به گزارش مشرق، نفیسه السادات موسوی، غزلسرا یکی از سرودههایش را در کانال تلگرامی خود منتشر کرد.
روضهی کربلا، سرش مدینهست
جایی که دستای امام و بستن
در و به روی مادر آتیش زدن
حرمت و پهلوشو یه جا شکستن
مثل همون جماعتم، کربلا
صورت دخترا رو کردن کبود
پیش نگاه مرد تبداری که
حالا دیگه بعد باباش، امام بود
نَقلِ میونِ راویا که آقا
اندازهی داداش علیش، جگر داشت
درسته از مریضی میدون نرفت
دلش ولی زخمای کاری برداشت
دستاشو بستن و کشیدن رو خاک
کسی رو که نمیتونست بشینه
دستای بسته و کشیدن به زور
روضهی کربلاعه یا مدینه؟!
میدید نگاه مضطر عمهشو
میدید دارن چه میکنن با زنها
صدای جیغ بچهها رو میشنید
اما نمیتونست بلند شه، تنها....
داغ دلش تازه میشد هرجایی
میدید جوون رعنایی راه میره
بند دلش پاره میشد تا میدید
مادری بچهشو بغل میگیره
چشاش که بیهوا میفتاد به آب
گریه میکرد و شونههاش میلرزید
میگفت: شما به قربونی آب میدین!
ولی بابامو تشنه سر بریدید...
حالا همه شهیدای کربلا
حرم دارن ، با زائرای شیعه
روضهی کربلا، تهش مدینهست
کنار اون قبری که توو بقیعه...