به گزارش مشرق، ماجرای اعطای تابعیت ایرانی به استاد مایلهروی، ادیب و نسخهشناس برجسته افغانستانی مقیم مشهد و حواشی آن، این روزها در رسانههای معاند جمهوری اسلامی ایران بازتابهای گستردهای پیدا کردهاست. صرفنظر از مسئله نیاز بخشی از قوانین تابعیت کشورمان به اصلاح و ضرورت توجه به نخبگان خارجی مقیم ایران، ضرورت داشت تا درباره اصل ماجرای روی داده، اطلاعات موثقتری را به دست آوریم تا در این فضای غبارآلود، بتوانیم درست را از نادرست بهتر تشخیص دهیم.
به همین دلیل، درباره استاد مایلهروی و زندگی او، با محمدکاظم کاظمی، شاعر شناختهشده افغانستانی به گفتوگو پرداختیم. وی در مصاحبه با خراسان، ضمن اشاره به مشکلات استاد مایلهروی، موضوع درخواست تابعیت ایرانی از سوی ایشان را قویاً رد کرد و درباره خدماتی که این ادیب و پژوهشگر، طی سالهای اقامت در ایران از آنها بهره برده است، بهرغم مشکلات موجود، سخن گفت.
آقای کاظمی، لطفا درباره مشکلی که استاد مایلهروی گرفتار آن بودند، توضیحاتی را ارائه بفرمایید.
استاد مایل از سالها قبل، با مسئله تمدید اقامت و مباحث مربوط به معیشت، مانند بیمه و امثال آن، درگیر بود. گاه این تنگناها برای او بیشتر میشد و حتی یکبار موضوع لغو اقامتش به دلیل مسائل قانونی مطرح بود. اما در همه مقاطع، خوشبختانه شخصیت شناختهشده ایشان در محافل فرهنگی و ادب ایران، باعث حمایت از استاد شد و حاصل این حمایتها، تسهیلاتی بود که در ایران، در اختیار او قرار گرفت. بهویژه در دو سال اخیر، با پیگیریهای مجدانه جناب آقای پژمانفر، نماینده محترم مشهد در مجلس و تلاش وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی، جناب آقای سیدعباس صالحی که آقای نیکنام حسینپور را مأمور رسیدگی به وضعیت استاد مایلهروی کرد، مقداری از دغدغههای اقامتی ایشان کاسته شد.
استاد مایل از مدتها قبل دچار کسالت شدهاند و رسیدگی به وضع معیشتی ایشان، دلیل این تلاش و همت ویژه شد. آقای حسینپور در مشهد و تهران پیگیریهای بسیاری انجام دادند و در مشهد هم، مسئولان محلی، اعم از شورای شهر و ...؛ موضوع اقامت استاد مایلهروی به سرانجام رسید تا ایشان بتوانند با دغدغههای کمتری زندگانی را بگذرانند. اما قضیه این است که گاه در این امور، ممکن است انتظاری که شخص یا اطرافیان وی از وعدههای داده شده دارند، وسیعتر از پیمانهای باشد که در عمل تحقق پیدا میکند؛ مواردی مانند حمایت از چاپ آثار استاد.
پس دلیل اتفاقات اخیر و طرح مسئله حواشی اعطای تابعیت ایرانی به ایشان چیست؟
ببینید، موضوع درخواست تابعیت از سوی استاد، به این شکلی که مطرح میکنند، نبودهاست. استاد مایلهروی به دلیل علقههایی که به سرزمین مادریاش دارد، نمیخواهد تغییر تابعیت بدهد و اصولاً رغبتی برای انجام این کار ندارد. مزیت این رویکرد، البته پیوند بهتر و بیشتر میان دو ملت ایران و افغانستان است. موضوعی که ایشان را آزار میداد، اجبار به تمدید سالانه اقامت و مشکلات ناشی از آن بود که بسیار فرساینده است. اقامت 10 ساله ای که به ایشان از سوی مقامات ایران اعطا شد، اقدام خوب و مؤثری بود؛ ولی گویا این نوع اقامت، به شکل مطلوب در گذرنامه استاد ثبت نشده و از این بابت، اسباب دردسر وی را فراهم کردهاست؛ از جمله اینکه برای سفرهای خارج از کشور و حضور او در محافل علمی که امری بدیهی است، مشکل ایجاد میکند.
اشاره کردید که استاد مایلهروی، بهرغم مشکلاتی که دارند، از برخی حمایتها برخوردار بودهاند. فکر میکنید چرا چنین رویکردی در رسانههای خارجی وجود دارد؟
هیچکدام از رسانههای خارج از ایران به دنبال حقیقت ماجرا نیستند. هیچکدام از خدماتی که نسبت به استاد مایلهروی در ایران انجام شدهاست، حرفی نزدند. این در حالی است که حتی دولت افغانستان کار چندانی برای استاد نکرد و بیشتر بار خدمترسانی به او را، مسئولان ایرانی در وزارت ارشاد، شورای شهر و ... به دوش کشیدند. در انعکاس خبر غالباً به نوعی رفتار شدهاست که این شائبه را به وجود میآورد که استاد سالها در رنج و مشقت و مضیقه تابعیت بوده و حالا، در پی خودسوزی پسرش به این مهم دست یافتهاست.
در حالی که استاد متقاضی تابعیت نیست؛ البته نمیدانم که پسرشان برای ثبت سند ملک، تقاضای تابعیت دادهاست یا نه؟هماکنون، گروهی در رسانههای خارجی و تعدادی هم در تشکیلات دولت افغانستان و همینطور برخی از رسانههای فعال در این کشور که وابسته به خارجیهاست، تلاش میکنند زمینه کدورت میان دو ملت دوست که سابقه فرهنگی و تاریخی مشترکی دارند، فراهم کنند. انگار برنامهای جهانی برای تخریب رابطه دو ملت ایران و افغانستان در جریان است. حوادث اخیر و البته ماجرای استاد مایلهروی که شرح واقعی آن را عرض کردم، به دستاویزی برای این جریانها تبدیل شدهاست.
فکر میکنید چگونه میشود به مشکلات نخبگانی مانند استاد مایل در ایران پایان داد؟
به اعتقاد من، باید قوانین ایران مقداری انعطافپذیرتر باشد. در همهجای دنیا، نخبگان مهاجر، از مزایا و موضوعات استثنا شده در قانون استفاده میکنند؛ چه ایرادی دارد که در ایران نیز چنین باشد؟ فکر میکنم مسئولان ایرانی باید فکری برای اصلاح قوانین بردارند تا ناچار نباشند برای مواردی از این دست، گرفتار کارهای کوتاهمدت و مقطعی شوند. به غیر از استاد مایلهروی، افغانستانیهای نخبه دیگری هم بودهاند که به این مشکل دچار و متأسفانه برخی از آنها به ناچار، راهی اروپا شدند که بازنگری در این مسئله را ضروری میکند.
*روزنامه خراسان