مشرق- رابرت مک نامارا که دنیای رسانه ای غرب در مقابل جنایت هایش در ویتنام به صورت نشان داده شده در بالا از او تشکر می کند در سال 1916 در ایالت سانفرانسیسکوی آمریکا به دنیا آمد. پدرش یک کارشناس امور اقتصادی بود. در سال 1937 در رشته اقتصاد و فلسفه از دانشگاه کالیفرنیا لیسانس گرفت و دو سال بعد از دانشکده مدیریت کسب و کار دانشگاه هاروارد فوق لیسانس دریافت کرد. بعد از مدتی در همان دانشگاه به تدریس دروس اقتصادی پرداخت. او بعدها دو مدرک دکترا در رشته اقتصاد و ریاضی نیز از دانشگاه کالیفرنیا گرفت. در طول جنگ دوم جهانی به نیروی هوایی ارتش آمریکا پیوست و در عملیات هایی در انگلستان، هند و چین شرکت کرد و قبل از جدا شدن از ارتش در سال 1946 موفق به کسب نشان افتخار شد. او تا درجه سرهنگي در ارتش پيش رفت.
مک نامارا در زمان خدمت در نیروی هوایی در جنگ جهانی دوم
بعد ازجنگ به کارخانه اتومبیل سازی فورد رفت و به جای تدریس در دانشگاه
هاروارد تجربه های مدیریتی خود در دوران جنگ را به تجربه مدیریت سازمان های
اقتصادی پیوست داد. در آن زمان کمپانی فورد دچار مشکلات شدیدی بود و به ایده های
جدید نیاز داشت.
مک نامارا در فورد به خوبی از عهده چالش ها برآمد و با تشکیل تيم ضد بحران توانست شرکت فورد ورشکسته را به کارآمدي و توليد بازگرداند. او به تدریج مدارج ارتقا را در این شرکت پیمود و نامش در تاریخ این کارخانه ماندگار شد. او در ابتدا به عنوان مدیر عمومی وارد کمپانی شد. سپس در راس هیئت مدیره قرار گرفت و مدیریت برنامه ریزی و تحلیل مالی شرکت را انجام داد و در سال 1960 به جایی رسید که اولین کسی بود که در حالی که عضوی از خانواده هنری فورد محسوب نمی شد ولی به ریاست کارخانه انتخاب گردید.
مک نامارا بعد از جنگ وارد کارخانه فورد شد.
در سال 1961 کندی مک نامارا را به عنوان وزیر دفاع آمریکا معرفی کرد. مک نامارا از سال ١٩٦١ تا ١٩٦٧ به مدت 7 سال تحت رياست جمهوری جان کندی و ليندون جانسون به عنوان وزير دفاع آمريکا کار کرد که جنگ ویتنام و تحول تسلیحاتی ارتش آمریکا در این دوره روی داد. اما بعدها کميته مشترک خدمات دفاعي کنگره به انتقاد از برنامه های مک نامارا در طی جنگ ویتنام پرداخت. انتقادها در حدی بالا گرفت که مک نامارا به عنوان یک خائن مطرح شد. به طوری که او به کرات مجبور به دفاع از برنامه های خود شد اما در سال های آخر عمر کتابی نوشت و به اشتباهاتش اعتراف کرد.
مک نامارا در فورد بسیار موفق عمل کرد.
تعدادی از نظامیانی که با
مطالعات راهبردی نیروی هوایی آمریکا آشنایی داشتند پس از جنگ به فعالیت های غیر
نظامی روی آوردند و ذهنیت استراتژی را در برنامه های اقتصادی به کار گرفتند. مک
نامارا یکی از این افراد بود که پس از جنگ به ترتیب به ریاست هیئت مدیره شرکت
فورد، وزارت دفاع آمریکا و ریاست بانک جهانی منصوب شد. او همواره یکی از اشخاص تاثیر
گذار در سیاست های دولت آمریکا به خصوص دولت های جمهوری خواهان بود.
