کد خبر 108302
تاریخ انتشار: ۱۵ فروردین ۱۳۹۱ - ۰۸:۲۸
به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون ویژه خود نوشت:

با اسم مستعار مي نويسند شايد بتوانند به ايران برگردند

يكي از همكاران حلقه لندن فاش كرد طيفي از عناصر فعال در فتنه سبز با اين اميد كه بتوانند به ايران بازگردند، صرفاً با نام مستعار در رسانه هاي اپوزيسيون خارج كشور قلم مي زنند.
احمد صدري كه خود از همكاران دايمي ارگان حلقه لندن (جرس) است در واكنش به يكي از مطالب انتقادي اين سايت با نام مستعار نوشت: «آقا مشكلي داريم به نام بي نامي نويسندگان. پناه گرفتن در پس نام مستعار چيز تازه اي نيست. همه مي دانيم كه نصف دوستانمان در فيسبوك يكباره بعد از جنبش سبز اسم فاميل خودشان رابه «ايراني» تغيير دادند و بعضي حتي اسم نخست خود را هم عوض كردند. حرجي بر آنان نيست چون همه مي خواهند حتي الامكان به ايران برگردند و گفته مي شود كه اينترنت موش دارد و موش هم گوش- و از همان مأخذ منقول است كه «كار از محكم كاري عيب نمي كند.»
وي مي نويسد: اشكال از آنجاست كه عده اي با سوء استفاده از سنگر بي نامي، ديگراني را كه خطر كرده و با اسم حقيقي خود در عرصه عمومي باقي مانده اند آماج نقد، توهين و يا لااقل استيضاح قرار مي دهند. آسيب شناسي قضيه از وقتي آغاز مي شود كه وبسايتهاي زيادي براي گرمي بازار خود اين قبيل مقالات را منتشر مي كنند. اينجا به صراحت بگويم كه منظور من از اين وبسايتها جرس نيست. نگراني من از اينست كه اين رفتار چنان عادي شود كه اماكني مانند جرس هم به آن آلوده گردند.
صدري مي افزايد: اجازه بدهيد براي آن دوستاني كه صابون تهاجم از سنگر بي نامي به تنشان نخورده چند سطري بنويسم. اين بنده حقير مدتها در سايتي مقاله مي نوشتم كه اجازه مي داد در قسمت كامنتها عده اي با نامهائي قلابي از قبيل «فرد» و «ممد» و چند نام پهلواني از شاهنامه بيابند و هر چه فحش و فضيحت بود نثار اين نگارنده بنمايند و بروند. به مدير آن سايت نوشتم كه مقاله نويسي در مسائل كلي ولو به اسم مستعار اشكالي ندارد ولي اگر كسي خواست به شخصي با اسم حقيقي حمله كند بايد خودش هم اسمش را بنويسد. آنكه ضربتي زد بايد آماده باشد كه ضربتي نيز نوش كند. آن ويراستار محترم به اين سخن وقعي نگذاشت و من هم عطاي آن سايت را به لقايش بخشيدم. چرا بايد باعث رونق بازار كساني شد كه اجازه مي دهند موجودات ترحم انگيزي با نامهاي مسخره اي مانند «آريوبرزن» و «رستم دستان» (به مصداق «زلفعلي» خواندن آدم كچل) و بدون تحمل كوچكترين هزينه اي آنچه به قلمشان مي آيد نثار شخصيتهاي حقيقي كنند؟
خاطرنشان مي شود «جرس» يكي از سايت هايي است كه نيمي از مطالب منتشر در آن داراي اسامي مستعار است.


