به گزارش مشرق به نقل از رجا، حجت الاسلام و المسلمین پناهیان با حضور در برنامۀ سمت خدا در پاسخ به این سؤال که «آیا فکر نمیکنید در بعضی یا بسیاری موارد، مادران ما در تربیت فرزندانشان مخصوصاً در تربیت دینی آنها کوتاهی کردهاند؟» گفت: قبل از اینکه بخواهیم مادران محترم را در تربیت فرزندانشان مقصر بدانیم و بگوییم که در کسب آگاهیهای لازم در این زمینه کوتاهی کردهاند، بهتر است ببینیم که آیا آموزش عالی کشور ما رشتهای را به عنوان رشتۀ تحصیلی برای ارج نهادن به مقام مادری تأسیس نموده است که اکثر دختران تمایل داشته باشند در این رشتۀ تحصیلی مشغول به تحصیل شوند؟ بنده پاسخ به سؤال شما را در قالب پیشنهاد به نظام آموزش عالی و نظام آموزش و پرورش کشورمان بیان میکنم.
در ادامه بخش هایی از این پیشنهاد را میخوانید:
• متأسفانه در جامعۀ ما احترام به مادر در حد شعار باقی مانده است. شعار دادن و سخن گفتن از «تکریم مادران» آن هم فقط در ایام میلاد حضرت فاطمه(س) کافی نیست، بلکه باید در عمل به فکر تکریم مادران باشیم. این کار مانند این است که یک انسان، تشنه یا گرسنه باشد و ما به جای اینکه آب و غذا در اختیارش بگذاریم، صرفاً در مقابل او تواضع کنیم و به او احترام بگذاریم و یا به افتخارش کف بزنیم. اگر واقعاً میخواهیم به او احترام بگذاریم باید نیاز او را برطرف کنیم.
• اگر در جامعۀ ما کسی میخواهد به مقام زن و مادر احترام بگذارد، باید آگاهیهایی که میتواند مادران را در ایفای نقش مادری توانمند نماید، به آنها ارائه دهد. اینکه ما فقط به خانمها بگوییم که بروید و آگاهیهای خود را برای تربیت فرزندان زیاد کنید، کافی نیست، چون بخشی از این آگاهیها با مطالعۀ کتاب تأمین نمیشود بلکه مادران ما باید با برخی مبانی و علوم پایه آشنا شوند. در هر رشتۀ تحصیلی، یک سری علوم پایه وجود دارد که به عنوان پیشنیاز باید آموزش داده شود تا محصلین به لحاظ نظری آمادگی درک مطالب بعدی را پیدا کنند. برای اینکه مادران ما بتوانند روشهایی که در زمینههای مختلف تربیتی وجود دارد را درک کنند و درست اجرا نمایند، باید با برخی از مبانی و علوم پایه، آشنا شوند. بسیاری از دختران جامعۀ ما از روی ناچاری به سراغ برخی از رشتههای دانشگاهی میروند
• امروز در کشور ما رشتههای دانشگاهی که خانمها در آن مشغول به تحصیل هستند بسیار فراوان است و بسیاری از این رشتهها مفید و لازم نیز هستند، اما برخی از این رشتهها برای یک خانم تناسبی ندارند. مطمئناً بسیاری از دختران جامعۀ ما از روی ناچاری به سراغ برخی از رشتههای دانشگاهی میروند و آنها را انتخاب میکنند. (وقتی میگویم «بسیاری» به معنای اکثریت نیست اما رقم قابل توجهی است.) به عنوان مثال رشتۀ مهندسی معدن، مهندسی عمران، یا کشاورزی چقدر میتواند برای یک خانم قابل تعریف باشد؟ و چند درصد از خانمهایی که در این رشتهها تحصیل میکنند، مایل هستند بعد از تحصیل در این رشتهها مشغول به کار شوند؟
• بسیاری از خانمهایی که از دانشگاه فارغ التحصیل میشوند شغلی متناسب با مدرک تحصیلی خود ندارند و بعضاً به کار منشیگری و یا فعالیتهای کاملاً غیر مرتبط با رشتۀ تحصیلی خود مشغول هستند و یا اینکه بیکار در خانه مینشینند. طبیعتاً بیکار نشستن یک خانم در خانه حتی برای خانمهای خانهدار مورد تأیید ما نیست، چون بالاخره بیکار بودن آثار سوء دارد. در خانه نشستن فضیلت نیست مخصوصاً اگر انسان، بیکار در خانه بنشیند.
