بر فراز مزار اين شهيد گمنام ، بخشي از وصيت نامه او به اين شرح نگاشته شده است:
خدمت پدر و مادر عزيز و گرامي و خواهران و برادران عزيزم سلام رسانده و اميدوارم خدا را هيچ موقع فراموش نکنيد. اي مادر که مرا در دامان خود پرورش دادي و شب و روز برايم زحمت کشيدي ، سعي کن همچون زينب در مرگ فرزندت صبور باشي و اين را بدان که آخرين راه مردن است [پس] چه بهتر آن که در راه اسلام شهيد شوم. من ننگ مي دانم [مرگ] آن کسي را که در رختخواب بميرد.
اي مادر و پدر گرامي مرا تشييع جنازه نکنيد که از روي هزاران شهيدي که بي هيچ هيچ تشييع جنازه اي جانشان را فداي انقلاب کردند شرمنده ام.
بر روي سنگ قبرم نامم را ننويسيد . مي خواهم همچون ده ها هزار شهيد ديگر گمنام باقي بمانم. اگر خواستيد فقط اين جمله را بنويسيد : «پر کاهي تقديم به آستان کبرياي الله».
اي برادران و خواهران و دوستان. برايم گريه نکنيد که دشمن خيال مي کند ضعيف هستيد. به دشمن بگوييد که اگر پيکرم را صد پاره کنند ، اگر پاره هاي آن را هم بسوزانيد و اگر خاکستر مرا به دريا بريزيد در دل موج خروشان دريا صدايم را خواهيد شنيد که فرياد مي زنم اسلام پيروز است ، ستمگر نابود. والسلام.
مزار شهيد گمنامي که گمنام نيست
مزار شهيد گمنامي که گمنام نيست
لوح نصب شده بر فراز شهيد که وصيت نامه او بر آن حک شده است