نتيجه اين شبيه سازي فاجعه براي آمريكا بود

شبيه سازي، جنگ با ايران نشان داد درگيري نظامي با ايران، اتفاقي مهلك براي آمريكاست.
هفته نامه فرانسوي لوپوئن در تحليلي كه به گزارش روزنامه نيويورك تايمز نيز مستند شده، نوشت: آمريكا از بر افروخته شدن آتش تازه در خاورميانه هراسان است. يك شبيه سازي بروز چنين اتفاق احتمالي، موضع مخالفان حمله به ايران در وزارت دفاع آمريكا و كاخ سفيد و در راس آن ها اوباما را مورد تاييد قرار داده است. اين شبيه سازي حكايت از آن دارد كه در صورت وقوع درگيري، واشنگتن خواسته يا ناخواسته به جنگي مهلك كشيده خواهد شد.
لوپوئن به نقل از نيويورك تايمز نوشت: در اين شبيه سازي يك ناو آمريكايي بر اثر اصابت به يك اژدر يا مين دريايي ايران در خليج فارس منهدم مي شود.
لوپوئن افزود: اين تمرين بار ديگر بيم و نگراني مقامات واشنگتن در مورد اينكه در صورت مداخله نظامي اسرائيل تمام منطقه به آتش كشيده خواهد شد و پيامدها و خسارات مادي و انساني براي كشورهاي غربي بويژه آمريكا خواهد داشت را برانگيخته است. اگر سازمان دهندگان اين شبيه سازي اطمينان مي دهند هدف از اين كار به هيچوجه تدارك حمله احتمالي به ايران نيست و تنها سناريوي ممكن نيز فرضيه ابراز شده نمي باشد اما نتيجه گيري ها موقعيت منتقدان جنگ در پنتاگون و كاخ سفيد بويژه شخص اوباما را تقويت مي كند.
يادآور مي شود براساس نظرسنجي چندي پيش شبكه سي بي اس، 69درصد مردم آمريكا معتقدند اين كشور نبايد وارد جنگ افغانستان مي شد و اين در حالي است كه 4 ماه پيش، 53 درصد آمريكايي ها با جنگ افغانستان مخالف بودند. همچنين 68 درصد آمريكايي ها معقتدند جنگ در افغانستان به سمت «بدتر شدن» با «خيلي بدتر شدن» پيش مي رود.
  