• اگر یک خانم به جای مدرک حسابداری و یا رشتههای دیگری از این دست که صرفاً در ادارهها یا شرکتها مورد نیاز است، مدرکی گرفته بود که به دردِ مادری و فرزندداریِ او میخورد، الان میتوانست از همۀ علمش استفاده نماید.
پیشنهاد تعریف رشتۀ دانشگاهی برای کمک به ایفای بهتر نقش مادران/ کارشناسی ،کارشناسی ارشد و دکترای "مادری"
• پیشنهاد بنده به نظام آموزش عالی این است: «برای اینکه مادران ما بتوانند نقش خود را در خانواده و در جامعه به درستی ایفا نمایند، رشته (رشتههای) دانشگاهی لااقل در حد کارشناسی تعریف شود.» این رشتۀ تحصیلی در ابتدا میتواند در سطح کارشناسی تعریف شود و بعد به صورت تخصصیتر در رشتههای مختلف در مقاطع کارشناسی ارشد یا دکتری نیز پیگیری شود. یکبار در جمع برخی از اندیشمندان سرفصلهای دروس مربوطه را مرور کردیم و میتوان گفت که عناوین و سرفصلهای بسیار متنوعی وجود دارد که به یک مادر کمک میکند تا نقش خود را به خوبی ایفا نماید.
• این علوم به هیچ وجه محدود به آشپزی و آرایش منزل نمیشود بلکه بیشتر به جنبههای تربیتی و نقشی که زن میتواند در خانه برای فرزندان، همسر و جامعۀ خود ایفا کند، مرتبط میشود. این علوم نیاز به آموزش دارند و به عنوان یک رشتۀ تحصیلی قابل تأمل هستند.
• برای فارغ التحصیلان این رشته در جامعه شغل نیز وجود دارد. به عنوان مثال شغل آنها میتواند این باشد که در مدارس برای مادران نقش مشاور را داشته باشند و یا اینکه میتوانند به خانمهای دیگری که تمایل دارند در این نوع کلاسهای آموزش شرکت کنند، آموزش دهند.
• اگر چنین رشتهای وجود داشته باشد اولین اثرش این است که مادران ما پس از تحصیل میتوانند عالمانه به تربیت فرزندان خود بپردازند و دومین اثرش این است که میتوانند به عنوان مربی و مشاور برای دیگر مادران در محیطهای مختلف ایفای نقش کنند. البته اخیراً مطلع شدهایم که گویا آموزش عالی کشور، انگیزه و همتی در این زمینه دارد که امیدواریم نتیجهبخش باشد. بسیاری از دختران به فراگیری علوم مربوط به فرزندداری، همسرداری و خانهداری تمایل دارند
• بسیاری از دختران ما بر اساس طبیعتی که دارند علاقهمند هستند علوم لازم برای فرزندداری، همسرداری و خانهداری را فرابگیرند. بنده بر اساس درکی که از جامعه دارم، مطمئن هستم که بسیاری از دختران به این رشتههای درسی گرایش پیدا خواهند کرد و همچنین خانمهایی که به خاطر توانمندیهای خاصِ خود، در سایر رشتهها مشغول به تحصیل هستند نیز در کنار درسهای خود حتماً این دروس را نیز مرور خواهند کرد و به عنوان آموزشهای فوق برنامه یا غیر حضوری، این آموزشها را نیز خواهند دید.
• البته این حرکت در کنار همۀ فعالیتهای موجود باید صورت گیرد و ما نمیخواهیم هیچ حرکتی را تعطیل کنیم. نباید تصور شود که کسی قصد دارد رشتههای درسی خانمها را تعطیل کند. ما به رشتههای تحصیلیِ موجود کاری نداریم، بلکه میگوییم اگر این رشته نیز در کنار سایر رشتههای تحصیلی برقرار شود طیف وسیعی را در بر خواهد گرفت و فواید و برکات فراوانی خواهد داشت. پیشنهاد به آموزش و پرورش برای سازماندهی دورههای آموزشی برای مادران/ دولت برای توانمند کردن مادران آستین همت بالا بزند
• مادرانِ امروز جامعۀ ما که شرایط تحصیل در چنین رشتههایی برایشان مهیا نبوده است برای کسب آگاهیهای لازم در جهت ایفای نقش مادریِ خود چه باید بکنند؟ آنها میتوانند با همتِ خودشان در مدارس و یا مساجد، انجیاو(NGO) یا انجمنهایی راهاندازی کنند و دورههای آموزشی مورد نیاز خود را تعریف نمایند.