مك نامارا در شوراي روابط خارجي، كميسيون سه جانبه و سازمان بيلدربرگ عضویت داشت و از این طریق در تصمیمات داخلی و نیز بین المللی نقش مهمی ایفا می کرد. مک نامارا مدت زماني نیز رياست بنیاد کارنگي را برعهده داشت. در طول دهه هاي ۵۰ و ۶۰ قرن بيستم، بنياد کارنگي در طراحی سياست هاي اقتصادي وسياسي کاخ سفيد و تأسيس مراکز مختلف مطالعاتي در آمريکا نقش قابل توجهي داشته است. همچنين در طول اين دوران، بيشتر مشاغل و پست هاي مهم سياسي کاخ سفید در دست کارشناسان بيناد کارنگي قرار گرفته بود. مک نامارا در سال 2009 در منزلش واقع در شمال غربى واشنگتن از دنیا رفت.
پس از ترور کندی مک نامارا در کنار جانسون به کار خود ادامه داد.
مک نامارا و تحول در وزارت دفاع، ارتش و تسلیحات
مک نامارا از جهات گوناگونی منشا تحولات بزرگی برای ارتش آمریکا بود. او هم از نظر تئوریزه کردن کارهای مربوط به ارتش و هم از نظر توان و تجهیزات نظامی ارتش آمریکا را به وضعیت بالاتری نسبت به ارتش های دیگر رساند. کندی در دوران ریاست جمهوری خود کوشش می کرد که سیاست دولت به سمت برنامه ای تر شدن حرکت کند. در راستای این سیاست، مک نامارا تمامی ادارات دولتی و شرکت های خصوصی را که روی پروژه های مختلف دفاعی کار می کردند در قالب یک سیستم برنامه ریزی شده عمومی در یکدیگر ادغام کرد.
او علاقه خاصی به اسلحه و جنگ داشت.
او برای انجام این کار از تئوری تحليل سيستم ها استفاده کرد که راهکار رايجي براي تعيين ميزان تخصيص منابع به برنامه هاي خاص است. مک نامارا هنگامی که وزير دفاع بود؛ در اوايل دهه 1960 براي اولين بار استفاده از تحليل سيستم ها را در برنامه ریزی مطرح کرده بود. او ستاد تحليل سيستم ها را در بخش مدیریتی خود ایجاد کرد و سيستم هاي برنامه ريزي و بودجه بندي را براي راهنمايي بودجه ريزي در وزارت دفاع به کار گرفت. درخلال دوره مک نامارا و پس ازآن، تحليل سيستم ها نقش زيادي در برنامه ريزي اتمي آمریکا داشته است.
مک نامارا با تغييراتي که در دوران وزارتش در جت هاي جنگنده اف 105 به وجود آورد، توانست نيروي هوايي آمريکا را متحول کند و ناوهاي جنگي را براي فرود هواپيماهاي جديد 111 F / TFX -آماده نمايد. ایجاد سپر دفاع موشكي آمريكا به نام سانتينل در سال 1966 از سوي رابرت مك نامارا وزير دفاع دولت جانسون مطرح شد كه از 25 سايت مجهز به موشك هاي هستهاي در اطراف شهرهاي بزرگ ايالات متحده تشكيل ميشد. برنامه تولید سلاح ضدماهواره در ایالات متحده نیز از اوائل دهه ۶۰ میلادی آغاز شد. یکی از این برنامه ها، برنامه ۴۳۷ بود که به دنبال یک سری انفجارات هسته ای در آسمان، توسط رابرت مک نامارا، وزیر دفاع ایالات متحده، به تاریخ ۲۰ نوامبر ۱۹۶۲ مورد تصویب قرار گرفت. از سوی دیگر مک نامارا به عنوان وزير دفاع کابينه کندى در مدت يک سال ٣٢٠ هزار نفر بر تعداد نفرات حاضر به خدمت در نيروهاى مسلح آمريکا اضافه کرد و برای آمادگى براى جنگ ويتنام از سال ١۹۶۵ باز هم بر تعداد نفرات افزود تا جایی که در سال ١۹۶٨ افراد نیروهای مسلح به بالاترين رقم خود تا آن زمان یعنی به بيش از سه ميليون و پانصد هزار نفر رسيد.
مک نامارا و جنگ ویتنام
مک نامارا می گوید برای بررسی استراتژی های جنگی جنگ ویتنام را کش داده است.