گري سيك: سلاح مهلك ايران نفت و بنزين است نه سلاح اتمي

مشاور اسبق امنيت ملي آمريكا تصريح كرد 16 سال تشديد تحريم ها عليه ايران، عملاً به يك راهكار شكست خورده تبديل شده است.
گري سيك در تحليلي كه براي سي ان ان نوشته، تأكيد مي كند: هنگامي كه تحريم ها آغاز شد، برنامه هسته اي ايران در مراحل ابتدايي، بدون حتي يك سانتريفيوژ قادر به غني سازي اورانيوم بود اما امروز، 16 سال پس از تحريم هاي هر چه شديدتر، آژانس بين المللي انرژي اتمي گزارش مي دهد كه ايران داراي يك برنامه اساسي هسته اي با حدود 8 هزار سانتريفيوژ در حال كار در دو سايت عمده، و ذخيره حدود 5 تن اورانيوم غني شده با غلظت كم است. اين امر گواه يك راهكار شكست خورده است.
وي همچنين درگيري با ايران را داراي هزينه هاي هنگفت و غيرقابل جبران براي ايران دانسته و مي افزايد: مسلماً پاسخ ايران به تهديد و تحريم هاي تازه، تسليم يا دست روي دست گذاشتن نخواهد بود.
گري سيك با اشاره به اين كه «مدير اطلاعات آمريكا تأييد مي كند ايران تصميمي براي ساخت بمب هسته اي نگرفته»، قدرت بازدارندگي و تلافي ايران را مورد بررسي قرار مي دهد و مي نويسد: ايراني ها توانستند دو هواپيماي بدون سرنشين ما را سرنگون و يك هواپيماي رادارگريز را سالم به زمين بنشانند. ايران به طور گسترده در يك ساختار قدرتمند اما نسبتاً كم هزينه دفاعي سرمايه گذاري كرده كه هر مهاجم بالقوه اي را با هزينه هاي بسيار هنگفت رودررو مي كند. ايران همچنين سال هاي بسياري را صرف تكامل فنون جنگ نامتقارن، مانند جنگ هاي چريكي در خشكي و به كارگيري قايق هاي تندرو در دريا كرده كه موجب سردرگمي و شايد غلبه بر كشتي هاي بسيار بزرگتر مي شوند. ايران توليد انواعي از موشك هاي كروز را توسعه بخشيده كه بطور نسبي سلاح هايي ساده هستند اما هنگامي كه بصورت انبوه عليه يك هدف بزرگ استفاده شوند مي توانند بسيار مؤثر باشند.
وي اضافه مي كند: جنگ مجازي حوزه ديگري از تخصص ايراني هاست. به خلاف دستگاه هاي بزرگ نظامي، اينترنت بطور نسبي يك زمين بازي هموار است و ايران پيش از اين مهارت خود را در اين محيط نشان داده است. ايران داراي شمار بالايي از مهندسان جوان و خبره فناوري اطلاعات است كه آنها را در يك ارتش سايبري نيمه مخفي جاي داده است. اين نيرو مي تواند به آساني تبديل به سلاحي براي پاسخ دادن به دشمنان ايران شود. اخيراً بانكي اسرائيلي مورد حمله يك هكر قرار گرفت. هزاران حساب كارت اعتباري اسرائيلي ها در معرض ديد عام قرار گرفت. سپس، حمله هاي سايبري عليه بازار سهام اسرائيل و خطوط هواپيمايي ال عال انجام شد. آيا شما هرگز مي توانيد مطمئن باشيد كه چه كسي در اينترنت به شما حمله مي كند و چرا؟ كارشناسان امنيت اينترنت بطور دردناكي آگاهي دارند كه به نحوي مجازي همه سيستم ها از سد گرفته تا كارخانه ها، از ضايعات دستگاه هاي مصرفي تا سيم هاي برق وابسته به كنترل رايانه اي هستند و اين كنترل ها غالباً خيلي كم از اينترنت جدا مي باشند.
گري سيك، سلاح نفت را سلاح واقعي كشتار جمعي ايران خواند و نوشت: بهاي نفت، سلاح كشتار جمعي است. به كارگيري اين سلاح حتي نياز به بستن تنگه هرمز هم ندارد. هم اكنون اروپا ناگزير است 600 هزار بشكه نفت از ايران وارد كند و بخش بزرگي از اين تقاضا مربوط به كشورهاي اروپايي آسيب پذير است. در آغاز ژانويه 2012 و در پي تبادل تهديدها بين ايران و ايالات متحده درباره تنگه هرمز، بهاي نفت بيش از 6 درصد افزايش يافت و پس از آن در اين قيمت بالا باقي ماند. اين امر بدون شليك يك گلوله يا اعمال هرگونه تحريم جديد بود. چنانكه همه مي دانند، افزايش هاي بهاي نفت اثر خود را بر اقتصاد جهاني مي گذارد و تاثير آن نه فقط بر بهاي از نظر سياسي حساس بنزين، بلكه غيرمستقيم بر هر چيزي كه ساخته يا جابجا مي شود، مشهود خواهد بود. حالا هم غيرممكن است كه پيش بيني كنيم قيمت نفت تا چه حد بالا خواهد رفت. اين اثر تحريم هاي فلج كننده مورد ادعا عليه ايران است.
وي درباره درگيري نظامي نيز گفت: هم اكنون بر چهره مردم آمريكا نشانه هاي واقعي از خستگي جنگ را مي توان ديد. آن هم بعد از دو جنگ زميني در بيش از يك دهه كه با استقبال نظاميان هم روبرو نمي شود. جنگي كه از لحاظ مالي نسبت به جنگ عراق و افغانستان هزينه هايش نامشخص تر و غيرقطعي تر است.
  

