به گزارش مشرق، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، برخی از گروههای سیاسی اقدام به طراحی آشوب و کودتا در ایران کردند. حزب توده به دبیرکلی نورالدین کیانوری هرچند اعلام حمایت از جمهوری اسلامی ایران کرده بود و به هواداران خود دستور داده بود تا در تجمعات نظام حضور پیدا کنند، اما در پنهان و با تشکیل سازمان مخفی نوید و عضوگیری از بین نظامیان، اقدام به جاسوسی از ارتش ایران برای شوروی میکرد.
حزب توده علاوه بر جاسوسی، در فکر توطئه و کودتا نیز بود. در نیمه دوم سال 1361، اطلاعاتی مبنی بر توطئه گسترده حزب توده برای براندازی نظام جمهوری اسلامی در اختیار مسئولان نظام قرار گرفت. برنامه آنان برای کودتا این بود که همچون ماجرای افغانستان، ابتدا تظاهرات و اعتراضاتی را انجام بدهند. سپس مراکز مهمی همچون مجلس شورای اسلامی و سازمان صدا و سیما را در دست بگیرند و اعلام تشکیل حکومت جدید کنند و در ادامه نیروهای نظامی شوروی با تانک از مرزهای شرقی وارد کشور شوند.
بیشتر بخوانید:
چرا زنان تودهای چادر سر میکردند؟
محسن رضایی در این رابطه گفته است: «سازمان اطلاعات سپاه به خاطر کار اطلاعاتی که از اول انقلاب روی تودهایها شروع کرده و نفوذی که در حزب توده کرده بود تقریبا همه شبکههای مخفی و علنی حزب توده را زیر نظر داشت... وقتی این را خدمت امام مطرح کردم، امام فرمود که این بیشتر شبیه یک قصه است تا یک واقعیت اما یک در هزار هم اگر احتمالش باشد شما باید این مساله را جدی بگیرید و عملا به دستور خود حضرت امام برخورد با اعضای توده صورت گرفت؛ چرا که اینها در آستانه برگزاری یک تظاهراتی جلوی صدا و سیما بودند که وارد آنجا شوند.»
پس از دستگیری برخی از اعضای حزب توده، اطلاعاتی در خصوص طرح این حزب برای کودتا به دست آمد. تودهای عملیات کودتا را «عملیات شعر» نامیده بودند. جزئیات این عملیات نشان میدهد که این عملیات بیش از آنکه قابل تحقق باشد، یک خیالپردازی شاعرانه و به قول امام خمینی، قصه بود.
طبق اعترافات طراحان کودتا، گروهی مامور ترور امام خمینی رهبر انقلاب و آیتالله منتظری بودند. آنان به بهانه دیدار با این دو نفر وارد بیتشان میشوند و در لحظه مقرر اقدام به ترور آنان میکردند.
در خصوص دیگر مقامات اصلی کشور نیز قرار بود، مطابق نقشهای که از قبل تدارک دیده بودند، خانه آنان از قبل بمبگذاری شود و در لحظه موعود بمبها منفجر شوند. در خصوص حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی نیز اینگونه طراحی شده بود که او در مسیر قلهک به مرکز تهران، ترور شود.
بخش دیگری از عملیات، تصرف مراکز مهم بود. یکی از آن مراکز صدا و سیما بود. تودهایها طراحی کرده بودند که ماشینهایشان را در پارکینگ پارک ملت پارک کنند و خودشان در آن پارک حضور داشتند که به محض شروع عملیات، سوار بر اتومبیلهایشان راهی صدا و سیما شوند.
در خصوص حمله به دیگر مراکز نیز نقاطی را در شهر تهران برای تجمع نیروها و هوادارانشان در نظر گرفته بودند. عمده این نقاط در اطراف پادگانهای سپاه و بسیج، به خصوص ستاد مرکزی سپاه بود. بدین منظور باید خانههایی تهیه میشد تا اسحلههای خود را در آن خانهها جاسازی میکردند و سردستهها در آن خانهها حضور داشته باشند. در زمان دستگیری اعضای حزب توده، برخی از خانهها تهیه شده بود که یکی از آن خانهها در خیابان ایرانشهر و در نزدیکی پادگان سپاه بود.
