به گزارش مشرق، « محمد عماد اعرابی» در یادداشت روزنامه «کیهان» نوشت:
عکسی که وزرای خارجه ایران و ۱+۵ پس از توافق بر سر برنامه جامع اقدام مشترک(برجام) در ۲۴ تیر ۱۳۹۴ به عنوان یادگاری انداختند، یک غایب داشت: «سرگئی لاوروف». ظاهرا وزیر خارجه روسیه تمایلی به حضور در این قاب نداشت و شاید ناراضی به نظر میرسید. اندکی بعد اظهارات لاوروف در میان خبرنگاران نشان میداد او از برخی روندهای طی شده در دستیابی به توافق رضایت نداشت. او گفت:
«در طول مذاکرات منتهی به توافق، روسیه و چین میخواستند تحریم تسلیحاتی علیه ایران، در میان اولین تحریمهایی باشد که برداشته میشود اما ایالات متحده و متحدانش اصرار داشتند که تحریم تسلیحاتی برای ۸ و یا ۱۰ سال دیگر باقی بماند.
بیشتر بخوانید:
استفاده آمریکا از همه گزینهها برای تمدید تحریم تسلیحاتی
ادعای پامپئو: با خروج از برجام، آمریکاییها در صلح بیشتری هستند
[در نهایت] تهران پذیرفت که تحریم تسلیحاتی ۵ سال دیگر باقی بماند.» یک سال بعد سرگی ریابکوف، معاون وزیر خارجه روسیه در گفتوگو با خبرگزاری تسنیم به این قسمت از نارضایتی روسها از توافق اشاره کرد و گفت: «روسیه طی مذاکرات هستهای حامی رفع تحریمهای تسلیحاتی ایران در زودترین موعد ممکن بود، ما حتی در مقاطعی پیشنهادهایی را تدوین کردیم که بر اساس آن تحریم تسلیحاتی یک ماه پس از اجرای برجام رفع شود، اما نتیجه متفاوت بود.»
با این اوصاف مذاکرهکنندگان ایران علیرغم حمایت روسیه و چین برای رفع تحریم تسلیحاتی، چندان به چانهزنی نپرداختند و حاضر شدند این تحریم، ۵ سال دیگر بر کشورمان اعمال شود. به نظر میرسید برای تیم ایرانی «حصول توافق» از «کیفیت توافق» مهمتر بود. این راهبرد دقیقا منطبق با همان شعاری بود که ابتدای مذاکرات هستهای در دولت یازدهم توسط وزارت خارجه در یک کارزار تبلیغاتی با محوریت برخی کارگردانان سینمای ایران ترویج شد: «هیچ توافقی بدتر از عدم توافق نیست.» اولویت وزارت خارجه ایران «توافق» بود نه «محتوای» آن؛ به همین دلیل با شتاب زیاد برای دستیابی به هدفشان که «حصول توافق» بود، از توجه و چانهزنی بر روی جزئیات چشمپوشی میکردند. ۷ آذر ۱۳۹۵ رهبر انقلاب در جمع فرماندهان نیروی دریایی به مضرات این شتابزدگی اشاره کردند: «مشکلات فعلی در توافق هستهای به خاطر عجله در زودتر به سرانجام رساندن توافق است. وقتی عجله داریم که کار را زودتر تمام کنیم و به جایی برسانیم، از جزئیات غفلت میکنیم و گاهی غفلت از یک امر جزئی، موجب ایجاد رخنه و نقطه سلبی در آن کار میشود.»
اما پذیرش «تحریم تسلیحاتی» از جانب نمایندگان ایران، تنها مورد عجیب توافقنامه برجام نبود! موارد دیگری نیز وجود داشت که میتوانست مصداق عجله و غفلت از جزئیات باشد. «ساز و کار حل اختلافات» که در بندهای ۳۶ و ۳۷ برجام آمده بود یکی از همین موارد بود. این ساز و کار به نحوی طراحی شده بود که ابتکار عمل را از ایران میگرفت. مطابق این ساز و کار با شکایت یکی از طرفین برجام و پس از فیصله نیافتن دعوی در کمیسیونها و جلسات مشخص شده طی زمان تعیین شده، در نهایت کار به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع داده میشد. این شکایت یا طی زمان تعیین شده، در شورای امنیت به نتیجه میرسید(اعم از حل و فصل شکایت یا تصویب قطعنامه) و یا در غیر این صورت پس از زمان تعیین شده؛ کلیه قطعنامههای تحریمی گذشته شورا به صورت خودکار باز میگشت. چیزی که آن را «مکانیسم ماشه» نامیدند. در این حالت حتی اگر طرف شاکی ایران باشد، به علت حق وتوی کشورهای غربی و جلوگیری از تصویب قطعنامه، شکایت ایران هم میتواند منجر به بازگشت تمامی تحریمهای قبلی شورای امنیت شود. در واقع ایران در صورت شکایت و ارجاع موضوع به شورای امنیت یا باید قانع شود و شکایتش را پس بگیرد و یا اگر قانع نشد همه تحریمهای شورای امنیت باز میگردند!