حرف حساب جواب ندارد

چرا مجريان اخراج شده بخش فارسي صداي آمريكا، به روند اخراج ها در اين رسانه اعتراض نمي كنند؟
گويانيوز با طرح اين پرسش نوشت: صداي آمريكا كه خاموش است. بهارلو و چالنگي پاسخگو باشند. اگر در زماني كه احمدرضا بهارلو با سابقه اي عالي رتبه، از صداي آمريكا يعني خانه دوم خودش به كنار گذاشته شد و مايه بهت و حيرت بينندگان يكي از برنامه هاي مهم يعني ميزگردي با شما فراهم گرديد، امثال چالنگي و سياوش آذري و حسن اردشير زارع به جاي سكوت، اعتراض مي كردند شايد امروز نوبت به يكايك اين عزيزان نمي رسيد كه به همان سرنوشت مبتلا گردند.
گويانيوز همچنين نوشت: بايد پرسيد چرا در زمان تظاهرات بعد از انتخابات سال 88 در خارج كشور، صداي آمريكا تجمعات را به صورت كاملا سليقه اي و انتخابي نشان مي داد به نحوي كه صداي اعتراض نوري زاده نسبتا محافظه كار در برنامه زنده به هوا برخاست؟! چرا از نشان دادن تجمعات اپوزيسيون با پرچم شير و خورشيد طفره مي رفت و بايكوت خبري واضحي در جريان بود ولي نمايش اكبر گنجي (با ممنوعيت حضور پرچم ملي شير و خورشيد)، با برنامه هاي ويژه! زنده و غير زنده و مصاحبه هاي متعدد همراه مي شد؟ چرا رنگ و بوي تحليل هايي از جنس سيروس آموزگار، سيامك شجاعي، عليرضا ميبدي، حسين فرجي و امثال اين تفكرات برانداز و معارض تماميت نظام اسلامي در صداي آمريكا اندك اندك رنگ باخت و جاي خود را به ديگراني داده كه همه مي بينيم؟
نويسنده تحليلي گويانيوز البته فراموش كرده كه همكاران رسانه هاي راه اندازي شده از سوي دولت هاي غربي، به تعبير گردانندگان راديو زمانه، صرفا بردگان رسانه اي محسوب مي شوند و حق هيچ اعتراضي را ندارند و حالا بايد از گويانيوز پرسيد چرا وقتي مقامات رسمي غرب گروه هاي اپوزيسيون ايراني را «برده» هاي خود ناميدند اعتراضي نكرديد! البته در پاسخ اين سؤال بايد گفت؛ حرف حساب جواب ندارد.
    