رابرت مک نامارا، وزیر وقت دفاع آمریکا ادعا کرده بود که ویتنامی ها کشتی آمریکایی مادوکس را در خلیج تونکین بمباران و غرق کرده اند که در نتیجه آن، جنگ طولانی مدتی آغاز شد که میلیون ها ویتنامی و ده ها هزار آمریکایی جان خود را در آن از دست دادند. مک نامارا پس از گذشت ۴۰ سال اعلام کرد کشتی آمریکایی در خلیج تونکین اصلا وجود خارجی نداشته است! در واقع با گذشت زمان و انتشار اسناد جنگ ثابت شد كه قايقهاي ويتنام هيچگاه به هیچ ناو امريكایی حمله نكرده بوده اند. زماني که کندي براي دومين بار در انتخابات پیروز شد خواستار عقب نشيني از ويتنام بود که با ترور او در شهر دالاس این برنامه ناتمام ماند.
مک نامارا بارها از نزدیک صحنه نبرد ویتنام و بی حاصلی جنگ را از نزدیک دیده بود.
بعد از ترور کندی، مک نامارا که معاون وي بود مدتي به عنوان جانشين او کار کرد و با ابقا در این پست در دولت ليندون جانسون نیز به کار خود ادامه داد. او بعد از مدتی به وزارت دفاع برگشت و مأمور شد برنامه عقب نشيني از ويتنام را اجرا کند. اما این جنگ بی حاصل نمی توانست به این راحتی تمام شود. ابتدا مک نامارا طي اطلاعيه اي هر گونه عقب نشيني و کاهش نيروهاي آمريکايي در ويتنام را رد کرد. اما سیاست جانسون بر عدم تداوم جنگ قرار گرفته بود و ارتش مجبور به عقب نشینی بود. مک نامارا به عنوان عامل اصلي عقب نشيني و شکست آمريکا در جنگ ويتنام شناخته شد و بارها از سوي کنگره و ستاد دموکرات ها و جمهوري خواهان به خيانت متهم شد.
او متهم بود که بخشی از ارتش ذخيره را با گارد ملي ادغام کرده و موجب کاهش توان ارتش شده است و از سوی دیگر راه های مشورتي را بسته است و نيروهاي مستقر در 149 پايگاه نظامي را از حالت آماده باش درآورده و در به کارگیری 620 ميليون دلار بودجه براي بهبود ساختار ارتش به بهانه های واهی اهمال کرده است. مک نامارا در جنگ ویتنام تئوری بازی های توماس سی شیلینگ را آزمایش می کرد که در نتیجه آن 6 میلیون تن بمب برسر ویتنامی ها ریخته شد که فقط در این مرحله بیش از 2 میلیون نفر از غیر نظامیان این کشور کشته شدند. بعد از جنگ رابرت مک نامارا از پست وزارت دفاع کناره گرفت و رئیس بانک جهانی شد.
مک نامارا به کرات با رهبران ویتنام جنوبی برای اتخاذ تدابیری علیه ویتنام شمالی وارد مذاکره شد.
در سال های بعد، مک نامارا به بدگمانی های راجع به تلاش های خود بر سر جنگ، اذعان نمود. او گفت تصور نمي کرد بمباران های گسترده آمريکا در ويتنام شمالی به موفقيت برسد. مك نامارا اعتراف كرد كه از بيهودگي جنگ ويتنام مطلع بوده است ولي از آنجا كه او استراتژيست دولت بوده با ادامه اين نبرد سعي در آزمايش تاكتيكهاي نوين جنگي داشته است!
مک نامارا و سربازهای عقب مانده
پرونده سربازهای عقب مانده در نوع خود از قابل توجه ترین مفاد کارنامه مک نامارا است. داستان این سربازان
از این قرار بوده است که 350 هزار سرباز عقب مانده با طرح «پروژه 100.000 مک نامارا» به ویتنام
رفته بودند و به "نیروهای
خل و چل" معروف شده بودند. این سربازها از بین
افرادی انتخاب شده بودند که قبلا در آزمون هوش نیروهای ارتش آمریکا رد شده و برای
پیوستن به ارتش نامناسب تشخیص داده شده بودند.