شاید به همین دلیل باشد که علیرغم اذعان مسئولان وزارت خارجه ایران به نقض مکرر تعهدات توسط طرفهای غربی؛ آنها تمایلی به ارجاع شکایت ایران به شورای امنیت سازمان ملل ندارند و پیشتر ترجیح دادند تا به مفاد پیمان مودت در سال ۱۳۳۴(۱۹۵۷) رجوع کنند. وقتی ایران در واکنش به نقض عهد طرفهای غربی، اقدام به کاهش تعهدات خود در توافق هستهای کرد؛ این طرفهای غربی بودند که ایران را به فعالسازی «مکانیسم ماشه» از طریق ساز و کار حل اختلاف «تهدید» کردند. دانیل لاکاله تحلیلگر اقتصادی و استاد دانشگاه در توصیف این اقدام کشورهای اروپایی گفت: «مکانیزم حل اختلاف تصمیمی از سوی کشورهای اروپایی، برای بازگرداندن ایران به تعهداتش است.» با این اوصاف ساز و کار حل اختلاف در برجام به ابزاری برای اعمال فشار بر ایران تبدیل شده بود. واهمه از چنین ساز و کاری بود که باعث میشد دولتمردان به جای آنکه با تهدید «خروج از برجام» به چانهزنی و ایفای حقوق ملت ایران بپردازند، ترجیح دهند در اظهارات متعدد طی زمانهای مختلف طرف غربی را مطمئن سازند که ایران قصد خروج از برجام را ندارد.
پیش از خروج آمریکا از برجام دست کم دو بار رئیسجمهور و معاونش این پیام را مخابره کردند که در صورت خروج آمریکا، ایران از برجام خارج نخواهد شد: «اگر فقط آمریکا برجام را ترک کند، ما متعهد میمانیم.»(علیاکبر صالحی؛ ۱۷ شهریور۱۳۹۶)؛ «اگر اهداف برجام بدون آمریکا محقق شود، چه بهتر!»(حسن روحانی؛ ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۷) حتی وقتی علیرغم مهلت چند هفتهای ایران به اروپا، کشورهای اروپایی پس از گذشت چند ماه همچنان از راهاندازی ساز و کار ارتباطات مالی امتناع میکردند، باز هم این رئیسجمهور ایران بود که سعی میکرد به طرف غربی اطمینان دهد ایران از برجام خارج نخواهد شد: «یکی از ویژگیهای ما ایرانیها، این است که وقتی توافقی را امضا کردیم در هیچ شرایطی امضاءمان را زیر پا نخواهیم گذاشت.»؛ «به دنیا ثابت کردیم که پای تعهدات خودمان میایستیم و علیرغم اینکه طرف تعهد به بخشی از تعهداتش عمل نکرده و یا یکی از آنها بهطور کامل خارج شده ما همچنان در تعهد خودمان باقی هستیم.»(دکتر روحانی؛ ۳۰ آذر ۱۳۹۸) «مکانیسم ماشه» و متعاقب آن بازگشت تمامی قطعنامههای تحریمی شورای امنیت آنقدر برای دولتمردان هراس داشت که با چنین اظهاراتی به زعم خود از وقوع آن جلوگیری کنند.
اکنون بگذارید به موضوع خبری این روزها نگاهی بیندازیم. با پایان یافتن زمان پنج ساله تحریم تسلیحاتی ایران که با موافقت مذاکرهکنندگان کشورمان اعمال شده بود؛ آمریکا برای دائمی شدن این تحریم تسلیحاتی تلاش میکند. طبق گزارش نیویورک تایمز طرح وزارت خارجه آمریکا در این زمینه مبتنی بر تفسیری حقوقی است که نشان دهد ایالات متحده با وجود خروج از برجام همچنان یکی از اعضا/طرفین آن محسوب میشود: «طبق آن آمریکا ذاتا یکی از مشارکت کنندگان در برجام تلقی خواهد شد و هدف آن استفاده از تهدید مکانیسم ماشه است که میتواند همه تحریمهای قبل از امضای برجام را علیه ایران مجددا اعمال کند و اگر تحریمهای تسلیحاتی در شورای امنیت تمدید نشود واشنگتن از این حق ادعایی خود به عنوان یکی از طرفهای توافق استفاده کند.» در واقع برجام حتی برای سیاست «فشار حداکثری» دولت ترامپ هم گزینه مطلوبی قلمداد میشود!
به دلیل راهبرد غلط در مذاکرات هستهای و تعجیل در «حصول توافق» و مقدم دانستن آن بر «کیفیت توافق»، این روزها «برنامه جامع اقدام مشترک» نه تنها از معنای خود تهی شده بلکه در مسیر اقدامات یکطرفه علیه ایران قرار دارد. دیگر خبری از «روح برجام» نیست؛ حالا توافقی که قرار بود به کاهش فشار بر ایران بینجامد به ابزاری برای اعمال فشار بر ایران تبدیل شده است.