمانی تشکیل شد؟
حزب توده هرچند به دنبال کسب مقبولیت در بین مردم انقلابی ایران بود، اما اقدامات اطلاعاتی و جاسوسی خود را انجام میداد. از این رو در سال ۱۳۵۸، پرتوی اقدام به راهاندازی شاخه نظامی حزب توده در قالب سازمان مخفی کرد.
ناخدا افضلی که آن زمان معاون نیروی انسانی (رکن یک) نیروی دریایی ارتش بود، باتوجه به سوابقی که داشت جذب این سازمان مخفی شد. ناخدا افضلی در سال ۱۳۳۲ به دلیل شعارنویسی برای حزب توده دستگیر شد. پس از آزادی نیز که به ارتش بازگشت، تا مدتها تحت کنترل و مراقبت بود، اما تا پیروزی انقلاب هیچ اقدام و تحرکی انجام نداد.
نیروهای امنیتی و سپاه چگونه موفق شدند، شاخه نظامی (سازمان مخفی) حزب توده را شناسایی و اعضای آن را دستگیر کنند؟
اطلاعات سپاه در سال ۶۱، ۴۰ نفر از سران حزب توده از جمله کیانوری را دستگیر کرد، اما پرتوی دستگیر نشد. در نتیجه سازمان مخفی شناسایی نشد. پرتوی، افضلی و... نیز هیچ واکنشی نشان ندادند و نه از ایران فرار کردند و نه مخفی شدند. آنها چون مطمئن بودند که کسی آنها را نمیشناسد، به فعالیتهای خود ادامه دادند.
نحوه ارتباط سازمان مخفی با کیانوری چگونه بود؟
فقط پرتوی با کیانوری ارتباط داشت. ارتباط هم نه حضوری بلکه تنها از طریق کد و غیرحضوری بود.
پس از دستگیری سران توده، پرتوی شناسایی شد. نیروهای امنیتی اصطلاحاً بر پرتوی با نام مستعار خسرو سوار شدند و توانستند سازمان مخفی حزب توده را شناسایی کنند. اشتباه پرتوی این بود که در ایران ماند و به فعالیت خود ادامه داد.
نفوذیهای شاخه نظامی حزب توده جذبی بودند یا رسوخی؟
تمامی اعضای سازمان مخفی حزب توده، جذبی بودند. اینها کسانی بودند که در سال ۳۲ رفتارهایی را در حمایت از حزب توده انجام داده بودند. بسیاری از این افراد رفتارهایشان آنقدر شدید نبود که رژیم پهلوی نسبت به آنان حساس شود. KGB اطلاعات این افراد را داشت و با پیروزی انقلاب اسلامی در اختیار پرتوی قرار داده شد. کمیته مرکزی حزب توده نیز از این افراد اطلاع نداشت.
عطاریان، کبیری و آذرفر از جمله افراد نظامی بودند که عضو ارتش بودند و سپس جذب حزب توده و سازمان مخفی آن شدند.
سرلشکر مقربی که جاسوس شوروی بود با حزب توده ارتباط داشت؟
مقربی جاسوس شوروی بود، اما ارتباطی با حزب توده نداشت. او در سال ۵۶ و پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، اعدام شد.
البته مقربی سابقه تودهای بودن داشت. از این رو سازمان جاسوسی شوروی در سال ۴۰ به سراغ او آمد و او را مجبور کردند که برایشان جاسوسی کند.
سازمان مخفی حزب توده در نیروی هوایی ارتش و سپاه نیز نفوذی داشت؟
خیر. نفوذیهای این سازمان در نیروهای زمینی و دریایی ارتش بودند. ۶ نفر از اعضای این سازمان که ارتشی بودند (ناخداافضلی در نیروی دریایی ارتش و ۵ فرمانده در نیروی زمینی ارتش)، اعدام شدند.
نحوه ارتباط اعضا با پرتوی چگونه بود؟
ارتباط اعضا با پرتوی به صورت تک سلولی بود؛ بدین معنا که هر یک از اعضا تنها با پرتوی ارتباط داشتند و هیچکدام از دیگری خبر نداشتند. هیچکدام هم با سران حزب توده ارتباطی نداشتند.
اعضای سازمان مخفی چه اطلاعاتی را برای شوروی جاسوسی کردند و راهبردشان در جاسوسی چه بود؟
ابتدا اینکه شوروی چند راهبرد داشت. راهبرد نخستش این بود که تمام تحولات ارتش ایران زیرنظرش باشد؛ چراکه ارتش ایران یکی از توانمندترین ارتشهای جهان بود.
