مشرق_ به خواست خدای متعال، همزمان با ماه مبارک رمضان، همه روزه مجموعهای از احادیث موضوعی اهلبیت علیهمالسلام با نام «رهتوشه معرفت» تقدیم مخاطبین میشود. امیدواریم از نظرات و پیشنهادهای سازندهتان برخوردار شویم.
خودسازی از خودشناسی آغاز میشود
نخست باید خود را شناخت تا بتوان خود را ساخت؛ چرا که با خودشناسی، خداشناسی تحقّق می یابد و اگر خدا را شناختیم، خود را ساختهایم.
در آغاز باید دید چرا پدید آمده ایم؟ و هدف از پیدایش و خلقت ما چیست؟ خداوند در قرآن کریم تصریح کردهاست که: "و ما خلقت الجنّ و الإنس إلاّ لیعبدون؛ من جن و انس را نیافریدم، جز برای این که عبادت کنند".
در تفاسیر زیادی "لیعبدون" به معنای "لیعرفون" آمدهاست؛ یعنی هدف از خلقت شناخت است و گرنه عبادت فقط نماز و روزه و در سجاده نشستن و خدا را نیایش کردن نیست. نماز و روزه و ...، شعبهای از عبادت است که شاید از عبادت اجتماعی اهمیتش کمتر باشد، زیرا در آن جا انسان فقط به خود میاندیشد، و عبادت در معنای گستردهتر با دیگران و به دیگران اندیشیدن است.
عبادت، دردشناسی و دردزدایی است. عبادت، در جمع زیستن و برای جمع زیستن است
این که عبادت بیشتر به صورت جمعی مطرح میشود و بر مسجد و جمعه و جماعت تأکید میشود، برای این است که شناخت انسان به خویش منحصر نشود و به دیگران نیز سرایت کند. ما آفریده نشدهایم که تنها گلیم خود را از آب بیرون بکشیم بلکه باید در متن قرار بگیریم نه در حاشیه. در جمع زندگی کنیم نه در دیر. به فکر چارهجویی از دیگران باشیم نه تنها چارهجویی از خویشتن.
به هرحال، بحث ما درباره شناخت نیست که بحثی است طولانی و از آن میگذریم. اما آنچه گفتنی است، این است که انسان چگونه باید خود را بسازد و چگونه باید خود را آماده کند تا انسانی الهی گردد؛ تا قابلیت خلیفة اللّه شدن پیدا کند.
خودسازی به این است که منش خود را به گونهای تغییر دهیم که پروردگار میخواهد، و به عبارت دیگر: اگر هم طبیعت ما مایل به تکبر و خودخواهی است، باید نفس خویشتن را چنان ریاضت دهیم که از فراز کبر و نخوت فرودآید و به تواضع و فروتنی گراید.
اگر طبیعت ما، به بخل تمایل بیشتری دارد، چون این صفت مورد نکوهش خداوند و تمام پیامبران و اولیا و خردمندان میباشد، پس باید از آن دست برداشت و سخاوتمند شد. خلاصه باید صفات سلبیه (منفی) را از قلب زدود، چنان که صفات ثبوتیه را چون جامهای تمیز و زیبا در بر کرد.
باید قلب را از آن چه در نظر مولا و پروردگارمان ناخوشایند و مکروه است، پاک کرد و باید تمام اعضا و جوارح را در راه رضایش به کار گرفت.
خویشتن را باید با حلم و بردباری عادت داد که درجه و مقام آدمی را والا کند و در میان مردم مایه شرف و عزت باشد و با نیکان و بزرگان هم صحبت شود و از هرچه مایه پستی و تنپروری و تنبلی است دور سازد و آن چه که انسان را به خدایش نزدیک و مقرب میکند، به آن سوی سوق دهد و عاقبت خیر و نیک فرجامی، ثمره و نتیجهاش باشد.
باید به عفّت و پاکدامنی روی آورد و از آنچه مایه نفرت و خجلت باشد و شخصیّت انسان را لکّهدار و ننگ بار سازد، دوری جست.
باید صبر را پیشه خود ساخت تا به یقین و رضا برسد و تسلیم در برابر اوامر حق باشد و تنگناها و محنتها و رنجها و سختیها و تنگدستیها و رویدادهای تلخ روزگار، او را از پای درنیاورد.
باید به سوی تکامل عقل و روح گام برداشت و با تکیه بر دو بال تقوا و عمل، به اوج عزّت و عظمت و خداخواهی رسید.
باید در مقابل لذّات زودگذر دنیایی به سلاح تقوا، ورع، پارسایی و زهد مسلح شد تا رستگار شویم و به بهشت رضوان نایل آییم که: "و رضوانٌ من الله اکبر".