• یکی از کانونهایِ مهم برای سازماندهی مادران جهت طی کردنِ این دورههای آموزشی، مدارس ما هستند که مهمترین نتیجهاش به ارتقاء تربیتی و تحصیلی فرزندان بازمیگردد. دبستانها، مدارس راهنمایی و دبیرستانها کانون مناسبی برای این کار هستند.
• آموزش و پرورش فرصتی است برای تعلیم و تربیت مادران که نقش کلیدی در تربیت بچهها دارند. برای این فرصت طلایی باید بودجه نوشته شود و مربیها و مدیران خاص تربیت شوند. این فرصتی است که به شیوۀ دیگر نمیتوان آن را جبران کرد. چرا آموزش و پرورش ما برای این حرکت عظیم فرهنگی در کشور احساس مسئولیت نمیکند؟ چرا باید خلأ این فعالیت فرهنگیِ آموزش و پرورش، توسط جاهای دیگری مانند مساجد، سازمان تبلیغات یا بسیج، آن هم به صورت ناقص جبران شود؟ البته بعضاً در انجمنهای اولیاء و مربیان حرکتهایی را میبینیم که دور هم جمع میشوند و برخی مسائل آموزش داده میشود، اما این حرکتها بسیار اندک و محدود است و به عنوان فعالیتهای خودجوش مردمی به حساب میآید نه یک حرکت سازمانیافته.
• وقتی در مدرسهای 200 دانشآموز داریم یعنی علیالقاعده 200 مادر داریم و این مادران به خاطر فرزندانشان به مدرسه رفت و آمد دارند. طبیعتاً مسائل مربوط به دانشآموزان نزد مسئولین مدرسه معلوم است و مدیر و معلمان مدرسه نقش مشاوران مادران را دارند تا در تربیت فرزندان بهتر نقش ایفا کنند. ما نمیخواهیم مانند غربیها به تربیت فرزندان خود نگاه کنیم و بگوییم که «ما به تربیت خانوادگی و آثار روانیِ خانواده بر دانشآموزان کاری نداریم و فقط میخواهیم حافظۀ این بچه را پُر کنیم!» اگر اینطور باشد، این آموزش و پرورشِ ناقص خواهد بود.
• امیدواریم که دولت در هر دو بخش آموزش عالی و آموزش و پرورش برای توانمند کردن مادران از نظر علمی آستین همت بالا بزند.
در ادامه بخش هایی از این پیشنهاد را میخوانید:
• متأسفانه در جامعۀ ما احترام به مادر در حد شعار باقی مانده است. شعار دادن و سخن گفتن از «تکریم مادران» آن هم فقط در ایام میلاد حضرت فاطمه(س) کافی نیست، بلکه باید در عمل به فکر تکریم مادران باشیم. این کار مانند این است که یک انسان، تشنه یا گرسنه باشد و ما به جای اینکه آب و غذا در اختیارش بگذاریم، صرفاً در مقابل او تواضع کنیم و به او احترام بگذاریم و یا به افتخارش کف بزنیم. اگر واقعاً میخواهیم به او احترام بگذاریم باید نیاز او را برطرف کنیم.