دومین راهبرد شوروی ارزیابی نقش سران جمهوری اسلامی در تحولات و مدیریت ارتش بود. سومین راهبرد این بود که در جنگ ایران و عراق، آمریکا به ایران کمک میکند یا اینکه تمامی اقدامات ایران نتیجه تلاش نیروهای نظامی است. چهارمین راهبرد شوروی کسب اطلاع دقیق از پیروزیها و ادعاهای ایران بود و اینکه تجهیزات و پیروزیهای ایران تا چه حد بومی و تا چه میزان صحت دارد.
روسها همچنین با جاسوسی از ارتش ایران و کمک به ارتش عراق، نمیخواستند عراق شکست بخورد؛ چرا که ما وجهه اسلامی داشتیم و پیروزی ما موجب غلبه انقلاب اسلامی بر عراق و اثرگذاری بر افغانستان که آن زمان تحت سیطره آنان بود، میشد. ضمن اینکه عراق به نوعی در بلوک شرق بود و شکست عراق، شکست بلوک شرق به حساب میآمد.
اما مهمتر از همه ایران تجهیزات نظامی منحصر بفرد و استراتژیکی داشت که پیش از انقلاب از آمریکا و بلوک غرب خریده بود. روسها به شدت به دنبال کسب اطلاعات از این تجیهزات بودند. از جمله آن تجهیزات هواپیمای اف ۱۴ و موشکهای فونیکس و هارپون بود.
شوروی به ایران پیام داد که یک هواپیمای اف ۱۴ با یک موشک فونیکس به ما بدهید، در عوض ما برخی تجهیزات نظامی به شما میدهیم یا اینکه دیگر به عراقیها نمیدهیم که البته ایران قبول نکرد. ایران فریب وعده شوروی را نخورد و مهمتر از همه خلاف قاعده بینالمللی عمل نکرد.
اما شورویها به موشک هارپون دسترسی پیدا کردند. در ماجرای نبردهای دریایی ماههای نخست جنگ تحمیلی، یکی از ناوچههای ایران با اصابت موشک عراقی در خلیج فارس، غرق شد. در مخزن آن ناوچه، دو موشک هارپون وجود داشت. ناخدا افضلی اطلاعات دقیق محل (گرا) غرق شدن ناوچه را به شورویها داد.
علاوه بر این افضلی و دیگران چه اقدامات جاسوسی داشتند؟
فرماندهان در جلسات شورای امنیت کشور حضور داشتند. یکی از مباحث آن جلسات، کمکهای دولت ایران و دولتهای اسلامی به مجاهدان افغانستانی که در نبرد با شوروی بودند، بود. افضلی این اطلاعات را هم به روسها میداد.
ناخدا افضلی و سرهنگ عطاریان و سرهنگ کبیری به اسناد به کلی سری در زمان جنگ دسترسی داشتند. اسناد به کلی سری، به قدری مهم هستند که گفته میشود، افشای آن و انتقال اطلاعات آن به کشوری دیگر موجب بروز جنگ میشود.
امام خمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بارها تاکید کردند که هیچ نظامی اعم از ارتشی و سپاهی حقو عضویت در هیچ یک از گروههای سیاسی ندارند.
اینها علاوه بر اینکه عضو بودند، کمک مالی به تشکیلات هم میکردند. مقدار کمکهای آنها هم کم نبود.
سوال این است که این افراد برای حزب توده جاسوسی میکردند و به جای اینکه در قبال آن پول دریافت کنند، پول هم میدادند؛ چرا؟
اشتباه این است که فکر کنیم اینها جاسوس بودند. اینها قبل از اینکه یک نظامی باشند، یک تودهای بودند. اینها عضو حزب توده بودند که در ارتش ایران شاغل بودند. به همین دلیل حق عضویت پرداخت میکردند. ناخدا افضلی بر اساس باورهایش عمل میکرد. از او پرسیده شد که اگر حزب توده موفق میشد و در ایران به حکومت میرسید، تو میخواستی چکاره بشوی؟!
افضلی و دیگران جاسوس نبودند. آنها نیروهای تشکیلاتی حزب توده بودند. جاسوس مقربی بود.
چرا پرتوی اعدام نشد؟
پرتوی عضو ارتش نبود. اینکه یک فردی ارتشی جاسوسی کند، جرم بسیار بزرگی دارد.
در پایان اگر نکتهای است، بفرمایید.
در سال ۳۲، ۴۶ نفر از اعضای دانشگاه افسری نیروی زمینی ارتش به جرم عضویت در حزب توده دستگیر شدند. از این رو پس از انقلاب سرهنگ آذرفر فرمانده دانشگاه افسری جذب حزب توده شد. از این رو آنان به فکر برنامهریزی پایهای، اساسی و درازمدت بودند.