به گزارش مشرق، برای استقلال که مدتها در فشار و استرس و نتیجه نگرفتن دست و پا می زد چه چیزی جز برد در دربی آن هم جام حذفی و حذف رقیب می توانست دلنشین و جذاب باشد؟ استقلال با یک برد پر هیجان در شهرآورد ۹۳ موفق شد بعد از مدت ها دل هوادارانش را شاد کند و سرخوردگی دوستدارانش را التیام بخشد.
هر چند که وضعیت مالی، مدیریتی و حتی فنی سرخابی ها اصلا این روزها خوشایند نبوده و جدال نفس گیر رقبای سنتی بیش از هر چیزی دوئلی بود از جنس اعاده حیثیت که این ماراتن نه چندان دیدنی اما پر گل به رنگ آبی در آمد.
واقع بینانه و منصفانه که به دربی نگاه کنیم تیم برتر میدان استقلال بود و فرهاد مجیدی. یحیی گل محمدی که با نیم فصل حضور در پرسپولیس توانست جام قهرمانی را بالای سر ببرد در حساس ترین مسابقه حذفی از آنجایی باختن را شروع کرد که در لیگ دید بازیکنانش انگیزه شان را از دست دادند اما دست روی دست گذاشت. یحیی قافیه را در زمین بازی نباخت آنجایی باخت که همراه با موج غیر منطقی و عجیبی که در این مدت علیه پرسپولیس بابت چگونگی قهرمانی هایش در لیگ در فضای مسموم مجازی و حتی در جریان های خاص رسانه ای ایجاد شد، ناخواسته یا خواسته همراه شد و خودش و باشگاه و شاگردانش تحت تاثیر آن قرار گرفتند و یک جریان کری خوانی هواداری روی تمام ارکان این باشگاه تاثیر مخرب گذاشت. سرمربی سرخپوشان موقع چیدمان ارنجش بازی را باخت.
او همان موقع که تصمیم به نیمکت نشینی کمال کامیابی نیا و محمد نادری گرفت تیمش را بازنده وارد زمین کرد. سرمربی پرسپولیس آنجایی که باز از دقیقه ۲۷ به بعد بازی متوجه سیستم اشتباه و ارنج غلطش شد با بیرون کشیدن سید جلال حسینی که نیمه اول بهترین شاگردش در زمین بود، برد را تقدیم رقیبش کرد.
گل محمدی بعد از باخت هم درست در قامت یک بازنده ظاهر شد. صحبت های احساسی او بعد از شکست به رقیب سنتی زیبنده یک مربی قهرمان لیگ نبود و او حتی در ادامه این صحبت ها امروز در صفحه شخصی خود همان حرف ها را تکرار کرد تا نشان دهد هنوز نتوانسته دلایل فنی و غیر فنی تیمش را در خودش و باشگاهش جستجو کند.
صحبت از داوری و عواملی که دوست نداشتند پرسپولیس برنده شود درست از جنس همان حرف هایی است که استقلال و سایر رقبای پرسپولیس در این چند سال در آن غرق شده اند. اینکه دستی پر قدرت پشت پرده برای قهرمانی پرسپولیس خود را به آب و آتش می زند از آن گونه تحلیل های هواداری چند آتشه هست که انتظار شنیدن آن در همان فضای آلوده مجازی و سکوهای متعلق به هواداران متعصب است که هیچ منطقی را در کری خوانی ها خود برنمی تابند و شنیدن چنین صحبت هایی چه در حالت عصبانیت و ناراحتی و چه در قالب عقیده جدی از زبان عوامل دو باشگاه و بازیکنان و کادرفنی سرخابی ها بسی ناامیدانه است.
شوربختانه چنین فضایی در بین اعضای دو تیم به وفور هم دیده می شود و در باختها و بردهای هر دو تیم به فاصله کمی از اتمام مسابقات مشاهده می شود که چطور در صفحات شخصی خود با بیان چنین صحبت هایی آب به آسیاب چنین عقیده پوچ و باطلی می ریزند و خودشان مسبب ایجاد التهاب بین هوادارانشان می شوند.
در اینکه سیاست وزارت ورزش و جوانان در جمع کردن این حواشی بسیار ضعیف بوده و مسعود سلطانی فر به عنوان متولی ورزش کشور و مهمتر متولی دو باشگاه نتوانست هرگز بر این حواشی غلبه و به درستی آن را مدیریت کند شکی نیست اما تعجب آور است که چطور جامعه فوتبالی کشورمان تا این اندازه باطل و از روی تعصبات کورکورانه به دامن زدن چنین مباحثی کمک می کنند.
این یک واقعیت است که هرگاه پای تعصب در میان باشد عقل و منطق جایی ندارد و این روزها شاهد هستیم که دو باشگاه بدون در نظر گرفتن مشکلات ریز ودرشتی که با آن دست به گریبان هستند با چنین بهانه های واهی و ادله های غیر منطقی دنبال توجیه ناکامی های خود هستند.
