در حقيقت از روز تاسيس رژيم نامشروع صهيونيستي در سال 1948 و حتي قبلتر از اون، سازمانهاي نظامى و شبه نظامى زيادي مثل هاشومير (نگاهبان)، هاگانا (سازمان دفاعى يهودى)، بلماح (نيروهاى تهاجمى)، ارگون (سازمان نظامى ملى) و ليحى يا مبارزان آزادى اسراييل با هدف دفاع از شهرکهاى يهودى نشين در برابر حملات مبارزان تشکيل شد.
هرچند بسياري از اين سازمانها بعدا به دستور بن گوريون نخست وزير و وزير دفاع وقت اسراييل در يکديگر ادغام شدند، ولي اين گروهها تا به امروز با قدرت تمام کار خود را ادامه مي دهند و از همونجا بود که اشغالگرا خودشونو "ملت مسلح" ناميدند.
اين که اونها اين موضوع رو نه تنها کتمان نمي کنند بلکه با افتخار هم اعلام مي کنند که حاضرند براي دفاع از سرزمينشون (به خيال خود) دست به هرکاري بزنند و حتي مسلح هم بشوند چيز عجيبي نيست.
عجيب اينه که برخي جاهلاني که در همه جاي دنيا بويژه در کشور خودمون هم کم نيستند، شدن کاسه داغ تر از آش و دفاع از اين آشغالها رو کردن تکليف و وظيفه خودشون!
خيلي پيش اومده وقتي با کسي صحبت مي کنيم و اين مطلب رو مي گيم که "بابا اين اشغالگرا از زن و بچشون گرفته تا پيرو پاتالهاشون براي کشتار مسلمونا مسلح هستند"، داد مي زنن که اي بابا اين حرفا چيه مي زنيد؟ و...
من هيچ وقت نفهميدم و نخواهم فهميد که اين آدما با چه استدلال و منطقي (خواسته يا ناخواسته) از اين آدمکشهاي حرفهاي حمايت ميکنند.
اين پست هم دقيقا براي همين نوشته ميشه که بگه بابا جون! يه کم دقت کنيد ببينيد اونا خودشون دارن با افتخار اعلام ميکنند که ما "ملت مسلح" هستيم، حالا چرا شما کاسه داغ تر از آش ميشيد!
اين چنتا عکس و ببيبنيد تا از اين به بعد بدونيد کساني که تو عملياتهاي مبارزان فلسطيني کشته ميشوند نه تنها "مردم بي گناه و بي دفاع اسراييل" نيستند بلکه يه مشت اشغالگرند که خودشونو براي کشتار مسلمونا تا دندون مسلح کردند يعني همگي مردمان اين منطقه نظامي و تفنگدارند.
مرتيکه معلوم نيست چه جونوريه؟ همجنسبازه يا ... ولي در هر حال مسلحه!
پير و جوون اشغالگران مسلحند، باور کنيد
وقتي همشون مسلح باشن اين جوجه صهيونيست هم مياد به يه بانوي مسلمون اينطوري بي حرمتي ميکنه ديگه!
اونا سگهاشون رو هم براي مقابله با مسلمونا تربيت کردن، ما کجاي کاريم؟
***
روزي امام سفر کرده انقلاب گفت: "مملکتي که 20 ميليون جوان دارد بايد 20ميليون تفنگدار و 20ميليون ارتشي داشته باشد"
نمي دونم چرا هيچ وقت اين تدبير امام(ره) رو جدي نگرفتيم!
شايد بگيد تشکيل بسيج براي همينه ولي خداوکيلي ببينيم بسيج چقدر اون حرف امام رو جامه عمل پوشاند؟
هيچ کس در اخلاص و زحمات مسئولان بسيج در مقاطع مختلف شک نداره ولي آيا واقعا همه جوانان ما تفنگدار که هيچي، اصلا بلدن تفنگ دست بگيرن؟
چند نفرشون تا حالا مثلا ميدون تير رفتن؟
اونايي که رفتن چقدر آموزش اساسي ديدن؟
هستههاي مقاومت حزبالله که امام(ره) گفت چي شد؟
همين تعداد گردانهاي رزمي بسيج در قالب گردانهاي عاشورا و الزهرا(س) کافيه؟
فکر مي کنم امام(ره) با اون جمله فرمودند که همه، يعني اگر 20 ميليون نفر جوون داريم، 20 ميليون تفنگدار بايد داشته باشيم، اگر جوونا 40 ميليون نفرند، 40 ميليون تفنگدار و...
قبول دارم که در جاش اگر لازم باشه، کم نداريم جوونايي که حاضرند حتي جونشون رو براي دفاع از مملکت و دينشون بزارن ولي ما چه کرديم؟
ياد حرف حاج سعيد قاسمي افتادم که يه روز گفت "ما بسيجي ماشه چکون مي خواهيم نه بسيجي قطره چکون!"
اشاره ايشون به برخي پروژههايي! بود که توش بسيجيها رو به کار ميگرفتند مثل شرکت در طرح واکسيناسيون، جمع آوري زباله از کوهها و در و دشت، ساخت و ساز در مناطق مختلف کشور و...
البته همه قبول داريم که قطعا بسيج بايد در بسياري از اين فعاليتهاي اجتماعي در کشور مثل سازندگي و محروميتزدايي شرکت داشته باشه و رهبر عزيز انقلاب هم بر اين موضوع فراوان مهر تاييد زدند ولي آيا در کنار اين فعاليتها، اون وجهه بسيج يعني همون "بسيجي ماشه چکون" يا اوني که امام گفت "تفنگدار" هم به اندازه شرکت بسيجيها براي مثلا پاکسازي کوههاي درکه و دربند جدي گرفته شد؟