• اگر در جامعۀ ما کسی میخواهد به مقام زن و مادر احترام بگذارد، باید آگاهیهایی که میتواند مادران را در ایفای نقش مادری توانمند نماید، به آنها ارائه دهد. اینکه ما فقط به خانمها بگوییم که بروید و آگاهیهای خود را برای تربیت فرزندان زیاد کنید، کافی نیست، چون بخشی از این آگاهیها با مطالعۀ کتاب تأمین نمیشود بلکه مادران ما باید با برخی مبانی و علوم پایه آشنا شوند. در هر رشتۀ تحصیلی، یک سری علوم پایه وجود دارد که به عنوان پیشنیاز باید آموزش داده شود تا محصلین به لحاظ نظری آمادگی درک مطالب بعدی را پیدا کنند. برای اینکه مادران ما بتوانند روشهایی که در زمینههای مختلف تربیتی وجود دارد را درک کنند و درست اجرا نمایند، باید با برخی از مبانی و علوم پایه، آشنا شوند. بسیاری از دختران جامعۀ ما از روی ناچاری به سراغ برخی از رشتههای دانشگاهی میروند
• امروز در کشور ما رشتههای دانشگاهی که خانمها در آن مشغول به تحصیل هستند بسیار فراوان است و بسیاری از این رشتهها مفید و لازم نیز هستند، اما برخی از این رشتهها برای یک خانم تناسبی ندارند. مطمئناً بسیاری از دختران جامعۀ ما از روی ناچاری به سراغ برخی از رشتههای دانشگاهی میروند و آنها را انتخاب میکنند. (وقتی میگویم «بسیاری» به معنای اکثریت نیست اما رقم قابل توجهی است.) به عنوان مثال رشتۀ مهندسی معدن، مهندسی عمران، یا کشاورزی چقدر میتواند برای یک خانم قابل تعریف باشد؟ و چند درصد از خانمهایی که در این رشتهها تحصیل میکنند، مایل هستند بعد از تحصیل در این رشتهها مشغول به کار شوند؟
• بسیاری از خانمهایی که از دانشگاه فارغ التحصیل میشوند شغلی متناسب با مدرک تحصیلی خود ندارند و بعضاً به کار منشیگری و یا فعالیتهای کاملاً غیر مرتبط با رشتۀ تحصیلی خود مشغول هستند و یا اینکه بیکار در خانه مینشینند. طبیعتاً بیکار نشستن یک خانم در خانه حتی برای خانمهای خانهدار مورد تأیید ما نیست، چون بالاخره بیکار بودن آثار سوء دارد. در خانه نشستن فضیلت نیست مخصوصاً اگر انسان، بیکار در خانه بنشیند.
• اگر یک خانم به جای مدرک حسابداری و یا رشتههای دیگری از این دست که صرفاً در ادارهها یا شرکتها مورد نیاز است، مدرکی گرفته بود که به دردِ مادری و فرزندداریِ او میخورد، الان میتوانست از همۀ علمش استفاده نماید.
پیشنهاد تعریف رشتۀ دانشگاهی برای کمک به ایفای بهتر نقش مادران/ کارشناسی ،کارشناسی ارشد و دکترای "مادری"
• پیشنهاد بنده به نظام آموزش عالی این است: «برای اینکه مادران ما بتوانند نقش خود را در خانواده و در جامعه به درستی ایفا نمایند، رشته (رشتههای) دانشگاهی لااقل در حد کارشناسی تعریف شود.» این رشتۀ تحصیلی در ابتدا میتواند در سطح کارشناسی تعریف شود و بعد به صورت تخصصیتر در رشتههای مختلف در مقاطع کارشناسی ارشد یا دکتری نیز پیگیری شود. یکبار در جمع برخی از اندیشمندان سرفصلهای دروس مربوطه را مرور کردیم و میتوان گفت که عناوین و سرفصلهای بسیار متنوعی وجود دارد که به یک مادر کمک میکند تا نقش خود را به خوبی ایفا نماید.
• این علوم به هیچ وجه محدود به آشپزی و آرایش منزل نمیشود بلکه بیشتر به جنبههای تربیتی و نقشی که زن میتواند در خانه برای فرزندان، همسر و جامعۀ خود ایفا کند، مرتبط میشود. این علوم نیاز به آموزش دارند و به عنوان یک رشتۀ تحصیلی قابل تأمل هستند.
• برای فارغ التحصیلان این رشته در جامعه شغل نیز وجود دارد. به عنوان مثال شغل آنها میتواند این باشد که در مدارس برای مادران نقش مشاور را داشته باشند و یا اینکه میتوانند به خانمهای دیگری که تمایل دارند در این نوع کلاسهای آموزش شرکت کنند، آموزش دهند.