بازی فنی فوتبال ۹۰ دقیقه در مستطیل سبز انجام می شود و اشتباه تاکتیکی و رفتار غلط تکنیکی بازیکنان داخل زمین به هیچ قدرتی ربطی ندارد.
جایی که کادرفنی سرخپوشان با ارنج پر ابهام وارد زمین می شود مسعود سلطانی فر و سلطانی فرها کجای ماجرا هستند؟ جایی که پرسپولیس به هر زحمتی بازی یک بر صفر باخته را با نتیجه دو بر یک جلو می افتد وزیر ورزش کجای ماجرا هست که باعث عقب افتادن استقلال شود؟ بازی فوتبال یک صفحه شطرنج است که می تواند به اندازه تمام دقایقش پر رمز و راز شود و این هنر ساق ها و تفکرات مربیان است که آنها را شادکام یا ناکام کند.
این درست است که آبادانی مدیریتی در دو باشگاه می تواند روی نتایج آنها تاثیر بگذارد اما همان متولی که مدیریت سرخ ها را چیده همان هم برای استقلال تصمیم گرفته است و سیاهه و کارنامه مدیریت دو باشگاه در این چند سال نشان می دهد در هیچ یک از دو باشگاه هرگز به معنی واقعی مدیرانی پا نگذاشته اند که تمام و کمال خیر سرخابی ها را رقم زده باشند، هرچند به وزارت ورزش این انتقاد به صورت جدی وارد است که در مقاطعی انتخاب مدیران در هر دو باشگاه ضعیف تر از دیگری بوده است اما انتخاب مدیران بی درایت باز به مسائل فنی داخل زمین ربطی پیدا نمی کند.
در این سالهای اخیر چه برنده اردوگاه آبی بوده یا قرمز آیا می توان بردو باخت ها را به طور کامل به قدرت های پنهان نسبت داد؟ روزی که برنده هستیم چطور یادی از ابرقدرتها نمی کنیم اما به موقع باخت ها دست های پشت پرده و عواملی که قرار است قهرمانی را از ما بگیرند مطرح می شود؟
روز گذشته این فرهاد مجیدی و یارانش بودند که برای بردن اشتیاق بیشتری داشتند، هر چند از ذکر این نکته نباید غافل شد که استقلال در جریان بازی نتوانست به پرسپولیس غلبه کند و با وجود همه ضعف های تاکتیکی که پرسپولیس با دستان یحیی برای خودش فراهم کرد اما شاگردان مجیدی نتوانستند از پس آنها برآیند و این ضربات پنالتی بود که نشان داد تیمی که انگیزه و خواست بردن دارد باید هم به حقش برسد.
مجیدی با بردن در یک بازی حساس و بزرگ سرانجام توانست هیس بزرگی به منتقدان جدی و البته همان ها خودی هایی که ظاهرا به دنبال اوت کردن مجیدی و بازگرداندن مرد همیشه عصبانی ایتالیایی هستند نشان دهد. همان ها که در آستانه حساس ترین بازی فصل تیمشان باروبندیل سفر بستند و اکنون حتما این برد را به پای خود می نویسند.
هر چند بر مجیدی و رفتارش بابت همه عدم پاسخگویی هایش در چند هفته اخیر مقابل اصحاب رسانه انتقاد جدی وارد است اما او به جای هیاهوی رسانه ای کاذب توانست مزد این صبوری را بگیرد. البته که برای استقلال نباید بردن در دربی همه چیز باشد. آبی ها باید بدانند هنوز کار تمام نشده و در این فصل یک جام به هوادارانشان بدهکار هستند.
آنچه باید باعث خوشحالی فزاینده آنها شود کسب جام قهرمانی است و بهتر است که چندان در خواب این برد نباشند که تراکتور حریفی است سرسخت و چغر. تراکتورسازانی که اگر نگوییم به اندازه تیم استقلال اما به اندازه محبوبیت بی نظیرشان در تبریز تحت فشار هوادارانشان هستند و از همان دیروز دندان برای آبی ها تیز کرده اند.
اکنون که تکلیف دربی نیمه نهایی جام حذفی مشخص شده دیگر وقت لگد زدن به تیم بازنده و قهرمان خواندن تیم برنده نیست.
صحبت های یحیی گل محمدی هر چند بیشتر از روی ناراحتی و احساساتش است اما در بخشی از صبحت هایش به نکاتی قابل تامل اشاره کرده که می طلبد مدیریت خسته و بی هدف پرسپولیس را بیدار کند. در آن سوی میدان هم مدیریت استقلال باید تکلیف خودش را با کادرفنی اش یک بار برای همیشه روشن کند و نشان دهد چه در سر دارند. آیا مجیدی حق ندارد از بابت این همه رفتارهای متناقض شاکی باشد؟