لگد اصلاح طلبان تلافي فريب 3 ساله بود!
زد و خورد لفظي در ميان محافل اپوزيسيون پس از انتخابات تاريخي مجلس در 12 اسفند 90 رو به شدت گذاشته و گزارش ها از اختلافات شديد در ميان محافل نقش آفرين در فتنه سبز حكايت مي كند. حضور دقيقه 90 خاتمي در اين انتخابات با وجود برخي مواضع قبلي كه بوي همراهي با خط تحريم را مي داد، بر شدت اين مجادلات افزوده است.
پايگاه اينترنتي اخبار روز وابسته به طيفي از گروهك هاي مقيم اروپا در تحليلي تصريح كرد: وحدت عمل گروه هاي اپوزيسيون در تحريم انتخابات مجلس، با رأي خاتمي به جمهوري اسلامي شكست. مي شد اين موضوع را فراموش كرد اگر عده اي كه به اجبار در صف تحريم قرار گرفتند، پيگيرانه نمي كوشيدند به اين خيانت لباس مصلحت بپوشانند و مهم ترين دستاورد تحريم انتخابات يعني اتحاد عمل طيف هاي مختلف اپوزيسيون را مورد حمله قرار دهند و شب و روز اعلام كنند كه جنس آن ها از جنس «تحريميان» نيست. رفتار بخشي از اصلاح طلبان و رأي دادن خاتمي نيشتري بود بر بغض فروخورده پاره اي از اصلاح طلبان كه جايشان در صف تحريم انتخابات و يا «عدم شركت» در اين انتخابات نبود، اما مرعوب فضاي قبل از انتخابات شدند و فريب احتمال قهر مردم با انتخابات را خوردند.
«اخبار روز» نوشت: شركت محمد خاتمي در انتخابات براي اين دسته از اصلاح طلبان- دسته اي كه حالا از حضور او و راي او دفاع مي كنند- ضربه اي هولناك بود كه يكي از سنگرهايشان را فرو ريخت و پشتشان را در حضور با ترديد در صف تحريم، خالي كرد. در جنبشي كه تقريبا به طور يك پارچه تحريم انتخابات را اعلام كرده بود، رفتار خاتمي كه خود در ساختن اين يكپارچگي نقش داشت و در روز آخر، به همه آن چه گفته بود پشت پا زد، معناي ديگري جز خيانت ندارد. اما چرا عده اي مي كوشند به اين خيانت لباس مصلحت و بالاتر از آن خدمت بپوشانند؟
ارگان گروهك اتحاد جمهوري خواهان پيش بيني كرد: دفاع اين عده از رأي خاتمي، بيانگر افسوس و تأسف آنها از قرار گرفتن در جبهه تحريم است و مسلم است كه به تدريج اين موج بالا خواهد گرفت و اصلاح طلبان به انتقاد از مشي تحريم و كناره جويي از انتخابات روي خواهند آورد.
اخبار روز همچنين نوشته است: تحريم انتخابات به تحقق نپيوسته است، تبليغات حكومت و حضور مردم در پاي صندوق ها، اين فكر را كه نپيوستن به تحريم انتخابات، جدا ماندن از افكارعمومي و تنها ماندن در برابر توده مردم است تضعيف كرد در چنين فضايي پشيماني از سياست تحريم و كناره جويي از انتخابات، گسترش خواهد يافت. دفاع از رايي كه محمدخاتمي به صندوق انداخت پيش زمينه اعلام اين پشيماني است. در اين ميان اظهارات عباس عبدي بعد از شركت محمد خاتمي در انتخابات، دومين واقعه اي است كه «اپوزيسيون» را به تلاطم و واكنش وا داشته است. عبدي دو حرف زد. يكي اين كه سياست تحريم شكست خورده است و دوم اين كه خاتمي با راي دادن خود از جنبش سبز جدا شده است. ما پيش از اين درباره خوش بيني هايي كه مي تواند در مورد تحريم انتخابات به وجود بيايد و به سرخوردگي هاي بعدي بينجامد، هشدار داده بوديم. اگر كسي به اين اميد به تحريم پيوست كه مردم به طور گسترده از شركت در انتخابات خودداري كنند، بهتر است هيچ وقت دور و بر سياست تحريم نگردد.
از سوي ديگر شبكه اينترنتي بالاترين، با اشاره به مواضع اخير عبدي در عاقلانه توصيف كردن جدايي خاتمي از جنبش سبز و خودكشي توصيف كردن ادامه اين روند نوشت: از قصور و ضعف جنبش سبز و راهبران آن كه نقطه اوج آن در خانه نشيني 12 اسفند متجلي شد نبايد بسادگي گذشت. اگر اين قصور و خانه نشيني نبود امروز شاهد نبوديم كه اين اصلاح طلبان التقاطي اين چنين جسارت يابند و با نگاه عاقل اندر سفيه از انداختن راي نكبت بار خود به صندوق نه تنها دفاع كنند كه به تحريم كنندگان نيز بتازند. چنان كه عبدي مي گويد «در اصل عزم حكومت تفاوتي رخ نداده (نسبت به زمان قبل از خرداد 88)، ولي اشتباه اصلاح طلبان در انتخابات 88 بهانه شكل گيري اين وضع را فراهم كردو اكنون هم هيچ راهي جز اصلاح آن اشتباه وجود ندارد. هرگونه اصراري بر ادامه آن راه جز اين كه يك اشتباه به اشتباهات پيشين اضافه مي كند، نتيجه ديگري ندارد». منظور عبدي از اشتباه اصلاح طلبان در جريان انتخابات 88 پيوستن به «جنبش سبز» يا فراهم كردن زمينه آن بوده است.
بالاترين، اصلاح طلبان را از عوامل اصلي فلاكت اپوزيسيون معرفي كرده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس