به گزارش مشرق، غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران و مصطفی تاجزاده از چهرههای رادیکال جناح اصلاحطلبان در مناظرهای سهساعته که در روزنامه سازندگی منتشر شده است، به بررسی انتخابات مجلس یازدهم و علل مشارکت و یا عدم مشارکت برخی اصلاحطلبان در این انتخابات پرداختند؛ مناظرهای که حاوی نکات جالبی از اختلافات درونی جناح اصلاحات و علل شکست آنها در انتخابات دوم اسفند بود.
یکی از فرازهای این مناظره، اشارات مصطفی تاجزاده به حزب پادگانی است. اصطلاحی که خود وی برای خطاب قرار دادن مخالفانش خلق کرده و مشخص نیست که چه افراد یا گروهی را مدنظر قرار داده است. چندبار اشاره به عبارت مجهول "حزب پادگانی" کافی بود تا غلامحسین کرباسچی که با این الفاظ سازیها مخالف است، موضوعی را پیش بکشد که تاجزاده و دیگر همحزبیهای سابق وی از آن فرار میکنند و آن هم گذشته امنیتی او و برخی دیگر از اصلاحطلبان بود.
بیشتر بخوانید:
زیباکلام: مدیریت جهادی شعاری پوپولیستی است
اصلاحطلبی اصلاحطلبان از حیز انتفاع ساقط شده است
کرباسچی در این مناطره با بیان اینکه صحبتهای آقای تاجزاده از صدر تا ذیل با هم متناقض است، میگوید "از یک طرف صحبت از حزب پادگانی میکنند، خب من هم میگویم شما حزب امنیتی هستید. اگر الان از آقای حجاریان، امینزاده، علویتبار، عربسرخی و دیگران را بشمارید مگر همه در دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی نبودند؟ چرا افراد امنیتی فعالیت سیاسی انجام میدهند؟ خب اینها الان فعالیت سیاسی میکنند و الان هم در ارتباط هستند. همه اینها آدمهای امنیتی هستند و همین الان هم داغترین حرفهای امنیتی که در دستگاههای امنیتی ماست دوستان نسبت به آن اطلاع دارند. اینکه شما یک وقتی با مجموعهای کار کردید، الان ارتباط دارید و میتوانید تأثیرگذار باشید، دلیل نمیشود که تا ابد امنیتیها را نفی کنید."
اولین حضور برخی از اصلاحطلبان امروز که دهه 60 به جناح چپ شهره بودند، به تاسیس سازمان مجاهدین انقلاب برمیگردد. سازمان مجاهدین انقلاب در سال 58 از تجمیع 7 گروه مبارز انقلابی(فلاح، امت واحده، توحیدی صف، توحیدی بدر، فلق، منصورون، موحدین) تشکیل شد. این سازمان قبل از تاسیس نهادهای امنیتی در پیگیری ترورها و برخورد با گروهکهای امنیتی نقش موثری ایفا کرد. اکثر افرادی که در این دستگیریها و بازجوییها نقش داشتند، از شاخه چپ سازمان بودند که بعدها به اصلاحطلب شناخته شدند و بعد از انحلال سازمان مجاهدین انقلاب در سال 65، مجددا این سازمان را سال 70 بنیانگذاری کردند.
البته که حضور در یک دستگاه امنیتی و اطلاعاتی فینفسه محل اشکال نیست و مقابله با جریانات منحرف و التقاطی از جمله گروهک فرقان و سازمان تروریستی مجاهدین خلق مایه افتخار است، اما به نظر میرسد امثال تاجزاده و دیگران درصدد نفی این گذشته و حضورشان در بازجوییها و نهادهای امنیتی است تا به وجههی این روزهایشان خللی وارد نشود.
سال 96 در گفتگویی با اکبر براتی از اعضای موسس سازمان مجاهدین انقلاب و عضو واحد التقاط سپاه پاسداران در دهه 60، به بخشی از گذشته امنیتی برخی فعالان سیاسی اصلاحطلب اشاره کرد. براتی در این گفتوگو اظهار میدارد که افرادی همچون صادق نوروزی، فیضالله عرب سرخی و محسن آرمین در اوایل انقلاب بازجو شدند و تخلفات زیادی کردند.
این بازجوییها به گفته براتی توسط اعضای مجاهدین انقلاب انجام میشد و همین اتفاقات و برخی انحرافات دیگر باعث شد که آیتالله راستی کاشانی که نماینده امام در سازمان مجاهدین انقلاب بود به دستور امام سازمان را منحل شده اعلام کند!
این مصاحبه واکنش برخی افراد همچون آرمین و عربسرخی را در پی داشت و درصدد انکار گذشته خود برآمدند، با اینحال عطف به خاطرات و اسناد آن دوران نشان میدهد کتمان این گذشته امنیتی بهراحتی امکانپذیر نیست.
فیض الله عرب سرخی فردای گفتوگوی با اکبر براتی، درصدد نفی گفتههای او برآمد، با اینحال وی در همان گفتههای خود در با آب و تاب نحوه دستگیری محمدرضا سعادتی از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب را بازگو میکند: "ما از طریق کانالهایی که در سپاه و دولت موقت داشتیم، متوجه شدیم یکی از اعضای سفارت شوروی، با فردی در ارتباط است و قرار است اطلاعات حساسی میان آنها ردوبدل شود. با بررسیهای بیشتر و با مراقبت از محل قرار از طریق نیروهای امنیتی، مشخص شد آن فرد محمدرضا سعادتی، از نفرات اصلی سازمان مجاهدین خلق است... برخورد با سعادتی کاملا حرفهای صورت گرفته بود و در روند دستگیری او، سپاه و دولت نقش مشترکی داشتند و چون آن زمان برخی از دوستان سازمان مجاهدین در سپاه بودند، کاملا در جریان دستگیری او قرار گرفتیم و آن بیانیهای هم که درباره حامد شیبانی و سعادتی صادر شد، برحسب همین اطلاعات و مستندات بود."
مرتضی الویری از اعضای ارشد گروه فلاح و از موسسان سازمان مجاهدین انقلاب هم که در برخورد با گروهک فرقان نقش موثری داشت، در خاطراتش میگوید: بهتدریج موج ترور شخصیتها افزایش یافت و این قضیه براب من جدی شد. از سویی، در کمیته مرکزی(سازمان مجاهدین انقلاب) بودم و از سوی دیگر تشکیلات منسجمی داشتیم با عنوان مجاهدین انقلاب اسلامی. بنابراین تصمیم گرفتیم با این تروریستها مقابله کنیم. ... خواستم به ما فقط پنج دستگاه اتومبیل پیکان و پنج دستگاه بی سیم بدهد تا به این ترتیب با گروه فرقان و تروریستهای دیگر مقابله کنیم و با اتومبیل به تعقیب آنها برویم.آقای هاشمیرفسنجانی موافقت کرد و دستور داد آنچه را که خواستهایم به ما بدهند و به این ترتیب ما هم اسلحه داشتیم. ..."
در بین اصلاحطلبان امنیتی، محسن آرمین بیش از دیگران درصدد پاک کردن گذشته خود برآمد و در گفتگویی تصویری مدعی شد "آقایان صادق نوروزی، قدیانی و عربسرخی هیچگاه بازجو نبودند. آقایان نوروزی و قدیانی هیچگاه عضو سپاه یا وزارت اطلاعات یا دادستانی انقلاب نبودند که کسی را بازجویی کرده باشند. آقای عربسرخی البته عضو سپاه بود اما مسؤول گزینش در واحد اطلاعات سپاه بود و شغل ایشان هیچ ربطی به متهمان و بازجویی از ایشان نداشت."
این اظهارات آرمین واکنش مجدد اکبر براتی را در پی داشت و میگوید: "در ماجرای گروه فرقان، اینها (اعضای چپ سازمان مجاهدین انقلاب) از طریق ارتباطی که آقای حمیدرضا نقاشیان با سید احمد آقا داشت، رسماً اجازه کار اطلاعاتی گرفتند و میخواستند بگویند ما هم هستیم. این دوستان در بازجویی گروه جنایتکار فرقان شرکت داشتند حالا چطور میگویند ما کار امنیتی نکردهایم؟ خوب اینها بهجای اینکه افتخار کنند که به کشور خدمت کردهاند، گذشته خود را پاک میکنند!... این چه رفتاری است؟ میخواهید چهکسانی را شاد کنید؟ آیا میخواهید آمران جلادان تروریست تهران را که اکنون در کاخهای شیشهای خود در غرب نشستهاند شاد کنید."
البته این گذشته امنیتی مسئلهای نیست که تنها از زبان اکبر براتی بیان شده باشد بلکه بسیاری از اعضای شاخه فقاهتی سازمان (که بعدها جناح اصولگرا و راست را تشکیل دادند) به این موضوع اشاره کردهاند. سردار حسین نجات عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب که بعداً به سپاه پاسداران پیوست و هماکنون معاون فرهنگی سپاه است، در گفتگویی در سال 96 به بهانه درگذشت آیتالله راستی کاشانی درباره بازجو بودن امثال محسن آرمین گفته بود "کسی که در بند 209 بوده افتخار است چراکه با گروهکیها و تروریستها برخورد کرده است. اگر کسی امروز آن را انکار میکند میخواهد بگوید من مخالف برخورد با منافقین بودم! البته ما خوشحال میشویم که امثال ایشان(محسن آرمین) که کمکی به انقلاب نکردند، صف خود را از انقلابیون جدا کنند لیکن بر خلاف ادعای ایشان اتفاقا ایشان جزو بازجوهای بند 209 بودند حالا اگر پشیمان شدهاند مربوط به خودشان است."
محمد خوشبیان از اعضای واحد اجرایی سازمان نیز در اینباره میگوید "من خودم در شاخه نظامی بودم و همه این دوستان هم حضور داشتند، مثلاً در دستگیری سعادتی (از اعضای مرکزیت منافقین) بچههای سازمان پشت قضیه بودند، یا زمانی که ترورها شروع شد اکثر افرادی که قبل انقلاب در زندان بودند، چون خط و خطوط را بهتر میشناختند، در اوین مشغول کار شدند. بعضی از بچههای سازمان عضو رکن 2 ارتش بودند مثل محمد رضوی و در بازجوییها شرکت داشتند یا من در بازپرسی نظامیهای رژیم گذشته بودم. مهدی نیکدل و محسن آرمین مثلاً در بند 209 اوین بودند. بازجویی و برخورد با تروریستهای گروهکی افتخار است."
علاوه بر حضور اعضای سازمان مجاهدین انقلاب در نهادهای امنیتی و بند 209 زندان اوین در دهه 60، برخی اصلاحطلبان مانند سعید حجاریان و خسرو تهرانی در اطلاعات نخستوزیری مشغول به فعالیت بودند که البته بخاطر علنی بودن فعالیتشان منکر این موضوع نبوده و گفتوگوهایی هم دراینخصوص داشتند با اینحال اکثر اصلاحطلبان امنیتی مانند اعضای مجاهدین انقلاب تلاش دارند تا گذشته امنیتی و حضورشان در نهادهای انقلابی را انکار کنند.