بیش از 350 هزار نفر از این نیروها که توسط دیگر سربازها "نیروهای خل" نامیده می شدند طبق برنامه مک نامارا جذب ارتش شدند و به ویتنام رفتند و اکثرشان به دلیل عدم توانایی در یادگیری فنون نظامی و جنگی بدون این که بتوانند کار خاصی انجام دهند نفله شدند. در زمان جنگ ويتنام مك نامارا وعده مي داد كه با به كارگيري سربازان بيش تر طي شش ماه ديگر جنگ وارد مرحله نهايي شده و به پيروزي آمريكا منتهي خواهد شد. اما آمريكا دست از پا درازتر از ويتنام خارج شد و مک نامارا آماج حملات منتقدین قرار گرفت.
مک نامارا و برنامه های بانک جهانی
مک نامارا در بانک جهانی برنامه های سرمایه داری نظام آمریکا ره به پیش برد. او در اثر سیاست هایش در بانک جهانی صفت «معمار بدهی های کلان کشورهای نیم کره جنوبی» را به خود گرفت. مک نامارا تا سال 1981 این سمت را به عهده داشت. در دوران ریاست رابرت مک نامارا در بانک جهانی، گسترش و توسعه بازار سرمایه به طور جدی دنبال شده بود. این کوشش بر مبنای نظریاتی صورت میگرفت که اقتصاد دانانی نظیر ریموند گُلداسمیت ارائه داده بودند. رابرت مک نامارا در سال ١٩٧١ واحدی در مؤسسه مالی بین المللی تأسیس کرد تا برای گسترش بازار سرمایه برای گروه بانک جهانی فعالیت هایی انجام دهند. او در یک سخنرانی در بوستون در اوایل 1977 طرح تشکیل کمیسیون بررسی مسائل رشد و توسعه جهانی را مطرح کرد و با تاسیس این کمسیون به دقت این موضوع را زیر نظر گرفته و برای برنامه ریزی های بلند مدت نظام سرمایه داری آمریکا تجزیه و تحلیل هایی تهیه کرد. او در طی ریاستش بر بانک جهانی در مورد افزایش جمعیت کره زمین هشدار داد که بعدها مشخص شد این هشدار فقط در حد یک اظهار نظر کارشناسانه اقتصادی نبوده بلکه پشت پرده مفصلی در این ابراز نگرانی وجود دارد که در زیر مختصرا به آن اشاره می شود.
مک نامارا، کنترل جمعیت جهان و بیماری ایدز
در مدتی که رابرت مک نامارا وزیر دفاع آمریکا بود و مشغول راهبری ماشین جنگی آمریکا در ویتنام و کشتار مردم آن کشور بود موضوع ساختن عاملی که سیستم ایمنی انسان در برابر آن بی دفاع باشد جهت استفاده در تسلیحات بیولوژیک در پنتاگون تحت بررسی بود. مک نامارا از حامیان اصلی و کلیدی تولید این عامل بیولوژیک بود.
مک نامارا در سال 1970 رئیس بانک جهانی شده بود. او طی یک سخنرانی در آن زمان گفته است که به نظر او رشد جمعیت جهان یک موضوع مهلک و خطرناک پیشاروی سال های آینده است. در این سخنرانی مک نامارا مطرح کرد که رشد جمعیت به ناپایداری منجر خواهد شد و یک جمعیت ده میلیاردی در روی زمین "غیرفابل کنترل" خواهد بود. او اضافه می کند "این جهانی نیست که تک تک ما میخواهیم در آن زندگی کنیم. آیا راهی برای گریز از چنین جهانی وجود دارد؟ راه قابل اطمینانی نیست اما دو راه ممکن به نظر می رسد که از طریق آن شاید بشود از رسیدن به ده میلیارد جمعیت جلوگیری کرد. یا باید نرخ زاد و ولد کنونی به سرعت کاهش یابد و یا باید نرخ مرگ و میر بالاتر رود. راه حل دیگری متصور نیست." مک نامارا آگاهانه و بر اساس یک برنامه بلند مدت تکوین و توسعه عامل بیماری ایدز را برای کاهش جمعیت جهان در وزارت دفاع طراحی و حمایت کرده است و پس از تصدی ریاست بانک جهانی و نفوذ در بخش های مختلف سازمان ملل، از جمله بهداشت جهانی، آن را اجرا نموده است. که حاصل آن ابتلای میلیون ها نفر از آفریقیایی ها و مردم دیگر نقاط جهان به این بیماری مهلک است که عملا آن ها را از چرخه زاد و ولد خارج می سازد.