تودهای برای حمله به کلانتریها نیز برنامهریزی کرده بودند و قرار بود اعضای حزب و هوادارانشان در کنار کلانتریها مستقر و با اعلام رمز عملیات به آن مراکز حمله کنند. نحوه استقرار نیز اینگونه بود که در کنار هر کلانتری افرادی با پوشش خانواده در یکی دو ماشین حضور داشته باشند. کروکیهایی از برخی پاسگاهها نیز آماده شده بود.
تودهایها برای برخی مراکز غیرنظامی همچون بانکها، مساجد، موسسات مطبوعاتی و روزنامهفروشیها نیز برنامه داشتند و قرار بود برخی از اعضا و هواداران در نزدیکی این موسسسات و مراکز حضور داشته باشند. این افراد با آغاز عملیات، به بهانهای وارد این مراکز میشوند و برای تصرف آنجا تلاش میکنند!
دو مرکز برای نگهداری و توزیع اسلحه تهیه شده بود که یکی از آن مراکز در خیابان طالقانی و دیگری در خیابان شریعتی و در نزدیکی میدان تجریش بود. آنان همچنین در نظر گرفته بودند، برخی از نمایندگان مجلس را گروگان بگیرند و به ساختمانهایی که تهیه کرده بودند، منتقل کنند.
سوال نخستی که در خصوص طرح رویایی کودتای حزب توده مطرح میشود این است که حزب چه میزان عضو و هوادار دارد که میخواهد تمامی مقامات را ترور کند و به تمامی مراکز نظامی و بسیاری از مراکز غیرنظامی هم در تهران حمله کند؟!
باتوجه به اینکه اجرای موفق یک عملیات، ملزم به رعایت اصول حفاظتی است، سوال دوم این است که با درگیر بودن افراد بسیاری، تودهایها چگونه مطمئن بودند که این عملیات با موفقیت اجرا خواهد شد و کسی آن را لو نخواهد داد. در ماجرای کودتای نقاب که عوامل درگیر آن کودتا، محدود، نظامی و خارج از تهران بودند، افرادی از کلیت ماجرا اطلاع داشتند و در نهایت یکی از افسران جزئیات کودتا را به اطلاع مقامات رساند.
سومین نکته این است که اجرای یک کودتا و موفقیت در آن نیازمند تجهیزات نظامی سنگین و پیشرفته است. حزب توده تصور میکرد که با چند اسلحه سبک میتواند یک عملیات بزرگ انجام دهد. مرحله اول کودتای نقاب بر پایه حمله نظامی جنگندهها طراحی شده بود و قرار بود در مرحله بعد نیروهای زرهی از خوزستان و مرزهای غربی راهی تهران شوند. در خصوص طرح کودتای حزب توده، اگر هم بنا بود شورویها به کمک آنان بیایند و از مرزهای شرقی کشور با خودروهای زرهی و تانک وارد شوند، آنان باید مسیری بیش از یک هزار کیلومتر را طی میکردند تا به تهران برسند.
چهارمین نکته این است که در طرح عملیات کودتا، واکنش نیروهای نظامی و امنیتی - اطلاعاتی ایران در نظر گرفته نشده است و عملیات به گونهای طراحی شده است که انگار تمامی افراد و مراکز بدون نگهبان و محافظ هستند و آنان به راحتی میتوانند با خود اسلحه حمل کنند، به داخل بیت امام و آیتالله منتظری ببرند و به راحتی هم میتوانند در خانههای مقامات بمب جاسازی کنند!
طرح کودتای حزب توده بیش از آنکه قابلیت تحقق داشته باشد، بیشتر یک قصه و توهم برای براندازی جمهوری اسلامی ایران بود. طرح آنان به قدری متوهمانه و بلندپروازانه بود که در اولین گام شکست خوردند. تودهای به قدری نیروهای امنیتی ایران را دست کم گرفته بودند که تصور نمیکردند در مرحله طرحریزی، کودتایشان لو برود و دستگیر شوند.