باید آن چنان بر خویشتن مسلّط بود و نفس سرکش را مهار کرد که نه مدح و درود دیگران و نه فحش و ناسزای آنها در روحیه فولادین و باصلابتش تأثیر گذارد.
باید خود نگهدار بود از آنچه نارضایتی حق در بردارد، نه آنچه خویشتن بخواهد یا نخواهد که در برابر امر مولا خودی نیست که مطرح باشد.
باید از شرّ و بدی و رذایل اخلاقی و عادتهای ناپسند و منشهای زشت و کارهای قبیح، دور شد چنانکه به خیرخواهی و راستگویی و امانت و فضیلت و اخلاق نیکو و خصال پسندیده، متخلّق شد.
باید به فکر امروز و فردای خود بود و برای فردا که دیرهم نیست آماده شد و برای جهان جاویدان و ابدی، توشه برداشت.
باید با استقامت و پایداری، نه از حوادث و رویدادهای تلخ ترسید و نه از ملامت ملامت کنندگان و سرزنش نادانان، خم به ابرو آورد، بلکه فقط خدا را در نظر داشت و راه خدا را دنبال کرد و پیوسته از او خواست که توفیق هدایت در صراط مستقیمش به وی بخشد: "إهدنا الصّراط المستقیم".
باید محبّت، دوستی، همکاری، غمخواری، ایثار، گذشت، بخشش و نرمش را جایگزین نفرت، خشم، کینه، خودپسندی، خودمحوری، آز و تندخویی نمود.
باید از زندگی دیگران عبرت گرفت، نه خود عبرت دیگران شد
و دهها باید و نباید در این جا خودنمایی میکند که اگر انسان به فطرت و سرشت
خویش بنگرد، به آنها پی خواهدبرد، و ماه رمضان، هنگام آن است که انسان را متوجه خویشتن کند و فطرت خفتهاش را بیدار سازد و از راه تفکر و اندیشیدن ـ که برترین عبادت است ـ او را به خودسازی وادارد.
برادران ! خواهران ! نگذارید ساعتی، بلکه لحظه ای از این ماه مبارک به هدر رود. در این ماه سرنوشت یک ساله، بلکه سرنوشت تمام عمر تعیین میشود. هشیار باشیم، مبادا ساعتی بی انگیزه، بی توجّه و بی هدف بگذرد و از عیدی و جایزه الهی در روز عید فطرـ خدای نخواستهـ بی بهره و محروم بمانیم که هیچ زیانی از آن سخت تر و زیانبارتر نیست!
در روایت آمده است که رسول خداـ صلیاللّه علیه و آله و سلمـ قبل از ماه رمضان خطبه ای خواند و در آن خطبه فرمود:
"ای مردم! جبرئیل به دیدار من آمد و گفت: یا محمد! هرکه نام تو را بشنود و بر تو صلوات نفرستد، از رحمت خدا دور باشد. یا محمد! هر که ماه رمضان را دریابد و مورد مغفرت و آمرزش پروردگار قرار نگیرد و از دنیا برود، خداوند او را از رحمتش دور خواهد کرد. ای پیامبر آمین بگو. من هم آمین گفتم".1
در این ماه خودسازی درهای بهشت بر روی مؤمنان گشوده میشود و درهای جهنم بسته میشود، نباید کاری کرد که در اثر آن کار، درهای بهشت بر رویمان بسته و درهای دوزخ گشوده شود.
در این ماه پربرکت ـ چنان که از روایات استفاده می شود ـ بهشت را زینت میدهند و پاداش کارهای خیر و عبادت ها و راز و نیازها دوبرابر میگردد.
رسول خداـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ فرمود:
"شهر رمضان شهراللّه عزو جل و هو شهر یضاعف اللّه فیه الحسنات و یمحو فیه السیئات، و هو شهر البرکة، و هو شهرالإنابة، و هو شهر التوبة، و هو شهرالمغفرة، و هو شهرالعتق من النّار و الفوز بالجنّة.
ألا فاجتنبوا فیه کلّ حرام و اکثروا فیه من تلاوة القرآن و سلوا فیه حوائجکم و اشتغلوا فیه بذکر ربّکم و لا یکوننّ شهر رمضان عندکم کغیره من الشهور فان له عنداللّه حرمة و فضلاً علی سائر الشهور، و لایکوننّ شهر رمضان، یوم صومکم کیوم فطرکم".2
ماه رمضان، ماه خدای ـ عزوجل ـ است که در آن پاداش کارهای نیک دوبرابر میشود و گناهان زدوده میشود.
ماه رمضان، ماه برکت و افزایش است.
ماه رمضان، ماه بازگشت و انابه است.
ماه رمضان، ماه توبه است.
ماه رمضان، ماه آمرزش گناهان و مغفرت است.
ماه رمضان، ماه آزادی و رهایی از جهنم و دستیابی به بهشت است.
پس ای مردم! در ماه رمضان از هر کار بد و حرامی دوری کنید و در آن بسیار قرآن بخوانید و تمام اوقاتش را به یاد و ذکر پروردگارتان مشغول شوید. مبادا ماه رمضان نزد شما مانند دیگر ماهها باشد، چرا که بر دیگر ماهها حرمت و برتری دارد.
حضرت امیرالموًمنین ـ علیهالسلام ـ میفرماید:
"علیکم فی شهر رمضان بکثرة الإستغفار والدّعاء، فأما الدّعاء فیدفع البلاء عنکم و اما الإستغفار فتُمحی به ذنوبکم؛3
بر شما باد، در ماه رمضان، به بسیار دعاکردن و استغفارنمودن چرا که دعا بلا را از شما دور میسازد و استغفار، گناهانتان را میزداید".
بههر حال، ماه رمضان ماه خودسازی است و کمترین خودسازی به این است که انسان خودی را برای خویشتن نشناسد و خدا را مالک خود بداند که اگر چنین بود، خدا را خواهد شناخت و حق عبودیت پروردگار را ادا خواهد کرد و از هر چه رنگ ضد خدایی دارد، دور خواهد شد. خودسازی و جداشدن از تعلّقات و هواهای نفسانی، منشأ تمام کمالات و ملکات و فضائل انسانی است و اگر کسی توانست خود را از تعلقات مادی برهاند، و به ظواهر زودگذر دنیا بیاعتنا باشد، بیگمان به خدا توجه خواهدکرد و به سوی تکامل روانه خواهد شد و این بالاترین پیروزی و سرفرازی انسان است. خدا میداند تمام مفاسد جهان و ظلمها و تعدّیها و تجاوزها و گردن کشیها در اثر خودبینی و هواپرستی است، لذا در قرآن کریم همواره تزکیه و تربیت مقدّم بر تعلیم وآموزش ذکرشدهاست و خودسازی؛ یعنی تزکیه نفس و ماهرمضان ـ به حق ـ ماه تزکیه و تطهیر نفس است.
در پایان فرازی زیبا از نیایش های امام سجاد ـ سلاماللّه علیهـ را یادآور میشویم، باشد که صحیفه سجادیه همواره الگوی ما در زندگی باشد:
"أللهمّ و أنت جعلت من صفایا تلک الوظائف، و خصائص تلک الفروض شهر رمضان، الّذی اختصصته من سائر الشهور و تخیرته من جمیع الأزمنة و الدّهور، و آثرته علی کلّ أوقات السنة بما أنزلت فیه من القرآن والنور و ضاعفت فیه من الایمان، و فرضت فیه من الصّیام، و رغّبت فیه من القیام، و أجللت فیه من لیلة القدر التی هی خیر من ألف شهر، ثمّ آثرتنا به علی سائر الأمم واصطفیتنا بفضله دون اهل الملل، فصمنا بأمرک نهاره، و قمنا بعونک لیله، متعرضین بصیامه و قیامه لما عرضتنا له من رحمتک و نسبتنا الیه من مثوبتک و أنت الملی بما رغب فیه الیک، الجواد بما سئلت من فضلک القریب الی من حاول قربک؛4
خداوندا! از کارهای برگزیده و واجبات ویژه، ماه رمضان را قرار دادی؛ ماهی که آن را از میان دیگر ماهها برگزیدی، و از میان تمام زمانها و روزگاران، آن را انتخاب نمودی،
و بر جمیع اوقات سال برتریش بخشیدی و انتخاب آن به دلیل قرآن و نوری است که در آن ماه فرو فرستادی، و ایمان را در آن دو برابر ساختی و روزهاش را واجب و شب زنده داری را برای عبادت در آن ترغیب فرمودی و شب قدر را که از هزار شب برتر است در آن عظمت بخشیدی و گرامی داشتی،
سپس ما را به وسیله آن ماه بر تمام امتها برگزیدی و به سبب فضیلتش ما را ـ نه دیگر پیروان ادیان راـ برتری بخشیدی، پس به فرمان تو روزش را روزه میداریم و به یاری تو شبش را به عبادت میپردازیم، در حالی که با صیام و قیامش، خویش را مشمول دعوتی که ما را در معرض آن قراردادهای، میسازیم،
و آن را سبب دریافت پاداش تو میسازیم و تو برآن چه از درگاهت درخواست شود، توانایی و به آن چه که از فضل و احسانت مسألت گردد بخشایندهای و به کسی که آهنگ تقرّب به تو جوید نزدیکی".
.....
1 ) المقنعه، ص 308
2 ) فضائل الاشهر الثلاثة، ص95
3 ) وسائل الشیعة، ج7، ص220
4 ) دعای 45، صحیفه سجادیه