• اگر چنین رشتهای وجود داشته باشد اولین اثرش این است که مادران ما پس از تحصیل میتوانند عالمانه به تربیت فرزندان خود بپردازند و دومین اثرش این است که میتوانند به عنوان مربی و مشاور برای دیگر مادران در محیطهای مختلف ایفای نقش کنند. البته اخیراً مطلع شدهایم که گویا آموزش عالی کشور، انگیزه و همتی در این زمینه دارد که امیدواریم نتیجهبخش باشد. بسیاری از دختران به فراگیری علوم مربوط به فرزندداری، همسرداری و خانهداری تمایل دارند
• بسیاری از دختران ما بر اساس طبیعتی که دارند علاقهمند هستند علوم لازم برای فرزندداری، همسرداری و خانهداری را فرابگیرند. بنده بر اساس درکی که از جامعه دارم، مطمئن هستم که بسیاری از دختران به این رشتههای درسی گرایش پیدا خواهند کرد و همچنین خانمهایی که به خاطر توانمندیهای خاصِ خود، در سایر رشتهها مشغول به تحصیل هستند نیز در کنار درسهای خود حتماً این دروس را نیز مرور خواهند کرد و به عنوان آموزشهای فوق برنامه یا غیر حضوری، این آموزشها را نیز خواهند دید.
• البته این حرکت در کنار همۀ فعالیتهای موجود باید صورت گیرد و ما نمیخواهیم هیچ حرکتی را تعطیل کنیم. نباید تصور شود که کسی قصد دارد رشتههای درسی خانمها را تعطیل کند. ما به رشتههای تحصیلیِ موجود کاری نداریم، بلکه میگوییم اگر این رشته نیز در کنار سایر رشتههای تحصیلی برقرار شود طیف وسیعی را در بر خواهد گرفت و فواید و برکات فراوانی خواهد داشت. پیشنهاد به آموزش و پرورش برای سازماندهی دورههای آموزشی برای مادران/ دولت برای توانمند کردن مادران آستین همت بالا بزند
• مادرانِ امروز جامعۀ ما که شرایط تحصیل در چنین رشتههایی برایشان مهیا نبوده است برای کسب آگاهیهای لازم در جهت ایفای نقش مادریِ خود چه باید بکنند؟ آنها میتوانند با همتِ خودشان در مدارس و یا مساجد، انجیاو(NGO) یا انجمنهایی راهاندازی کنند و دورههای آموزشی مورد نیاز خود را تعریف نمایند.
• یکی از کانونهایِ مهم برای سازماندهی مادران جهت طی کردنِ این دورههای آموزشی، مدارس ما هستند که مهمترین نتیجهاش به ارتقاء تربیتی و تحصیلی فرزندان بازمیگردد. دبستانها، مدارس راهنمایی و دبیرستانها کانون مناسبی برای این کار هستند.
• آموزش و پرورش فرصتی است برای تعلیم و تربیت مادران که نقش کلیدی در تربیت بچهها دارند. برای این فرصت طلایی باید بودجه نوشته شود و مربیها و مدیران خاص تربیت شوند. این فرصتی است که به شیوۀ دیگر نمیتوان آن را جبران کرد. چرا آموزش و پرورش ما برای این حرکت عظیم فرهنگی در کشور احساس مسئولیت نمیکند؟ چرا باید خلأ این فعالیت فرهنگیِ آموزش و پرورش، توسط جاهای دیگری مانند مساجد، سازمان تبلیغات یا بسیج، آن هم به صورت ناقص جبران شود؟ البته بعضاً در انجمنهای اولیاء و مربیان حرکتهایی را میبینیم که دور هم جمع میشوند و برخی مسائل آموزش داده میشود، اما این حرکتها بسیار اندک و محدود است و به عنوان فعالیتهای خودجوش مردمی به حساب میآید نه یک حرکت سازمانیافته.
• وقتی در مدرسهای 200 دانشآموز داریم یعنی علیالقاعده 200 مادر داریم و این مادران به خاطر فرزندانشان به مدرسه رفت و آمد دارند. طبیعتاً مسائل مربوط به دانشآموزان نزد مسئولین مدرسه معلوم است و مدیر و معلمان مدرسه نقش مشاوران مادران را دارند تا در تربیت فرزندان بهتر نقش ایفا کنند. ما نمیخواهیم مانند غربیها به تربیت فرزندان خود نگاه کنیم و بگوییم که «ما به تربیت خانوادگی و آثار روانیِ خانواده بر دانشآموزان کاری نداریم و فقط میخواهیم حافظۀ این بچه را پُر کنیم!» اگر اینطور باشد، این آموزش و پرورشِ ناقص خواهد بود.
• امیدواریم که دولت در هر دو بخش آموزش عالی و آموزش و پرورش برای توانمند کردن مادران از نظر علمی آستین همت بالا بزند.