سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
**فرایند تولید موشک در ایران،غیراقتصادی است
«عباس عبدی» فعال سیاسی اصلاح طلب که در دوره دولت اصلاحات به دلیل فروش اطلاعات به بیگانگان محکوم شده بود، در یادداشتی در روزنامه اعتماد- به مدیرمسئولی «الیاس حضرتی» رفیق گرمابه و گلستان «شهرام جزایری»- با عنوان «تفاوت موشک و خودرو» نوشت:«زیان انباشته خودروسازها در سال ۹۸ به ۴۷ هزار میلیارد تومان رسید...آنان که میخواهند بدانند چرا موشک ساخته میشود ولی خودروی ما بیکیفیت است، باید توجه کنند که مساله ساخت و دانش فنی فقط جزیی از فرآیند تولید یک کالا است. فرآیندی که در موشکسازی وجود ندارد. موشک بازار ندارد، دلال ندارد، متقاضی ندارد، قیمتگذاری ندارد، هیاتمدیرههای رانتی ندارد، دهها شرکت اقماری ندارد، هزینه تولید برایش مهم نیست، سهامدار ندارد، شرکتهای تو در تو ندارد، رقیب ندارد و... یکی از اینها برای توجیه تفاوت میان موشک و خودرو کافی است، چه رسد به اینکه این تفاوتها ده تا باشند!!».
عبدی در یادداشت مذکور در اقدامی مسبوق به سابقه با ایجاد دوگانه «موشک سازی-خودروسازی» مدعی شده است که در فرآیند ساخت موشک، مسئله ای به نام «ساخت و دانش فنی» وجود ندارد. وی همچنین با این ادعا که در موشک سازی، «هزینه تولید به هیچ عنوان مهم نیست» و ردیف کردن موارد دیگر در پی آن بوده تا القا کند که به دلیل اینکه در تولید موشک، فاکتورهای اقتصادی ملاک نیست، بنابراین مقایسه صنعت خودرو و تکنولوژی ساخت موشک در ایران اصلا منطقی نیست.
عباس عبدی- اسفند 97- نیز در یادداشتی مشابه با عنوان «تفاوت موشک با خودرو» در روزنامه اعتماد نوشته بود:«این روزها برخی افراد و گروهها شعار میدهند که اگر میدان در اختیار دیگران قرار گیرد، آنان که موشک و ماهواره میسازند، اقتصاد را درست میکنند و احتمالاً خودروهای باکیفیتی نیز تحویل خواهند داد…تولید موشک…لزوماً اقتصادی نیست و اگر قرار باشد که همه کالاها از جمله کالاهای مصرفی نیز به این صورت تولید شود، کل اقتصاد کشور دچار بحران خواهد شد...بنابراین فرآیند تولید موشک از طریق غیراقتصادی و به کار گرفتن افراد و کارشناسان برجسته و با حقوقهای بالا و غیررقابتی و بسیج تمام امکانات کشور برای تولید آن کالا و مستثنی بودن از تمامی مقررات، قابل تعمیم به تولید سایر کالاها نیست».
عبدی مدعی شده است که در صنعت ساخت موشک، رقیب وجود ندارد. این ادعا در حالی است که جوانان غیور و متخصص حوزه دفاعی و نظامی در کشورمان در رقابتی ترین شرایط ممکن، در حال فعالیت و تولید هستند و فضای رقابتی آن، تهدیدات و هماوردی با نیروهای مسلح فرامنطقه ای است که جدیدترین و بهترین سامانه های آفندی و پدافندی جهان را در اختیار دارند.
این فعال اصلاح طلب مدعی شده است که «مساله ساخت و دانش فنی» در موشک سازی وجود ندارد. این ادعا در حالی است که پیش از این جوانان مومن و متخصص در صنایع دفاعی، چند هزار ECU مورد نیاز خودروسازان را تولید و در اختیار بخش صنعت خودرو قرار دادند. دستگاهی مهم که ورود آن به کشور با اخلال مواجه و هزاران خودرو تولیدی به دلیل نداشتن این قطعه، به دست مردم نمی رسید.
امروز سؤال بسیاری از مردم این است که چگونه ایران میتواند به تکنولوژی پیچیده موشکهای نقطه زن و یا ارسال ماهواره به فضا دست یابد و آن را بومی نماید، اما از ساخت یک خودروی ساده سواری ناتوان است؟! پاسخ این سؤال جز این نیست که پیشرفت در صنعت موشکی و فضایی با تفکر جهادی و انقلابی و با اتکال به اراده الهی و توانمندی جوانان مومن و متخصص رخ داده ولی در صنایعی مثل خودروسازی رویکرد غربزده و نگاه به دست خارجی ها در کنار زد وبندهای مدیریتی و بده و بستانهای سیاسی مانع از حضور جوانان شایسته و متخصص در این حوزه شده است.