مک نامارا و تسلیحات هسته ای
مک نامارا در سال 1965 با نخست وزیر ژاپن "ايزاکو ساتو" توافقاتی برای استفاده از بمب اتمی علیه چین انجام داده بود. نخست وزير وقت ژاپن در نشست خود با مک نامارا در واشنگتن گفته بود: «انتظار ما اين است که در صورت جنگ با چین، آمريکايي ها با استفاده از سلاح هسته اي تلافي کنند». مک نامارا نيز در پاسخ به اين درخواست نخست وزير ژاپني گفته بود واشنگتن از توانايي فني براي استقرار سلاح هسته اي در خارج از آمريکا برخوردار است و بدین طریق به طور ضمنی با این درخواست موافقت کرده بود. اما بعد از سال ها که دیگر متوجه عدم کارایی تسلیحات اتمی در دنیای جدید شده بود نظر دیگری داشت.
برای مثال، مک نامارا که درکنفرانس بازنگری ان پی تی گفته بود: اگر چه سال هاست که ان پی تی در آمریکا و انگلیس به امضا رسیده است اما هنوز اجرای آنها به طور کامل تضمین نشده است. او در سازمان ملل گفته بود که «نمی دانم با توجه به اینکه 5 عضو دائم شورای امنیت که دارای حق وتو هستند، خود کشورهای دارنده سلاح هسته ای می باشند چطور ما باید توقع داشته باشیم این شورا صلح و امنیت را در جهان برقرار سازد؟!».
مک نامارا در اواخر عمر رفتار و عقاید متفاوتی داشت.
به ظاهر پشیمان
نظريات طراح جنگ ويتنام پس از سال ها تغيير کرده بود. او بر اشتباهات خويش اعتراف می كرد اما هیچ وقت به طور مستقیم و رک نسبت به کشتار مردم ویتنام اظهار عذر خواهی نکرد. او به سیاست مداران كنوني امريكا توصيه می كرد كه سياست خارجي را از اتكا بر قدرت سخت و برنامه های تهدیدآمیز اتمي و جنگی نجات دهند. اما حتی او هم نتوانست پيوند خطرناك سياست با نظاميگري را در آمریکا قطع کندبا این که نفوذ زیادی بر جمهوری خواهان داشت اما هیچ گاه نتوانست بوش را از دیوانه بازی هایش باز بدارد. مک نامارا در سال 1995 کتاب خاطراتش را منتشر کرد و برای معرفی این کتاب به سراسر آمریکا سفر نمود. در آن کتاب عنوان کرده است که جنگ ويتنام یک اشتباه هولناک بود.
فیلم مستند غبار جنگ جایزه های فراوانی به خود اختصاص داد.
بر اساس
اعترافات او در این کتاب فیلمی با عنوان "غبار جنگ" از زندگی و کارهای مک نامارا ساخته شد که مورد توجه فراوان قرار گرفت و به یکی
از پربیننده ترین فیلم های مستند زمان خود بدل شد.
..........................................................................................................
http://www.nvc.vt.edu/toalg/Website/Publish/papers/McNamara.pdf
http://www.gsinstitute.org/docs/5_24_05_McNamaraSpeech.pdf
http://www.policyscience.net/mcnamara.pdf
http://memory.loc.gov/service/mss/eadxmlmss/eadpdfmss/2011/ms011085.pdf
http://siteresources.worldbank.org/EXTARCHIVES/Resources/Robert_McNamara_chronology.pdf
http://www.nytimes.com/2009/07/07/us/07mcnamara.html?pagewanted=5&_r=1&hp
http://www.booknotes.org/Watch/64642-1/Robert+McNamara.aspx
http://www.fas.org/irp/nsa/spartans/chapter5.pdf
http://en.wikipedia.org/wiki/The_Fog_of_War
http://www.nytimes.com/1987/01/01/style/kathleen-mcnamara-weds-j-s-spears.html
http://www.nytimes.com/2009/07/07/us/07mcnamara.html
http://en.wikipedia.org/wiki/The_Missiles_of_October