لازم به ذکر است که بودجه نظامی ایران در مقایسه با کشورهای منطقه در کمترین مقدار قرار دارد، اما بیشترین بازده و نتیجه را داشته است.
گفتنی است عبدی چندی پیش در یادداشتی نوشته بود:«الگوی پیشرفت ایران در ۵۰ سال آینده، خیالی است»!
** قوچانی:روحانی،نامزد اجاره ای اصلاحات نبود
«محمد قوچانی» عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران و سردبیر روزنامه سازندگی در مصاحبه با روزنامه ایران گفت:«دوستان اصلاحطلب ما میگویند دیگر نامزد اجارهای نمیخواهیم. حال آنکه به باور من آقای روحانی از خیلی از اصلاحطلبها اصلاحطلبتر است. اصلاحطلبی ژن نیست. افکار آقای روحانی در سیاست خارجی، سیاست داخلی، اقتصاد و در مسائل فرهنگی و اجتماعی بسیار بازتر از بسیاری از دوستان اصلاحطلب است. کافی است ایشان را با آقای محتشمی مقایسه کنید. نمیشود چون آقای محتشمی منسوب به جناح چپ است او را اصلاحطلب بدانیم و روحانی را چون از جناح راست برآمده، اصولگرا و نامزد قرضی».
قوچانی در ادامه گفت:«امروز در حالی بر مزار مجلس دهم مویه میکنیم که بارها گفته بودیم فراکسیون اصلاحطلبان در مجلس باید تشکیل شود و با رئیس دولت اصلاحات ارتباط تشکیلاتی داشته باشد. آقای خاتمی باید از آنها حساب کشی میکرد».
این فعال اصلاح طلب در ادامه گفت:«باید دوباره پایگاه اجتماعیمان را پیدا کنیم و بدانیم که دیگر با توسل به سلبریتیها یا دوقطبیسازی بد و خوب نتیجه نمیگیریم. باید خودمان را به مردم ثابت کنیم و با فساد از هر نوع در جریان خودمان مقابله کنیم. من اصلاً با حوزه خصوصی آقای نجفی کاری ندارم اما معتقدم اثری که تراژدی آقای نجفی بر رأی مردم در انتخابات مجلس گذاشت، از اثر بنزین کمتر نبود».
چندی پیش «علی صوفی» وزیر تعاون دولت اصلاحات و عضو شورای سیاستگذاری اصلاحات در اظهارنظری توهین آمیز، روحانی را نامزد اجاره ای خوانده و گفته بود: «مردم در سال ۱۴۰۰، دیگر به نامزد اجارهای رای نمیدهند. مردم دیگر با کاندیداهای دست دوم، اجارهای و... پای صندوق رأی نمیآیند».
«مصطفی تاجزاده» از محکومین فتنه 88 نیز در روزهای گذشته گفته بود:«تجربه دولت آقای روحانی به ما نشان داد که نباید سیاستورزی نیابتی و اجارهای داشته باشیم. ما نه قهر میکنیم و نه تسلیم میشویم، ما در هر انتخاباتی حاضر میشویم به این شرط که نامزدهای خودمان را هم داشته باشیم و بتوانیم به آنها رای بدهیم».
ادعای مضحک برخی اصلاح طلبان درباره نامزد اجاره ای در حالی است که «محمدرضا خاتمی» - برادر رئیس دولت اصلاحات- و نماینده اصلاح طلب مجلس ششم- اردیبهشت ۹۶- در مقطع انتخابات ریاست جمهوری در مصاحبه با روزنامه اعتماد در پاسخ به این سوال که «چه تضمینی برای همراهی دولت دوم روحانی و اصلاحطلبان وجود دارد؟ » گفته بود: «تضمین این مسأله، خود ما هستیم».
علاوه بر این، «محمد خاتمی» رئیس دولت اصلاحات نیز سال ۹۶ با «تَکرار می کنم»، مردم را به انتخاب مجدد دولت روحانی تشویق کرد. وی در تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری گفت: «می خواهم به عنوان کسی که تهدیدات و فرصت ها را می شناسد شهادت دهم؛ دولت روحانی با تمام کاستی های امکانات، دولت موفقی بوده. این دولت توانسته گام های بزرگی بردارد. با روحانی در نیمه راهیم...».
اصلاح طلبان در هفت سال اخیر تمامی پست های کلیدی دولت را در اختیار گرفتند. اما علیرغم وعده های فراوان، از دلار 3 هزارتومانی و سکه 1 میلیون تومانی و پراید 17 میلیونی، رسیدیم به دلار 16 هزارتومانی و سکه 7 میلیونی و پراید 90 میلیونی!
اصلاح طلبان در سالهای اخیر علیرغم در اختیار داشتن دولت و شورای شهر و شهرداری پایتخت و فراکسیون امید مجلس، نتوانستند کارنامه قابل قبولی به افکارعمومی ارائه کنند. «برجام»، «سلفی حقارت» و «همسرکشیِ نجفی» تنها بخش کوچکی از کارنامه غیرقابل دفاع اصلاحات در سالهای اخیر است.
** الان بهترین زمان مذاکره با آمریکاست
روزنامه آرمان در یادداشتی با عنوان «چرا مذاکره با آمریکا؟» به قلم «سعید پورفرهادی» عضو اتاق بازرگانی تهران نوشت:«بیش از چهار دهه است که ایران درگیر تقابلی فرسایشی و پرهزینه با ایالات متحده آمریکا شده است… از نگاه آمریکاییها نگهداشتن ایران در برزخ نه جنگ و نه صلح بهترین و کمهزینهترین راهکار برای آنهاست؛ اما از منظر ما در ایران، کشورمان 40 سال است که با آمریکا جنگ دارد؛ تقابلی فرسایشی که فقط یک طرف (ایران) هزینه آن را میپردازد. ایالات متحده به دنبال آن است که بدون شلیک حتی یک گلوله و کوچکترین هزینه، اقتصاد ایران را زمینگیر و فرسوده کند... ادامه این وضع برای ما در ایران اصلا خوب نیست و تشدید تحریمها بهمانند سم مهلکی میماند که بر تاروپود اقتصاد و امنیت اجتماعی کشور نفوذ میکند. زندگی در سایه تحریمها روند توسعه و پیشرفت ما را کُند و اقتصاد را تضعیف میکند».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت:«بر این اساس به نظر میرسد هر چه سریعتر باید طرحی نو دراندازیم. بنابراین اگر زمین بازی را آمریکا تعیین میکند، حداقل قاعده بازی را ما تعیین کنیم. ضرورت دارد که اکنون ما از موضع تدافعی خارج و گارد تهاجمی به خود بگیریم؛ بهعنوان مثال در اولین اقدام با محوریت برجام و مذاکره با آمریکا سیاست تهاجمی ما میتواند این باشد که اساسا چرا آمریکا باید مدعی اصلاح برجام باشد؟ درواقع این ما هستیم که میتوانیم خواهان انجام اصلاحات برجام و فراتر از آن باشیم...لازم است باور داشته باشیم که میتوانیم موقعیت مذاکره با آمریکا را تبدیل به یک فرصت استثنایی و بیبدیل برای کسب امتیاز کنیم... شاید در طول چهار دههای که از انقلاب ایران میگذرد هیچ زمانی مناسبتر ازشرایط کنونی برای مذاکره نبوده است».
در ماههای گذشته، موضوع شیوع ویروس کرونا و نحوه مواجهه دولت آمریکا با آن، رسوایی بزرگی برای ساختار حاکمیتی ایالات متحده به بار آورد. رسانه های غربی با اذعان به درماندگی و استیصال آمریکا در مقابله با کرونا، تصریح کردند که «افکارعمومی در جهان، بیش از پیش پی برده است که آمریکا صرفا یک "ببر کاغذی" است».
در روزهای گذشته نیز ماجرای قتل بی رحمانه یک شهروند سیاهپوست آمریکایی توسط پلیس نژادپرست این کشور، موجی از آشوب و التهاب را در ایالات متحده به راه انداخت و این وضعیت همچنان ادامه دارد.
بنابراین، ترامپ بیش از پیش نیازمند یک دستاورد در سیاست خارجی است. کاخ سفید در پی آن است تا بتواند «فتودیپلماسی با ایران» را کلید بزند. هدف از این اقدام نمایشی، نه مذاکره است و نه معامله، بلکه هدف اصلی در گام اول نمایش تسلیم شدن ایران است و در گام دوم، برجامیزه کردن مولفه های قدرت ایران از جمله صنعت موشکی و توان منطقه ای.
در هفته های گذشته، ارسال موفقیت آمیز 5 نفتکش ایرانی حامل بنزین به ونزوئلا، فصل جدیدی از مبادلات اقتصادی را آغاز کرد. ایران با این اقدام افتخارآمیز، تحریم های آمریکا را به سخره گرفت و یک شروع خوب در عبور از خام فروشی را کلید زد.
با اینحال برخی در داخل، نه استیصال و درماندگی آمریکا را می بینند و نه اقتدار و موفقیت ایران؛ این جماعت مدعی است که ما چاره ای نداریم جز امتیازدهی یکطرفه به دولت تروریست و غارتگر آمریکا!